به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، مسأله رابطه نزدیک مصطفى کاظمى (موسوى) از عوامل اصلى قتلهاى زنجیرهاى و ارتباطش با سید محمد خاتمى و رسول منتجبنیا، بازجویى و شکنجه عوامل قتل و حتى همسر سعید امامى توسط تیم بررسى رئیسجمهور خاتمى، فوت مشکوک سعید امامى در زندان و افشاگریهاى روحالله حسینیان و بالاخره پیام خاتمى به حسینیان براى عدم افشاگرى و سکوت در برابر مسائل پیش آمده مواردى بود که بر پیچیدگى این پرونده افزود!
مقام معظّم رهبرى در یکى از سخنرانیهاى بسیار مهم در اینباره فرمودند:
«این حادثه، حادثه بىسابقهاى براى کشور ما بود. براى مردم هم حادثه مهم و قابل توجهى بود. اوّلا این حادثه مانند تمام حوادثى که پس از انقلاب رخ داد، موجب شد که دشمنان ما در هر کجاى دنیا که بودند، خوشحال شوند و از آن به عنوان یک وسیله براى ضربه زدن به نظام و نه به یک حزب خاص، استفاده کنند. بنده از بعضى از کارهاى خودیها تعجب مىکنم! امّا چند نکته را بنده باید عرض کنم؛ اوّلا این قتلهایى که اتفاق افتاد بسیار نفرتآور و حقیقتآ درخور محکوم کردن بود.
اینها علاوه بر اینکه قتل بود، جنایت و خلاف قانون بود. علاوه بر این موجب درگیر شدن نظام جمهورى اسلامى به مسائل بیخودى و بیهوده شد. الان ما مسائل اقتصادى داریم، مسائل گوناگون داریم، بنابراین این حوادث، واقعآ حوادث بدى بود.
عدهاى در صددند از وزارت اطلاعات انتقام بگیرند و این بهانه خوبى برایشان شده است. مسئولان وزارت اطلاعات ما همین مسئولان بودهاند و کار مىکردند. اینها بزرگترین خدمات را به کشور کردند. شما نمىدانید اینها چقدر خدمت کردند. اگر این عناصر اطلاعات نبودند شما خیال مىکنید که این انقلاب جان سالم به در مىبرد؟
حالا اتفاقى افتاده است و چند نفر جرمى مرتکب شدهاند و به خاطر آنها، عدهاى مىخواهند از اصل وزارت اطلاعات انتقام بگیرند! این کمال بىانصافى است، این ظلم مسلّم است.
من به مسئولان وزارت اطلاعات و مدیرانى که در سراسر کشورند، عرض مىکنم؛ عزیزان من!
امروز جنگ دشمن با ما، جنگ تبلیغاتى است تا در زیر لواى فتنه تبلیغات بیایند جنگ اطلاعاتى امنیتى بکنند و باز موج ترور راه بیندازند. نکته بعدى اینکه این قضیه تمام نشده است، این افرادى که کشته شدند، کسانى نبودند که یک نظام، اگر بخواهد اهل این حرفها باشد، سراغ اینها برود.
اگر نظام جمهورى اسلامى اهل دشمنکشى است، دشمنان خودش را مىکشد چرا سراغ فروهر و عیالش برود؟ مرحوم فروهر قبل از انقلاب دوست ما، اوّل انقلاب همکار ما و بعد از پدید آمدن فتنههاى سال 60 دشمن ما شد؛ امّا دشمن بىخطر و بىضرر.
فروهر و همسرش هیچ ضررى نداشتند نه به جایى وابسته بودند و نه اقتدارى داشتند. انصافآ آدم نانجیبى هم نبود، البته ما دشمنانى داریم که انصافآ نجیب نیستند، امّا مرحوم فروهر و عیالش آدمهاى نانجیبى نبودند، حالا شما فکر کنید کسى که مثل فروهر را مىکشد مىتواند دوست نظام باشد؟
چنین چیزى معقول است؟ من این را باور نمىکنم. بعضى از این دو، سه نفر نویسندهاى که در این حادثه کشته شدند، مردم از کتابها و نوشتهها و آثار فکرى اینها هیچ خبرى نداشتند، آن دستى که به فکر مىافتد که بیاید و اینها را تصفیه کند، مگر مىتواند بیگانه نباشد؟ باید بگردند اینها را پیدا کنند. ممکن است عناصرى که در وزارت بودهاند، افرادى باشند که فریبخورده باشند، باید گشت و سرنخها را پیدا کرد و نباید به این آسانى از آن گذشت». 160
روحالله حسینیان یک سال بعد مطالبى را در جمع مردم کردستان گفت که از سوى هیچ نهاد مسئولى تکذیب نشد: «بعد از اثبات بىگناهى گروه اخیرى که دستگیر شده بودند، جریان شکنجه اینها روشن شد. ماجرا از این قرار بود که در ماه رمضان خبر آوردند که دو نفر از متهمین قتلهاى زنجیرهاى در بیمارستان بقیهالله در حال مرگ هستند.
