گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- حامد صارم؛ ایمان، با ارزشترین موجود در عالم هستی است. ایمان همان چیزی است که ارزش و قیمت انسانها را تعیین میکند. هرکسی که ایمانش بیش، محبوبیت او نزد خداوند بیشتر. انسان فاقد ایمان نزد خداوند ارزش و بهائی ندارد. ایمان بهاء بهشت و قرب و رضوان خداوند متعال است.
مدعیان ایمان بسیار هستند؛ زیرا ایمان از ارزشی بالا برخوردار است. همواره به دست آوردن اشیاء باارزش سخت و مشکل است. به دست آوردن ایمان و حفظ آن نیز ساده و راحت نیست. اول، باید ایمانی را کسب کرد که مورد رضایت خداوند باشد؛ سپس ایمان را از دست شیطان، دور نگاه داشت تا تبدیل به کفر نشود.
ایمان به غیب، ایمان مورد قبول
ایمانی که خداوند میپذیرد، ویژگیهای مختلفی دارد، که اگر آن خصوصیات نباشد؛ ایمان مورد قبول درگاه الهی نخواهد بود. یکی از ویژگیهای ایمان؛ ایمان آوردن به غیب است. ایمان به آنچه که از حواس پنج گانه، مخفی است. این ایمان برای انسانها کاری دشوار است؛ چرا که باید به غیبی ایمان بیاورند؛ که برای آن دلیلی، غیر از حواس ظاهری خودشان داشته باشند.
از اینرو خداوند متقین را به ایمان آورندگان به غیب وصف میکند و میفرماید: «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ * الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ»؛ آن کتابی است که شکی در آن نیست؛ هدایتی است برای متقین که به «غیب» ایمان آوردهاند و نماز اقامه میکنند و ازآنچه که ما روزیشان کردیم انفاق میکنند.
در این آیه شریفه خداوند متعال کسانی را که به وسیله «آن کتاب» هدایت شدهاند را از ایمان آورندگان به «غیب» معرفی میکند. به بیانی دیگر، کسانی را خداوند هدایت شده میداند که ایمان به غیب داشته باشند در غیر این صورت از منظر قرآن ایشان هدایت شده نخواهند بود.
غیب چیست؟
بی شک قرآن کریم یهود و نصاری را هدایت شده نمیداند. هر چند که در میان این اقوام و مکاتب مشابه ایشان ایمان به غیب وجود دارد. ایشان به خدای متعال، ملائکه، قیامت و انبیاء ایمان دارند که همه اینها ایمان به غیب است. اما این اقوام را خداوند از متقین نمیداند؛ لذا واضح است که «غیب» در این جا معنایی باید داشته باشد که یهود و نصاری و... را از تحت عنوان هدایت، خارج کند. بنابر این هرچند که ایمان به خداوند متعال و بهشت و دوزخ و... ایمان به غیب است و ایمان داشتن به آن ضروری میباشد. اما غیب تنها اینها نیستند باید مصداقی علاوه بر توحید و معاد و نبوت داشته باشد تا متقین از غیر متقین متمایز شوند.
غیب از دیدگاه قرآن
قرآن کریم در آیاتی دیگر نیز سخن از غیب نموده است. خداوند متعال در سوره یونس آیه شریفه 20 میفرماید «وَ یَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرینَ»؛ و می گویند: چرا «آیه» ای از جانب پروردگارش نازل نشد؟ بگو «غیب» فقط برای خدا است پس منتظر باشید که به درستیکه من هم از منتظران هستم.
فقط خداوند غیب میداند و از زمان آمدن آن «آیه» خبر دارد و پیامبر هم از منتظرین میباشد. آن غیبی مورد انتظار است که هنوز نیامده باشد. و غیبی مورد انتظار است که توقع آمدن آن برود؛ در غیر این صورت انتظار بی معنا است. لذا در این آیه شریفه غیب آیهای است که خداوند امر به منتظر بودن برای آن میکند و پیامبر نیز منتظر آن غیب است. «آیه» هر چند به معنای نشانه است، اما میتواند مصادیق مختلف داشته باشد از جمله عذاب و یا معجزهای که اثبات منصبی از مناصب الهی را بکند و نیز به معنای حجت خداوند نیز میباشد؛ چرا که حجتهای خداوند همواره بزرگترین نشانههای پروردگار هستند.
خداوند در قرآن کریم «آیه» راحجت الهی معرفی کرده است؛ لذا در سوره مومنون آیه شریفه 50 میفرماید: «وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ آیَةً ....»؛ ما قرار دادیم فرزند مریم و مادرش را آیه (حجت).
قرآن کریم میفرماید حضرت مسیح و مادرش آیه هستند به این معنا که حجت هستند برای مردم زمان خود تا اینکه مردم راه رستگاری و توحید را گم نکنند؛ لذا قرآن کریم «حجت» را مصداق آیه و معجزه میداند.
