به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»؛ گروههای سیاسی در ایران همواره با توجه به موقعیت و فضای حاکم بر سیاست شکل گرفتهاند و به غیر از احزاب و گروههایی که در جریان قبل از انقلاب فعالیت میکردند و ریشه دار هستند گاها دیده میشود که گروههای سیاسی در ایران گروههای پایداری نیستند و پس از چندی یا دچار انشعاب میشوند و مواضع متفاوتی اتخاذ میکنند و یا اینکه کم کم به محاق میروند و از این رو به گروههای بی خاصیت سیاسی بدل میشوند که تنها نامی از سیاست را یدک میکشند. درواقع بسیاری از گروههای سیاسی و احزاب نیز به حالت موسمی و تغییرات سیاسی فعال میشوند. برای نمونه برخی از گروهها در هنگام انتخابات به تمام معنا به عنوان یک حزب فعال کار میکنند اما در سایر فصول سیاسی به طور خنثی به گوشهای منزل میگیرند و اثرگذاری خاصی در فضای سیاسی کشور ندارند.
البته باید در این زمینه اشاره ای نیز به شخصیتهای سیاسی کرد. شخصیتهای سیاسی در ایران نیز گاها دارای یک پایگاه سیاسی خاصی نیستند و برخی از آنها با توجه به فضای موجود تغییر جایگاه میدهند و در قالب گروه سیاسی دیگری به حیات سیاسی خود میپردازند. از این روست که فضای سیاسی ایران بیش از اینکه حزب و گروه محور باشد، شخصیت محور است. البته این افراد نیز چون پایگاه سیاسی یکسانی ندارند در فضای سیاسی کشور گاها رفتار متفاوتی از خود بروز میدهند.
افراد سیاسی بیشماری را میتوان نام برد که در این حیطه دچار دگردیسی سیاسی شدهاند و با رجوع به مطبوعات سالهای گذشته میتوان به این چرخش مواضع بطور واضح پی برد.
نمونههای زیر از جمله مواردی است که از دو نشریه «عصر ما» و روزنامه ارگان دولت یعنی « ایران » انتخاب شده است.
در این زمینه به خوبی دیده می شود که از سوی محمدرضا باهنر « نائب رئیس مجلس شورای اسلامی» و نماینده اصولگرای اداور مختلف مجلس مساله مصاحبه با بیبیسی به عنوان تریبونی که میشود از طریق آن مواضع جمهوری اسلامی را به گوش مردم جهان رسانده شود مطرح میشود؛ این درحالی است که دوهفته نامه «عصر ما» که متعلق به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود نسبت به این موضوع بسیار معترض است که چرا به بیبیسی فارسی که در پوشش رسانهای به جاسوسی برای انگلیسیها میپردازد در داخل کشور بها داده میشود.
در مورد نشریه عصر ما اگر بیشتر بررسی کنیم به نتایج قابل توجهی میرسیم. عصر ما نشریهای بود که از 27 مهر 1373 تا هنگام توقیف در به عنوان ارگان رسمی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران به مدیرمسئولی محمد سلامتی و سردبیری محسن آرمین منتشر میشد.
دوهفتهنامه عصرما که معمولاً در هشت برگ به چاپ میرسید، عمدتا شامل تحلیلهایی انتقادی از مسائل سیاست داخلی و اقتصاد سیاسی کشور بود. عصر ما در دوران پیش از انتخابات دوم خرداد به همراه روزنامه سلام تنها رسانه تبلیغاتی و ابزار سیاسی بود که در اختیار گروههای موسوم به خط امام و جناح چپ قرار داشت.
سعید حجاریان یکی از مهمترین اعضای تحریریه عصر ما بود که بسیاری از نوشتههای خود را بدون ذکر نام و یا با نام مستعار در این نشریه به چاپ میرساند. او در سال 1379 مجموعه مقالات منتشره خود در عصر ما را در کتابی به نام «جمهوریت؛ افسونزدایی از قدرت» به چاپ رساند.
حال به خوبی میتوان به عمق تغییر مواضع هر دو جریان سیاسی در کشور پی برد. درواقع تا دیروز بسیاری از افراد و گروههای سیاسی که با نام چپ شناخته می شدند و مواضع متفاوتی با امروز خود اتخاذ می کردند امروز در جرگه اصولگرایی به فعالیت سیاسی میپردازند و از سوی دیگر گروههای اصلاح طلبی که در جایگاه راست سنتی قرار داشتند و گاها مواضع بسیار تندی علیه آمریکا و غرب اتخاذ میکردند امروز در جریان اصلاح طلبی برای ایجاد توافق با آمریکا تلاش بی وقفهای را از خود نشان می دهند.
اینکه چه شده است که برخی از گروههای سیاسی در ایران تا این میزان در مواضع خود دگردیسی داشته اند سئوالی است باید به طور مبسوط به آن توجه کرد. شاید به گونه خوشبینانهای مطرح شود که افراد و گروههایی در حوزه سیاسی به حیات خود ادامه می دهند که دارای انعطاف پذیری بالایی در مواضع باشند اما باید گفت که مفهوم انعطاف پذیری با چرخش و دگردیسی مواضع بسیار تفاوت دارد.
در حالت بدبینانه نیز باید گفت که احتمالا چرخش مواضع به دلیل تغییر منافع بوده است و از این روست که دیده می شود که اصلاحطلبان تا دیروز فریاد عدم رابطه با غرب را سر می دادند ولی امروز برای ایجاد رابطه تلاش مضاعفی را از خود نشان میدهند.
البته حالت دوم را بیشتر بتوان با واقعیت همخوان یافت. جناح چپ در ایران از سال 1360 تا سال 1368 اکثریت حاکمیت را در دست داشت. نخستوزیر (میرحسین موسوی)، رئیس دیوان عالی کشور (موسوی اردبیلی)، دادستان کل کشور (موسویخوئینیها) و اکثریت مجلس سوم در دست این جناح بود اما بعد از این زمان رفته رفته این جریان مقبولیت خود را از دست داد. تغییر الگو برای رسیدن به قدرت از جمله کارهایی بود که این جناح سیاسی در دستور کار خود قرار داد و بنابراین الگو بود که خاتمی در مقابل ناطق نوری قرار گرفت و توانست وی را در انتخابات مغلوب کند. این تغییرات هنوز در حال اجراست و درواقع گروه سیاسی موسوم به چپ حال خود را به اعتدالیون گره زده است تا حیات سیاسی خود را بازیابی کند. از این طریق است که البته سیگنالهایی نیز به غرب فرستاده می شود که حمایت از ما در آینده به معنای روی کار آمدن یک دولت لیبرال هماهنگ و حامی رابطه با غرب است که میتواند هم منفعت غرب و هم منفعت لیبرالهای داخلی را تامین کند.
به هر حال این موارد را میتواند در چارچوب یک مقاله مفصل بررسی کرد اما در نتیجه باید دید که این دگردیسیها چه نتایجی را در طی سالها برای مردم ایران رقم زده است و اثرات آن بر زندگی مردم ایران چه بوده است؟
منبع: فردا