به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، نشست «الگوی زیست مسلمانی در نهجالبلاغه» دوشنبه، 23 اردیبهشت ماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با سخنرانی دکتر مصطفی دلشاد تهرانی برگزار شد.
وی در ابتدای مباحث خود با اشاره به اینکه صحبت در باب الگوی زیست مسلمانی یک پیشفرض به حساب میآید اظهار کرد: اساسا مسلمانی ملازم با یک سبک زندگی است و مسئله الگوی زیست مسلمانی سخن جدید محسوب نشده و از آغاز اسلام مطرح بود.
وی با اشاره به خطبه 160 نهجالبلاغه تصریح کرد: در این خطبه ویژگیهای پیامبر و سادهزیستی او در زندگی عنوان شده است و به مضمون چنین قلمداد میشود که هر کس پیرو سیره پیامبر خداست باید راه او را در پیش بگیرد به طبع زمانی که به دنبال پیروی از الگوی خاص هستیم باید جزئیات آن را هم بدانیم تا الگوی زیست اندک اندک شکل بگیرد و نوعا مسلمانان نیز چنین نگاهی دارند که به زعم من صحیح نیست؛ چراکه پیروی از نگرش در طول تاریخ با توجه به خواستگاههای مختلف زمانی تفاوت پیدا میکند.
دلشاد تهرانی تصریح کرد: تفکر مسلمین صدر اسلام نیز چنین بود، یعنی آنها تصور میکردند که باید ببینند که مثلا پیامبر چگونه غذا می خورد، چگونه راه می رود و... بر همان اساس تلاش می کردند که یک الگوی زیست را شکل دهند، اما از قرن دوم این روش تفاوت یافت به شکلی که مسلمین جهت تهیه یک الگوی زیست شروع به سیرهنگاری کردند؛ چرا که معتقد بودند الگوی زیست مسلمانی یعنی بهرهگیری از همان تاریخ در حالی که تاریخ به دلیل آنچه خبر واحد است حجیت ندارد.
این پژوهشگر نهجالبلاغه در راستای مطلب فوق افزود: نتیجه این نگرشها مسلمان با مشکلات عدیدهای مواجه شدند که بعدها گرایش دیگری ایجاد شد که همانطور که پیشتر عنوان کردم سیرهنگاری عنوان گرفت که تا به امروز نیز سیرهنگاری همان تاریخ قلمداد میشود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه مسلمانان در قرن دوم شروع به شمایل نگاری کردند تا بتوانند یک الگوی زیستی جدیدی را شکل دهند خاطرنشان کرد: شمایل نگاری به عنوان مثال عبارت بود از آنکه به ظاهر پیامبر توجه داشته باشند مثال اینکه پیغمبر چگونه گیسوان خود را میآراست، و تصور میکردند این سبک پیروی میتواند الگوی زیستی خوبی را شکل دهد.
دلشاد تهرانی گفت: گرایش دیگر در قرن سوم در راستای تشکیل الگوی زیست (اخلاقنگاری ) بود اما نگاه مسلمین به مبحث اخلاق بیشتر فضائل نگاری بود و نگاهی ارسطویی داشتند و در اکثر مواقع به فضیلتها توجه می کردند و معتقد بودند الگوی زیست مسلمانی چنین حیطهای را در بر میگیرد.
وی ادامه داد: بعد از این مرحله مسلمین به گرایش سنننگاری پرداختند که مورخان باسنت را همان تاریخ گرفتند و فقیهان آن را مستحبات قلمداد کردند بنابراین تلاشها بر چهار حیطهای که بیشتر به آن اشاره کردم شکل گرفت لذامسلمین نتوانست از ورای سیرهنگاری، فضائل انگاری، شمایلنگاری، اخلاقنگاری به نتیجهای برسند و الگوی زیستی ثابتی را پیدا کنند.
