به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی متولد 1321 در شهرستان مهدی شهر است و فرزند آیت الله زیارتی مرجع فقید منطقه سنگسر است.
حجتالاسلام سیدحمید روحانی زیارتی از اعضای دفتر امام در نجف، مؤسس و رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود که در دی ماه 1367 طی نامهای از سوی امام (ره) ماموریت ثبت تاریخ نهضت مردم ایران را عهده دار شد.
نامه سرگشاده این محقق و پژوهشگر به آیتالله منتظری در سال 67 به هاشمی در خرداد 88 و کروبی در تابستان 88 مواضع وی را در قبال نظام و انقلاب روشن ساخته است.
نویسنده کتاب سه جلدی نهضت امام خمینی (ره) دراین گفتوگو، نسبت به برخی اظهارات هاشمی رفسنجانی از جمله مواضع اخیر وی نسبت به شعار مرگ بر آمریکا تصریح کرد: اهداف، آرمانها و رهنمودهای امام ریشه در احکام اسلام داشت و مسئله مرگ بر آمریکا به حقیقت دستور قرآن است که ایشان برآن تاکید داشتند.
رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در این گفتوگو همچنین به رئیس جمهور دولت یازدهم توصیه کرد تا طناب پوسیده هاشمی رفسنجانی را رها کند.
وی همچنین در خصوص طرح نظرسنجی برای رابطه با آمریکا اظهار داشت قطعا مدعیان طرح نظرسنجی نتیجه را تقلب میدانند چراکه نتیجه این نظرسنجی مخالف با خواست آنهاست.
ما حصل این گفتوگوی به شرح زیر است:
** این روزها ادعاهایی مبنی براینکه بنیانگذار کبیر انقلاب که از آمریکا به عنوان شیطان بزرگ یاد کرده بود به دنبال حذف شعار مرگ برآمریکا بود؛ شما از نجف اشرف با امام (ره) همراه بودید میخواستیم از شما بپرسم که آیا این اظهارت درست است و اگر سندیتی دارد علت مخالفت ایشان با طرح شعار مرگ بر آمریکا چه بود؟
روحانی: اکثر اهداف، آرمانها و رهنمودهای امام ریشه در احکام اسلام داشت و برگرفته از قرآن بود. امام هیچ وقت سخن و مطلبی منهای موازین اسلامی و احکام الهی بیان نکردند آنچه را که دستور میدادند و بر روی آن تاکید داشتند و پا میفشردند برگرفته از قرآن بود. مسئله مرگ بر آمریکا به حقیقت دستور قرآن است. (لَا یُحِبُّ اللَهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ) خداوند دوست ندارد کسی صدا به ناسزاگویی بلند کند و مگر آن کسی که مورد ظلم قرار گرفته است. آمریکا به عنوان شیطان بزرگ به ملت ایران ظلمهای فراوانی کرد که در تاریخ انقلاب محفوظ است. آمریکا با احیای کاپیتولاسیون و گرفتن حق توحش از ملت ایران بزرگترین ننگ را بر ایران تحمیل کرد طوری که به تعبیر حضرت امام با احیای کاپیتولاسیون ملت ایران را از سگهای آمریکایی پستتر کردند.
* شعار مرگ بر آمریکا یک دستور قرآنی است که امام بر آن تاکید داشتند
بعد هم امام را به جرم اعتراض به کاپیتولاسیون به مدت 15 سال از ایران تبعید کردند به دنبال انقلاب اسلامی یک روز هم آمریکا دست از توطئه برنداشت از جنگ تحمیلی، ترورهای داخل، جنگهای منطقهای و استانی برای تجزیه کشور زیر سر آمریکا بود، بنابراین مبارزه با آمریکا و شعار مرگ بر آمریکا یک دستور قرآنی است که امام نیز بر آن تاکید داشتند.
** امروز احساس میشود یک تلاش آگاهانهای در جهت تحریف برخی اظهارت امام (ره) به بهانه مذاکره با آمریکا صورت میگیرد. به نظر شما علت بیان شدن چنین دیدگاههایی به چه منظور صورت میگیرد؟
روحانی: به نظر من اصل جریان برمیگردد به اینکه آمریکا در منطقه به بنبست رسیده است. شکست آمریکا در سوریه آخرین و اولین شکست نبود. آمریکا به هر توطئهای در منطقه علیه ایران دست زد با شکست فاحشی مواجه شد اشغال عراق اشغال افغانستان توطئههایی بود که آمریکا برای وارد کردن فشار به ایران در پش گرفت ولی در همه آنها شکست خورد و به نفع ایران تمام شد. در جریان سوریه تقریباً آمریکا نقشهای ریخته بود تا ایران را به انزوا بکشاند و قدرت منطقهای ایران را تضعیف کند اما برعکس شد. آمریکا امروز در باتلاقی گیر افتاده است و تلاش میکند خود را نجات دهد که به نظر من مطرح کردن حذف مرگ بر آمریکا در داخل از سوی کسانی که عاشقان یقه چاک آمریکا هستند. میخواهند آمریکا به نحوی بدون آبروریزی از این مخمصه فرار کنند.
**یعنی فکر میکنید آنها ناخواسته در زمین آمریکا بازی میکنند؟
روحانی: بعضیها خواسته و بعضیها ناخواسته دارند آمریکا را دنبال میکند تا بتوانند آمریکا را از این مخمصه نجات دهند.
** متاسفانه این روزها اصرار برای حذف شعار «مرگ بر آمریکا» از سوی افرادی همچون هاشمی رفسنجانی و برخی از نودگان امام صورت میگیرد.
*هاشمی هیچگاه روحیه انقلابی نداشت
روحانی: آقای هاشمی به چند علت موضوع حذف شعار مرگ برآمریکا را مطرح میکند. علت اول این است که آقای هاشمی هیچ وقت یک مرد انقلابی نبود و خود آقای هاشمی در کتاب آقای زیباکلام تحت عنوان هاشمی بدون روتوش صریحاً میگوید که اگر شاه به اصل دوم متمم قانون اساسی عمل میکرد و مقداری فشار و استبداد را کم میکرد احتیاجی به انقلاب نبود. بنابراین ایشان روحیه انقلابی نداشت و در حقیقت در هاشمی رفسنجانی بیشتر اندیشههای لیبرالیستی تشدید بود تا روحیه انقلابی که در نهایت خواه و ناخواه با یک انقلاب مواجه شد. این اصل قضیه است که وقتی ایشان روحیه انقلابی نداشته و دارای اندیشههای لیبرالیستی باشد فکر میکند که اگر با آمریکا و حکومتهای منطقهای که به نحوی با آمریکا در ارتباط هستد به نحوی کنار بیایم مشکلات ماحل میشود که این شیوه فکری همانند تفکرات جبهه ملی، نهضت آزادی و گروههای لیبرالیستی است. عامل دیگری که آقای هاشمی را به این ورطه کشیده است آن است که وی احساس میکند در میان مردم پایگاهی ندارد. از انتخابات مجلس ششم تا انتخابات ریاست جمهوری سال 84، اینها نشان داد که آقای هاشمی پایگاه مردمی را از دست داده است بنابراین کسانی که پایگاه مردمی ندارند بالاخره میخواهند به جایی چنگ بزنند و همیشه باشند. اینکه آقای هاشمی رفسنجانی نسبت به رژیم سعودی که یک رژیم پست، پلید و زائیده صهیونیست است بیانگر این مطلب است اصلاً آن رژیم به وجود آمده تا بتواند از اسرائیل نگهبانی کند.
