گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو» - زینب صارم؛ ابوجعفر محد بن علی ابن بابویه قمی، ملقب به شیخ صدوق از علمای بزرگ تشیع است که امام حسن عسگری(ع) مژده ولادت وی را به پدر گرامیش داده و فرموده بود: «خداوند متعال از رحمت و کرم خویش، فرزندان شایستهای را از صلب تو میآفریند.» (1)
شیخ صدوق «متولد به دعای امام زمان» نیز خوانده می شود؛ چرا که پدر بزرگوار ایشان طی نامهای، به وسیله حسین بن روح(نایب خاص امام) از حضرت مهدی(عج) درخواست میکنند که حضرت دعا کنند تا خداوند به ایشان فرزندی عطا کند. حضرت در پاسخ به نامه وی مرقوم میدارند: «برای حاجت تو از خداوند متعال خواستیم. بزودی دو پسر نیکوکار روزی تو میشود.» (2)
نجاشی در کتاب رجال خود بالغ بر 198 عنوان کتاب از تألیفات شیخ صدوق نام می برد که از جمله معروف ترین آنها کتاب «من لا یحضر الفقیه» است که یکی از کتب اربعه شیعه است. (3)
علت تمایز شیخ صدوق تنها در ولادت و کثرت تألیفات وی نیست، بلکه ...
هر چند که جریان ولادت شیخ صدوق و کثرت تألیفات وی در نزد علما و طلاب شیعه زبانزد است و از وی چهره ای خاص و متمایز ساخته است، اما باید توجه داشت که تنها جهت اعتبار و اهمیت شیخ صدوق به این دو گزاره بازنمیگردد. اعتبار و اهمیت خاص شیخ صدوق را باید در نقش اساسی ایشان در زمان غیبت امام زمان (عج) جستجو کرد؛ زمانی که تألیفات وی به یکی از مهم ترین راههای ارتباطی شیعیان با امام زمان (عج) تبدیل میشود.
برای روشن شدن این واقعیت لازم است در ابتدا نگاهی گذرا به جریان غیبت ائمه در طول تاریخ تشیع داشته باشیم؛ کیفیت رابطه ائمه معصومین با شیعیان بنا بر شدت خفقان و فشار سیاسی که از طرف حکام بنی امیه و بنی عباس داشتند، متفاوت بود.
در زمانی که حکومت در دستان مبارک امام علی(ع) بود، ایشان فرصت داشتند که با مردم به گفت و گو بنشینند و نه تنها سؤالات شرعی آنها را پاسخ بگویند، بلکه به بسیاری از امور اخلاقی، اعتقادی و شبهات وارد بپردازند؛ همچنین در زمان امام باقر (ع)، امام صادق(ع) و امام رضا(ع) شرایط مساعدتری برای آموزش دین و روش زندگی به شیعیان فراهم شده بود، اما در زمان برخی ائمه دیگر مانند امام سجاد(ع)، امام موسی کاظم(ع)، و امامان عسگریین شدت خفقان تا به حدی بود که ائمه از طریق نامه، نمایندگان یا شبکه وکلا با شیعیان خود ارتباط برقرار میکردند.
نقش کلیدی کتب شیخ صدوق در هدایت مردم در زمان غیبت کبری
کیفیت ارتباط با امام در زمان غیبت حضرت مهدی (عج) کاملاً متفاوت شد و شیعه در حداکثر فشار قرار گرفت. از سوی دیگر امر هدایت و راهنمایی مردم از شئونی نبود که تعطیل بردار باشد و متوقف شود؛ چرا که خداوند در روز قیامت از مردم برای تشخیص صواب از ناصواب بازخواست میکند و لازمه این بازخواست و پرسش و پاسخ به آن است که خداوند از طریق حجت های خود مردم را راهنمایی کرده باشد. حال که حجت خدا از میان مردم غایب است و امر هدایت تعطیل نشده، میتوان نتیجه گرفت که کیفیت ارتباط امام با شیعیان تغییر کرده است.
