گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ در روایات آمده است که خداوند متعال به عیسیبن مریم(ع) میفرماید: «علما را بزرگ بشمار و فضل آنها را بشناس؛ زیرا آنها به همه مخلوقات من برتری دارند، جز رسولان وپیامبرانم. برتری آنها نسبت به مردم، مانند برتری خورشید است نسبت به سایر کواکب و یا مانند برتری آخرت است نسبت به دنیا و یا مانند برتری من است نسبت به همه موجودات.» برآنیم از نکات اخلاقی زندگی علمای بزرگ برای دستیابی به زندگی بهتر بهره جوئیم.
آیتالله محمدتقی آملی در سال 1304 هـ .ق (1304-1391 ق/1887-1971 م) در تهران و در خانوادهای فرهیخته، دیده به جهان گشود. پدرش، مولی محمد آملی و مادرش، دختر ملا محمد سیبویه هزارجریبی است. از جمله استادان ایشان آقا شیخ محمدهادی طالقانی، سید علی آقا قاضی طباطبایی، ملا محمد آملی، محمد حسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و...می باشند.
افرادی همچون آیتالله آقا سید رضی شیرازی، آیتالله جوادی آملی، علامه حسنزاده آملی، آیتالله سید محمود طالقانی و... از محضر ایشان بهره بردند.
رساله ننوشتن به دلیل فروتنی
آیت الله سید رضیالدین شیرازی نقل می کند:
آقای آملی مرد مهذّبی بود و واقعاً یک مرد خاکی و عرشی بود. خیلی انسان متواضعی بود. اهل بلندپروازی نبود. با اینکه ملّایی بود در ردیف مراجع تقلید آن زمان مانند آقای حکیم و آقای خوئی و آقای شاهرودی و کمتر از آنها نبود، ولی در عین حال خودش را پایبند کرده بود که رساله ننویسد.
تقریباً خوی او در ما پیدا شد، یعنی وقتی که من فهمیدم که آقای آملی چنین التزامی داشته که رساله ننویسد، فکر کردم حق با اوست که رساله ننویسد، دلیلی ندارد که بنویسد، چون رساله نوشتن واجب کفایی است و واجب عینی نیست. مرحوم آیتالله شیخ محمدتقی آملی خیلی مرد متواضعی بود. با این که در ردیف مراجع وقت بود، ولی حاضر نشد رساله بنویسد.
شنیدن زمزمه ارواح در روز عاشورا
من مطمئنم، دو نفر: یکی ایشان و دیگری آقامیرزا احمد آشتیانی، در حدّی بودند که اگر رساله میدادند، عده زیادی از آنان تقلید میکردند، ولی از روی تواضع، این کار را نکردند.
در اواخر عمر، جریانی را برای ما نقل کردند که حکایتگر بعد معنوی ایشان است.فرمودند: «در حدود چهل سالی سن داشتم که رفتم قم. روز عاشورا بود و در صحن مطهر حضرت معصومه (س) روضه میخواندند. خیلی متأثر شدم و زیاد گریه کردم.
بعد از آن، آمدم قبرستان شیخان و زیارت اهل قبور: «السلام علی اهل لا اله الاّ الله ...» را خواندم. در این هنگام دیدم: تمام ارواح، روی قبرهایشان نشستهاند و همگی گفتند: علیکالسلام. شنیدم زمزمهای داشتند. مثل این که دربارة امام حسین (ع) و عاشورا بود.» (1)
دیدار با حضرت بقیه الله
میرزای قاضی فرموده اند: « بعضی از افراد زمان ما مسلّماً محضر مبارک حضرت بقیة الله را درک کرده اند و یکی از آنها شیخ محمد تقی آملی بوده که در مسجد سهله در مقام آن حضرت، مشغول دعا و ذکر بود که ناگهان می بیند آن حضرت در میان نوری بسیار قوی به او نزدیک می شوند و چنان ابهّت و عظمت آن نور او را میگیرد که نزدیک بود قبض روح شود و تقریباً یکی دو نفس به آخر مانده بود که جان دهد، آن حضرت را به اسماء جلالیه قسم میدهد که دیگر نزدیک نشوند. بعد از دو هفته که او در مسجد کوفه مشغول ذکر بود، حضرت بر او ظاهر شدند و لذا مراد خود را می یابد».
سلام های از دست رفته
آیت الله فاطمی نیا نقل کرده اند: یک بار حضرت استاد آیت الله محمد تقی آملی جایی نماز مستحبی می خواندند و چون فقط آخرین سلام از سلام های سه گانه آخر نماز، واجب است و سلام بر نبی و عباد الله الصالحین مستحب بود ایشان نیز به همان سلام آخر اکتفا کرده و دو سلام دیگر را نمی گویند.
پس از نماز در عالم مکاشفه باغی در اوج شکوه و کمال زیبایی، سرشار از تمام نعمتها را می بینند و ایشان محو زیبایی آن می شوند. تا جایی که طمع آن به دلشان خطور می کند. ناگهان مکاشفه قطع می شود به ایشان درهمان عالم می گویند: «این نعمت که دیدی برای دو سلامی بود که ندادی، پس آنرا از دست دادی».
