به گزارش خبرنگار اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، نشست نقد و بررسی کتاب «اخلاق در عصر مدرن» تألیف دکتر رضا داوری اردکانی عصر دیروز با حضور وی، دکتر محمدرضا بهشتی، مدیر گروه فلسفه فرهنگستان هنر و استاد دانشگاه تهران؛ دکتر شهین اعوانی، عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران و دکتر غلامحسین دینانی، عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران در شهر کتاب برگزار شد.
داوری اردکانی در ابتدای سخنان خود اظهار داشت: مسئله من همیشه این بوده که آیا فلسفه از عمل جدا میشود یا خیر و نظر و عمل چه نسبتی با هم دارند؛ ما درباره عمل زیاد حرف میزنیم، اما باید ببینیم که سیاست و عمل آنچنان که واقع میشوند با فلسفه چه نسبتی دارند. بیشتر کتابهای من مجموعه مقالات است، اما اینها مقالاتی به هم پیوستهاند و همه مربوط به اخلاق و عمل و حکمت عملی هستند.
وی با بیان اینکه فلسفه امروز نمیتواند از حکمت عملی جدا باشد، خاطرنشان کرد: ما نمیتوانیم از خود نپرسیم که چه میکنیم و به کجا میرویم. فلسفه هم صرف بحثهای انتزاعی به جایی نمیرسد و مشکلی را حل نمیکند؛ چون وقتی وارد عرصه عمل و سیاست و اخلاق میشود مسائل بسیاری پیش میآید که بحثهای انتزاعی پاسخگوی آنها نیست.
رئیس فرهنگستان علوم گفت: برای ارسطو سیاست و اخلاق هر دو در مدینه بود و تفاوت جوهری بین این دو وجود نداشت. غایت مدینه این است که اهل مدینه به سعادت برسند و این کار از طریق سیاست و اخلاق به همراه هم ممکن میشود.
داوری اردکانی تصریح کرد: در دوره جدید میگویند سیاست و اخلاق نسبتی با هم ندارند و سیاست پاسخگوی اخلاق نیست، یعنی نمیتوانید قواعد اخلاقی را بر سیاست تحمیل کنید.
وی با اشاره به انگیزه خود برای نوشتن این کتاب بیان داشت: دوستی به من گفت چرا در دهه 50 کتابی با عنوان «وضع کنونی تفکر در ایران» نوشتی که در آن امیدی وجود نداشت؟ من این حرف او را قبول کردم؛ چون کتاب نوشتهای بود که در عالم انتزاعیات قرار داشت. وی پرسید چرا نوشتههای بعد از انقلاب تو پر از شور و امید است؟ جواب من روشن بود، در عالمی که اخلاق و سیاست و دین از هم جدا هستند وقتی قرار باشد عالمی قوام پیدا کند که سیاست بر مدار اخلاق بچرخد، ناامیدی جایی ندارد و باید امیدوار بود که همه چیز بر گرد اخلاق و درستی گردش کند.
رئیس فرهنگستان علوم با اشاره به اینکه جامعه دینی باید جامعه سلم و سلام و سلامت باشد، تصریح کرد: توقع از جامعه اسلامی این است که این چنین باشد، اما برآورده شدن این توقع بسیار دشوار است. در جهان توسعه نیافته برقرار کردن یک نظم اخلاقی و ایجاد سیاست اخلاقی کار آسانی نیست. ما میخواستیم دنیای راستی و صدق بسازیم، اما الان از در و دیوار دروغ و نادرستی میبینیم و در تمام جامعه این وضعیت وجود دارد. اهل فلسفه باید بپرسند که چه شده است که ما در راهی که میخواستیم برویم موفق نشدیم و چه مانعی در تحقق این هدف وجود داشته است.
داوری اردکانی یادآور شد: ما در نظام و روابطی وارد میشویم که مشخص میکند عمل ما چه باید باشد. وقتی میبینیم همه حرفهای خوب میزنند و از عدل و دوستی و مهر و صلاح میگویند باید دید که چرا جدایی زبان از دل اتفاق افتاده است و چرا از دوستی حرف میزنیم، اما از کینهتوزی جدا نیستیم؟ چرا به نام دین و تقوا توهین میکنیم؟ اینها مسائلی است که همیشه در تاریخ بوده، اما دروغ به نام دین و اخلاق مسئله جامعه ماست و باید بپرسیم که چه بر سر ما آمده است.
وی گفت: من در نوشتههایم به مرز سیاست نزدیک شدهام، اما به سیاست نپرداختهام؛ چون نمیشود به اخلاق جامعه پرداخت، اما به سیاست نزدیک نشد، سیاست باید پاسخگوی این وضع باشد. اگر جامعه اسلامی اخلاقیتر از جوامع دیگر نباشد سیاست باید پاسخگو باشد که چرا این اتفاق افتاده است. جامعه ما باید اخلاقیترین جامعه روی زمین باشد، اما آیا این جامعه به سمتی میرود که از جوامع دیگر اخلاقیتر باشد؟