*گرایش هاشمی به رژیم فاسد سعودی
خب آقای هاشمی رفسنجانی نسبت به این رژیم سعودی فاسد گرایش دارد و حتی در یکی از مصاحبههای اخیرش گفته که اگر ما با این دولت سعودی رابطه حسنه داشتیم آمریکا نمیتوانست ما را تحریم نفتی کند. خب ببینید این حرف چقدر پوچ و بیمایه است و نشان میدهد این حالت زمانی است که یک انسان پایگاه مردمی خود از دست داده و سعی میکند به جایی وابسته باشد.
** یعنی به خاطر همین بیپایگاهی که مطرح کردید آقای هاشمی هر از گاهی خاطراتی همانند همین موضوع حذف شعار مرگ برآمریکا را مطرح میکنند؟
*هاشمی خیالش راحت است که امام و حاج احمدی نیست که ادعاهایش را تکذیب کند
روحانی: آقای هاشمی رفسنجانی درحال حاضر میخواهد آن اندیشههای سازشکارانه لیبرالیستی خود را پیش ببرد و بالاخره یک سکوی پرشی و توجیهی برای خود درست کند و حال چه بهتر اینکه از امام راحل خرج کند. و به خیال خودش امروز نه امام است نه احمدآقایی وجود دارد که این ادعاها را تکذیب کند بنابراین با بیان چنین اظهاراتی به نقل از بزرگانی همچون امام سعی میکند راه توجیهی برای روش خود پیدا کند.
**چرا موسسه حفظ و نشر آثار امام در این خصوص حساسیتی نشان نمیدهد و به طور تفکیکی در خصوص برخی مسائل اظهار نظر میکند؟ یعنی چرا این موسسه سعی میکند طبق سلیقه هاشمی موضع گیری کند؟
*موسسه حفظ آثار امام باندی و سیاسی عمل میکند/ فاصله گرفتن موسسه از ماموریت حاج احمد
روحانی: اگر حقیقت را بخواهید موسسه حفظ و نشر آثار امام یک موسسه خنثی شده و آن رسالت و ماموریتی که سید احمد آقا دنبال میکرد به کلی فراموش شده و به شکل باندی درآمده است. اگر موسسه حفظ و تنظیم آثار امام واقعا به مسئولیت خود پایبند بود حضور فردی چون آقای عبدالله نوری در آنجا معنا نداشت. «نوری» صریحاً در اظهارات خود گفته بود که حرفهای امام باید به موزه برود و دوران امام دیگر تمام شده است. این آدم با چنین تفکری در آنجا چه موقعیتی دارد؟ از این بدتر وقتی نسبتهای ناروایی از یک باندی به امام داده میشود موسسه سکوت میکند اما وقتی که بر علیه باندشان موضعگیری میشود فوراً به صحنه میآیند و به یاد دفاع از امام میافتند.
**یعنی شما معتقد به برخورد سیاسی موسسه حفظ نشر آثار امام هستید؟
* موسسه امام باید از چنگ افرادی که آنجا را به عنوان دکان درست کردهاند خارج شود
روحانی: بله. نگاه میکند چه کسی در مورد امام حرف میزند اگر این موضعگیری با سیاست موسسه همخوانی نداشته باشد موضعگیری میکند و اگر در راستای اهدافشان باشد سکوت اختیار میکند از آن بدتر باید گفت وقتی فردی مثل صادق زیباکلام در آنجا مینشیند و در حضور برخی از مسئولان موسسه اظهار میکند ایجاد حکومت اسلامی و ولایت فقیه عاملی ناخواسته بوده است و امام اصلا به دنبال این موضوع نبود. هیچ موضعگیری نمیشود. درحالی که امام از سال 1322 که در کتاب کشف اسرار بحث حکومت اسلامی را با دلایل قرآنی روایی سنتی و عقلی مطرح و ثابت میکند و در سال 1348 طرح حکومت اسلامی را در نجف مطرح میکند. جالب اینجاست ادعای آقای زیباکلام را آقایان در سایت جماران بازتاب میدهند. واقعاً موسسه از مسیر خود به کلی منحرف شده است. در حقیقت باید یک فکر اساسی شود و این موسسه از چنگ افرادی که آنجا را به عنوان دکان و محلی برای پیشبرد اهداف انحرافی خود درست کردهاند خارج شود.
**آقای روحانی با توجه به سابقه همجواری شما با امام؛ آیا در آن دوران موضوعی پیش آمده بود که حضرت امام با شعار مرگ بر آمریکا مخالفتی کند و حرفی بزند؟ اصلا چقدر آقای هاشمی، به امام نزدیک بود که امروز این همه از امام نقل قول میآورد؟
*امام با هیچکس صحبت درگوشی نداشت؛ آن هم با کسی مثل هاشمی
روحانی: امام هیچ چیز را به هیچکس در گوشی نمیگفت و اگر حرفی داشت با مردم حرف میزد. یکی از ویژگیهای برجسته امام هم همین بود که امام با مردم صادق بود و مردم را محرم راز میدانست و با آنان با صداقت حرف میزد. هیچ وقت اینگونه نبود که امام نیتی داشته باشد و آن را بخواهد در گوشی به کسی بگوید، آن هم آدمی مثل هاشمی. امام اگر حرفی داشت صراحتاً بیان میکرد از هیچ کس نمیترسید و خیلی قاطع و جدی وقتی داشت بنیصدر را عزل میکرد مرحوم آقای اشراقی رفته بود خدمت امام که این کار را نکنید و بنی صدر بین مردم محبوبیت دارد. امام گفت که وظیفهام به من امر میکند که بنیصدر را عزل کنم حتی اگر (معذرت میخواهم فرموده امام را میگویم) فریاد مرگ بر خمینی را با گوش خودم از سراسر کشور بشنوم. امام اینگونه نبود از کسی بترسد. امام وظیفه خود را تشخیص میداد به وظیفه عمل میکرد.
* امام هرگز به شعار مرگ بر آمریکا نظر منفی نداشت
هرگز اینگونه نبود که امام با شعار مرگ بر آمریکا نظر منفی داشته باشد و در این خصوص چه کنم چه کنم داشته باشد. امام اینگونه نبود. ویژگی امام این بود که با مردم خیلی صادق بود و رشید و قاطع حرف خود را میزد.
*اگر هاشمی از سکوت امام تلقی موافقت داشت در بوق میکرد
اینکه آقای هاشمی رفسنجانی ادعا میکند که امام با سکوتش این را تایید کرد این را نفهمیده است البته فهمیده است اما اعمال غرض میکند. اگر او از سکوت امام چنین برداشتی میکرد، به هر نحوی بود همان زمان آن را بوق میکرد.
* امام درباره پیشنهادات پوچ بیاعتنا بود
یکی از ویژگیهایی که امام داشت و من در نجف به آن پی بردم، ایشان در مقابل سوالات و پیشنهادات پوچ و بیمایه اصلا اعتنایی نداشت و جواب نمیداد.
**همین نامه آقای هاشمی که امام دقیقا چهار روز بعد جواب...
روحانی: امام جواب خیلی قاطعی میدهد. در حقیقت جواب هاشمی را در همان سخنرانیاش میدهد. میخواستم این را عرض کنم که مثلا کسی میآمد خدمت امام و پیشنهاد بیجایی میداد امام سکوت میکرد یعنی آنقدر حرف وی را بیارزش میدانست که حاضر به جواب نبود اما اگر حرفش یک حرفی بود که تا حدی اعتبار داشت امام میفرمود تأمل میکنم و یا میگفت مصلحت نیست. اما اینکه سکوت میکرد نشان از بیارزشی آن سخن بود که امام آن را قابل جواب نمیدانست.
