گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ محمد زعیمزاده، دبیر سیاسی سابق اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل؛ مصطفی حضوری، مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع) و محمد امین فرج اللهی، مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشکده حقوق دانشگاه تهران دانشجویانی بودند که با حضور در «خبرگزاری دانشجو» عملکرد جنبش دانشجویی، آسیب ها و افقهای پیشرو جنبش دانشجویی را بررسی کردند.
این میزگرد قصد دارد به بررسی عملکرد جنبش دانشجویی بپردازد تا در بازخوانی سیر تاریخی عملکرد جنبش دانشجویی، ضمن شناخت بهتر نقاط قوت و ضعف این جنبش، افق های پیشروی را نیز بررسی کند.
محمد زعیمزاده: در خصوص غائله 18 تیر باید به سه محور اصلی بپردازیم؛ اول اینکه چه عواملی باعث پدید آمدن غائلهای مثل 18 تیر 78 شد؟ دوم نقش دولت اصلاحات در جریان سال 78 چه بود؟ و سوم باید به واکاوی اصل ماجرای 18 تیر پرداخته و اتفاقاتی که طی آن روزها افتاد را بررسی کنیم.
نباید به واقعه 18 تیر یک نگاه نقطهای داشت؛ چرا که 18 تیر معلول حوادثی است که از قبل از آن و از سال 68 شروع شده بود و میتوان آنها را در دو حوزه نگاه دولتها به جریانات دانشجویی و وضعیت جریانهای دانشجویی بررسی کرد.
زعیم زاده: نگاه هر سه دولت با نگاه رهبری به جریانات دانشجویی متفاوت است
اصولا نگاه دولتها به جریان دانشجویی همواره نگاه ابزارگونه بوده است که این گزاره در هر سه دولت هاشمی، خاتمی و احمدینژاد صادق است، به طوری که نگاه هر سه دولت به جریان دانشجویی با نگاه رهبری به جریانات دانشجویی متفاوت می باشد؛ این سه دولت اگر در موارد بسیاری با هم متفاوت باشند، اما در بحث نگاه ابزاری به جنبش دانشجویی اتفاق نظر دارند.
در هر سه دولت یاد شده به دانشجو به عنوان پیاده نظام اجرای سیاستهای دولت نگاه شده است و هیچ کدام از دولتها نمیخواستند جنبش دانشجویی را به عنوان یک جریان منتقد و پویا بپذیرند، اما این که در این هدفشان چه قدر موفق بودند بحثی دیگر است. همه دولتها به دنبال دولتی کردن جریان دانشجویی بودند که البته اوج این اتفاق در دولت اصلاحات رخ داد.
در مورد علل افول جنبش دانشجویی در دهه 70 و دولتی شدن آن باید به چند نکته اشاره کرد؛ نخست آن که پس از جنگ یک فضای دنیاگرایی توسط دولت سازندگی به عنوان گفتمان اصلی که همان گفتمان تکساحتی توسعه اقتصادی بود، مطرح شد؛ این گفتمان، دانشجویان را نیز به همین سمت و سو کشاند و تشکلها نتوانستند یک پادگفتمان در دولت سازندگی مطرح کنند که این باعث ضعف و اضمحلال آنها شد و دیدیم که دولت اصلاحات هم از این ضعف آنها سوءاستفاده کرد.
ضعف دیگر جنبشهای دانشجویی در آن دوران را در عدم عقلانیت پیرامون مفهوم نقد و انتقاد میتوان یافت، در همان سالها جریانی در دانشگاه که نزدیک به جریان راست سنتی بود، شکل گرفت و با طرح شعار «مخالف هاشمی، مخالف رهبری است، مخالف رهبری دشمن پیغمبر است» فاز اصلی در عدم عقلانیت در نقد را کلید زد و هر انتقادی به هاشمی را انتقاد به رهبری و پیامبر و نهایتاً ذات اقدس الهی میدانست.
همین تفریطها نهایتاً افراط گریهای نقادانه در دولت اصلاحات را پدید آورد و دیده شد که دفتر تحکیم وحدت پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات آن قدر رادیکال شد که هر نقدی را به مبانی دینی و اعتقادی و اصول قانون اساسی، خصوصاً اصل ولایت فقیه ربط میداد.
زعیم زاده: خاتمی با شعارهای خط امامی رای آورد، اما در ادامه این شعارها رادیکال شد
در دوران اصلاحات یعنی در سال 76، خاتمی با شعارهای خط امامی رای آورد، اما کم کم این شعارها با دامن زدن و تحریک جریان اطراف خاتمی به شعارهای رادیکال تبدیل شد و اتفاقاً همان افراد بودند که به دانشگاهها نیز نفوذ پیدا کردند.
در حالی که خاتمی با شعار «درود بر سه سید فاطمی؛ خمینی و خامنهای و خاتمی» رای آورد، اما این شعار در عرض دو سال و در جلسات دانشجویی نزدیک به نهضت آزادی به شعار «درود بر سه آدم حسابی؛ مصدق و خاتمی و سحابی» تبدیل شد! که این، رادیکال شدن شعارها را بوضوح در دولت اصلاحات نشان میدهد.
نکته دیگر این است که در دولت خاتمی زمام کار از دست چپیهای خط امامی خارج شد و به دست نهضت آزادی افتاد که اگر بخواهیم تاریخچه نهضت آزادی را بررسی کنیم، میبینیم که نهضت آزادی از کسانی تشکیل میشود که ادامه جنگ، پس از فتح خرمشهر را تجاوز ایران به خاک عراق میدانستند و نهایتاً نیز امام خمینی در پاسخ به نامه علی اکبر محتشمی پور، وزیر وقت کشور فعالیت آنها را غیر قانونی خطاب کردند، ولی در دولت اصلاحات، همان مطرودین امام عنان کار را به دست گرفتند و از طریق ارتباط ارگانیک با وزارت علوم خاتمی به تشکلهای دانشجویی نفوذ کردند.
