گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ حجتالاسلام محمدعلی جاودان از اساتید برجسته اخلاق هستند که در طی دوران زندگی و تحصیل حوزویشان از محضر اساتید برجستهای از جمله آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی، آیتالله خوانساری، آیتالله حقشناس و علامه عسکری بهرهمند شدهاند.
از امروز ما تا پایان سعادت بار و سعادت مند و سعادت بخش ما هزار فرسنگ است
از امروز ما تا پایان سعادت بار و سعادت مند و سعادت بخش ما هزار فرسنگ است. از امروز ما تا پایان. ولو یک روز از عمر ما مانده باشد. اما از الان تا آن پایان سعادت، هزار فرسنگ است. اگر خدا کمک و همراهی کند ممکن است آدم به آن پایان سعادت برسد. اما اگر خدا کمک نکند، هر کس باشد، هرکس، به جایی نمیرسد.
خدای متعال برای چند نفر قول داده که آنها را به آن پایان سعادت برساند. برای هیچ کس دیگری این قول را نداده است. اگر مدام خودت را به آنها متصل کنی و خاک کف پایشان را به چشم بکشی ممکن است. یک شعر داریم که میگوید دولت (بگو سعادت) در آن سر است که با آستان یکی است. متوجهی آقا؟ دولت و سعادت در آن سر است که با آستان آن آقایانی که خدا برایشان قول داده است یکی است.
مرحوم آیت الله نجفی وصیت کرده بود که وقتی من از دنیا رفتم عمامه ام را باز کنید و به پایم ببندید و بعد آن سرش را به منبر امام حسین ببندید. به دنبال آن درگاهی که باید با خاک آنجا یکی شد میگشت. دستم به امام حسین علیه السلام که نمیرسد. ببندید به منبر امام حسین علیه السلام. شاید او همراهی کند. این سربازان عراقی اسیر که میشدند میگفتند دخیل خمینی. لفظ دخیل را به کار میبردند. حالا فارسها نمیدانند دخیل یعنی چه. آقای نجفی دخیل شدهبود. بنابراین دخیل کنید.
داستان دلار ایران را از پا درمیآورد
یک بحث مهمیعرض کنم. رئیس اطلاعات قبل اسرائیل و به اصطلاح ما وزیر اطلاعات قبلی اسرائیل گفته بود که ما احتیاج نداریم که با ایران بجنگیم. همین داستان دلار ایران را از پا درمیآورد. این دست های اسرائیل در ایران هست. نه این که در حکومت ایران دست دارند. خیر. دستشان اینجا هست. صدتا دست دارند. هزارتا دست دارند. هم ممکن است در سطح کلی دولت دست داشته باشند.
یعنی در کل دولت؟! نه در سطح وزیر و اینها. و هم در بازار دست دارند. دست خوب و فرمانبر. هم در همه جا دست دارند. شب به یک از این دستها تلفن میشود. لازم هم نیست شخص او تلفن کند. با یک دست پنهان دیگرشان تلفن میکنند و میگویند شما فردا به آن رفیقمان که مثلا صراف است بگو فلان.
خدا صدام را رحمت کند سی سال در کشور عراق حکومت کرده بود یک یک قرانی قیمت چیزی زیاد و کم نشد!
وسط صحبت عرض کنم. یکی از دوستان گفت که یک آقایی بعد از جریان سران اجلاس به من گفت پول داری یک دویست سیصد میلیونی دلار بخر. وضع دلار عوض میشود. از همین بچههایی که اینجا میآید. گفت من که پول ندارم. آنقدر قرض دارم. تمام ثروتش یک ماشین است که آن را هم با قرض خریده. گفت چکار کنم از کجا بیاورم دلار بخرم؟ این شخص ممکن است از فنون مطلع باشد. از فنونی که در سیاست عالم جاریست مطلع است.