*سکوت امام در آن زمان بزرگترین تودهنی به هاشمی بود
من معتقدم آقای هاشمی رفسنجانی به همین نقطه رسیده بود که امام حرف او را بیارزش میدانستند و پاسخ نداده است چون یقین دارم اگر هاشمی رفسنجانی در آن روز این برداشت را میکرد که سکوت حضرت امام علامت رضا است به هر نحوی بود از 62 تا 68، 6 سال زمان است و در این 6 سال به یک نحوی به یک مصاحبه و یا یک سخنرانی این موضوع را مطرح میکرد. سکوت امام در آن زمان بزرگترین تودهنی به هاشمی بود.
** به نظر شما چقدر هاشمی به امام نزدیک بودند و امام چقدر مباحث خصوصی با ایشان در میان میگذاشتند؟
روحانی: امام یک بحثهایی داشتند که مربوط میشد به سران سه قوه و فرماندهان کل قوا که این سخنان را به همه این افراد میگفتند و اینگونه نبود که تنها به یک نفر بگوید بحثی که امام داشتند اگر مربوط میشد به مسائل جنگ و جبهه و اوضاع کشور با سران سه قوه در میان میگذاشتند اما اینکه به صورت فردی با یک نفر راز و نیاز و به صورت محرمانه سخن بگوید امکان نداشت.
** اما خود آقای هاشمی میگوید من بودم و امام و سیداحمد و خاطرات زیادی را به این شکل نقل کردند.
روحانی: فرض کنید اگر من خدمت امام میرفتم و حاج احمد حضور داشت به معنی این نبود که امام با من محرم راز بوده و صحبت کرده بلکه هرکسی از این سران سه قوه خدمت امام میرفتند و سوال خود را مطرح و امام پاسخ میداد این ربطی ندارد به اینکه امام، هاشمی را محرم راز میدانستند و به ایشان چیزی گفته است و بعد هم وقتی امام در مورد مقام معظم رهبری آن تعبیری که شما مثل آفتاب میرفتید و نور میدهید که در صحیفه هم است در مورد آقای هاشمی از امام نداریم. تنها چیزی که امام در مورد آقای هاشمی رفسنجانی مطرح کردهاند همان جریان ترور است، اما از آن به بعد ما نمیبینیم امام در مورد هاشمی تعبیر خاصی نداشته و بر عکس نسبت به مقام معظم رهبری چنین تعابری را دارند در هر صورت امام اینگونه نبود که مطلب خاصی را به یک نفر به عنوان محرم راز گفته باشد، چراکه همانطور که عرض کردم امام با مردم حرفها را میزد و با کسی سر و سری نداشت.
** همانطور که از رفتارشناسی آقای هاشمی پیداست مثل اینکه آقای هاشمی یک دلبستگی خاصی به آمریکا دارد؟
* انقلاب برای هاشمی یک عامل ناخواسته بود
روحانی: بله؛ عرض کردم خدمتتان. آقای هاشمی از اول روحیه لیبرالیستی و غیرانقلابی داشتند. به تعبیر آقای زیباکلام انقلاب برای هاشمی یک عامل ناخواسته بود. وقتی آمریکا هواپیمای مسافربری ما را زد آقای هاشمی به پشت تلویزیون میآید در حالی که بغض گلویش را گرفته و به حالت گریه میگوید پیام آمریکا را دریافت کردم. ببینید این چقدر ضعف انسان را نشان میدهد. هاشمی انسانی به این شکل است که نه انقلابی است و نه روحیه انقلابی بلکه دارای ضعف روحی است. آقای هشامی درحال حاضر این طور فکر میکند حالا انقلاب تمام شده، مثل حادثه یک زلزله و یا بیماری حالا همه چیز تمام شده و باید برویم دنبال زندگیمان.
** برخی از نوههای حضرت امام نیز سخنانی در مورد حذف شعار مرگ بر آمریکا به زبان میآوردند.
*نوههای امام استقلال ذاتی ندارند
روحانی: آنها نیز بچههایی نیستند که استقلال ذاتی داشته باشند زهرا اشراقی همسر محمدرضا خاتمی شد خوب پس حرفهای او را تکرار میکند. اگر وی همسر یک آدم انقلابی میشد قطعاً طور دیگری فکر میکرد. زهرا اشراقی نه جزو مبارزین و نه در انقلاب بوده است و نه حتی میدانست انقلاب به چه معنی است یعنی از الفبای انقلاب و سیاست خبر نداشت. این عناصر خودباخته نه از علم و دانش برخوردارند نه معلومات و اطلاعات سیاسی دارند و سطح فکرشان از لباسهای رنگارنگ، آرایشهای زننده و جلوهگری و خودنمایی فراتر نرفته است. برخی از نوههای امام یک زمان چشم باز کردند و خود را در محاصره مهدی هاشمی داماد آقای منتظری دیدند و تحت تاثیر عبدالله نوری و باند مهدی هاشمی قرار گرفتند. این افراد دورو بر حاج احمد آقا که خداوند رحمتش کند نیز بوداند اما از آنجایی که دست پرورده امام و انسان هوشیار و بیدار بود و البته در انقلاب پرورش یافته بود هیچگاه فریب این دسته از افراد را نخورد. در خانه امام به روی همه جناحهای به ظاهر انقلابی باز بود چه آنهایی که به آنها چپ و یا راست میگفتند همه آنها به خانه امام تردد داشتند و امام اینگونه نبود که در را روی کسی ببندند اما در عین حال امام اجازه نمیداد اندیشههای آنها در آنجا نفوذ کند، بعد از امام کسانی که در آنجا حضور داشتند یک مقداری بر اثر بیتجربگی و خامی و نبودن در انقلاب تحت یکسری عوامل ملموس قرار گرفتهاند و در نتیجه با راه و خط امام بیگانه شدهاند.
*خاطرهسازی دروغ نزدیکان امام برای منزوی کردن «خط امام» است
** با توجه به اهانت بیسابقه نوه حضرت امام به خانواده شهدا و پاسداران، نظر شما درباره این خاطرهسازیهای دروغ و منتسب کردن آن به بیت حضرت امام چیست؟
روحانی: موسسه حفظ آثار امام به یک کانون فتنه تبدیل شده و در جهت انحراف خط امام حرکت میکند. در این زمینه از موسسه حفظ آثار امام هیچ انتظاری نداریم و معتقدیم دستگاه قضایی باید با کسانی که به حضرت امام نسبت ناروا میدهند، برخورد کند و تحت تعقیب قرار گیرند؛ نباید اجازه داد به مقدسات اسلامی و خانواده شهدا اهانت شود.
* «دفن خط امام» هدف موسسه حفظ آثار امام است
مؤسسه حفظ آثار امام به موسسهای خنثی تبدیل شده است که در جهت منافع یک باند خاص حرکت میکند و اگر در خط امام قرار داشت، به پاتوق دشمنان انقلاب و طرفداران مهدی هاشمی و شیخ حسینعلی منتظری تبدیل نمیشد و معلوم است هدف آنها این است که خط امام را به انحراف بکشند و از اول به دنبال این بودند که بعد از رحلت امام اینطور جلوه دهند که خط امام با خود امام دفن شده است.
* خاطرهسازی دروغ نزدیکان امام خیانت به امام و خانواده شهداست
ملت ما آگاهتر از این است که با این جوسازیها و خاطرهسازیها فریب بخورد اما به هر حال این نوع گفتارها و خاطرهگوییها، دروغ، خیانت و اهانت به امام (ره)، پاسداران و خانواده معظم شهداست که دستگاه قضایی باید به صورت جدی با آن برخورد کند در غیر این صورت آنها جریتر شده و بیشتر به مقدسات توهین میکنند.
