به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»؛ شعبان یکی از پرفضیلت ترین ماه های قمری است که مفهوم انتظار بیش از پیش در این ماه برای اذهان عمومی بیان می شود و این موضوع از برکات قرار گرفتن روز میلاد حضرت مهدی (عج) در نیمه شعبان است.
البته انتظار برای آمدن منجی تنها ویژه مسلمانان نیست و می دانیم که در ادیان ومذاهب مختلف این انتظار به اشکال مختلف وجود دارد . باوری که حتی مسلمانان نیز به آن اعتقاد داشته و احترام می گذارند. موضوع انتظار مخصوصا جاذبه های خاصی دارد که در قالب های مختلف هنری می توان از آن استفاده کرد. مثلا در خلق یک تابلوی نقاشی یا مثلا یک اثر ماندگار تلویزیونی و سینمایی. در این بخش به یک موضوع مهم می رسیم. موضوعی که جواب آن را حتی با سوالی کوتاه از کودکان گرفته تا نوجوان و جوان می شود کاملا فهمید. سوال این است؛ ما به عنوان کشور مسلمان و شیعه در دنیا کدام اثر هنری جذاب را در این حوزه تولید کرده ایم؟
البته این سوال را نمی توان به این شکل از کودکان پرسید پس راه دیگری را امتحان می کنیم. تنها کافی است تا از کودک بپرسید چه فیلم هایی را بیشتر دوست داری؟ جواب کودک لیستی از انیمیشن های آمریکایی را پیش رویمان قرار می دهد. جستجوی کوچکی در بین اسامی همچون مرد عنکبوتی، آواتار، بن تن، تام و جری، بت من، میکی موس یا همان موش کثیف، ارباب حلقه ها، پاندای کنگ فوکار، مینی موی ها، باب اسفنجی، سری مختلف انیمیشن های باربی غیره و غیره...
موضوع ناراحت کننده در این موضوع کم رنگی و یا در مواردی بی رنگی معنا دار انیمیشن های ایرانی است که البته به این موضوع باید در فضایی دیگر و به شکلی تخصصی تر پرداخته شود. در این نوشتار بیشتر توجه به موضوع منجی گرایی در فیلم های ساخته شده برای طیف های مختلف سنی مورد توجه است. در میان این لیست بلند بالای کودکانه نام چندین انیمیشن با مضمون آخرالزمانی هم به چشم می خورد که متاسفانه خود ما در کشوری که انتظار میلاد منجی جهان را می کشد و باور دارد که مهدی موعود (عج) دنیا را به سمت سعادت رهنمون خواهد کرد از آن غفلت کرده ایم و حتی محض نمونه برای کودکانمان یک فیلم موفق هم در این موضوع نداریم. این غفلت را بگذارید در کنار تولید سالیانه چندین و یا چند صد انیمیشن کودکانه که به شکلی خاص و هنرمندانه نظریه های خود را در خصوص مسئله موعود به کودک القا می کنند و باورهای بزرگ مردان و بزرگ زنان آینده کشورمان را از کودکی با ایدئولوژی خود رشد می دهند. تجارتی سودمند که علاوه بر ایجاد درآمد برای کشورهای سازنده این فیلم ها به خواست آنها باور کودکان را از دوران نونهالی شکل می دهد.
متاسفانه ما نه تنها در این طیف سنی بلکه برای دیگر طیف های سنی هم در این خصوص کاری نکرده ایم و شاید بتوان در این خصوص تنها از یک فیلم سینمایی نام برد یعنی "ملک سلیمان" و دیگر هیچ...
