انکار تاثیر مسائل هسته ای ایران و ترور ناجوانمردانه دانشمندان هسته ای این مرز و بوم، مطرح شدن بحث تحول در علوم انسانی و تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری بر تولید علم و پیشرفت علمی و تاثیر آن در قدرتمند شدن کشورها در عرصه جهانی و حتی منازعات بین المللی، در پررنگ شدن این شعار کار مشکلی به نظر می رسد. پررنگ شدنی که حیات خود را در ظرف حنای رسانه ها می جوید تا با تبدیل شدن به مطالبه ای عمومی و فراگیر، با گوشت و پوست و خون مردم ایران عجین شود.
در همین راستاست که می توان انگشت اشاره را به سمت حوزه ژورنالیسم علمی دراز کرد و آن را در شرایط فعلی یکی از بازوهای مهم دانشمندان و ترویج علم دانست که حفظ، رشد و بقای یک اندیشه در جهان امروز، در گرو فعالیت رسانه هاست.
اما دقتی کوتاه به فضای رسانه های مکتوب، مجازی و صداوسیمای جمهوری اسلامی از ضعف و مهجور بودن این حوزه مهم و تاثیرگزار در عرصه رسانه ها خبر می دهد. به دیگر سخن علی رغم تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری و ادعاهای مداوم مسئولین رسانه ها، برنامه سازی و روزنامه نگاری علمی جزء اولویت های اول رسانه به شمار نمی آید. این نکته را می توان در صفحات متفاوت روزنامه ها، صفحات اصلی سایت ها و خبرگزاری ها و برنامه های تولیدی صداوسیما جستجو کرد و یافت.
می توان گفت در حالی که بخش اعظمی از تولیدات این رسانه ها به مسائل سیاسی و فرهنگی اختصاص دارد، فرصت، توان و علاقه کمتری برای پرداختن به مسائل علمی که به دو حوزه «برنامه های درباره علم» و «برنامه های علمی و مروج علم» تقسیم می شوند، وجود دارد.
البته این پرداختن به مسائل علمی در مواقع ویژه که تولید، اختراع و پرورش محصولی خاص اتفاق می افتد پررنگ تر شده و اتفاقات مهم در اولویت تبلغیاتی قرار می گیرند. نکته اینکه این اتفاق تنها به حوزه علوم تجربی و فنی اختصاص دارد و تحولات علوم انسانی و مسائل مربوط به آن مورد توجه کمتر رسانه ای قرار می گیرد، مگر آنکه مسائل این حوزه بردی تبلیغاتی و سیاسی بیابند.
در حقیقت تاکید بر علوم انسانی طی سالهای اخیر رنگ و بویی سیاسی یافته است و این حوزه از علوم تنها از منظر سیاسی و بدون دقت علمی- نظری مورد توجه قرار می گیرد که این نکته قادر است آسیبی جدی به مسئله علوم انسانی و جایگاه حقیقی آن در عرصه علوم وارد کند.
با استخراج سوالی از دل این سطور مبنی بر «چرایی ضرورت پرداختن به مسائل علمی که مورد علاقه هرکسی نیستند»، می توان علامت سوالی بزرگ در کنار جملات فوق قرار داد. تاکید بر کلمه علاقه و ریشه یابی آن می تواند ما را به نیازهای جهت داده شده یا بی جهتی رهنمون شود که فرد نیازمند را به مورد برطرف کننده نیاز خود علاقمند می کند.
با این پیشفرض می توان از «چرایی بی علاقگی هرکسی!» به موضوعات علمی پرسا شد و با تاملی کوتاه پاسخ احساس بی نیازی مخاطب به مسائل علمی را یافت و با دقتی بیشتر از چرایی احساس نیاز مخاطب به دانستن مسائل سیاسی و فرهنگی پرسید. روشنایی احساس نیاز مخاطب به پیوند خوردن با مسائل سیاسی و در سالهای اخیر فرهنگی به خورشید صلوات ظهر می ماند، چه اینکه مخاطب خود را در سرنوشت، حال و آینده سیاسی کشور و وجوه نرم افزاری تمدنی که پایه در فرهنگ دارد سهیم دانسته و این احساس سهم خواهی او را به رصد و بررسی مسائل این دو حوزه و پیوندی وثیق با آنها می کشاند.
نکته اینکه رشد آگاهی مردم از نقش خویش در مسائل سیاسی و اهمیت فرهنگ در تعالی زندگی ایشان به پررنگ تر شدن گرایش آنها به این حوزه ها می انجامد و این همان معنای نیازسازی است. اما سوال اساسی این است که چرا در فرایندی چندجانبه مردم به نقش علم در رشد عقلی، تکامل فطری، عقلانی شدن عبودیت و رشد جامعه انسانی خود آگاه نمی شوند؟
با غور در آیات و روایات مختلف می توان به تاکید بر اهمیت علم و دانش، دقت در آفاق و انفس برای یافتن آیات الهی، تلاش برای پرورش فکر و اندیشه و لزوم تدبر، تفکر و تعقل پی برد؛ چه اینکه این امور در قوام بخشیدن به روح انسان و در نتیجه شکل گرفتن بهتر جوامع انسانی تاثیری انکارناپذیر دارد. از همین منظر اهمیت جایگاه رسانه ای علم را می توان مورد تاکید جدی قرار داد، آنجا که با نقش آفرینی به جای رسانه در این حوزه می توان به تاثیر در نوع اندیشیدن و تفکر افراد جامعه امیدوار بود.