این نشاندهنده استیصال و بدبختی آنهاست که وقتی راهی برای منزوی کردن و به بیراهه کشاندن خط امام پیدا نکردهاند، به این اهانتها روی آوردهاند.
** آقای روحانی باتوجه به اینکه در آستانه 13 آبان هستیم آیا درست است شعار مرگ بر آمریکا را حذف کنیم؟ آیا واقعاً دشمنی آمریکا با ایران به خاطر این شعار و تسخیر سفارت آمریکا است؟ چه مسائلی باعث شد که امام آمریکا را شیطان بزرگ معرفی کند؟
* آنهایی که میگویند «مرگ بر آمریکا» نگوییم تا آمریکا با ما کنار بیاید، آمریکا را نشناختهاند
روحانی: واقعیت این است که آنهایی که فکر میکنند دیگر ما مرگ بر آمریکا نگوییم و پرچم آمریکا را آتش نزنیم آمریکا با ما کنار میآید یا آمریکا را نشناختهاند و یا از الفبای سیاست به آن صورت که باید اطلاع داشته باشند، خبر ندارند. آمریکا یک سلسله منافعی در سطح جهانی دارد که انقلاب ایران و راه و خط امام آن منافع را به خطر انداخته است و تمام تلاش آمریکا این است که به یک نحوی ما را از آن راهی که امام برای ما مشخص کردند باز بدارند. برای آنها مهم این است که ما نتوانیم به ملتهای مستضعف و آزادی خواه جهان بگوییم که شما میتوانید بامقاومت و با ایستادن بر روی پای خود آمریکا را شکست دهید. اینها برای آمریکا خطر است و آنچه که آمریکا را رنج میدهد و دستپاچه میکند این است که بتواند به آزادی خواهان جهان القا کنند که انقلاب اسلامی ایران به بنبست رسیده و نمیتواند ادامه پیدا کند. آمریکا راضی است که شما شبانهروز هزار مرتبه مرگ بر آمریکا و 10 هزار بار پرچمش را به آتش بکشید اما راه جمهوری اسلامی به بنبست برسد. و از راه امام برگردیم و بگویم که رژیم اسرائیل را به رسمیت میشناسیم و بدون آمریکا نمیتوانیم زندگی را ادامه دهیم و کشورمان را حفظ کنیم. اینها برای آمریکا مهم است. آمریکا یک کودک سیاسی نیست که با مسئله آتش زدن پرچم و شعار مرگ بر آمریکا مشکل داشته باشد.
** پس چرا چنین دیدگاههایی از سوی برخی افراد مطرح میشود؟
روحانی: این افرادی که میآیند میگویند پرچم آمریکا را آتش نزنید به نظرم میدانند که آمریکا به این چیزها راضی نمیشود و این مسائل فقط یک مقدمه است چراکه باید قدم به قدم جلو رفت یعنی در مرحلهای بگوییم مرگ بر آمریکا نگویم. پرچم آتش نزنیم، مذاکره و د رنهایت تحقق خواستههای آمریکا. آنها دنبال چنین توطئهای هستند. آمریکا به دنبال این است که به دنیا القا کند ایران در راه خود شکست خورد. همین ملاقاتی که وزیر خارجه ما با جان کری کرد و یا همان چند دقیقهای که رئیسجمهور ایران با رئیسجمهور آمریکا حرف زد که آنها بلافاصله به تبلیغات امپریالیستی خود در بوق و کرنا دمیدند که ایران به سازش و تسلیم شد. اینکه مقام معظم رهبری اشاره کردند که برخی کارها ناروا بود به دلیل همین سوء استفاده آمریکاییها از آن اقدامات بود.
** مذاکره تلفنی را میفرمایید؟
روحانی: بله. همین تماس تلفنی و مذاکره طولانی آقای ظریف با جان کری که دیدیم آمریکاییها چه سوء استفادهای از آن کردند که خود این نشان میدهد که آنها دنبال چه چیزی هستند. آنهایی که در ایران فکر میکنند اگر به آمریکا نزدیک شویم و مذاکره و ملاقات داشته باشیم به جایی برنمیخورد و چیزی نمیشود نمیفهمیدند آمریکا سوء استفاده میکند.
** اوباما در دیدار با نتانیاهو دوباره گفت که تحریمها...
روحانی: بله. آنها به دنبال تشدید تحریمها هستند.
** اوباما تندترین موضعگیری خود را بعد از مذاکره با آقای روحانی مطرح کرد؛ گزینه نظامی، حال این موضع ذلیلانهای که برخیها در داخل میگیرند چه آثاری میتواند برکشورمان داشته باشد؟
* گفتوگوی تلفنی رئیسجمهور با اوباما، آمریکا را برای تحریم مصممتر کرد
روحانی: اینگونه ملاقاتها، گفتوگوها و گرایشها باعث میشود که آمریکا در مسیر استعماری، استبدادی و فاشیستی خودش بیشتر تقویت شود و سعی کند فشارها را تشدید که در نتیجه ملتها را بیش از پیش تحت فشار قرار دهد. به نظر من همین گفتوگوی تلفنی رئیسجمهور ما با اوباما و مذاکرات آقای ظریف یا جان کری علیرغم اینکه نتیجهای در برنداشت بلکه باعث شد آمریکاییها بر تحریم و تحت فشار قرار دادن ایران مسممتر شوند.
** نظر شما درباره مطرح شدن طرح نظرسنجی در مورد رابطه با آمریکا مطرح چیست؟
روحانی: ملت ما در طول این سی و چند سال همواره با حضور در تظاهرات و راهپیماییها نظر خود را در خصوص چنین نظرسنجیهایی اعلام کردهاند. و قطعا در روز 13 آبان امسال مجدد نظرشان را در این خصوص بیان میکنند. راهپیمایی 13 آبان بهترین نظرسنجی در این باره است. البته این را هم عرض کنم که این آقایانی که امروز از نظرسنجی سخن میگویند اگر فردا روزی نظرسنجی صورت بگیرد میگوید تقلب شد چراکه نتیجه نظرسنجی به نفع آنان نیست باشد و در غیر این صورت میگویند تقلب صورت گرفته است. اگر آنها به دنبال نظرسنجی هستند مردم در همین تظاهرات خیابانی نظر خود را اعلام میکنند.
**عدهای معتقدند که دولت میخواهد هزینههای خود را به مردم منتقل کند و هرکس با دولت به مخالفت بپردازد، متهم به مخالفت با مردم میشود. نظر شما در این باره چیست؟
روحانی: اینکه شیوه همه دولتهای غیرمردمی است، دولتهای مردمی هیچگاه نیازی ندارند که به اینگونه ترفندها چنگ بزنند بنابراین دولتهای غیرمردمی سعی دارند که فرافکنی کنند و برای اینکه هدفی را پیش ببرند یا باید بگویند که تحریم آمریکا سبب اینگونه مشکلات شده و باید به این تحریمها را برداریم. طرف خودش سیاست اقتصادی نمیدارند و از مشاوران خوب اقتصادی نیز برخوردار نیست و نمیتواند مشکلات اقتصادی را حل کند ناچار میشود فرافکنی کند و بگوید تحریمهای اقتصادی علت اصلی مشکلات امروز است وگرنه خیلی موفقتر بودم و یا به گردن مردم و یا این و آن بیاندازد. در دورهای آقای خاتمی هم میگفتند میخواستیم کار کنیم اما نگذاشتند؛ وقتی این سخنان مطرح میشد گفتم که یک جزوه بیاورید که مثلاً ما در زمینه بیکاری میخواستیم فلان طرح و در زمینه گرانی و اقتصادی این طرح را داشتیم که نگذاشتند. وقتی طرح و برنامهای ندارند خواه ناخواه باید به شگردهای دیگری متوسل شوند تا خود را تبرئه کنند.