دیرزمانی است که سینما امروز در کشورهایی که مدل اقتصادی و درآمدزای امروز دنیا را به خوبی شناخته اند به هنر صنعت تبدیل شده و در این بین نگاه ویژه ای هم به موضوع داستان های آخرالزمانی وجود دارد. این دست فیلم ها به دلایل متعددی بیشتر مورد استقابل هستند که از جمله مهم ترین آنها می توان به علاقه ذاتی انسان به موضوعات مرتبط با آخرالزمان اشاره کرد. اینجاست که جاذبه های دنیای نادیده چشم ها و ذهن ها را جذب می کند و کمپانی های بزرگ فیلم سازی همچون هالیوود با بهره گیری از این واقعیت توانسته اند مثلا چند برابر درآمد کشورهای نفت خیز از محل فروش نفت برای خود درآمد ایجاد کرده و برای جوانان خود کار تولید کنند. موضوع شکل دادن به اندیشه های مخاطبان هم که موضوعی غیرقابل انکار است را نباید فراموش کرد.
از نمونه های این فیلم ها می توان به ماتریکس، آرماگدون، ترمیناتور، لژیون و صدها فیلم دیگر اشاره کرد. این فیلم ها توانسته اند با حسن استفاده از جاذبه های بصری و درآماتیک جای خود را در بین علایق مخاطبان خود باز کنند. بحران معنویت یکی از نشانه های آخرالزمان است که اتفاقا در روایات ما نیز فراوان به آن توجه شده اما مروجان تفکرهای ضد اسلامی از این مسئله به نفع خود سود برده و در کنار درک این مطلب که دین یک نیاز فطری در وجود انسان هاست از این بحران نهایت استفاده را می کنند.
آخرالزمان، امروز به اصلی ترین جریان هنر هفتم در آمریکا به عنوان صاحب بزرگترین بنگاه فیلم سازی در دنیا به نام هالیوود تبدیل شده و این کشور از این معبر به شکل کاملا حساب شده برای انتشار ایدئولوژی و آرمان گرایی آمریکایی بهره می برد. فیلم هایی توانسته اند در مواردی تمام دنیا را مخاطب خود قرار داده و فروش بالایی داشته باشند، فرشی که حتی در کشورهای مسلمان نیز سرسام آور است و این در حالی است که فیلم های کشور ما در این خصوص حتی به عدد تعداد انگشتان دست هم نیست و همین کمبودهاست که هر چه بیشتر راه را برای موفقیت فیلم هایی با آرمان های آمریکایی باز می گذارد چرا که طبق معمول آنها زودتر علایق را تشخیص داده اند و امروز ذائقه ها را شکل می دهند.
داستان به همین تلخی است، هنری که شاید هنوز ما به آن به عنوان یک سرگرمی می نگریم در بعضی کشورها به عنوان یک ابزار استراتژیک مطرح شده که گاه حتی بیشتر از تسلیحات نظامی و یا ترفندهای سیاسی کاربرد دارد. در اکثر قریب به اتفاق این نوع فیلم ها آمریکا به عنوان منجی دنیا مطرح می شود که هر عقل سلیمی این مسئله را باور می کند که این کشور حق دارد تا در آثاری که برای تولید آن هزینه های بالایی را متحمل می شود به نفع خود رای داده و خود را منجی بداند!
البته منظور در این نوشتار این نیست که همه فعالیت ها برای انتشار نگاه اسلام و مکتب پرافتخار تشیع در موضوع انتظار باید در قالب تولیدات رسانه ای، پویا نمایی، سریال و یا فیلم سینمایی باشد و به تلاش های صورت گرفته در این خصوص در شاخه های مختلف دیگر ارج می نهیم ولی باید از این ظرفیت هم به قدر توان در راستای اشاعه فرهنگ مهدویت و مفهوم انتظار از منظر دین مبین اسلام بهره برد.
اسلام مواضع حق طلبانه ای دارد که باید بیشتر به انتشار آن توجه کرد و این موضوعی است که باید فعالان در عرصه هنری به این موضوع توجه داشته باشند. خالقان آثار پویا نمایی و فیلم سازان بزرگ کشور می توانند با حسن استفاده از ظرفیت هنری که در اختیار دارند، مفهوم انتظار و فرهنگ مهدوی را به دنیا عرضه کنند البته این راه دشواری هایی هم خواهد داشت که ناگزیر باید از آنها گذر کرد. چرا که موفقیت هایی به ذائقه انسان شیرین تر است که پس از تحمل سختی های فراوان به آن رسیده باشد...
منبع: سراج24