کد خبر:۲۶۳۳۷۱
وبلاگ شهید علمدار

خاطره عروسی شهید سید مجتبی علمدار

یک هفته بود کارتهای عروسی روی میز بودند. هنوز تصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند. لیست مهمان‌ها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود…

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در وبلاگ شهید علمدار طی خاطره‌ای از این شهید آمده است؛ برای عروس مهم بود که چه کسانی حتما در عروسی‌اش باشند. از اینکه داییش سفر بود و به عروسی نمی‌رسید دلخور بود…
کاش می‌آمد …


خیلی از کارت‌ها مخصوص بودند. مثلا فلان دوست و فلان رئیس … خودش کارت‌ها را می‌برد با همسرش! سفارش هم می‌کرد که حتما بیایند…


اگر نیایید دلخور می‌شوم. دلش می‌خواست عروسی‌اش بهترین باشد. همه باشند و خوش بگذرانند. تدارک هم دیده بود. آهنگ و ارکست هم حتما باید باشند، خوش نمی‌گذرد بدون آن‌ها!!!


بهترین تالار شهر را آذین بسته‌ام. چند تا از دوستانم که خوب می‌رقصند حتما باید باشند تا مجلس گرم شود. آخر شوخی نبود که. شب عروسی بود…


ه‌مان شبی که هزار شب نمی‌شود.‌‌ همان شبی که همه به هم محرمند.‌‌ همان شبی که وقتی عروس بله می‌گوید به تمام مردان شهر محرم می‌شود این را از فیلم‌هایی که در فضای سبز داخل شهر می‌گیرند فهمیدم…


ه‌مان شبی که فراموش می‌شود عالم محضر خداست. آهان یادم آمد. این تالار محضر خدا نیست تا می‌توانید معصیت کنید.‌‌ همان شبی که داماد هم آرایش می‌کند. همه و همه آمدند حتی …


اما ………………… کاش امام زمانمان «عج» بود.


حق پدری دارد بر ما…

مگر می‌شود او نباشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عروس برایش کارت دعوت نفرستاده بود، اما آقا آمده بود.


به تالار که رسید سر در تالار نوشته بودند:
 (ورود امام زمان» عج» اکیدا ممنوع!)
دورتر‌ها ایستاد و گفت: دخترم عروسیت مبارک!


ولی‌ای کاش کاری می‌کردی تا من هم می‌توانستم بیایم …. مگر می‌شود شب عروسی دختر، پدر نیاید. من آمدم اما …
گوشه‌ای نشست و دست به دعا برداشت و برای خوشبختی دختر دعا کرد….
یا صاحب الزمان شرمنده‌ایم...

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
hadi
-
۳۰ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۶:۵۵
يا صاحب الزمان شرمنده‌ايم...
1
0
بدون نام
-
۳۰ شهريور ۱۳۹۲ - ۲۳:۱۴
نفهميدم چي شد!
اجام داده يا نه؟
نا مفهوم بود. يکي کمک کنه
1
1
ناشناس
-
۳۱ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۱
اين که دلنوشت بود!؟ پ کو خاطره!؟
1
0
بدون نام
-
۳۱ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۸
چي ميگه؟؟!! من که نفهميدم ربطش به شهيد علمدار چيه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
0
1
بهنام
۰۸ مهر ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۲
به شهيد علمدار هيچ ربطي نداشت فقط مطلبي که کپي کردن از وبلاگ شهيد علمداره
همين
حساس نشو
atefeh
-
۱۱ دی ۱۳۹۲ - ۱۴:۴۰
امروز روز ولادت مردي است ک مردانگي را با نثار شيرينترين نعمتي ک خداوند به او عطا فرمود کامل کرد.

همان ک در روز ولادتش جاودانه شد. امروز روز سبز و روز سرخ "شهيد سيد مجتبي" ست.

همان علمدار شهرمان ک خاکريز جنگ و جبهه را ب شهر کشاند و راه شهدا را با آنها خاک نکرد...

يادش گرامي
0
0
پربازدیدترین آخرین اخبار