به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، حامد بهداد در یک گفتوگو با ادبیاتی زننده که در شأن یک سینماگر نیست، عجیبترین هتاکی را متوجه منتقدان آخرین فیلم داریوش مهرجویی و دیگر فیلمی کرده که او در آنها نقشآفرین بوده تا بیش از پیش زمینه نقدش فراهم شود.
«این فیلم با فروشش تو دهنی بزرگی برای آدمهای منفیباف است که برای «اخراجیها» و «رسوایی» نقد مثبت نوشتند، در صورتی که ایشان چیزی درباره سینما نمیداند. کسانی که دانشمندهای سرزمینشان را فراموش و به داریوش مهرجویی اهانت میکنند. دو تا دلقک (البته دلقک شأن دارد) بهتر است بگویم دو تا لوده بیمصرف در یک برنامه تلویزیونی دو سال پیش نشستند تا درباره آقای مهرجویی حرف بزنند، اما درباره همه چیز حرف زدند جز فیلم مهرجویی. حالا هم برخی به خاطر یکسری مفروضات پیش پا یا پشت پا افتاده، این اجازه را به خودشان میدهند که به دانشمندی که قربانی سانسور وزارت ارشاد است توهین کنند. نمیدانم برای این کار از چه کسی پول گرفتهاند....»
اینها بخش مهمی از گفتوگوی امروز حامد بهداد با یکی از روزنامهها بود. اگر اهل حضور در میان اهالی هنر و به ویژه سینماییها باشید، درخواهید یافت که بسیاری از ایشان خصوصیات منحصر به فردی دارند که وجه تمایز ایشان با بسیاری دیگر از همکارانشان نیز میتواند باشد. درباره حامد بهداد، عصبی بودن شاید یک وجه تمایز آشکار باشد و بهداد ثابت کرده در این زمینه رقیبی ندارد اما به هر صورت این عصبی بودن تا جنبه عمومی نیابد و موجب آسیب به دیگران نشود، ارتباطی به دیگران ندارد اما تنها تا آن زمان.
این بازیگر جوان که در آغاز حضورش در سینما و به خصوص پس از بازی در فیلم «روز سوم» گمان میرفت استعداد بالایی در بازیگری دارد، خیلی زود اسیر غرور شد و همین او را در همان سطحی که بود، نگه داشت تا حامد بهداد عصبی که هیچ نقدی را برنمیتافت، سطح بازیگریاش به یک تیپ محدود شود و در بیشتر نقش آفرینیهای جدیاش، شاهد یک چهره عصبی باشیم که با گریم پیر یا جوان در حال ارائه یک تیپ است و اساساً انگار اهمیتی ندارد که برای این کاراکتر چه مشخصاتی نوشته شده است!
در همین دو فیلمی که اکنون از بهداد روی پرده است نیز به رغم آنکه بهداد در یکی (چه خوبه برگشتی) نقش یک دندانپزشک پیر شکست خورده را بدون یک تار موی سپید در صورتش بازی میکند و در دیگری، نقش یک پزشک جوان آرمان خواه (فرزند چهارم) را بر عهده دارد، تقریباً یک بازی مشابه و عصبی ارائه میدهد و نمیتواند از تیپی که چندین سال اخیر جلوی دوربین برده، فراتر ظاهر شود. توصیه میکنیم اندکی به بازی اساتید که یک نقش را حتی با مشخصات نزدیک به هم در چند فیلم، متفاوت بازی کردهاند داشته باشد و تصور نکند، تاکنون بیش از یک «تیپ» در سینمای ایران بوده است.
اتفاقاً یکی از دلایل افت کیفی هر دو فیلم «چه خوبه برگشتی» و «فرزند چهارم»، بازیهای ضعیف و تکراری حامد بهداد بود که ضربه اساسی به این دو اثر زده و احتمالاً کارگردانان را نیز به فکر فرو برده که تنها ارائه این تیپ را به او محول کنند و از این پس نقشی به جز چهرههای عصبی آماده درگیری را به او ندهند! حال چنین «تیپی» در مقام هتاکی به منتقدان برآمده و ایشان را به جرم نقد اثر مهرجویی، دلقک و لوده خطاب کرده و نقدها به این فیلم را پیش افتاده خوانده و البته مهرجویی را تا حد بت بالا برده است!