کیفیت تغییر ارتباط با امام را می توان از سخنان شیخ صدوق متوجه شد؛ وی در مقدمه کتاب «من لا یحضر الفقیه» به نکته بسیار اساسی اشاره میکند و میگوید: «من نخواستم مانند سایر مصنّفان، روایاتی را که در هر موضوع رسیده است ثبت کنم، بلکه در این کتاب روایاتی را آورده ام که بر اساس آن فتوا می دهم و آنها را صحیح می دانم و معتقد به صحت آنها می باشم و میان من و پروردگار حجت است.»
شیخ صدوق: حدیث حجت خدا بر مردم است
شیخ صدوق در کلام خویش حدیث و کلام اهل بیت را مانند خود شخص امام، حجت معرفی میکند؛ به دیگر بیان اگر امام رو در رو و به صورت شفاهی شیعه را امر به کاری می کرد و در نتیجه واجب الاجرا میشد، اکنون نیز کلام و سخن امام در حکم خود امام است و اطاعت کردن از آن واجب است. در نتیجه حدیث در حکم حجت خدا بر مردم است.
با این بیان میتوان به نقش اساسی کتب شیخ صدوق در زمان غیبت کبری پی برد؛ در حقیقت کتب حدیث یکی از بهترین و مناسب ترین راه هایی است که از طرف ائمه برای ارتباط با امام سفارش شده است، چنان چه امام صادق(ع) در حدیثی می فرماید: «به دیدار هم بروید تا دلها نشاط گیرند و آنگاه به یاد حدیث و مکتب بیفتید. حدیث ما اهل بیت مایه مهربانى و داد شما خواهد گشت. اگر به حدیث ما چنگ بزنید به رشد و نجات مىرسید. اگر حدیث ما را وا بنهید سرگشته و نابود مىشوید. از احادیث ما الهام بگیرید تا رستگارى شما را ضمانت کنم.» (4)
در حقیقت، ائمه با شناساندن جایگاه حدیث به جامعه شیعه آموزش دادند که در زمان غیبت امام (ع) نیز می توان با امام غایب ارتباط داشت تا آن جا که غیبت امام به معنای دوری از امام و عدم دسترسی به وی نیست. این نقش اساسی که مردم در زمان غیبت به اهل بیت از طریق کتب حدیثی دسترسی دارند مرهون زحمات افرادی مانند شیخ صدوق و کلینی است.
اما با توجه به نقش مؤثر حدیث در کم کردن آلام غیبت امام زمان و به عنوان یکی از بهترین راه حلهای مورد تایید اهل بیت برای ارتباط با امام معصوم، متاسفانه شاهد مهجوریت این کتب در میان مردم هستیم.
چرا مردم حدیث نمیخوانند؟
شاید علت این آسیب وحشتناک را بتوان در نوع نگاه اشتباه مردم به حدیث دانست؛ برخی از مردم به اشتباه تصور می کنند که احادیث تنها در برگیرنده نکات فقهی است، غافل از آن که احادیث اهل بیت حاوی هزاران نکته آموزشی است که در زندگی روزمره، ارتباط با مردم، تربیت فرزند و در دیگر موارد زندگی قابل استفاده است.
حدیث و کلام اهل بیت را می توان درمان بسیاری از مشکلات اخلاقی و فکری دانست که مردم با رجوع کردن به آن و بهره بردن از برکات سخنان ایشان می توانند زندگی بسیار بهتر و ژرف تری را برای خود رقم بزنند.
وسوسه شیطان عامل دیگر عدم مطالعه حدیث
نگاه اشتباه دیگری که در میان مردم رواج دارد و البته از وسوسه های شیطان نیز هست، آن است که برخی برای مراجعه به حدیث و بهره بردن از آن با این شک و دودلی مواجه می شوند که آیا این حدیث واقعاً از امام روایت شده است یا اینکه جعلی است.
