به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، وبلاگ تنگه اُحد نوشت:
مدت زیادی نیست که از تحولات منطقه میگذرد؛ تحولاتی که نوید روزهای خوشی را برای اسلام گرایان در منطقه میداد؛ بیداری اسلامی تبدیل یک بحران برای غرب و رژیم صهیونیستی شد چرا که نظریههای تاریخی و معادلات آنان را ناکارآمد و نفوذ انقلاب اسلامی را افزایش داد با این حال عدهای در داخل با برچسبهایی همچون بیداری انسانی، بهار عربی اسلامی بودن تحولات منطقه را زیر سوال برده و حتی بعد از شکست اخوان المسلمین بر نظریه خود تأکید میکنند و بیداری اسلامی و اسلام گرایان را شکست خورده مینامند.
در این نوشتار ابتدا به اثبات اسلامی بودن این انقلاب و قرابت آنها با انقلاب اسلامی پرداخته سپس به علل انحرافات و در نهایت به این سوال پاسخ داده میشود آیا بیداری اسلامی شکست خورده یا متوقف شده است میپردازیم.
قرابت انقلاب اسلامی و تحولات منطقه:
1- اسلامی بودن
اگر نگاهی به تحولات منطقه انقلابهای مصر، تونس، بحرین و... بیندازیم این نکته را به وضوح میتوان دید اصلیترین شعار و خواسته مردم اسلام و عمل به آموزههای دینی است؛ شعارهای اسلامی هم چون الله اکبر و تکبیر موید این مسئله است؛ در انقلابهای منطقه رهبران مشخصاً اسلامگرا و نزدیک به جریانات مذهبی شناخته میشدند.
2- مردمی بودن
در انقلابهای منطقه هیچگاه دیده نشد احزاب یا گروهها و حتی نیروهای نظامی گردانندگان اعتراضات یا راهپیماییها بودن بلکه خود مردم شاکله اصلی شکل دهنده انقلابها بوده و انقلاب را هدایت و به ثمر نشاندهاند.
3- ضد استبداد و استکبار بودن
یکی از موضوعات عمده در تحولات منطقه شعارهای ضد استبدادی و استکباری آنهاست؛ انقلابهای منطقه علیه دیکتاتورها و وابستگان به غرب بود؛ در روزهای آغازین انقلابها حتی شاهد حمله به سفارت خانههای آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز بودیم.
علل انحرافات انقلابهای منطقه
پروژه شیعه هراسی و ایران هراسی: بعد از وقوع انقلابها در منطقه اصلیترین حرکت دیکتاتورهای منطقه بر مهار انقلابها شیعه هراسی و ایران هراسی بود؛ اینگونه تلقین کردند که ایران سعی در گسترش شیعه در کشورهای منطقه است؛ اعراب با همکاری اتاق فکری غرب پروژهای را کلید زدند که: قرابت انقلابها به انقلاب اسلامی ایران را انکار کند؛ ایران را دشمن اهل سنت جلوه دهد و اینکه ایران قصد شیعه سازی منطقه را دارد.
بدین ترتیب کشورهای منطقه به جای نزدیکی به جمهوری اسلامی به عنوان کشور اسلامی منطقه سعی در مقابله و فاصله گرفتن از آن کردند.
پیوند با سلفیت: سلفیها با نفوذ در ارکان انقلابها در منطقه علاوه بر اینکه افکار ضد شیعی را ترویج کردند کمک زیادی در مصادره سازی و شکست آنها ایفا کردند؛ سلفیت به بهانه مقابله با انقلابهای منطقه افکار مرتجعانه خود را وارد انقلابها کرده و سعی در حرکت بیداری اسلامی به جنبش ضد شیعی کردند.
ناکارآمدی: اسلام گرایان منطقه از حیث فعالیت اجرایی و مدیریت به علت ظلم دیکتاتورهای منطقه و عدم حضور آنها در مناصب دارای ضعف عظیمی بودند توانایی اداره کشور را نداشته و ناچار به استفاده از لیبرالها و نیروهای رژیم گذشته کردند.
از دست دادن روحیه ضد استکباری: آفتی که بیداری اسلامی در منطقه آسیبی عظیم وارد کرد کندشدن و میانه روی انقلابها از مشی ضد استکباری خود بود مصر به عنوان کانون انقلابهای منطقه نه تنها به خواسته انقلابیون برای مواجه با غرب عمل نکرد بلکه پیوند خود را با کشورهای غربی افزایش داد؟
آیا بیداری اسلامی شکست یا متوقف شده است؟
پاسخ این پرسش در کلام رهبر معظم انقلاب نهفته است «این تصور که بیداری اسلامی از بین رفته، تصور غلطی است زیرا بیداری اسلامی یک حادثه سیاسی محض نبود که با آمدن برخی افراد یا رفتن آنها، از بین برود بلکه بیداری اسلامی، حالت تَنَبّه و خودباوری و تکیه بر اسلام است که در جوامع اسلامی گسترش یافته است».
بنابر این با تغییر افراد بیداری اسلامی پایان نیافته است بلکه بیداری اسلامی در آغاز راه خود قرار دارد و هنوز مسیر زیادی را در تکامل خود طی کند؛ به نظر میآید تحولات آغازین منطقه فاز اول بیداری اسلامی بوده و هنوز راه زیادی باقی است اما لازمه آن اصلاح رفتار انقلابیون و درس گرفتن از گذشته است انقلابیون باید بدانند رمز پیروزی انقلابهای منطقه استکبار ستیزی و دوری از سلفیت است.