در همین سالها بود که حضور ابراهیم یزدی و عزتالله سحابی را در برنامههای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر میبینیم که این اتفاق مورد انتقاد جریان سنتی دفتر تحکیم وحدت هم قرار میگیرد.
بسیاری از افرادی که در دولت هاشمی توسط مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری شناسایی شده بودند، (رئیس این مرکز موسوی خوئینیها بود) از رانت دولت سازندگی استفاده کردند و در رشتههای علوم انسانی به خارج از کشور بورسیه شدند و پس از اتمام مراحل تحصیلی خود مجدداً به دانشگاههای کشور برگشتند و در واقع حول یک نفر به نام «حسین حاج فرج دباغ معروف به عبدالکریم سروش» جمع شدند و یکسری حلقههای به اصطلاح معرفتی را با ترجمه آثار امثال پوپر در دانشگاهها راهاندازی کردند و بسیاری از مبانی دینی اسلام را در نشریاتشان مثل «عصر ما»، «کیان» و غیره مورد هجمه قرار دادند.
آنها این شبهات تئوریک را توسط پیاده نظامشان در دانشگاهها به صورت کلان القا میکردند، در این خصوص حجاریان جملهای دارد و با اشاره به بیت حافظ که «با کریمان کارها دشوار نیست»، میگوید: «با عبدالکریمان کارها دشوار نیست» که به نقش همین افراد که مبنای تئوریکشان توسط دولت ساخته و پرداخته شده بود، اشاره دارد.
مجموع این شرایط فضای معرفتی سنگینی به نفع جریان لیبرال در دانشگاه ها پدید آورد و اگر نبود مجاهدت امثال آیتالله مصباح و شاگردان ایشان و یکسری طلاب فاضل جوان مثل رحیمپور و حلقهای که تحت عنوان «کتاب نقد» شکل داده بودند، این شبهات اعتقادی افراد بیشتری را در دانشگاهها گمراه میکرد. موارد فوق نمایی کلی و تئوریک از روند رادیکالیزه کردن جریانهای دانشجویی بود که آنها را برای وقوع حادثه 18 تیر آماده میکرد.
زعیم زاده: 18تیر حاصل ارتباط حلقههای امنیتی دولت خاتمی با دفتر تحکیم وحدت بود
مهمترین اتفاقی که باعث پدید آمدن غائله 18 تیر شد ارتباط حلقههای امنیتی دولت خاتمی با دفتر تحکیم وحدت بود. برخلاف رونما و ظاهر تئوریکی که دولت خاتمی در دانشگاه نشان میداد، در پشت پرده این ظاهر تئوریک، عناصر امنیتی دولت اصلاحات ارتباط موثری با دفتر تحکیم وحدت گرفت بودند.
سید مهدی طباطبایی، دبیر وقت دفتر تحکیم وحدت در این زمینه عنوان میکند که برخی مشکلاتشان را اعضای امنیتی حزب مشارکت با حضور در دفتر تحکیم وحدت حل میکردند که این عملاً خلاف روال از پایین به بالای انجمنهای اسلامی است.
در واقع غائله 18 تیر طراحی حلقه امنیتی دولت خاتمی برای به آشوب کشاندن کشور بود؛ چراکه نقل میکنند که صبح روز 18تیر فردی یکی از عناصر امنیتی مشارکت را با چشمان پف کرده دیده بود، از او پرسیدند که آقای فلانی کجا بودی که این قدر بیخوابی کشیدی؟ در جواب می گوید که سوژه خوبی در شب گذشته پیدا کرده بودیم و داشتیم بر سر آن عملیات میکردیم.
زعیم زاده: «سلام» فقط یک روزنامه صرف نبود، بلکه سبقه امنیتی داشت
علت ماجرایی که در دانشگاه تهران شکل گرفته بود، اعتراض به بسته شدن روزنامه «سلام» به مدیرمسئولی موسوی خوئینیها عنوان میشد، اما این خیلی ساده انگارانه است که «سلام» را فقط یک روزنامه صرف بدانیم؛ چرا که در آن زمان روزنامههای دیگری هم بسته میشدند، اما چرا چنین اتفاقاتی به دنبال آن رخ نمیداد؟ «سلام» یک سبقه امنیتی در دولت خاتمی داشت که در آن به واسطه دامن زدن به قصه سعید امامی و ماجرای قتلهای زنجیرهای توانستند همان طیف رادیکال دفتر تحکیم وحدت را که برای چنین روزی با آنها کار کرده بودند، تحریک کنند.
موسوی لاری، وزیر وقت کشور در جلسهای از وضعیت معترضین اعلام بیاطلاعی میکند که در آن جلسه سران نظام شرایط را برای او بازگو میکنند، این موضوع در خاطرات ناطق نوری آمده است و این عدم اراده دولت خاتمی برای حل مسئله 18 تیر را ثابت میکند؛ در واقع دولت خاتمی، هم با طراحیهای طولانی مدت و هم با عملیات روانی کوتاه مدت کشور را با یک بحرانی مواجه کرد که خودش مسبب آن بحران بود و در واقع نمیخواست این غائله را ختم کند.