از سوی دیگر نیز با تولید و ساخت برنامه ها و گزارش هایی در رابطه با پیشرفت علمی کشور و تاثیر علم و فن آوری بر قدرتمند شدن جامعه و کشور در عرصه های ملی و بین المللی، مردم را با حرکات و تلاش های علمی دانشمندان همراه و همدل کرد. این نکته را می توان با محور قرار دادن برنامه های علمی و پیگیری تحرکات علمی دانشمندان از آغاز تا انجام پروژه های مختلف علم و فن آوری و به تصویر کشیدن این فرآیند طولانی که همراه با شکست های مختلف است تا در نهایت به پیروزی مورد نظر دست یابد، محقق ساخت.
اما با رصدی کوتاه می توان خلا جدی این نوع برنامه ها را در عرصه ژورنالیسم علمی احساس کرد؛ آنجا که در حرکاتی مقطعی و بدون احساس نیاز به همراه و همدل کردن مردم، تنها اخبار کوتاه موفقیت های پروژه های مختلف علمی به مردم میرسد؛ حال آنکه در صورت آگاهی مردم از وجود مشقات زیاد در مسیر موفقیت پروژه ها، شادی و نشاط و احساس غرور و همراهی ایشان با جامعه پرتلاش علمی چند برابر خواهد شد و مسیر علمی، واقع بینانه و براساس اطمینان با مردم به اشتراک گذاشته می شود.
این رسالت بزرگ تنها بر عهده رسانه هاست، چه احساس مسئولیت این طیف به عنوان یاور مردم و دانشمندان به رشد علم کمک شایانی می کند.
اما با اشاره میتوان مسائل و مشکلات این عرصه که از رشد و پررنگ شدن جایگاه علم در جامعه ممانعت می کند را اینگونه برشمرد:
1- رویداد محور بودن و پرهیز از روند محوری: ژورنالیسم پویا و پرقدرت به جای پرداختن به حوادث و اتفاقات علمی به روند تحول علمی جامعه پرداخته و در حرکتی عمیق و علمی تمام اتفاقات و رویدادهای جاری را در بستر روند و جریان تحولات علمی جامعه و جهان و بررسی می کند.
2- سیاست زدگی: تاثیر بیش از حد سیاست بر عرصه های مختلف فرهنگ و علم در کشور ما نکته ای است که انکار آن کاری است مشکل، اما جریان رسانه ای علمی باید بتواند با پرهیز از سیاست زدگی به آینده تمدنی اسلام و ایران اندیشیده و به ارزیابی جدی جریانات علمی کشور به دور از بازی های سیاسی بپردازد.
3- نداشتن روح اعتماد به نفس و خودباوری در برابر دیگر عرصه های رسانه ای: پررنگ شدن حوزه های فرهنگ و سیاست در عرصه رسانه ها این حوزه از ژورنالیسم را به انزوایی ویژه کشانده است، اما نقش آفرینی روند محور و درک جایگاه علم در ایجاد نشاط و اعتماد به نفس در لایه های مختلف جامعه قادر است به اعتماد به نفس علم در رسانه افزوده و این حوزه را در کنار حوزه های دیگر به نقش آفرینی جدی وادار کند.
4- ضعف روحیه جسارت و پیشتازی که از مهمترین نیازهای برنامه سازی و روزنامه نگاری علمی است: عرصه های کشف و روشن نشده و یا به اطلاع عموم نرسیده در علم به حدی هست که برنامه سازی و روزنامه نگاری علمی را به حرکت های ایجابی وادار کرده و به میدان بازی های جدی علمی با روحیه جسارت بکشاند.
5- ارتباط ضعیف با بدنه جامعه دانشگاهی و دانشجویان: بخشی از روند محور بودن ژورنالیسم علمی را می توان در سایه سیاست زدگی و انعکاس رویدادهای مختلف علمی از زبان مسئولین دانشگاه ها و پژوهشگاه ها که مهمترین جایگاه تولید علم اند، یافت؛ حال آنکه این عرصه به برقراری ارتباط جدی و وثیق با بدنه جامعه دانشگاهی و اندیشمندان و دانشمندان جوان نیازمند است تا از این طریق بتواند به پویایی خود کمک کند.
6- نپرداختن به مسائل فکری جهت رشد عقلی و شکوفایی فطری جامعه و مردم که مورد تاکید احادیث و روایات نیز می باشد.
خيلي قلم خوبي داريد.
موفق باشيد
يا حق