این استاد دانشگاه گفت: شاید نتیجهای که از مراحل یاد شده می توان گرفت آن باشد که به نوعی بنا بر این نبود که مسلمانان بیایند و عینا هر آنچه که پیامبر در رفتار و اعمال خود اعمال می کرد را پیاده کنند بهنظر باید روح و هدف و قاعده پارسایی را در اعمال پیامبر و ائمه دید و لزومی ندارد که مسلمان امروز مانند دیروز رفتار کند اما روح پارسایی وسادهزیستی بایدحفظ شود و همین مولفه است که اهمیت دارد بنابراین لزومی ندارد که در این روزگار برای مثال افراد روی زمین بنشینند و با سه انگشت غذا بخورند.
وی با بیان اینکه طبق نظر قرآن پیامبر الگوی نیکویی است افزود: قطعا منظور قرآن آن نبوده است برای همیشه و در هر گسل زمانی شیوههای قرنها پیش را پیاده کنیم بلکه مقصود آن بوده است که به روح و قاعده اصلی اعمال پیامبر توجه داشته باشیم به هر نحوه تصور می کنم نهج البلاغه ترجمان خوبی از قرآن با رویکردهای مصداقی است و ما میتوانیم مدل زیست را بر مبنای قرآن از این اثر ارزشمند برداشت کنیم.
دلشاد تهرانی گفت: سیرهشناسی و سبکشناسی در معنای حقیقی جستوجو برای رسیدن به اصول عمل حاکم بر زندگی است که معصومان در زندگیشان چنین اصولی داشتند اما به هر حال برای ایجاد این الگو مشکلات زیاد وجود دارد که یکی از آنها چالشهای موجود میان مسلمین است که سبب شده تا کنون به ایجاد الگوی واحدی برای سبک زندگی مسلمان دست پیدا نکنیم.
این استاد دانشگاه گفت: وقتی زندگی معصومان را بنگیرم خواهیم دید دارای وحدت هستند و زندگیشان دارای قواعدی است مرحوم مطهری در این باره می گویند ما شیعیان 273 سال سیره داریم، به طبع این سابقه مصداق خوبی است که میتوان از آن قاعده زندگی را از معصومان الگوبرداری کرد.
وی ادامه داد: دردنیای امروز که لحظه به لحظه همه چیز در حال تغییر است باید به برخی ضرروتها پرداخته شود که به زعم من عبارتاند از الگو سازی و الگو برداشتن که در این راستا قرآن میتواند اصلیترین منبع مورد استفاده قرار گیرد ضمن اینکه باید توجه داشت ایمان و عمل تنها راه به جایی نمی برد و عمل ایمانی اهمیت داشته و به مقصد خواهد رسید.
دلشاد تهرانی تصریح کرد: ما نیاز به فهم صحیح اسلامی داریم اسلام به جامعیت قابل اعمال جواب می دهد و به زعم من این سبک اسلام را می توان در عمل معصومان دید به هر حال اسلام پراکنده نیست و دارای هندسه است بنابراین باید این هندسه را پیدا کرده و به سوی رستگاری پیش برویم.
وی گفت: به نظر می رسد قرآن، مجموع احادیث در زندگی معصومان این هندسه خاص را داراست و می تواند الگوی زیست مسلمانان را طراحی کند.
وی در پایان گفت: اگر با توجه به موارد یاد شده و همچنین سیره معصومین حرکت کنیم و در عین حال توجه ویژهای به نهج البلاغه داشته باشیم در کل می توانیم ده محوردر رابطه با الگوی زیستی از نهجالبلاغه استخراج کنیم که عبارتاند از اصل تکریم، اصل اعتدال و میانه وری، اصل صداقت، اصل پاسداشت حقوق، اصل پارسایی، اصل پایبندی به کیفیت استخدام و وسیله، اصل مدارا، اصل عدالت، اصل استراحت و صداقت و اصل پایبندی به عهد و پیمان.
گفتنی است نشست الگوی زیست مسلمانی در نهج البلاغه عصر روز دوشنبه 23 اردیبهشت ماه در سالن غدیر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با حضور استادان و پژوهشگران برگزار شد.