به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، وبلاگ آینده از آن حزبالله نوشت؛ حوالی سالهای انقلاب آقای خامنهای چند کتاب از انقلابیون جهان اسلام را ترجمه کردهاند؛ ظاهراً از جمله این کتابها یکی از جزواتِ شیخ راضی آل یس بوده که ترجمه آن در سال 84 منتشر شده است با عنوان «صلح امام حسن(ع) پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ.»
حدود 17 سال پیش هم آیتالله خامنهای در جمع مسئولان وزارت امور خارجه از تعبیرِ «نرمش قهرمانانه» استفاده کردند؛ متن این سخنرانی کوتاه را از اینجا میتوانید بخوانید؛ در روزهای اخیر مجدداً این عبارت توسط ایشان استفاده شده و بحثهای بسیاری را به وجود آورده است. در این خصوص چند نکته به ذهنم میرسد.
1- «نه امریکا و نه بزرگتر از امریکا اگر در قدرتهای مادی باشد قادر نیستند حادثهای مثل حادثه صلح امام حسن (ع) را بر دنیای اسلام تحمیل کنند؛ اینجا اگر دشمن زیاد فشار بیاورد، حادثه کربلا اتفاق خواهد افتاد.» این جمله را رهبر معظم انقلاب اردیبهشت 79 فرمودند؛ در نگاه اول «نرمش قهرمانانه» در تعارض با جمله بالاست؛ اما برای چه کسانی؟
2- در نگاه برخی ولایت فقیه چیزی است از جنس مثلاً رهبران گروههای تندرو که ماهیتشان با جنگ تعریف شده و و هدفشان هم فقط نابودی استکبار است و حالا دست بر قضا حاکمیت یک کشور را به دست آوردهاند؛ با چنین نگاهی هربار ولی فقیه از کلماتی بجز مقابله استفاده کند تعبیر به عقبنشینی میشود؛ در حالی که ولی فقیه کارش هدایت کُلی جامعه است در مسیر اسلام تا هنگامی که مردم بخواهند؛ یعنی ماهیتاش با هدایت جامعه تعریف میشود نه در مقابله با استکبار؛ هرچند کشورهای زورگو عموماً در مواجهه با چنین جریانی هستند.
3- از سوی دیگر افرادی فکر میکنند در اسلام 2 راه بیشتر وجود ندارد یا صلح امام حسن (ع) یا جنگ امام حسین (ع) و متأسفانه خیال میکنند این دو مقابل هم هستند؛ 2 تاکتیک کاملاً متفاوت در وقتی که قدرت داریم و وقتی که ضعیف هستیم.
دو تاکتیک عرضی نه طولی! در حالی که این نگاه هم کاملاً اشتباه هست چرا که اگر قرار باشد رفتارهای کنونی را با رفتارهای ائمه مقایسه کنیم علاوه بر تطبیق دقیق شرایط بهتر است کُل جریان امامان شیعه را به عنوان یک انسان 250 ساله تصور کنیم. انسانی که در مواقع مختلف تصمیمات مختلف اتخاذ میکند (همان روشی که در کتاب انسان 250 ساله استفاده شده است) و لزوماً تا اسم نرمش آمد نیاز نیست سراغ صلح امام حسن (ع) برویم؛ چرا که در خود رفتارهای ائمه (ع) هم مثلاً پذیرش ولایتعهدی توسط امام هشتم (ع) هیچ ربطی به صلح امام دوم شیعیان ندارد.
4- گام اول در تحلیل «نرمشی» که رهبر انقلاب از آن نام بردند تصحیح نگاه به ولایت فقیه است؛ ماهیت ولی فقیه مثل امامان شیعه تابعِ دمکراسی مردمش هست؛ چه مثل امام اول حکومت حقهاش را رها میکند چه مثل امام دوم بعد از رسیدن به قدرت از حکومت کنار میکشد (همان بحث مقبولیت و مشروعیت).
هماینکه در تصمیمگیریها تا جایی که اصول زیرسوال نرود تابع مردم هستند؛ مثل جنگ جمل یا رفتارهای سیاسی امام صادق (ع) و امام رضا (ع)؛ به هر حال قبل از اینکه کسی بگوید این سخن یک عقبنشینی است بهتر است نگاهش به ولایت فقیه را تصحیح کند.