** با توجه به ماموریتی که حضرت امام در جهت ثبت تاریخ نهضت مردم ایران و سابقه حضور شما در مرکز اسناد، آیا شما خاطره یا مستندی مبنی براینکه در مورد حذف شعار مرگ بر آمریکا و عدم پخش آن از صدا و سیمای جهوری اسلامی دارید؟
* روش حضرت امام (ره) برای ما حجت است
روحانی: من فکر میکنم بیش از هر چیزی روش حضرت امام (ره) برای ما حجت است حال من هر چه در اینجا بگویم نمیتواند اندازه روش و موضعگیری امام مشخص کننده راه امام باشد. سخنرانی امام در سال 1366 که همزمان با نامه هاشمی به امام در مورد آمریکا بود بهترین جواب و روشنکننده راه و خط امام است.
**همان جایی که امام فرمودند برخیها تبع آمریکا هستند. به نظر شما منظور امام چه کسانی بود؟
روحانی: بله. جبهه ملی، نهضت آزادی از سال 1358 به دنبال این بودند که با آمریکا به نحوی کنار بیایند.
**چرا امروز مخالفان شعار مرگ بر آمریکا از جناح چپ و مجمع روحانیون هستند، افرادی که خودشان در مقاطعی سوپررادیکال و از مخالفان سرسخت آمریکا بودند اما امروز اینگونه تغییر موضع دادهاند؟
*برخی به خاطر امام خود را انقلابی نشان میدادند
روحانی: مجمع روحانیون مبارز دو دوسته بودند عدهای واقعاً صادق بودند اما فریب خوردند مثل آقای کروبی من معتقدم آقای کروبی از کسانی بود که واقعاً به امام و انقلاب اعتقاد داشت و فداکاری هم کرده این تسلیم طلبان مرموز در گوش وی زمزمه کردند و با وسوسه شدن به بیراهه کشاندند. بعضیها هم نون به نرخ روز خور بودند و آن روز احساس کردند هرکه انقلابی حرف بزند امام بیشتر خوشحال میشوند بعد هم که وضع عوض شد احساس کردند که دیگر الان امام نیست که آنها خواسته باشند برای کسب قدرت و موقعیت آنگونه شعار بدهند بنابراین سیاست خود را عوض کردند. به خاطر دارم بعد از اینکه آقای خاتمی رئیس جمهور شد 180 درجه چرخش در مجمع روحانیون به وجود آمد روزی با آقای کروبی صحبت میکردم که پرسیدم شما که تا دیروز اگر کسی موضوع مذاکره با آمریکا را مطرح میکرد وی را کافر و نجس میدانستی و میگفتیدسرش را از تنش جدا کنید پس امروز یک دفعه چه شد اینگونه تغییر موضع دادید که کروبی گفت که دیگر به این نتیجه رسیدهایم که اینگونه شعارها و موضعگیریها برد ندارد. در حقیت همان شیفتگی برای قدرت در جناح تسلیم طلبان این زمینه را فراهم کرد.
*خاتمی یک بار هم برای انقلاب سیلی نخورده است
آقای خاتمی نیز همانطور که شواهد نشان میدهد زیاد موافق مرگ بر هیچ کشوری نبودند و همیشه واژه دوستی را جایگزین میکرد ایشان به دنبال چه بود؟ خاتمی انقلابی نبود به گونهای که نه در انقلاب حضور داشت و نه حتی یک بار برای انقلاب سیلی خورد به یاد دارم زمانی در گذشته دور با وی گفتوگویی داشتیم که گفت من سال 1342 بر اثر فشار پدرم به قم آمدم و طلبه شدم و بعد به مدرسه فیضیه حمله شد فرصت کردم و از قم فرار کردم و به اصفهان رفتم و آنجا درس دانشگاهی را ادامه و وارد دانشگاه شدم. خوب ببینید آدمی که بر اثر فشار پدرش لباس روحانیت به تن کرده و یک سیلی برای انقلاب نخوره و در خارج از کشور حضور داشته است طبیعتاً نمیتواند انقلابی باشد و انقلابی فکر کند. آقای خاتمی پس از رسیدن به قدرت در دوران اصلاحات همان سیاست تسلیم طلبان را دنبال کردند و آن شعار تشنجزدایی و ما از مرگ خوشمان نمیآید و... را مطرح کرد. اینها الفاظ فریبندهای است که برازنده اینگونه افراد است. اینگونه افراد نه درد انقلاب و نه درد مردم را دارند و نه برای انقلاب سیلی خوردند. این جمله امام (ره) خیلی جالب است و امروز انسان میفهمد که چقدر این جمله زیبا است و آن اینکه کسانی میتوانند تا آخر با ما باشند که درد فقر را کشیده باشند آقایان خاتمی و هاشمی نمیتوانند انقلابی فکر کنند.
* امام هیچگاه موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا نبودند
** پس اگر بخواهیم جمعبندی از صحبتهای شما داشته باشیم به این نتیجه میرسیم که امام هیچگاه موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا نبودند و برخیها درحال حاضر سعی دارند با طرح چنین خاطراتی به یک سری اهداف خاص دست پیدا کنند؟
* کسانی که به دنبال حذف شعار مرگ بر آمریکا هستند فاشیستیترین شیوه را به کار میگیرند
روحانی: بله. مجدد تاکید میکنم سخنان امام برگرفته از قرآن بود و شعار مرگ بر آمریکا برگرفته از قرآن است و طبق وظیفه قرآنی است چراکه کسانی که پیرو قرآن هستند نمیتوانند در مقابل ظلم و ستم آمریکا ساکت بنشیند و تا آمریکا بر این کشور و ملت با تحریمهایی که انجام میدهد و توطئههایی که دنبال میکند مردم طبق وظیفه قرآنی خود مبارزه و با سردادن شعار مرگ بر آمریکا که نمادی از مبارزات مردم است استقامت میکنند. کسانی که به دنبال حذف شعار مرگ بر آمریکا هستند فاشیستیترین شیوه را به کار میگیرند و فشار میآورند که اگر به شما ظلم شده و مورد تجاوز قرار گرفتهاید نفس نکشید و حق ندارید حتی فریاد و اعلام انزجار کنید.
** تا ما بتوانیم با آمریکا رابطه برقرار کنیم.
*برخی کسانی که دم از اعتدال میزنند روحیه فاشیستی دارند
روحانی: این نشان دهنده این است که این افرادی که دم از اعتدال و عدالتخواهی میزنند چقدر روحیه فاشیستی دارند. نمونه آن در قضیه خانم «الهه راستگو» دیدیم که به جرم رای ندادن به آقازاده آقای هاشمی رفسنجانی چه برخوردی با وی کردند بعد هم محسن هاشمی با کمال وقاحت آمد و گفت خانم راستگو به من قول داده بود یعنی در حقیقت زد و بند کرده بود. آدمی که واقعاً مردمی است|، قدرت طلب نیست و شهوت قدرت او را کور نکرده است نباید چنین حرفی را بزند. نباید بیاید با کسی زد و بند کند. این قضیه نشان داد اینها مردمی نیستند و اسلامی حرکت نمیکنند بلکه به دنبال باندبازی و بده و بستان هستند. حال طبق آن بده بستان خانم راستگو میبایست به هاشمی رای میداد و حالا که رای نداده اینگونه وی را تحت فشار قرار دادهاند و از وی میخواهند انتقام بگیرند. بنابراین این نشان دهنده روحیه فاشیستی است.