یک کسی آن سیاست را اداره میکند. حالا آیا وزارت اطلاعات از این مطلع نیست؟! از این دستها مطلع نیست؟! خب آن دستها را قطع کنید. خدا صدام را رحمت کند!!!!! سی سال در کشور عراق حکومت کرده بود. یک یک قرانی قیمت چیزی زیاد و کم نشد!! کم میفروختی اعدام میکرد!!! زیاد میفروختی اعدام میکرد!!! کشور هیچ مشکلی پیدا نمیکرد. حالا این که شوخی بود.
خیلی ساده در عرض دو هفته دلار از هزار و اندی به چهار هزار و اندی میرسد
عرض به حضورتان که اینجا دست دارند. دست دارند. آن وقت دست اولی به ده تا، بیست تا سی تا دست دیگر متصل است. دوستان و هم فکرانش. مثل خودش بندگان دلار. بندگان دلار زیادند دیگر. حالا ممکن است دست اسرائیل پنج تا باشد. اما بندگان دلار زیادند. میگوید آقا فردا دویست تومان روی دلار بگذاریم. یک مرتبه ده تا صراف این کار را میکنند.
با دلالانی که جا ندارند هم که دیگر هیچ کاری نمیشود کرد. دلالانی که کنار خیابان میایستند و دلار خرید و فروش میکنند. چهارتا تلفن به همدیگر میکنند و فردا دلار دویست تومان اضافه میشود. پس فردا پانصد تومان اضافه میشود. پس فردا میشود چهار هزار تومان. روز بعد چهار هزار و پانصد تومان. خیلی ساده. در عرض دو هفته دلار از هزار و اندی به چهار هزار و اندی میرسد.
یک ذره شک نکنیدها. حرف تمامِ تمام است. دو هزار تا اسم میآید که فردا کجا جمع شوید. ما با دوستان جلسهمان ارتباط تلفنی داریم. دویست- سیصد تا تلفن داریم. آن دوستی که روی سایت کار میکند به دوستان خبر میدهد که این هفته جلسه هست و مثلا هفته بعد جلسه نیست. خبر میدهد که بیایند و نیایند. من به این ضعیفی و بی پولی، میتواند برایم به صد نفر پیامک بزند. آنها که دستشان به همه عالم میرسد. دلارشان را برایشان میآورند. آنها میتوانند به ده هزار نفر تلفن کنند. جمع میشوند.
در جریان فتنه قبل در کوی دانشگاه در تهران یک میلیون آدم به خیابان آمدند. خب آنها که نمردند. هستند. یعنی ما در تهران یک میلیون مخالف نداریم؟ خب داریم. دو میلیون به آقای فلانی رای دادند. از او به نفر بعدی عددش دو برابر شده بود. حالا تقصیر کیست؟ دولت جمهوری کوتاهی کرده؟ خب کرده دیگر. کوتاهی دارد. تقصیر دارد.
ایجاد نارضایتی را یا دوست نادان کرده که فراوان اند یا دشمن دانا کرده که فراوان ترند
آن دستها آنها، در ادارات، ناراضی میتراشند. برخی از آنها گاهی دمار درمیآورند. اما این آدم مال ما نیست. این مزدور است. خب؟ او هم هست. اما ببینید حقانیت اصل جمهوری اسلامی یک سر سوزن خدشه دار نمیشود. آن کار را جمهوری اسلامینکرده. باید این را بفهمیم. یا دوست نادان کرده یا دشمن دانا.
ایجاد نارضایتی را یا دوست نادان کرده که فراواناند یا دشمن دانا کرده که فراوان ترند. خب باید اینها را بفهمیم. نمیدانم چرا گویی هرچه تحصیلات بالاتر میرود گویی یک چیزی میدهند میخورد. البته همه اینگونه نیستند. خدا فهم را از او میگیرد. من بترسم و شما هم بترسید که سرباز اسرائیل نشوید. خیلی مهم است.
ادامه دارد...