غیب همان حجت غائب است
ایمان به غیبی که وجه افتراق متقین از یهود و نصاری و.... است آیه ای از آیات پروردگار است که باید منتظر آن آیه بود. و آیه ای که باید آمدن و را انتظار کشید طبق سوره مبارکه مومنون حجت الهی است؛ چرا که خداوند در این سوره آیه را همان حجت معرفی کرده است. بنابراین: غیب همان حجت الهی است که باید در انتظار او بود. اعتقاد به خداوند متعال به تنهایی موجب فلاح و رستگاری نیست اعتقاد و ایمان به این غیب است که خصیصه و ویژگی متقین است. ایمان به حجتی که مصداق غیب است متقین را از غیر متقین متمایز میسازد و تنها کسانی توانستهاند که از هدایت آن کتابی که در آن ریب و شکی نیست بهره مند شوند که ایمان به غیب دارند.
هدایتی برای متقین
توجه به این نکته بسیار زیبا ضروری است که خداوند در این آیه شریفه (سوره بقره آیه 2) کتاب را هدایتی برای متقین معرفی میکند. به خلاف آیات دیگری که قرآن را «هدی للناس» (هدایتی برای مردم) بیان میدارد، به بیانی ساده، آن کتاب، هدایتی برای هدایت شدگانی است؛ که از ایشان به «متقین» تعبیر شده است؛ نه هدایتی برای همه مردم و یا برای کافران.
واضح است که متقین در این آیه کسانی هستند که فلاح و رستگاری ایشان به علت ایمان داشتن به غیب تضمین شده است. بی شک متقینی که به این درجه از ایمان رسیدهاند که به غیب ایمان آورده اند همه انواع کفر از ایشان دور شده است. ایمان داشتن به غیبی که مهمترین مصداق آن حجت خداوند است که در پرده غیبت به سر میبرد و به برکت این ایمان به غیب خداوند در مدح ایشان میفرماید: «أُولئِکَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» اینان بر هدایتی از پروردگارشان هستند و ایشان از رستگاران میباشند.
دعای سوره حمد در مورد منتظرین حضرت حجت استجابت شده است
به راستی ایمان آورندگان به حجت غایب الهی -که همان ایمان آورندگان به غیبی هستند که خداوند ایشان را به فلاح و رستگاری مدح کرده است- همان کسانی هستند که دعای: «اهدنا الصراط المستقیم» در سوره قبل در مورد ایشان به استجابت رسیده است و ایشان به راه نعمت داده شدگان درآمدهاند و به واسطه ایمان به امام و حجت غائب الهی از مغضوبین و ضالین (غضب شدگان و گمراهان) جدا شدهاند.
امام غائب آموزه ای قرآنی
بنابر آنچه که گذشت اعتقاد به امامی که غائب است؛ امر قرآن است. لذا این شبهه که: «چرا معتقد به امامی هستید که از دیده ها پنهان است؟» یا اینکه: «مگر می شود حجت خداوند از دیدگان پنهان باشد؟» شبهه ای شیطانی است، که ابلیسهای زمان، راه را برای کسانی که با معارف قرآن آشنا نیستند غبار آلود میکند تا اعتقاد ایشان را ضعیف و سست کند در جواب باید گفت: «که اعتقاد به امام و حجتی که غائب است از ضروریات قرآن است و کسی که به آن معتقد نیست؛ در حقیقت منکر قرآن است» و غیبت امام دوازدهم آزمایشی برای کسانی هست که به پروردگار خویش گفتهاند که ما ایمان آوردیم. تنها کسانی از این آزمایش بزرگ سربلند بیرون خواهند آمد که نسبت به معارف قرآن و اهل بیت معرفت کسب کنند.
غیب در تفسیر امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام در باره ایمان به غیب میفرماید «...در این آیه شریفه غیب همان حجت غائب است و شاهد این مطلب قول خداوند است که میفرماید «وَ یَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ» پس خداوند متعال خبر داده است که آیه همان غیب است و غیب همان حجت است و تصدیق این مطلب قول خداوند است که میفرماید: «جَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ آیَةً» یعنی حجت(آیه یعنی حجت)»(کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص 37)
غیبت حکمتی الهی است و قرآن رحمتی ربانی
مؤمنینی که به خدای متعال ایمان دارند و وعده او را صدق میدانند و کلام او را حق می شمرند، به خوبی میدانند که خداوند در همه افعالش حکیم است و اینک حکمت او اقتضا کرده است که حجت خویش را از دیدگان نهان سازد. اما خداوند همراه با حکمت؛ بر خلقش رئوف و رحیم نیز میباشد؛ لذا در قرآن و کلمات اهل بیت خبر از این ابتلا و آزمایش یعنی غیبت حجت، داده است تا مومنان با تکیه بر کلام خدا و حجتهای پیشین راه هدایت را پیش گیرند و در این غیبت در دام عفریتها و لشکریان ابلیس نیفتند؛ چرا که ایشان به خوبی دریافتهاند که غیبت خواست خداوند بوده است و ارزش ایمان ایشان به این است که به امام غائب ایمان آورند و همراه خداوند متعال و پیامبر اعظم و همه ائمه طاهرین منتظر ظهور آخرین حجت الهی و منتقم از دشمنان خدا خواهند بود.
باتشکر از خبرگزاري دانشجو
ايمان يا همان باور عميق قلبي هفت متعلق دارد که ايمان به غيب از مهمترين آنهاست
1خداوند 2 پيامبران وامامان 3 ملائکه 4 کتب آسماني 5 آخرت 6 آيات الهي 7 غيب