** شما در سخنانتان اشارهای به شعار اعتدال کردید باتوجه به اینکه شما از سابقون انقلاب هستید و نسبت به رئیس دولت یازدهم شناخت دارید نظرتان درباره سبقه سیاسی وی چه است و امروز چه ارزیابی از ریاست جمهوری ایشان دارید؟
*اگر روحانی سایه هاشمی بماند در آینده حرفهایی داریم
روحانی: بگذارید الان موضع منفی نداشته باشیم و انشاءالله که ایشان به گونهای برخورد کند که ما همیشه از ایشان ستایشش کنیم و اگر خدای نکرده ایشان به دنبال سایه آقای هاشمی رفسنجانی باشد و خود را مجری سیاست آقای هاشمی بداند در آینده حرف خواهیم داشت.
** این بحث پدرخواندگی آقای هاشمی را میفرمایید؟
روحانی: خیلی چیزهای دیگری هم مطرح است.
*هاشمی پدرخوانده دولت روحانی شده است
** خیلیها معتقدند که آقای هاشمی در واقع به پدرخوانده دولت تبدیل شده است.
روحانی: بله همینطور است. ما امیدواریم که انشاءالله آقای روحانی این نکته را دریابد که با طناب پوسیده آقای هاشمی نباید جایی برود که بدجوری ضربه میخورد.
** آقای روحانی تعریفتان از شعار اعتدال چیست؟
روحانی: همه دولتها اینگونه شعارها را دارند شعارهای مردم فریب برای همه است اما تفاوت بین کسانی که واقعاً به این شعار اعتقاد دارند و به آن پایبند کسانی از آن فقط برای قدرت استفاده میکنند. الان خیلی زود است که بگوییم این شعار اعتدالی که مطرح شد فقط جنبه رای آوری داشت و یا یک واقعیت بود. در آینده مشخص خواهد شد. دعا میکنیم که روحانی یک رئیسجمهور مردمی، عدالتخواه، دنبال اجرای عدالت، در صف مردم و پیرو رهبری باشد و از خط رهبری منحرف نشود.
** برخی از اصلاح طلبان سعی دارند که شعار اعتدال و اصلاحات را همانندسازی و القا کنند اعتدال همان اصلاحات است و اصلاحات رای آورده است. شما چقدر این حرف را صحیح میدانید؟
روحانی: خوب این مطلب بیانگر دست و پای زدن تسلیم طلبان است، آنها اگر واقعاً در میان مردم اعتبار و ارزشی داشتند میتوانستند حداقل عرض اندامی کنند. بعد از فتنه 88 جناحهای تسلیم طلب به خاطر موضعگیری بسیار زشت خود یعنی تائید فتنه با سکوت، جایگاه خود را در میان مردم از دست دادند بنابراین اینها دیگر موقعیتی ندارند که بگویند اینها رای آوردند.
** به نظر شما دولت مدنظر امام چه دولتی بوده و دولت اصلاحات و کارگزاران چقدر با دولت ایدهآل مد نظر ایشان فاصله داشت.
*دولت ایدهال امام دولتی است که در صف مردم و صادق باشد
روحانی: دولت ایدهال امام دولتی است که با مردم در صف مردم و صادق باشد و آرمانهای ملت را دنبال کند. دولتهایی که زیگزاگی حرکت میکند و از خط ولایت و مردم جدا میشوند به همان نحوی که در میان مردم ساقط میشوند از دیدگاه امام نیز ساقط هستند و اعتبار خود را از دست میدهند. آقای احمدینژاد تا روزی که در خط رهبری بود و پایبند به اصل ولایت فقیه بود و پایبند به اسلام ناب محمدی بود تا چه میزان در میان مردم مطلوب بود اما وقتی که اسلام ایرانی و مکتب ایرانی مطرح و مشایی برای او پرنگ میشود اعتبار خود را در میان مردم از دست داد خب اینها تجربه است که دولتها اگر از مسیر انقلاب از خط رهبری، از مردم و آرمانهای مردم جدا شدند قبل از هر چیزی خودشان در میان مردم ضایع و بیاعتبار میشوند.
** بزرگترین ضعف دولت اصلاحات را چه میدانید؟
* اندیشههای لیبرالیستی بزرگترین ضعف دولت اصلاحات بود
روحانی: اندیشههای لیبرالیستی. به نظر من خطری بزرگ که برای اسلام و انقلاب است همین اندیشههای لیبرالیستی است. آن زمان که در نجف در محضر حضرت امام (ره) بودیم میدیدم که امام برعکس سایر علما و روحانیون که خطر اصلی را مارکسیست میدانستد امام خطر اصلی را لیبرالیسم میدانست یک درگیری که در نجف بسیاری از مبارزین نجف با امام داشتند این بود که آنها این انتقاد را به امام داشتند که ایشان لبه تیز همه چیز را متوجه آمریکا و انگلیس کرده است و در نتیجه شوروی و کمونیستها در ایران دور برمیدارند. امام معتقد بود که کمونیستها نمیتوانند در کشورهای اسلامی در میان مردم نفوذ و پایگاهی داشته باشد چون اندیشه الهادی دارند و ملتهای معتقد به خدا و مسلمان هیچ وقت گرایش به دین اندیشههای انحرافی و الحادی پیدا نمیکنند. اما لیبرالیسمها این ماهیت خود را پنهان میکنند و در نتیجه میتوانند نفوذ کنند و فریب دهند امام تعبیرشان این بود که تفاوت کمونیستها با لیبرالیستها، تفاوت کفر و نفاق است بنابراین امام همیشه در موضعگیریهای خود خطر لیبرالیسم را بازگو میکردند آن روزها شاید خیلیها متوجه نمیشدند که خطر لیبرالیسم چقدر جدی است امروز شما ببینید که این اندیشه لیبرالیسمها تا کجا نفوذ کرده است اندیشه لیبرالیستی امثال آقای هاشمی رفسنجانی و آقای منتظری و کروبی را از ما گرفته، خطر اصلی برای انقلاب ما که انقلاب را به چالش میکشد همین اندیشههای لیبرالیستی است و دولتهایی که با این اندیشه خو گرفتهاند بزرگترین ضربه را به انقلاب و آرمانهای ما میزنند.
** پس میتوانیم بگوییم که بر اساس همین خطر لیبرالیسم بود که امام هیچگاه موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا نبودند؟
* امام شعار مرگ بر آمریکا را نماد مبارزات ملت ایران علیه استکبار جهانی میدانستند
روحانی: حقیقتاً همین طور بود که امام شعارهای انقلابی مرگ بر ضد ولایت فقیه و مرگ بر آمریکا و اسرائیل را نماد مبارزات ملت ایران علیه استکبار جهانی، مخصوصاً فرهنگ غرب میدانستند و به شدت با اندیشه لیبرالیستی مبارزه میکردند این جمله حضرت امام «تا من هستم نمیگذارم لیبرالیستها بر این کشور مسلط شوند» نشان میدهد که ایشان به درستی دریافته بودند که دور و بریهایشان چگونه فکر میکنند، این نشان میدهد که امام یک خطری را احساس میکردند. این جمله بیانگر این بود که انگار اطرافیان ایشان میخواستند مملکت را به لیبرالیستها تسلیم کنند که امام میگویند تا من هستم نمیگذارم، این نشان میدهد امام به برخی از اطرافیان خود خیلی اعتماد نداشته که بتواند چنین رسالتی را به انجام برسانند.