تحلیل حلقه امنیتی خاتمی این بود که آستانه تحمل نظام از یک نقطهای به بعد پایین میآید و وارد برخورد نظامی میشود؛ آنها در پی گسترده کردن جنبش و ایجاد ارتباط آن با دانشگاه و مردم و پس از آن القای وضعیت بحرانی در کشور بودند که در راستای مردمی کردن جنبش کارهایی هم صورت دادند؛ در آن زمان افرادی مثل ملوس رادنیا و منوچهر محمدی دستگیر شدند؛ چرا که عوامل پول گرفته برای وقوع این اتفاقات بودند. حال سوال اینجاست که چرا در مورد افراد اصلی غائله پیگیری حقوقی صورت نگرفت و به قول معروف مسئله با یک «منوچ» و «ملوس» رفع و رجوع شد؟!
یکی از اعضای گروهک نهضت آزادی که چند وقت قبل فوت کرد، در نامهای به دخترش مینویسد که اگر کسی بفهمد من به فردی پول دادهام تا او خودش را شبیه به «ریشوها» و «بسیجیها» بکند و به ضرب و شتم مردم بپردازد، آیا آبرویی برای من باقی خواهد ماند؟
زعیم زاده : ناکامی اصلاحطلبان در رسیدن به اهداف غائله 18 تیر توسط پایگاه اجتماعی مردم
این جریان به دنبال مردمی نشان دادن میلیشیای کوی دانشگاه بود، اما اصلاح طلبان دقیقاً از همین نقطه ضربه خوردند؛ چرا که ارتباط عاطفی و دلی مردم با نهادهای انقلابی و رهبری نظام را پیشبینی نکرده بودند؛ در واقع اصلاح طلبان هیچ گاه رابطه امام و امت را درک نکردند و اینکه این رابطه است که همیشه حافظ انقلاب بوده است؛ نهایتاً میبینیم که پایگاه اجتماعی مردم در 23 تیر 78 آنها را در دستیابی به اهداف غائله 18 تیر ناکام گذاشت.
پس از اتمام دولت خاتمی مشاهده شد طی دو سال در 16 آذر سالهای 86 و 87 شبیه همین اتفاقات در دانشگاه تهران و با جمعیتی که از پان ترکها، پان کردها، کمونیستها و لیبرالها سازماندهی شده بودند، رخ داد، اما سؤال این است که چرا این تجمعات ابعادی نظیر 18 تیر 78 را پیدا نکرد؟ جواب این است که ابزارهای دولتی از این جریان قطع شده بود و این نقش مؤثر دولت خاتمی در غائله 18 تیر را به خوبی نشان میدهد.
زعیم زاده: سوءاستفاده از جنبش دانشجویی در سه دولت هاشمی، خاتمی و احمدینژاد تفاوتی نداشت
«خبرگزاری دانشجو» - برخی مصادیق عملکرد احمدینژاد را در جهت دولتی کردن دانشگاه و جنبش دانشجویی بفرمایید.
دولتی کردن دانشگاه و جنبش دانشجویی دو مقوله متفاوت است؛ چرا که مصداقهای آن را حداقل در دوره دوم آقای احمدینژاد میتوان دید؛ چراکه این دولت در دوره دوم خود به دنبال یارگیری برای حلقه نزدیک به خود به عنوان جریان انحرافی بود و توانست برخی اعضا را جذب و از آنها استفاده کند، بنابراین حوادث سال 88 با اهداف دنبال شد و در واقع سوءاستفاده در سه دولت هاشمی، خاتمی و احمدینژاد تفاوتی نداشت.
زعیم زاده: جنبش دانشجویی پس از 18 تیر 78 نقد منطقی و عقلانی را فراگرفت
«خبرگزاری دانشجو» - چرا در زمان هاشمی جریان دانشجویی نتوانست گفتمانی در برابر گفتمان دولت تولید کند؟
ببینید در دوره آقای هاشمی عملاً سه جریان در جریان دانشجویی وجود داشت؛ یکی دفتر تحکیم که نزدیک به طیف چپ بود و در دهه 60 از رانت دولتی استفاده کرده بود، اما به دلیل نگاه خاص دولت به مقوله جنبش دانشجویی و قطع رانت سیاسی عملاً به انزوا رفت، دیگری جریان راست که عملاً اولین انشعاب سیاسی در دفتر تحکیم بود و دچار نوعی تفریط در نقد هاشمی بود و سوم جریان طبرزردی که یک جریان دولت ساخته بود و بعدها که در دولت دوم هاشمی به سهم خود نرسید، به جریان افراط گرا تبدیل شد و به اپوزیسیون پیوست و البته این جریان در غائله 18 تیر هم نقش داشت، خب شما ببینید در این فضا، خصوصاً با رویکرد غیر عقلانی به نقد دولت که در هر سه جریان دیده می شود، آیا می توان توقع ایجاد گفتمان داشت؟
فرج اللهی: افراط درون گروهی باعث زمین خوردن جریان دانشجویی در دوران اصلاحات شد
من خیلی به روند جزئی نمیپردازم؛ اگر قرار باشد نگاهی به جنبش دانشجویی بعد و قبل از اصلاحات داشته باشیم دو مورد است که جنبش دانشجویی را در زمان اصلاحات زمین میزند؛ اولی افراط درون گروهی که همان مطالبات حداکثری از اصلاحات و شخص آقای خاتمی بود و سرانجام به عبور از خاتمی رسید و دوم بحث تبدیل شدن به پیاده نظام جریان های سیاسی و رویکرد از بالا به پایین تشکل های دانشجویی بود که جنبش دانشجویی را دچار آسیب کرد.
