به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، «شهید علّامه مطهّری» در کتاب «انسان کامل»اش میگوید: «کمال انسان در تعادل و توازن اوست، یعنی انسان، آن وقت انسان کامل است که فقط به سوی یک استعداد گرایش پیدا نکند و استعدادهای دیگرش را مهمل و معطل نگذارد و همه را در یک وضع متعادل و متوازن، همراه هم رشد دهد که علما میگویند اساساً حقیقت عدل به «توازن» و «هماهنگی» برمیگردد. مثال سادهای برایتان عرض میکنم: اگر یک انسان فقط بینیاش رشد کند و سایر قسمتهای بدنش رشد نکند، مثل کاریکاتورهایی که میکشند یا فقط کلّهاش رشد کند؛ چنین انسانی رشد کرده، ولی رشد ناهماهنگ... این نکتهای است که غالباً جامعهها از راه گرایش صد درصد به باطل، به گمراهی کشیده نمیشوند؛ بلکه از افراط در یک حق به فساد کشیده میشوند.».
در اینجا به همین نسبت نظریّه: «دولت کامل» (یا دولت متکامل) برابر «دولت کاریکاتوری»، مطرح است. بسیاری از مجموعههای مدیریتی بدلیل افراط در پرداختن و تمرکز بر روی یک مقوله، دچار نوعی انحراف از اهداف اوّلیه میشوند، این خطر درباره دولتها نیز صادق است.
همه و از جمله مردم میدانند که حتّی در کارزارهای دیپلماتیک نیز استفاده بهینه از تمامی ظرفیتهای داخلی در مجموع به نفع تیم مذاکره کننده خواهد بود. ارسال این پیام که تیم مذاکرهای با اتّکاء به قدرت ملّی، استحکام درونی و اقتدار بیرونی پای میز نشسته؛ برون دادی جز این ندارد که قدرت چانه زنی بیشتری علیه حریف داشته باشد. با این حال برخی سعی دارند در داخل، کف تیم سیاست خارجی دولت را از اقتدار و حمایت درونی خالی کنند. این مجموعه، سهواً یا عمداً به تمام امکاناتی که میتوانند، قدرت بالقوّه تیم مذاکرهای را افزایش دهند؛ حمله میکنند.
دیپلماسی رسمی و پنهان که در حال حاضر با مدیریت دکتر «روحانی» و «ظریف» بین «جمهوری اسلامی» و «5+1» در جریان است، تنها قطعهای از یک پازل بزرگتر است. دولت اهرُمهای دیگری برای پیشبُرد مهمترین اهدافاش شامل: بهبود تولید داخلی، افزایش اشتغال و کاهش تورّم، نیز دارد. آنهایی که بطور اغراق آمیزی نقش سیاست خارجی را در حلّ مشکلات داخلی پُررنگ میکنند، در حال ساخت یک «دولت کاریکاتوری» هستند؛ دولتی که فقط در حوزه دیپلماسی رشد میکند و مابقی استعدادهای داخلیاش را فراموش میکند.
این دولت میتواند در کنار دیپلماسی رسمی و پنهانی که در پیش گرفته، از ظرفیتهای داخلی دیگر نیز استفاده کند. بیشک، دیپلماسی عمومی یکی از این قابلیت هاست. چرا بعضی میخواهند، چنین سرمایهای به کمک دولت نیاید؟ همین حالا که نمایندگان «وزارت خارجه ایران» در حال مذاکره با «5+1» هستند، بخش قابل توجّهی از سرمایههای فکری کارشناسان در نهادهای ذیصلاح صرف این میشود که چطور باید حاکمیت ظاهراً چندپاره آمریکا درباره ایران را مدیریت کنند.
اینکه «کنگره» و «سنا»، خواهان افزایش تحریمها و فشارها به ایران هستند، دقیقاً کمک به نیروهای «جان کری» پای میز است؛ چندی پیش «خبرگزاری آسیوشیتدپرس» در اینباره نوشته بود: «قانونگذاران در حال حرکت رو به جلو برای «گذراندن قوانین تحریمی جدید» هستند؛ با این طرح محکم کارانه، رئیس جمهور میتواند از تحریمهای افزایش یافته به عنوان بخشی از قدرت نفوذ در مذاکرات، استفاده کند. «مارک کِرک»، عضو «کمیته بانکی سنا»، گفت: «سنا» باید بزرگترین فشار اقتصادی را بر ایران تحمیل کند تا برای پیروزی به دیپلماسی، شانسی داده شود.»