موضوع به دفتر رهبرى رسید و از آنجا با جناب آقاى هاشمى شاهرودى (رئیس وقت قوّه قضائیه) مطرح شد. نمایندهاى فرستادند و مشخص شد که همسر سعید اسلامى (امامى) را آنقدر شکنجه دادهاند که به گفته آن نماینده که دیده بود، حتى استخوان کف پایش هم بیرون آمده بود.
وقتى این مسأله روشن شد، بنده در یک سخنرانى در مشهد اعلام کردم که افرادى که دستگیر شدهاند، بىگناه هستند و قتلها یک توطئه است. شبى در حضور 30 نفر از دوستان بود که از قول آقاى خاتمى پیام دادند که از شما خواهش کردند در این ماجرایى که کشف شد شما سکوت کنید و من از آنها (احزاب و مطبوعات) مىخواهم فتیله بحث قتلها را بکشند پایین و این مسأله را خودم پیگیرى و حل مىکنم». 161
امّا آنچه در این رابطه با حزب مشارکت به عنوان یکى از مهمترین احزاب جریان دوم خرداد و جبهه اصلاحات ارتباط پیدا مىکند وجود نوعى پیوستگى این پرونده با حادثه کوى دانشگاه بود. درواقع قتلهاى زنجیرهاى مسیرى بود که به کوى دانشگاه ختم شد و بهانه آن نیز قانون اصلاح مطبوعات بود. قانونى که بیش از پرداختن و دانستن متن آن، حاشیههاى جنجالى زیادى را دربر داشت و براستى اگر در آن زمان از کسى سؤال مىکردى قانون اصلاح مطبوعات دربردارنده چه چیزى است؟ کسى اطلاع چندانى نداشت ولى همه آن را عامل حادثه کوى دانشگاه مىدانستند.
ماجراى قانون اصلاح مطبوعات از آنجا آغاز شد که در تاریخ 16 تیر 1378 کمیسیون فرهنگى مجلس پنجم طرحى را با عنوان اصلاحیه قانون مطبوعات در چهار بند به تصویب رساند که مواد آن عبارت بودند از:
الف- ممنوعیت فعالیت مطبوعاتى براى عوامل بیگانه، اعضاى گروهک تروریستى و ضد انقلاب، جاسوسان، وابستگان و سردمداران رژیم طاغوت و....
ب- منع شدن مطبوعات کشور از دریافت کمک مالى از کشورهاى بیگانه
ج- ضمانت اجرایى براى مقابله با افراد دولتى و یا غیردولتى که نشریات را براى چاپ مطلب یا مقالهاى زیر فشار قرار داده یا آنها را وادار به سانسور نمایند.
د- لزوم التزام عملى مدیران مسئول و صاحبان امتیاز نشریات به قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران.
هرچند اصلاح قانون مطبوعات در مجلس پنجم در مورخه 16 تیر 1378 به تصویب نمایندگان رسید، امّا یک روز قبل روزنامه سلام با مدیریت موسوى خوئینىها به انتشار سند محرمانهاى منتسب به وزارت اطلاعات اقدام کرد و با تیتر درشت نوشت: «سعید اسلامى پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است». 162
این تیتر جنجالى با هدف ایجاد رابطه بین اصلاح قانون مطبوعات و قتلهاى زنجیرهاى و بهرهبردارى حزبى از آن برگزیده شده بود. درواقع روزنامه سلام در صدد بود تا از فضاى نفرتآمیزى که از قتلهاى زنجیرهاى در افکار عمومى جامعه ایجاد شده است، در جهت دفاع از قانون مطبوعات و مخالفت با اصلاح این قانون توسط نمایندگان مجلس پنجم بهره جوید!
اگرچه در صحت و سقم نامه سعید اسلامى یا همان سعید امامى متهم اصلى قتلهاى زنجیرهاى تردیدهایى وجود دارد، امّا اقدام این روزنامه در افشاى سند طبقهبندى شده یک عمل مجرمانه محسوب گردید و پس از بررسیهاى لازم و دفاعیات متهمان، دادستان دادگاه ویژه روحانیت با متهم شناختن مدیرمسئول روزنامه سلام (موسوى خوئینىها) و مسئول شیفت شب این روزنامه به انتشار سند خیلى محرمانه، انتخاب تیتر خلاف واقع، حذف صدر و ذیل نامه سعید امامى و درج آن براى تأثیرگذارى نمایندگان، پنهان کردن نامه و عدم ارائه آن و توضیحات و غیرموجه، خواستار مجازات آنان شد.