مسئله ای که جنبش دانشجویی بعد از اصلاحات با آن دست به گریبان شده، این است که بجز یکسری برونداد مجازی چیز دیگری برای عرضه ندارد، علاوه بر این، تشکل های حرب اللهی نیز دچار برخی از مشکلات تشکل های زمان اصلاحات شده اند که مهمترین آن همان وجود رویکرد بالا به پایین است.
در زمان اصلاحات فضای تشکلها آن قدر آزاد بود و آن قدر در آزادی افراط صورت می گرفت که نظام تصمیم گرفت با این قضیه برخورد بکند؛ ایراد اساسی از آن جا آغاز شد که این رویکرد پس از سال 88 نیز ادامه پیدا کرد و تا به امروز نیز ادامه داشته و بزرگترین خیانت را هم تشکل هایی می کنند که به ادامه این وضع کمک میکنند.
فرج اللهی: تشکل دانشجویی باید حقطلب باشد و نقد کردن هم بخشی از این حقطلبی است
این یک بحث غلطی است که ما تشکل های دانشجویی را مساوی با داد زدن و نقد کردن صرف بدانیم؛ چراکه تشکل دانشجویی باید حق طلب باشد و نقد کردن هم بخشی از این حق طلبی است.
جنبش دانشجویی متاسفانه به دو طیف تقسیم شده است، یک دسته به سمت نقدگرایی افراطی رفتند و عده ای دیگر هم در این فضا افتادند که ما باید به این نقدها پاسخ دهیم. نتیجه این دو رویکرد موجب شد تا فضای دانشگاه سیاست گریز شود؛ سیاست گریزی که دانشجویان را از فضای واقعی سیاست دور کرد و آنها را به سمت فضای مجازی در سیاست برد، به طوری که مهم ترین دغدغه دانشجویان آن شد که بیانیه بدهند و بیانیه آنها را خبرگزاریها و سایتهای خبری منتشر کنند و به مسائل و دغدغه های مهمتر فکر نکنند.
آسیب و مشکل دیگر آن است که تشکلهای ارزشی دچار یک حالت اداری شدند، به طوری که نگاه اداری به فرمایشاتی که مقام معظم رهبری مطرح می کردند همگی در برگزاری یکسری همایش کلیشه ای خلاصه شده بود.
فرج اللهی: مهم ترین نقطه قوت جنبش دانشجویی مستقل بودن و خودجوش بودن آن است
همان طور که اشاره کردم مشکل دیگر نگاه از بالا به پایین است، در حالی که مهم ترین نقطه قوت جنبش دانشجویی مستقل بودن و خودجوش بودن آن است، ولی در سالهای اخیر تشکلهای ارزشی به سمتی حرکت کردهاند که تمام کارهایشان باید از بالا به آنها گفته شود و خود تشکل های ارزشی دیگر جرات اقدام ندارند.
مقام معظم رهبری در سال 81 بحث های مربوط فساد و تبعیض را مطرح کردند که موج عدالتخواهی در کشور به وجود آمد و این موج چون خودساخته بود، توانست دوام بیاورد.
من همچنین بحث دوستمان در مورد نگاه ابزاری دولتها به تشکل های دانشجویی را تا حدی قبول دارم، ولی در مورد دولت آقای احمدی نژاد این بحث اصلاً قبول نیست و بحث خیلی ساده است.
اگر دفتر تحکیم زمان اصلاحات را مقایسه کنید با جریان نیمبندی که آقای احمدی نژاد و نزدیکانش می خواستند راه بیندازند، این دو مورد زمین تا آسمان با یکدیگر متفاوت هستند. من موقعی می توانم بگویم دولتی کردن جنبش دانشجویی که دولت وقتی یک اشاره بکند جنبش دانشجویی کشور را به هم بریزد مثل قضیه آقای تاجزاده و امثالهم که هیچ کدام از این اتفاقات در زمان آقای احمدی نژاد رخ نداد.
با تمام نقدهایی که به آقای احمدی نژاد وارد است، نظیر انحراف، اما اتهام نگاه ابزاری دولت احمدی نژاد به تشکلهای دانشجویی به دولت وی نمی چسبد، بنابراین این جنبش دانشجویی بود که آرمانهای خود را در دولت آقای احمدینژاد میدید و اتفاقاً این اتفاق، اتفاق بسیار مبارکی بود و فرق است بین زمانی که جنبش دانشجویی به دولتی نزدیک شود و زمانی که دولت به جنبش دانشگاهی.
در زمان اصلاحات این قدر تشکل های دانشجویی دولتی شدند که وزارت کشور به اتاق فکر کوی تبدیل شده بود، در زمینه افراط درون گروهی و نزدیکی به نهضت آزادی هم آقای رضا حجتی از جانب دفتر تحکیم در جلسهای که دو روز بعد از حوادث کوی دانشگاه برگزار می شود، اعلام میکند که ما خیلی دوست داریم که قضیه را کنترل کنیم، ولی نهضت آزادی تا خرخره ما نفوذ کرده است.
حضوری: جریان دانشجویی با وجود همه گرایشها و سلایق، جریان سیال و در حرکت است
ابتدا به جریان دانشجویی باید نگاه دقیق داشته باشیم؛ چرا که من با انشقاق جریان دانشجویی مخالفم؛ چون جریان دانشجویی با وجود همه گرایش ها، جریان سیالی دارد و کل این حرکت به مانند رودی در حرکت است.
حضوری: واکاوی عملکرد جنبش دانشجویی موجب تقویت هویت جنبش دانشجویی است
از سویی عملکرد این جریان با افت و خیزها همراه بوده که از زمان ملی شدن صنعت نفت تا برهههای اخیر ادامه داشته است، اما امری که باید به آن توجه کرد آن است که نقش جنبش دانشجویی در برهههای مختلف به خوبی تبیین نشده و عملکرد جنبش دانشجویی در زمان جنگ و انقلاب، نیاز به واکاوی دارد، که بررسی این امر هویت دانشجویی را تقویت میکند.