در جواب به این وسوسه شیطان که شیعیان را از مطالعه حدیث باز می دارد، می توان به لقب «ابوجعفر محد بن علی ابن بابویه قمی» اشاره کرد که به صدوق شهرت یافته است. وی به جهت راست گفتاری و ادای امانت به صدوق شهرت یافته است و در بیان نظرات خویش تا آن جا از اهل بیت تبعیت داشته که حتی مقدمه کتب وی چیزی بجز حدیث نیست؛ همچنین اگر علمای بعدی در موضوعی حدیثی را پیدا نمیکردند به کلام وی استناد می کردند؛ چرا که وی محل اعتبار بوده است که کلامی به غیر از کلام معصومین نمیگوید.
از سوی دیگر بسیاری از احادیث دیگر مانند احادیث اخلاقی، رعایت احترام سالخوردگان، نیکی به کودکان و دستگیری از نیازمندان موضوعاتی هستند که اگر بر فرض، جعل حدیثی نیز در آن صورت بگیرد با عقل سلیم می توان متوجه شد. همچنین در هنگام شک در برخورد با صحت و سقم حدیث می توان آن را به راوی برگرداند. بدان معنا که نه اظهار راست بودن درباره آن بکنیم نه آن را جعلی بپنداریم، بلکه مسئولیت آن را به راوی واگذاریم و از کنار آن بدون اظهارنظر عبور کنیم.
به هر جهت خواندن حدیث در زمان غیبت بدان معناست که گویی شیعیان در زمان غیبت به سوی امام می روند و حل مشکلات خود را از ایشان طلب میکنند؛ خواندن حدیث و مأنوس بودن با آن سبب رستگاری می شود چنان که امام صادق (ع) نیز آن را تضمین کرده اند.
از رستگاری شیخ صدوق که از اهالی حدیث بوده است، همین بس که در زمان حکومت فتحعلی شاه قاجار، در حدود سال 1238، مرقد شریف وی که در اراضی ری قرار دارد به دلیل بارندگی های زیاد خراب شد و رخنه ای در آن ایجاد گردید، برای تعمیر مرقد، اطرافش را کندند تا به سردابی که مدفن شیخ صدوق در آن بود، برخورد کردند. در کمال شگفتی بدن شریف صدوق را کاملاً سالم آن چنان که گویا تازه از حمام آمده باشد، مشاهده نمودند و اثر خضاب را در انگشتان شریفش دیدند.
این واقعه را بسیاری از بزرگان در کتب خود، مانند خوانساری در کتاب روضات، تنکابنی در کتاب قصص العلما، مامقانی در کتاب تنقیح المقال، خراسانی در کتاب منتخب التواریخ، قمی در کتاب فوائد الرضویه و رازی در کتاب اختران فروزان ری نقل کرده اند.
پی نوشت:
1. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 425
2. رجال النّجاشی، ص 185
3. کتاب رجال النجاشی، ص 389 ـ 392
4. گزیده کافى ج1، ص 203
مقاله بسيار عالي و مفيد و کاربردي بود
يکي ديگر از دلايلي که مردم به خواندن احاديث اهتمام ندارند اين است که تصور ميکنند احاديث صرفا نکات اخلاقي «کمکي اي» هستند که شنيدن آنها «نيز» ميتواند جالب نظر باشد!!! ديد جامعه به احاديث، بصورت «دستورالعمل زندگي» نيست! و حداکثر اينکه آنها را نکاتي براي زندگي اخروي ميدانند، غافل از اينکه معصوم عليه السلام ميفرمايند: العلم علمان: علم الاديان و علم الابدان. يعني علاوه بر علم الاديان که بيان کننده دين و دستور العمل زندگي و روش رسيدن به کمال اخروي است، علم الابدان، کيله نکات سلامتي، پزشکي، سبک زندگي (Life Style)، و بسياري امور ديگر که مردم حتي تصور آنرا نميکنند را در بر دارد.
با تشکر مجدد از مقاله کاربردي شما
که اين بدبختي بزرگ ماست که در جامعه ما فاصله معصوم و غير معصوم مشخص نيست
در حالي که تو دعاي جامعه کبيره ميگه حتي نميتوان در درک مقام معصوم طمع کرد