به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، صلوات و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها ، یکى از پر برکت ترین و پر فیض ترین توسلات است . طریقه توسل به آن مخدره به این صورت است که 69 روز هر روز 69 مرتبه صلوات هدیه به حضورشان گردد، بهتر است 69 تومان هم انفاق کنند.
از جمله ختومات بسیار مجرب است.
یک نمونه از کراما ت آن بانوی مجلله:
زنی به نام «فوزیة زیدان» از خاندان مردمی صالح و متقی و پرهیزکار، در یکی از روستاهای جبل عامل به نام «جویة» مبتلا به درد پای بیدرمانی شد، تا جایی که به عنوان عمل جراحی به بیمارستان های متعددی متوسل گردید، ولی نتیجه این شد که سستی در رانها و ساق پای وی پدید آمد و اصلا قادر به حرکت نبود. فقط به صورت نشسته و به کمک دو دست راه می رفت و روی همین اصل، بیست و پنج سال خانه نشین شد و به همان حال صبر می کرد و مدام با این حال بود تا اینکه عاشورای حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام فرارسید.
او دیگر از این مرض به ستوه آمده بود و عنان صبر را از دست داده بود. ناچار برادران و خواهران خود را که از خوبان مؤمنین به شمار می روند، خواست و از آنان تقاضا کرد که او را به حرم حضرت زینب علیهاالسلام در شام ببرند، تا در اثر توسل به ذیل عنایت دختر کبرای حضرت علی علیه السلام شفا گیرد و از گرفتاری مزبور بیرون آید. ولی برادرانش پیشنهاد وی را نپذیرفتند و گفتند: خوب نیست که تو را با این حال به شام ببریم و اگر بنابر این است که آن حضرت تو را شفا دهند، همین جا که در خانه ات قرار داری، شفا دادن تو برای ایشان امکان دارد!
فوزیه هر چه اصرار کرد، بر اعتذار آنان میافزود! بالاخره فوزیه خود را به خدا سپرد و صبر بیشتری پیشه کرد. تا اینکه در یکی از روزهای دهه عاشورا، در همسایگی او مجلس عزایی جهت حضرت سیدالشهداء علیه السلام برپا بود.
فوزیه به حال نشسته و به کمک دو دست به خانه همسایه رفت و بیانات وعاظ را استماع کرد و دعا کرد و توسل نمود و گریه زیادی کرد و بعد از پایان عزاداری، به همان حال به خانه برگشت.
آن شب فوزیه با حال گریه و توسل، بعد از نماز می خوابد. وی نزدیک صبح بیدار میشود که نماز صبح را بخواند ولی می بیند هنوز فجر طالع نشده است و او به انتظار طلوع فجر می نشیند.
در این اثنا متوجه دستی می شود که بالای مچ او را گرفته و شخصی به او می گوید: «قومی با فوزیة! برخیز ای فوزیه» او با شنیدن این سخن و به کمک آن دست، فوری برمی خیزد و بر دو پای خود می ایستد و به خاطر عقال و پای بندی که از او برداشته شده است، بی اندازه مسرور و خوشحال می شود.
در آن هنگام نگاهی به راست و چپ می کند، ولی احدی را نمی بیند! سپس به مادرش که در همان اطاق خوابیده بود رو می کند و بنا می کند به گفتن: الله اکبر و لا اله الا الله.
وقتی که مادرش او را در آن حال دید مبهوت شد! سپس فوزیه از نزد مادرش بیرون دودید و به خارج از اتاق رفت و صدای خود را به الله اکبر و لا اله الا الله بلند کرد! برادرانش با شنیدن صدای خواهر به سوی او می آیند آنها وقتی او را به آن حال غیر مترقبه دیدند، صدا به صلوات بلند کردند و آنگاه همسایه ها خبردار شدند و آنها نیز صلوات و تکبیر و تهلیل بر زبان جاری کردند.
این خبر کمکم به تمام شهر میرسد و سایر بلاد و روستاهای مجاور نیز خبردار می شوند و مردم از هر جانب برای دیدن این واقعه می آیند و از آن خانه تبرک می جویند و خانه آنها مرکز رفت و آمد مردم دور و نزدیک می شود. پس سلام و درود بی پایان بر تربیت یافته مکتب وحی، حضرت زینب علیهاالسلام باد! .
منبع: جام نیوز