اگر هویت دانشجویی را در نظر بگیریم دیگر به کوتوله شدن جنبش دانشجویی اشاره نمیکنیم، بنابراین هویت جنبش دانشجویی مجموعه ای از حرکت تاریخی است که باید گفته شود و سینه به سینه نقل گردد.
ما پس از جنگ وارد فضای جدید میشویم، در حالی که جنبش دانشجویی هنوز سیاسی نشده بود، بنابراین به آرامی وارد فضای سیاسی پس از انقلاب اسلامی میشود که با توجه به غلبه نگاه تئوریک که حاکم بر دولت و وزارت علوم بود و افرادی که میخواستند این نگاه را حاکم کنند، شاهد هستیم که در فضای تئوریک وارد فضای سیاسی میشود و از سویی با افراط مواجه میگردد.
در واقع ما شاهد حاکم شدن نگاه غرب و آموزههای غربی بر جنبش دانشجویی هستیم، به طوری که فضا سیاسی شده و افراط و تفریطها حاکم میشود، به این ترتیب به وجود آمدن دوران اصلاحات مقابلهای در برابر فضای دانشجویی آن زمان بود.
تشکل تحکیم وحدت تشکل باسابقهای است، اما نگاه سیاسی بر ارزشهای انقلابی حاکم شد و به نوعی باعث تحرک فضای دانشجویی و ملتهب شدن اوضاع گردید که به نظر من این امر ناشی از التقاط سیاسی است، در حالی که جنبش دانشجویی میتواند به جای تاثیرگذاری صرف بر بخش سیاسی در حوزههای دیگر مانند حوزههای فرهنگی و اجتماعی نیز تاثیرگذار باشد.
حضوری: جنبش دانشجویی در زمان احمدینژاد فرصت طلایی بدست آورد
فرصت طلایی که در دوران احمدی نژاد به وجود آمد، آن بود که فضای جنبش دانشجویی با فضای موجود در کشور یکسان شد و هماندیشیهایی صورت گرفت که این اطمینان خاطر باعث کاسته شدن سرعت جنبش دانشجویی گشت و جنبش دانشجویی در لاک خود ماند؛ امر دیگری که باید به آن توجه کنیم در ماجرای فتنه 88 بود که در آن دانشگاهیان دچار التقاط شدند؛ نقدی که به این افراد وارد است و از جمله آسیبهای دانشجویی که میتوان از آن نام برد، آن است که از تجربیات تشکلهای دانشجویی به خوبی استفاده نمیشود، در حالی که مسلماً باید این تجربیات به نسلهای بعد منتقل شود.
زعیم زاده: قبول ندارم جریان دانشجویی کوتوله شده، کارویژهها تغییر کرده؛ البته به نقد درون گفتمانی قائل هستم
اینکه گفته میشود تاریخ شفاهی روایت نشده و یا ناقص روایت شده، کاملاً درست است؛ ما نسبت به برخی دورهها توهم داریم که مثلاً دوره اصلاحات فلان کار را انجام داده که این حرفها درست نیست؛ از فاصله سال 84 تا 86 نیز این گونه نبود که جریان دانشجویی کوتوله شده باشد، من اساساً این را قبول ندارم، البته نقدهایی به عملکرد جریان دانشجویی وارد است، اما به طور کلی باید گفت کارویژههای جریان دانشجویی تغییر کرده است، باید برای بیان این سخنان که جریان کوتوله شده، پارامترهای علمی داشته باشیم تا بر مبنای آن تحلیل کنیم. همین طوری که دوستان این قدر مطلق می گویند من جرات ندارم بگویم.
این که گفته شود دولت خاتمی با جریان دانشجویی برخورد نمیکرد و حاکمیت نیز برخورد نمیکرد، این همان تحلیلی است که آنان دوست دارند؛ خاتمی و تیمش و جریان اصلاحات دوست داشتند در عین اینکه داخل حکومت باشند، پست حکومتی هم داشته باشند و همچنین بگویند ما داخل حکومت نیستیم و وقتی به قدرت رسیدند شعار خروج از حکومت را سربدهند. یعنی در عین چسبیدگی به قدرت، شعار خروج از حاکمیت بدهند و این که بگوییم حاکمیت برخورد کرد، ظلم به نظام است کل ماجرای 18 تیر طراحی خود دولت آقای خاتمی بود.
در اصل قضیه 18 تیر، آنان به دنبال این بودند تا جریانی به این شکل ایجاد شود تا مورد استفاده آنان قرار گیرد و آنان تئوریهای مشخصی داشتند که اگر فشار به نظام بیاید بتوانند چانهزنی کنند و این طرحی بود که از اول خودشان اجرا کردند تا تحت عنوان بخشی از حاکمیت بتوانند برخورد کنند که خود این نیز بازی در پازل آنان بود این دولت برای اینکه بتواندحرفهای تئوری را در دانشگاه بزند به دنبال بهانه بود مثلاً روزنامه «سلام» را میزدند وقتی موضوع سپاه مطرح شد.
بنده نیز به عوامل بیرون از دانشگاه اعتقاد دارم که خود دولت اصلاحات آن را ایجاد کرد یعنی بازی را که خودشان ایجاد کرده بودند و در جلسهای که تشکیل شد وزیر کشور می گوید من خبر ندارم، وزیر کجاست، مقامات نظام میگویند اینجاست، نقلقولهای مختلفی وجود دارد اما مبحث متواتری که همه پذیرش کنند وجود ندارد اما از المانهای که وجود دارد میتوان این نتیجه را گرفت که آنان آمادهاند تا از جریان دانشجویی سوء استفاده کنند.