** پس به خاطر همین است که حضرت امام در مورد نقل قولهایی که از ایشان میشود توصیهای را در وصیتنامه خود مطرح کردهاند؟
روحانی: بهترین راهی که امام برای ادعاهایی که مطرح میشود اعلام کردند همین موضوع مورد اشاره شماست که در وصیتنامه ایشان آمده است.
** اما موسسه حفظ و نشر آثار حضرت امام تا به حال این موارد را رسما اعلام نکرده است و به نوعی مدعی این هستند امام موافق حذف شعار بودند؟
* اگر امام موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا بودند در اعلام آن درنگ نمیکردند
روحانی: همچین چیزی نبوده است اینها تنها ادعا است اگر امام واقعا موافق بودند درنگ نمیکردند امام چیزی را که موافق بودند به سرعت اجرا میکردند، امام اگر موافق بودند که این شعار مرگ بر آمریکا باید حذف شود درنگ نمیکردند و اعلام میکردند.
** اینکه میگویند امام موافق بودند رسانههای دولتی این شعار را حذف کنند.
روحانی: خیلی خوب پس چرا امام اعلام نکردند؟ خوب دستور میدادند فسخ میکردند این مطلب را.
** به همان سکوت حضرت امام (ره) استناد میشود
روحانی: اگر آقای هاشمی رفسنجانی احساس میکرد سکوت امام (ره) به معنای رضا است خودش اجرا میکرد و اینکه خودش اجرا نکرد نشان میدهد که خودش میدانسته این سکوت امام (ره) یعنی رد این سخن و اصلاً قابل نداسته که رد کند و گرنه چرا بعد این همه مدت حالا میگوید. اگر امام موافق بود کافی بود هاشمی در یکی از خطبههای نماز جمعه حتی تلویحی اشاره کند اما آقای هاشمی نه صریح و نه تلویحی هیچ اشارهای نمیکند به اینکه این شعار حذف شود.
** احتمالاً میگویند آن زمان جنگ بود و به مصلحت نبوده است.
روحانی: اتفاقا همان زمان که جنگ بود به مصلحت بود چراکه اگر قرار بود حذف شود آن زمان بیشتر نیاز بود و الان نیازی نیست آن روزی که جنگ فشار شدید بود و باید به نحوی از آمریکا راهبری میکردند تا بتوانند از آن آوانس بگیرند. نه امروز که در موضع قدرت هستیم.
** اگر جمعبندی خاصی از این مبحث دارید بفرمائید.
روحانی: چیزی که میتوانم عرض کنم این است که ملت ما الحمدالله... آگاه و بیدار و در صحنه حضور دارند و من فکر میکنم اینجار و جنجالی را که در مورد حذف شعار مرگ بر آمریکا به راه انداختند برای ایجاد تشنج و اختلاف میان مردم است چراکه آمریکا در حال حاضر به یک مرحلهای از ضعف و سقوط رسیده است که دیگر مانند گذشته نمیتواند به کشورها لشکرکشی کند و کشورها را به حمله نظامی تهدید و تحت سلطه خود درآورد. نمونه آن را در سوریه و مصر میبینیم که مزدورانی را با پول رژیم صهیونیستی، سعودی و آل خلیفه عجین میکند و به جان ملتها میاندازند و کشت و کشتار میکنند اما خود آمریکا جرائت نمیکند به صحنه بیاید اما از این اختلاف نتیجه میگیرد. اختلاف در سوریه این کشور را به ویرانه تبدیل کرد و در مصر نیز به دنبال راهاندازی همین برنامه هستند آرزویشان این است که در ایران نیز بتوانند به هر دلیل و بهانهای مردم را رویاروی همدیگر قرار بدهند و اختلافات را دامن بزنند تا بتوانند از آن آب گلآلود ماهی بگیرند. بزرگترین رسالت و مسئولیت ملت ایران است که وحدت خود را حفظ کند و در مقابل این توطئهها و ترفندها فریب نخورند مسائلی از این قبیل باعث نشود مردم رویارویی همدیگر بایستند و عدهای فریب بخورند چراکه باید وحدت ملت حفظ شود تا آمریکا بیشتر مایوس شود از اینکه بتواند در ایران جای پای داشته باشد. موضوع دوم پیروی از ولایت فقیه و رهبری است، مقام معظم رهبری سیاستمداری آگاه و دانا و حکیم است که توانسته در طول این مدتی که از رحلت امام میگذرد انقلاب، آرمانهای امام و خط ملت را بدرستی پاس بدارد و هرگونه توطئه و نقشهایی را خنثی کند. نه تطمیع و نه تهدید شود و دشمن نتواند از هیچ راهی ایشان را به زانو درآورد ایستادگی در پشت رهبر امروز بر همه واجب است. احساس میشود بسیاری از جار و جنجالها برای این است که بتوانند ایشان را تحت فشار قرار دهند.
* هدف اصلی تسلیم طلبان تضعیف رهبری است
تلاش برای ضربه به رهبری نتیجهای ندارد و سودجویان راه به جایی نمیبرند، هدف اصلی تسلیم طلبان و قدرت طلبانی که در کشور ما بازیگر صحنه شدهاند تضعیف رهبری است و فتنه 88 و نامه آقای هاشمی رفسنجانی نیز همین را دنبال میکرد.
*مقام معظم رهبری تنها اهرمی است که استکبار جهانی را به زانو درآورد
اما در آن مرحله شکست خوردند و الان نیز همان نقشه را دنبال میکند بنابراین پیروی از ولایت بر همه واجب است مخصوصا وقتی انسان احساس میکند مقام معظم رهبری تنها اهرمی است که استکبار جهانی را به زانو درآورده و نتوانستن ایشان را به شکست بکشانند بنابراین بزرگترین عناد و خصومت آنها با رهبری است و امیدواریم ملت ما با حضور به موقع خود در صحنه با دفاع از آرمانهای امام، ولایت فقیه و ایستادگی در پشت سر رهبری این توطئهها را خنثی کند و انشاءالله در روز 13 آبان ملت ما با حضور حماسی خود در صحنه دست رد بر سینه نامحرمان بزند و نشان دهند که راه امام و انقلاب ما با اینگونه ترفندها و توطئهها هیچگاه به بیراهه کشیده نمیشود.