درنهایت هیأت منصفه دادگاه ویژه روحانیت به اتفاق آراء نظر به مجرمیّت موسوى خوئینىها مدیرمسئول روزنامه سلام داد. انتشار نامه خیلى محرمانه و توسط روزنامه سلام موجب شد حکم توقیف این روزنامه از سوى مراجع قضایى صادر شود. به دنبال آن روزنامههاى زنجیرهاى اصلاحطلبان - به ویژه مطبوعات وابسته به حزب مشارکت - اقدام به شانتاژ خبرى کردند. توقیف روزنامه سلام امر غیرعادى نبود. چه بسا برخى روزنامههاى دیگر قبل از آن نیز توقیف شده بودند.
امّا پس از اعلام حکم توقیف روزنامه سلام، جریانات اصلاحطلب در اقدامى تأملبرانگیز به هشدار و تهدید روى آوردند. روزنامههاى این جریان در اقدامى هماهنگ، تعطیلى روزنامه سلام را مهمترین سوژه خبرى خود قرار داده و از آن به عنوان اقدامى غیر قانونى، مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سیاسى یاد کردند.
روزنامه نشاط (وابسته به حزب مشارکت) در شماره روز پنجشنبه 17/4/1378 یعنى یک روز قبل از حادثه کوى دانشگاه در یک پیشبینى! تعطیلى روزنامه سلام را موجب اعتراضات گسترده دانشجویى دانست که «محافظهکاران ناچار باید هزینههاى این عمل خود را بپردازند». 163
به عقیده بسیارى هماهنگى روزنامههاى زنجیرهاى دوم خرداد در اختصاص تیترها و سرمقالههاى خود در روز پنجشنبه 17/4/1378 به عواقب غیر قابل پیشبینى و کنترل توقیف روزنامه سلام، نشان از یک تیم پشت پرده و هدایت این جریان داشت. چرا که خبر توقیف روزنامه سلام ساعت 22 چهارشنبه اعلام گردید و آن زمانى بود که اکثر روزنامهها مىبایست با انجام مراحل نهایى، صفحات روزنامهها را به چاپخانه مىفرستادند تا در صبح پنجشنبه توزیع گردد و مشکلى پیش نیاید.
روز پنجشنبه 17 تیر 1378، 10 روزنامه زنجیرهاى با تیترهایى چون محدودیت مطبوعات خشم مردم را شعلهور خواهد کرد، زمان حامل حوادث خشونتبار است، نظام باید هزینههاى سنگینى بپردازد و... در صدد القاى فضاى بحرانى و ناآرامى و فرار به جلو برآمدند. این در حالى بود که رسانههاى غربى نیز از هفتهها قبل زمینهچینىهایى را براى این اقدام به انجام رسانده بودند.
نشریه آمریکایى «میدل ایست اکونومیک دایجست» در 7 تیر 1378 نوشت: «بیشتر ناظران در تهران بر این اعتقادند که تابستان امسال شاهد یک آزمون حیاتى قدرت و حتى شاید روز نهایى رویارویى جدى بین جناح محافظهکار و اصلاحطلبان خواهد بود. اصلاحطلبان یک تابستان سیاسى داغ را در پیش روى دارند تا جناح محافظهکار را از میدان مبارزه خارج نمایند». 164
گرى سیک (مشاور امنیت ملى دولتهاى کارتر و ریگان) نیز در اظهاراتى بیان داشت: «براى آنها که خواستار توسعه سیاسى هستند، زمان بسیار خطرناک است. در طى دو سال گذشته علىرغم وجود حمایت تبلیغاتى و فیزیکى، این افراد در نگاه داشتن خود، شجاعت به خرج دادهاند و شجاعت آنها در روزهاى آینده به نمایش گذاشته خواهد شد». 165
این زمینهسازیها در اواخر ساعات روز پنجشنبه 17 تیر 1378 با تجمع عدهاى با هویت نامعلوم و با در دست داشتن پلاکاردهایى با مضمون اعتراض به توقیف روزنامه سلام در مقابل سینماى کوى دانشگاه تهران، - که سعى در تحریک دانشجویان داشتند - به ظهور رسید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
160- خطبههاى نماز جمعه تهران، به تاریخ 18/10/1377.
161- چهل تدبیر، على الفتپور ص 193.
162- روزنامه سلام، به تاریخ 15/4/1378.
163- روزنامه نشاط، به تاریخ 17/4/1378.
164- ویژهنامه سیاسى روزنامه ایران سال 1389.
165- همان.
منبع: باشگاه خبرنگاران