فرج اللهی: گاهی وقتها پیچیدگی یک موضوع باعث میشود که تحلیل درست نباشد ما اکنون 18 تیر را تحلیل میکنیم اما کسانی نیز که در آن دوران حضور داشتند روایتهای مختلفی از موضوع دارند.
زعیم زاده: وقتی در دورهای حضور نداریم تصویر ما از آن دوره ناقص میشود، سال 79 که به تشکیل انجمن مستقل میرسیم در یک جلسه مناظره بین اعضای انجمن مستقل و نماینده دفتر تحکیم، نماینده این دفتر اول جلسه می گوید برای سلامتی مقام معظم رهبری، امام خامنهای سه تا صلوات بفرستید و جلسه را اینگونه آغاز میکند و نباید فکر کنیم که از ابتدا با یک مشت لیبرال طرف بودهایم در سال 79، دفتر تحکیم وحدت نامهای برای تقدیر از برادران ارزشی سپاه ارسال می کند در صورتی که اکنون تشکلهای دانشجویی چنین کاری را نمیکند.
پس چنین فضایی حاکم بوده و دولت قصد سوء استفاده را داشته و این کار را انجام داده است اما اینکه بحث دولت احمدینژاد مطرح میشود که نمیخواسته سوء استفاده کند..
زعیم زاده: مزیت جریان دانشجویی این است که آرمانگرا است و ارزان هزینه میشود
یک بحث این است که ما بتوانیم این کار را انجام دهیم یعنی نسبت آن را داشته باشیم و بتوانیم اما اگر بخواهیم شرایط فعلی را تحلیل کنیم اساساً باید این سئوال مطرح شود که مزیت نسبی جریان دانشجویی چیست؟ وضعیت نسبی جریان دانشجویی این است که آرمانگرا است و ارزان هزینه میشود و این باعث میشود که مورد توجه دولتها، احزاب و جریانها قرار گیرد اگر از 16 آذر 32 این مسئله را بررسی کنیم متوجه میشویم که جریان دانشجویی ارزان هزینه شده که در این راستا سه دانشجو نیز شهید میشوند اما ما باید بدانیم این مزیت نسبیها انگیزههایی را برای هر حزب و جریانی ایجاد میکند.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم فضای جنبش دانشجویی دراین دوره یا هر دورهای را توضیح دهیم باید در این جریان4 پارامتر انگیزه، مسایل معرفتی- فکری، نیروی انسانی، ایده سیاسی برای عمل را مدنظر قرار دهیم باید بدانیم جریان سیاسی نسبت به این 4 پارامتر چه وضعیتی داشته است اگر موضوع افول را مطرح می کنیم باید نسبت آن با این 4 پارامتر بررسی شود.
زعیم زاده: از برکات 18 تیر سوق پیدا کردن جریان دانشگاهها به سمت بزرگانی چون علامه مصباح بود
باید بدانیم جریان دانشجویی اهل هزینه دادن است یعنی شما وقتی وارد جریان دانشجویی میشوید و قبول می کنید که در کنارش فعالیت تشکیلاتی کنید این یعنی بالا بردن هزینه های درس خواندن موضوع دیگر مسائل معرفتی- فکری است در فضای قبل از جنگ جریان دانشجویی- انقلابی و آنچه میدیدم منبع فکری، حکومت بود و دانشجویان از همانجا الهام میگرفتند و در واقع در اواسط دوره کارگزاران و سازندگی منبع فکری، روشنفکری شد این در بخشی از بدنه دانشجویی اتفاق افتاد و 18 تیر از این جهت برای ما مثبت است که شما میبینید بعد از 18 تیر 78 جریانی در دانشگاهها شکل میگیرد که منبع فکری را به سمت برخی بزرگان در حوزه مانند علامه مصباح علامه جوادی و...که بیشترین قرابت را با گفتمان انقلاب دارند می برد و امثال او میبرد یعنی ما در جریان دانشجویی مشتق شدن فکری را از سال 77-78 به صورت جدی میبینیم البته مثلاً طرح ولایت یا هر تشکل و جریانی به شکل خودش در حوزه فکری ایجاد شد.
تحکیم وحدت یک جریان اصلی با فکر لیبرال بود که پایبند به اساسنامه خودش که یک اساسنامه ی سوپر انقلابی بود نبودند. در اساسنامه اولیه ی دفتر تحکیم ذکر شده بود که اعضای شورای مرکزی باید حداقل سابقه 6 ماه جبهه را داشته باشند اما از اساسنامه فاصله گرفتند و از لحاظ سیاسی به شدت حلقه امنیتی- سیاسی دولت خاتمی دفتر تحکیم را تحت تأثیر قرار میدهد. هر چند در بسیاری از دانشگاهها و انجمنهای اسلامی دولتیها ورود پیدا می کنند زیرا میبینند که از اساسنامه در حال عدول هستند و به لحاظ سیاسی فاسد شده و از لحاظ شبه فکری دارای خط دیگری هستند که در واقع برخوردهای جریانهای چپ حالت منافقانه دارد و در 18 تیر قلهای میشود که خود را نشان میدهد.