** با توجه به مطالبی که مطرح کردید این سوال را مطرح میکنم برخی موضوع نرمش قهرمانانه را به جام زهر تعبیر میکنند، ارزیابی شما از این تاکتیک مقام معظم رهبری در بحث سیاست خارجی نظام چیست؟
روحانی: همانی که خود رهبری تشریح کردند و آن این است که اگر ما با دشمن وارد مذاکره میشویم از موضع ضعف و تجاوز از اصول نباشه بلکه در چارچوب حفظ اصول و حفظ خط قرمز مذاکره را انجام دهیم. همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند باید دشمن را بشناسیم که چه کسی است. با چه کسی میخواهیم دست و پنجه نرم کنیم. باید دریابیم که آمریکا کشوری است که جز نابودی ما به چیز دیگری راضی نمیشود. فکر نکنیم اگر لبخندی میزند این لبخند دوستانه و مخلصانه است و میخواهد به ما کمک کند باید بدانیم که آمریکا دشمن قداری است که تا ما را نابود و کشور ما را به ذلت نکشاند دست از سرما برنمیدارد کسانی که امروز دل بر این خوش کردند که باید با آمریکا کنار بیایم باید بدانند که خود آنها اولین کسانی هستند که قربانی خواهند شد. 28 مرداد را در نظر بگیریم که دکتر مصدق نسبت به آمریکا خیلی خوشبین بود و دید مثبتی داشت چرا آمریکا او را تحمل نکرد و علیه او کودتا کرد؟ چون احساس کرد مصدق به اصولی پایبند و یک انسان وطنخواهی است و دیکتاتور و آدمکش نیست؛ آمریکا یکی را میخواهد که برایش دین، ناموس و وطن مطرح نباشد و فقط به قدرت فکر کند و هر چه از او بخواهد انجام دهد. یعنی همان کاری که شاه انجام میداد و زمانی که بر ایران مسلط شد، ایران را تبدیل به حمام خون کرد. آمریکا دید که مصدق فردی پایبند به اصول است، بنابراین او را تحمل نکرد. درحالی که مصدق به آمریکا خوشبین بود و این کشور را یک کشور آزادیخواه میدانست. پس باید این درس عبرتی باشد که اگر روزی خدای ناکرده آمریکا به کشور ما بازگردد، دیگر نه هاشمی را تحمل میکند و نه این افرادی که اندیشههای لیبرالیسمی دارند، چون آمریکا به دنبال دیکتاتوری است که هیچ چیز برایش مطرح نباشد. یعنی یکی شبیه رضاشاه، محمدرضا شاه و یا سپهبد زاهدی. اینها باید بدانند اینکه مقام معظم رهبری میفرمایند نرمش قهرمانانه مستلزم این است که باید دشمن را شناخت و بررسی کرد که به دنبال چه چیزی است. آیا دشمن حذف شعار مرگ بر آمریکا و یا نساختن بمب اتم را میخواهد؟ خیر اینها بهانه است آمریکا اصلاً به شعار مرگ بر آمریکا، اعتنا نمیکند. آنچه که آمریکا میخواهد به قول قرآن این است که «اینها از تو راضی نمیشوند، مگر اینکه ملت، مکتب و گفتمانشان را بپذیری». آمریکا به دنبال این است ما بگوییم اسلام نمیتواند جوابگوی مشکلات جامعه باشد. بنابراین باید اندیشههای لیبرالیستی را از آمریکا بگیریم و در کشور اجرا کنیم؛ آنها همچنین به دنبال این هستند که بگویند اسلام نمیتواند در مقابل اندیشههای لیبرالیستی بیایستد و باید تسلیم شود پس آنها میخواهند کسانی به قدرت برسند که به هیچ چیز پایبند نباشند. پس این آقایان باید بدانند، اولین قربانی بازگشت آمریکا به این کشور خودشان خواهند بود. متاسفانه این افراد بر روی شاخه نشستهاند و چوب زیر پای خود را میبرند.
** خارج از این موضوع سؤالی در مورد سیاستورزی حضرت امام (ره) به ذهنم رسید در مورد یکسری مسائل مثل نهضت آزادی و جبهه ملی؛ امروز برخی از سیاسیون نامه معروف سال 1366 نهضت آزادی را مخدوش میدانند. بنده میخواستم هم نظرتان را در مورد آن نامه معروف امام به نهضت آزادی بدانم و هم اینکه آیا چنین برخوردهایی خارج از مشی امام بود یا خیر. چراکه عدهای حتی در خصوص اعدامهای سال 57 تشکیک میکنند و میگویند این رفتارها به سیره حضرت امام نمیخورد.
روحانی: در مورد نهضت آزادی موسسه حفظ و نشر آثار حضرت امام (ره) نامه امام را دست کارشناسان داد و آنها نیز آن را تائید کردند و گفتند دست خط خود حضرت امام (ره) است. البته از این نیز که بگذاریم خود حضرت امام همین حرفها را در پیامی که به آقای محتشمیپور که وزیر کشور بود، میفرمایند که اینها نباید در هیچ مسوولیتی حضور داشته باشد. و بعد نیز میگویند اینها به هیچ چیز راضی نیستند، جز اینکه آمریکا را به این کشور برگردانند، که این مطلب از آنچه که در نامه امام آمده قویتر و محکمتر است. امام در همان نامه، خطاب به آقای منتظری میگویند که ولله من با دولت موقت، نخستوزیر بازرگان و ریاست جمهوری بنیصدر موافق نبودم. اما اینجا یک نکته را عرض کنم که امام یک مشربی داشتند بر این اساس که نمیخواستند، حکومت فردی در این کشور حاکم شود. امام از حکومت فردی به شدت دوری میگزیدند تا منجر به حکومت استبدادی نشود. امام بر این باور بودند که مردم بر روی پای خود بیاستند و خود راه را انتخاب کنند چراکه احساس میکردند اگر قرار باشد که رهبری مشخص کند، چه کسی نخستوزیر یا رئیسجمهور شود، فردا که رهبری رفت شیرازه مملکت از هم میپاشد. بنابراین میبینیم که وقتی شورای انقلاب آقای مهندس بازرگان را به عنوان دولت موقت به امام معرفی کند، امام کوتاه میآید. در جریان بنیصدر نیز خوشبختانه خود بنیصدر در خاطراتش نوشته که من وقتی رفتم به آقای خمینی گفتم که من میخواهم کاندیدای ریاست جمهوری شوم ایشان به من پاسخ داد شما صلاحیت ندارید. وقتی بنیصدر کاندیدا و مردم به وی رای میدهند، امام به رای مردم احترام میگذارد. تا وقتی که مردم از بنی صدر دست نکشیده و به وی پشت نکردهاند، امام به افکار مردم احترام میگذارد. امام نعوذبالله یک سیاستباز نبود که تا وقتی به قدرت نرسیده فقط از مردم حرف بزند. آقای هاشمی از امام انتقادی میکند که ما بارها به امام گفتیم شما بنیصدر را از قدرت کنار بزنید اما امام به بنیصدر اعتقاد داشتند.
** اعتقادی که برگرفته از رای مردم بود؟
روحانی: نه. اعتقاد نبود. فقط احترام به رای مردم بود. خود بنی صدر میگوید امام به من پاسخ داد شما صلاحیت ندارید، اما وقتی مردم به بنیصدر رای دادند، امام به افکار مردم احترام گذاشت. آقای هاشمی انتظار داشت چون امام در قدرت است بیاید و رای مردم را زیر پا بگذارد و تو دهنی به مردم بزند و رای مردم را نادیده بگیرد، این در شأن یک رهبر مردمی نیست. امام به افکار مردم احترام میگذاشت و در خیلی موارد پیش میآمد که امام رای خود را داشت اما وقتی که اکثریت آن رای را رد میکردند، امام قبول میکردند. به عنوان مثال در جریان آقای منتظری امام رسماً به وسیله حجتالاسلام محمدی گیلانی، به مجلس خبرگان پیام میدهد که منتظری را به عنوان قائم مقام تعیین نکنید. چون امام از آدمهای سادهاندیش زخم به پشت داشت و میدید که اینها در حوزههای علمیه چه بلایی سر ایشان آورده بودند، اما مجلس خبرگان به این نظر امام توجه نکرد و منتظری را به عنوان قائم مقام برگزید و در عین حال امام به رای مجلس خبرگان، احترام و آن رای را تنفیذ کرد و البته دیدیم که احکامی را به آقای منتظری واگذار کردند.
** پس بنابراین برخورد قاطع حضرت امام با نهضت آزادی با آقای منتظری رامیتوانیم ناشی از سیاستورزی ایشان بدانیم.
روحانی: در مواردی که اصول در معرض خطر بود، حضرت امام قاطعانه برخورد میکرد و به صحنه میآمد. اما زمانی که به اصول ضربهای وارد نمیشد، امام مماشات میکردند، کوتاه میآمدند و به افکار و اندیشههای مردم احترام میگذاشتند اما وقتی خطر را جدی احساس میکردند، آنجا دیگر جای مماشات نبود.
منبع: فرهنگ نیوز