ترک هر آنچه بوی نفس دهد
آیت الله فاطمی نیا می فرمایند: زمانی برای ایشان(آیت الله محمد تقی آملی) مشکلاتی پیش آمده بود و در حال ناراحتی گفته بودند:«تدبیر در چیست؟» هاتفی ندا می دهد: «تدبیر در ترک تدبیراست».
نشانی داده اندت از خرابات….
علامه حسن زاده آملی می فرمایند: شبی در عالم رویا جناب استاد محمد تقی آملی را دیدم که به بنده فرمودند:«اِنَ التّوحید تَنسی غَیرَ الله :توحید یعنی جز خدا را فراموش کردن و ندیدن» فردا با شعف به نزد استاد رفتم و خوابم را برایشان نقل کردم. فرمودند: « نشانی داده اندت از خرابات که التّوحید اِسقاطُ الٌاِضافات».
دشمن تو کسی جز خودت نیست
آیت الله جوادی آملی می فرمایند: مرحوم استاد یک وقت فرمود: «در خواب دیدم دشمن به من حمله کرد و من با آن دشمن درگیر و گلاویز شدم. آن دشمن مرا رها نمی کرد و من برای اینکه از شرّ او نجات پیدا کنم هیچ چاره ای نداشتم جز آنکه دست او را به شدت گاز بگیرم تا مرا رها کند. درهمان حال از خواب بیدار شدم و دیدم دستم در دهان خودم است و به شدت دستم را گاز گرفته ام و به من فهماندند که دشمن تو کسی جز خودت نیست و از خودت نجات پیدا کن!»
برخی از فرمایشات آیت الله محمد تقی آملی
«باید شأن انبیاء و ائمه اطهار(علیهم السلام)را بشناسیم. ما حاجت های بسیاری از امام هشتم خواسته ایم، برآورده نشده است و از حضرت عبدالعظیم حسنی خواستهایم برآورده شده است.
شأن اهل بیت بسیار بالاتر از رفع خواسته های عمومی از جمله شفا،گره گشایی و... است. لذا اهل بیت اینگونه حوائج را به اولیای رده پایین تر از خود حواله می دهند.
مانند حضرت سلیمان(علیه السلام)که با وجود توانایی،آوردن تخت بالقیس، آوردن آنرا به (آصف یا جنّی از اجانین) حواله دادند. چرا که شأن ایشان بسیار بالاتر از این خوارق عادات بود. (برگرفته از فرمایشات علامه حسن زاده آملی)
درس خواندن و به جایی رسیدن بایستی با جان کندن همراه باشد. با تنبلی نمی توان به جایی رسید. قدر جوانیتان را بدانید، همین الان وقت درس خواندن شماست.(2)
مثل یک طلبه رفتار میکرد
یکی از شاگردان وی میگوید:«آیةالله آملی مرد وارسته و شایستهای بود؛ مرد خاکی و در اوج تواضع و اخلاق بود؛ طلبهها نه فقط استفاده علمی از محضر ایشان میبردند، بلکه استفاده اخلاقی به مراتب، بیشتر بوده است.
بسیار مودب بود. هیچ به عناوین و القاب علاقهای نداشت. وقتی کتاب حاشیه بر «شرح منظومه، به نام درر الفوائد» را نوشت، نمیخواست اسم آیةالله یا القاب دیگر روی کتاب بیاید؛ میگفت: همان اسم «محمدتقی آملی» کافی است». وی به حدی متواضع بود که مثل یک طلبه رفتار میکرد؛ اصلا خودش را «استاد» به شمار نمیآورد؛ حتی نعلین آقایان را جفت میکرد ...
نماز اول وقت را ترک نکنید/ خوش اخلاق باشید و از مال حرام بپرهیزید
یکی از نوههای پسری ایشان نقل کرده است: «این جانب خیلی به آیتالله آملی نزدیک بودم، با اینکه در قم مشغول تحصیل بودم، ولی مرتب به خدمت ایشان شرفیاب میشدم و علاقه وافری به ایشان داشتم. معظم له نیز همه نوههایشان را دوست میداشتند و مورد تفقد و مهربانی قرار میدادند و هیچ سراغ نداریم که ایشان کوچکترین برخوردی (ناپسند) با کسی داشته باشد».
ایشان در محیط خانواده، سختگیر و ترشرو نبوده است و علاقه خاصی به فرزندان و نوهها، خصوصا نوههای سید خود، داشته است. در امور منزل مداخله نمیکردند و بیشتر وقتشان به نوشتن کتاب و مطالعه، سپری و یا ملاقات حضوری داشته و در اوقات فراغت به عبادت مشغول بودند. با همسایگان و اهل محل، بسیار مهربان و خوشبرخورد بودند. از جمله نصیحتهای ایشان این بوده است که: «نماز اول وقت را ترک نکنید و خوش اخلاق باشید و از مال حرام بپرهیزید.» (3)
پینوشتها:
1- سایت آیت الله سید رضی الدین شیرازی
2- مجموعه سخنرانی های علامه حسن زاده آملی و مجموعه سخنرانی های آیت الله فاطمی نیا
3- سایت ویکی فقه
ممنون