حضوری: خاتمی به جنبش دانشجویی خدمت نکرد، خیانت کرد
حضوری : جریان اصلاحات و خاتمیبه جنبش دانشجویی نه تنها خدمت نکرد بلکه خیانت کرد چراکه جامعیتی که تحکیم داشت را شکست و باعث شد که انشقاق تحکیم و جریان ها دانشجویی شد ، من تنوع فکری را قبول دارم اما این تنوع فکری موجب انشقاق شده است که موجب ضربه زدن به جنبش دانشجویی شده است امری که رهبر نیز به دوری از آن تاکید کرده است.
زعیم زاده در ادامه تصریح کرد: علت انشقاق دفتر تحکیم مختلف است، در دهه 60 دفتر تحکیم در اوج قرار دارد، اولین انشعاب سیاسی جامعه اسلامی دانشجویان را از آن میبینید اولین انشعاب اعتقادی از دفتر تحکیم، شکلگیری اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل است.
زعیم زاده: مسئله ی امروز جریان دانشجویی پیوند دینامیک ائدولوژی و متدو لوژی در ساحت دانشگاه است
ببینید در چهار پارامتری که گفته شد آنچه مشاهده میشود این است که اگر بخواهیم آسیب شناسی و نگاه به جریان دانشجویی داشته باشیم برای حرکت رو به جلوی انگیزهها باید فضای دانشگاهها به سمت فضای خودجوش حرکت کند زیرا با فضای بروکراتیک نمیتوان کار کرد این انگیزه مهمترین عامل است زیرا در پارامترهای بعدی مثلا نیروی انسانی موضوعی که مطرح است اینکه جریان دانشجویی چند درصد دانشگاه است مثلا تصویری که از دفتر تحکیم وحدت داریم مگر چند درصد دانشگاه را تشکیل میدهد(در همان سالهای دهه 70) این موضوع در انتخابات اخیر نیز خود را نشان داد انتظاری که از جنبش دانشجویی داشتیم اینکه مثلا 50 هزار نفر از فلانی دعوت کردند که در نهایت نیز چیز دیگری از کار درآمد.
در موضوع نیروی انسانی باید بدانیم که ما اگر یک تشکل سیاسی تکبعدی داشته باشیم قطعا افت می کنیم به نظرم در شرایط کنونی یکی از ملزوات کاری جریان دانشجویی بازسازی تشکیلاتی است آن هم با رجوع به گفتمان تشکیلاتی شهید بهشتی در دافعه و جاذبه داشتن در روش و متدولوژی ،امروز عمده مشکل جریان دانشجویی روشی و مربوط به مباحث متدولوژیک است .شما نگاه وضع امروز گفتمانی ما از وضعیت حزب جمهوری اسلامی در دهه شصت که بدتر نیست؟
وضعیت عمومی جریان حزب اللهی منظور ما است یک کاندیدای این جریان در انتخابات ریاست جمهوری به جرم افغانی بودن !رد صلاحیت شد و کاندیدای مقابل با 90 درصد رای آورد. جریان حزب اللهی بلند شد و در عرض دو سال جریان رقیب را شکست داد و گفتمان آن در دانشگاه ها قالب شد امروز در جریان دانشگاه دچار خودمرجعی هستیم و در مسائل فکری معرفتی عمیق نیستیم.و البته در روش ها ایرادات جدی داریم مسئله ی امروز جریان دانشجویی پیوند دینامیک ائدولوژی و متدو لوژی در ساحت دانشگاه است .
فرج اللهی: جنبش های دانشجویی روز به روز محافظه کارتر میشوند
یک مسئلهای که به نظرم خیلی اشتباه است و ما را به بی راهه میکشاند این است که بیاییم به اسم علم و شاخص های علمی جنبش دانشجویی را ذبح کنیم.به نظرم این گونه کارها سر زیر برف کردن است.ضعیف شدن جنبش دانشجویی در قدرت تحلیل و حیطه ی اثر در چند سال اخیر غیر قابل انکار است و نیاز به استدلال پیچیده ی علمی ندارد.
اگر ما امروز از تشکلهای ارزشی سایتهای خبریشان را بگیریم دیگر چیزی برای عرضه ندارند.جنبش دانشجویی چه حزب الهی چه غیر حزب الهی روز به روز محافظه کارتر شده است.آزاد بودن دانشگاه خوب است اما نه به آن افراطی که شهید مطهری میگوید استاد مارکسیست هم باید بیاید درس بدهد چرا که امام آن را می گوید غلط است و باید استاد مارکسیست را از دانشگاه انداخت بیرون ولی در حوزه ی دانشجو همه باید بیایند و صحبت های خود را مطرح کنند چرا که تجربه ثابت کرده است هرگاه افکار مختلف توانسته اند عقاید خود را بیان کنند نیروهای خودی نیز رشد کردهاند.
فرجاللهی: تشکلهای ارزشی به خوبی پاسخ شبهات را به بدنه دانشجویی تزریق نمیکردند
در دهه 60 فضای غالب تشکل های دانشجویی فضای چپ بود و در زمان اصلاحات هم فضای غالب فضای راست و روشنفکری بود. در زمان اصلاحات پاسخگویی به نیازهای تشکل های ارزشی به خوبی توسط افرادی چون آیت الله مصباح و استاد ازغدی اتفاق می افتد ولی آسیب و مشکلی که این وسط به وجود آمد این بود که این پاسخگویی به خوبی به بدنه ی دانشجویی منتقل نشد.
فرج اللهی: کوتاه آمدن از سیاسیت به معنای مرگ جنبش دانشجویی است
مسئول سابق بسیج دانشکده حقوق دانشگاه تهران: این بحث که جنبش دانشجویی تک بعدی نیست حرف درستی است ولی کوتاه آمدن از سیاست به معنی مرگ جنبش دانشجویی است.یکی از معضلاتی که بعد از دولت احمدی نژاد پیش آمد همین بود چرا که ما تصور کردیم که دیگر نباید با دولت درگیر باشیم و به همین دلیل غلظت فعالیت های سیاسی کاهش یافت و به یک سری نخبه غیر سیاسی رسیدیم.