به هر حال شاید اگر داریوش خان مهرجویی به هر بازیگر دیگری نیز فرصت دو حضور مکرر در فیلمش را به رغم عدم شایستگی آن بازیگر میداد، بازیگر مذکور چنین سینه چاکیهایی میکرد و درصدد «بت سازی» هایی برمیآمد که دهههاست از آن آسیب میبینیم.
واقعیت این است که داریوش مهرجویی دانشمند نیست و بعید میدانیم خود استاد هم چنین ادعایی داشته باشد، بلکه یک فیلمساز توانمند است که دیگر بر خلاف سالهای پیشین با حوصله و وسواس در داستانپردازی، بازی گرفتن و چینش دکوپاژ و تصویربرداری عمل نمیکند و این حق منتقدان است که به استاد نهیبی بزنند و درخواست کنند که باز هم فیلمهایی همچون «میهمان مامان» یا «اجازهنشینها» بسازد.
بیگمان هیچ کس منکر آسیبهایی که در ممیزی به روند فیلم سازی مهرجویی زده نیست اما آیا ممیزی به مهرجویی فشار آورده که به جای بهرهبرداری از بازیگران جدی در فیلمهایش از چهرههایی همچون مهناز افشار و حامد بهداد استفاده کند که اصلاً در حد نقشهای سپرده شده نیستند و یا آیا ممیزی فشار آورده که حداقل این «تیپها» در یک دکوپاژ حساب شده قرار نگیرند و شلخته بودن دکوپاژ و سردستی بودن انتخاب موسیقی فیلم نیز کار ممیزی است یا از بیحوصلگی استاد سرچشمه میگیرد؟
نکته جالب اینکه بهداد در دفاع از فیلم «چه خوبه برگشتی» به فروشش استناد کرده و این رویداد را «تو دهنی» به منتقدان این فیلم تلقی کرده و در ادامه مخالفان فیلم مهرجویی را حامیان فیلم ده نمکی خوانده؛ حال آنکه خودش با همان استدلالی از فیلم مهرجویی دفاع کرده که ده نمکی از فیلمش دفاع میکرد و اگر فروش معیار کیفیت و ارزش گذاری فیلم باشد که طبیعتاً «اخراجیها 2» به مراتب با کیفیتتر از «چه خوبه برگشتی» قابل ارزیابی خواهد بود؛ بنابراین، چنین نگاه تک بعدی و دفاعهای عصبی، حکم خودزنی پیدا میکند.
حال فرض محال را بر این بگذاریم که همه منتقدان فیلم مهرجویی و بازی بهداد اشتباه کردهاند و مارلون براندوی ایران حرف حق را زده است؛ آیا چنین ادبیاتی در شأن یک بازیگر سینمای ایران است؟ «دلقک»، «لوده بیمصرف»، «تو دهنی خوردند»، «از کسی پول گرفتند...»، حق اشخاصی است که از فیلم مهرجویی انتقاد کردهاند؟! واقعاً آیا نباید گفت که منتقدان همان قدر دلقکند که «حامد بهداد» بازیگر است تا این تعبیر شود که: هر کس بد ما به خلق گوید / ما چهره او نمیخراشیم / ما خوبی او به خلق گوییم / تا هر دو دروغ گفته باشیم!
البته چنین رفتارهایی از حامد بهداد عادی شده و او پیش از این در نامهای که خطاب به عرب نیا منتشر کرده بود و بعدها به آسانی تکذیبش کرد، ادبیاتی به مراتب بدتر از این به کار برده بود و یا در گفتوگو با یکی از رسانههای فارسی زبان خارج از ایران گفتههایی مطرح کرده بود که بازنشرش برای حسن ختام و درک گفتار و رفتارش، ضروری است.
بهداد در پاسخ به اینکه چرا زن ایرانی نمیگیرد، گفته بود: «زنهای ایرانی خیلی خشن هستند، تازه وقتی کتکشان میزنی شکایت میکنند و در مورد حقوق زنان حرف میزنند، به جای اینکه مثل زنان مالزی بعد کتک خوردن دستشان را به روی سینهشان جفت کنند و تعظیم کنند و بگویند ارباب عفو بفرمایید، تهدید میکنند که مهریهام را به اجرا میگذارم و پدرت را درمیآورم! با آن مادر حسودت! بعد هم بچه را با خودشان میبرند و تو را میاندازند زندان! (خنده)
منبع: تابناک