با این وجود، برخی از عناصر سعی دارند چنین ظرفیت مهمّی را از دولت بگیرند، «هفته نامه آسمان» - نزدیک به کارگزاران- در شماره اخیر خود گفتگویی با «سعید حجّاریان» ترتیب داده است، با این عنوان: «سرباز نظام را از پُشت نزنید». «حجّاریان» میگوید: ««خاتمی» میگوید، لنگهکفش مقدّمه است. به قول معروف، «تخم مرغ دزد، شتر دزد میشود»! به همین خاطر، معتقدم حق با خاتمی است، باید از ابتدا جلوی اقدامات غیرقانونی را گرفت. دولت جدید که با مشکلات جدّی در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی مواجه است؛ نباید در حوزه داخلی هم با بحران سازی و خشونت دست به گریبان شود. مخالفان و تُندروها از همین الآن برای «13 آبان» برنامه دارند و میخواهند پرچم آتش بزنند. طبعاً پشت این سازماندهیها نقشهای وجود دارد... آقای «ظریف»، الآن سرباز نظام در میدانهای دیپلماتیک از «ژنو» تا «نیویورک» است که با حمایت نظام برای مذاکره اعزام شده است. آیا در میدان نبرد سرباز خودی را از پشت میزنند و کاری میکنند که شکست بخورد؟»
اکنون که نظام درباره مذاکرات موردی با آمریکا و دیگر قدرتهای غربی، جوازهای مشروط و کوتاه مدّتی داده است، بازتاب خواست بخشی از افکار عمومی که به مذاکرات بدبین هستند؛ نه یک تهدید که یک فرصت بزرگ است. دشمنان ایران باید متوجّه باشند که دولت فعلی بخاطر نرمشهایش تحت فشار است و این کمک بزرگی به آنهاست. از طرف دیگر یکپارچه نشان دادن ایران با این محتوا که همه مردم و مسئولین بخاطر مشکلات معیشتی، خواهان «رابطه با آمریکا» هستند، نشان از ضعف درونی کشور دارد که نهایتاً باعث تحدید قدرت چانه زنی تیم هستهای کشور میشود. لذا بهتر است، چنین تصویری از ایران ارائه شود که، ما تشنه رابطه نیستیم.
«کسی با کلید روی تنه درختی نوشت: زنده باد درخت!»، این استعارهای است جدیدتر از ضرب المثل: «دوستی خاله خرسه». خیلی اوقات آنهایی که خنجری برای فرو کردن در پُشت کس دیگری دارند، برای رد گُم کنی در حالیکه خنجر در دستان خودشان است، با هوچیگری فریاد میزنند: خنجر دست کیست؟ بنابر این، اگر اصلاحطلبان تُندرو واقعاً در جستوجوی خنجری هستند، بهتر است کمی به دستان خود نگاه کنند؛ «شعار مرگ بر آمریکا» ایجاد فرصت برای دولت است نه تضییع فرصت.
علاوه بر استفاده از ظرفیت «دیپلماسی عمومی» و «دیپلماسی رسانهای» با رویکردی که در بالا گفته شد، لزومی ندارد که مابقی حوزههای مدیریتی در داخل کشور به شکل تعطیل به نمایش درآید. تمرکز بیش از حدّ بر روی اینکه کشور بخاطر تحریمها در ورشکستگی کامل به سر میبرد و به کُما بردن اقدامات عملی در حوزه اقتصاد مقاومتی، واقعاً چه کمکی به تیم مذاکره کننده میکند؟ البتّه مبرهن است که رقباء و دشمنان ما از میزان تدثیرپذیری کشور از تحریمها باخبرند، شاید دریافتهای آنها از میزان تأثیر «پروژه تحریمها» به این اندازه که برخی در داخل عنوان میکنند؛ وحشتناک نباشد.
لیکن در کلّ نتیجه اینگونه القائات این خواهد بود که دشمن پای میز مذاکره، خواهد فهمید که نمایندگان ایران نه از موضع قدرت و عزّت که از موضع ضعف و ذلّت پای میز نشستهاند؛ حتّی اگر «ظریف» انقلابیترین جملات را ادا کند. سیاستمداران داخلی باید متوجّه باشند، آنچه انگاره حریف از نمایندگان ایران را میسازد نه حرفها، که برون دادهای عملی است؛ تغییر لحنها فقط وقتی کاراست که قرار است یک رویّه جدید ایجاد شود؛ اکنون رویّه جدید آغاز شده، پس آنچه سازنده تصویر از تیم ایران است نه کلمات که عملکردهاست.
در کنار توجّه به منابع داخلی و افزایش هزینه برای آمریکا از طریق قدرت مردمی، مسئولین باید دقّت کنند که پشت پا زدن به تیم مذاکرهای با الفاظی چون «خزانه خالی» نه تنها کمکی به مشکلات کشور نمیکند بلکه پالسهای نابه جایی به طرف خارجی است مبنی بر اینکه راهبرد تحریمها برای نشاندن ایرانِ ضعیف پای مذاکره تأثیر گذاشته و برای نگه داشتن ایران پای این میز نه تنها نباید امتیازی داده شود؛ که باید بر تحریمها افزود. آنها به موازات این اهرمهای فشار، برای جلوگیری از بریده شدن ایران از مذاکرات، به صورت قطره چکانی و صدقهای، امتیازات کوچکی مانند آزادسازی اموال بلوکه شده در خارج؛ را مطرح میسازد.
آنچه اینجا تأکید میکنیم، این است که لزومی ندارد برخی در داخل خشاب تیم مذاکره کننده را از همه فشنگها خالی کنند، اگر دیپلماتها با خشابهایی خالی پای «نبرد دیپلماتیک» [4] بنشینند؛ آیا در مجموع قرار است، فقط تیر بخورند؟ این معنای دقیق و صحیح، خنجرهای آماده شده است.
رشد متوزان در دولت یک اصل عقلی و منطقی است، لذا این فقط سیاست خارجی نیست که مهم است، دولت تک بُعدی دولت متکاملی نیست. با این تفاسیر، یک سئوال مدام در ذهنها مرور میشود: چرا برخی سعی دارند، «دولت یازدهم» را به «دولت کاریکاتوری» تبدیل کنند؟ چه کسانی و برای رسیدن به چه نیّاتی، میخواهند مذاکرات به شکست بینجامد؟ پروژه بعدی تُندروهای اصلاحات چیست، داخل
ی یا خارجی؟
منبع: جام