این هم به نظرم حرف درستی است چرا که یک شکاف واقعی وجود دارد بین آقا و مطالبات آقا و دغدغه های مدیران میانی کشور. دغدغه ی اصلی مدیران میانی کشور در مورد حرف های آقا مساله بیلان کاری است.به طوری که آخر هر سال بتوانند بیلان کاری بالایی ارائه کنند در حالی که در عمل تغییر خاصی اتفاق نیفتاده است و جنبش دانشجویی با نگاه سکولار رشد کرده است.
حضوری: جنبش دانشجویی در کشرمان با نگاه سکولار رشد کرده است
این امر به نگاه علوم انسانی به کشور مانیز برمیگردد چراکه نگاه جنبش دانشجویی سکولار است بنابریان 50 درصد دانشجویی به فضای سیاسی و تشکل دانشجویی توجهی ندارند بنابراین جنبش دانشجویی با نگاه سکولار رشد کرده است.
کوتوله شدن دانشجویی را نمیپسندم شاید افت کرده باشد اما فضای دانشجویی گستره آن گسترش یافته است بنابراین جنبش دانشجویی در زمینه فرهنگ خوب وارد شدند نظیر مستندهایی که در دانشگاه شریف ساخته شد.
فرج اللهی: به نظر من جنبش دانشجویی دارد ذات خود را از دست میدهد و یک سری چیزهای فرعی جایگزین میکند.
حضوری: مطالبه گری در فضای سیاسی نیست چراکه جنبش دانشجویی تنها نباید به دادن بیانیه اکتفا کند بلکه باید در عرصههای علمی نیز وارد شود.
فرج اللهی: یک نکته ای این وسط هست آن هم این که زمانی که در یک تشکل یک آدم سیاسی به معنای درست تربیت کند این آدم می تواند در تمامی عرصه های دیگر صاحب نظر باشد و ایده بدهد.ولی چیزی که اکنون شاهد ان هستیم این است که تشکل ها از وظیفه اصلی خود دور مانده اند و به کارهای اداری مشغول شده اند. گفتمان باید سیاسی هم باشد.
حضوری: جنبش دانشجویی باید به تولید گفتمان انقلاب بپردازد تا بتواند در عرصههای مختلف موثر باشد ما باید کارهای علمی انجام دهیم از طرفی نباید افراط و تفریطها به فضای جنبش دانشجویی ضربه بزند.
هیچ مسئولی به اندازه رهبر جنبش دانشجویی را تحویل نمیگیرند و اوج لذت ما در دیدار دانشجویان با رهبر خلاصه میشود گاهی برخی حرفها شنیده میشود است اما کدام یک از مسئولان حاضرشدهاند که نقد ها رابشنوند و مسئولان حاضر نیستند که حرف جنبش دانشجویی را بشنوند بنابراین مسئولان دانشگاهی باید حرفهای جنبش دانشجویی را بشنوند چرا که جنبش دانشجویی نماینده دانشجویان هستند.
نکته بعدی که باید به آن توجه کنیم ضعفی که وجود دارد عدم استفاده از ظرفیتهای دانشگاه است چرا که این ظرفیتها تولید نشده و به سمت کلیشهای شدن رفتند.
زعیم زاده: روزنامه کیهان به عنوان تریبون حزب اللهی ها ده سال گذشته مسئله دانشگاه تیتر یک آن نیست
ایده برای عمل سیاسی این است که ایده ها به شدت تکراری است و هیچ نوآوری ای ندارد و نکته ی دیگر در باره ی جریان رسانه ای به اصطلاح حزب اللهی و نسبت آن با دانشگاه است شما ببینید استراتژی کلان رسانه هایی نظیر کیهان در باره ی جریان دانشجویی تحویل نگرفتن است!
شما می بینید مثلا یکی از تریبون های حزب اللهی ها روزنامه کیهان است که اگر ده سال گذشته این روزنامه را بررسی کنید امکان ندارد چیزی از دانشگاه تیتر یک کیهان باشد.
رحیمپورازغدی یک متفکر است که می تواند جریان فکری دانشجویان را تقویت کند اما نمی توانید او را در یکی از روزنامه های ارزشی پیدا باید فضای کاری دولت یازدهم دستمان باشد که چگونه است.
اینکه کرسیهای آزاداندیشی پا نمی گیرد در هشت سال اخیر مقصر آن خود تشکل های دانشجویی هستند زیرا به لحاظ معرفتی-سیاسی جریان دانشجویی افت کرده و اگر عمقی در این جریان وجود نداشته باشد در کرسی های آزاداندیشی قرار است چه چیز گفته شود؟
فرج الهی: فضای دانشگاه ها مهیای برگزار کرسی های آزاداندیشی نیست
فرجاللهی: فضای دانشگاه ها مهیای برگزار کرسی های آزاداندیشی نیست و هیچ کدام از مسئولان نمی خواهند زیرا مسئولان همیشه از به هم ریختگی دانشگاه ها می ترسیدند و سخنان آقا در این رابطه به خاطر شکستن فضای غلط رسمی است به جای اینکه کرسی آزاداندیشی در طبقه شش نهاد برگزار شود باید در یکی از دانشگاه ها برگزار شود.
اما وزارت علوم گويا برناه هايي براي اجراي کرسي هاي آزادانديشي داشته و دارند و کلي طرح براش ميريزن.
خوب اين بايد مطالبه شود.