به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»؛ بعد از گذشت یک دهه از آخرین توافق ایران و غرب در ماجرای هستهای؛ توافق ژنو گام مثبت، مهم و روبه جلویی است که میتواند بسترساز حرکتهای بعدی به سوی حل نهایی این موضوع و عادی شدن مسئله باشد.جمهوری اسلامی ایران و غرب در سند چهار صفحهای امضا شده توافق کردهاند که برنامه 6 ماههای را به اجرا بگذارند که معنای عملی آن اجرای یک پروژه«محدودیت در برابر محدودیت»است.در این قالب جمهوری اسلامی ایران پذیرفته است که به صورتی داوطلبانه ضمن پرهیز از گسترش برنامه هستهای، برخی از محدودیتها را در برنامههای خود اعمال کند.در مقابل غرب نیز پذیرفته است که ضمن پرهیز از گسترش دامنه تحریمهای اعمال شده؛برخی از تحریمها را لغو و رویکرد سهلگیرانهتری درخصوص اعمال تحریمها داشته باشد.این توافق محدودیت در برابر محدودیت قرار است گام اول حرکتی به سوی توافقی جامع و کامل باشد که در آن طرفین مسائل فیمابین را به صورت کامل حل میکنند.درخصوص این توافق چند نکته قابل اشاره است:
- از چشمانداز موقعیت کنونی و مسائل مطروحه در پرونده هستهای ایران،توافق ژنو؛«یک توافق خوب» برای ایران تلقی میشود؛ همانطور که برای غرب نیز یک «توافق خوب» است.لذا طرفین موفق به تعریف چارچوبی شدهاند که صحبت از پیروزی و شکست بازیگران در مورد آن صدق نمیکند.دادهها و ستاندههای طرفین متوازن و برابر است و مهمتر از همه آنکه دو طرف ماجرا موفق به تعیین چارچوبی زمانمند و نسبتا قابل راستی آزمایی برای آینده شدهاند که بسیار مهم و حیاتی است.این بدان معناست که در چارچوب ترسیم شده همواره امکان راستی آزمایی اقدامات طرفین وجود دارد و بنابراین گامهای داوطلبانه از سوی طرفین قابل بازگشت خواهد بود.
- درخصوص بحث حق غنیسازی و تصریح آن در متن توافقنامه،تا حدی اختلاف تفسیر وجود دارد.تفسیر ایران،فرانسه و روسیه از متن توافقنامه دال بر آن است که حق غنیسازی برای تهران به رسمیت شناخته شده است؛ حال آنکه آمریکاییها در چارچوب تفسیر همیشگی خود از بند چهار «انپیتی» معتقدند که حقی برای ایران تصریح نشده است.فارغ از بعد تفسیر بردار توافقنامه که تابعی از یک دعوای تاریخی درخصوص حق غنیسازی کشورهاست؛تصریح بر ادامه غنیسازی ایران و بهتبع آن عدم تاکید بر ضرورت توقف غنیسازی از سوی ایران؛تاییدیهای است بر تفسیر جمهوری اسلامی ایران از متن توافقنامه؛هرچند که آمریکاییها تلاش دارند تا موضوع تصریح بر«حق»بودن غنیسازی را به آینده و تفاهم نامه نهایی موکول کنند.
- چنانکه گفته شد آنچه در ژنو به دست آمده است؛ گام اول از یک فرایند است که طبعا دشواریهای آن در مرحله اجرا مشخص خواهد شد. بازخوانی تاریخی پرونده هستهای ایران و نیز سایر پروندههای پیچیده بینالمللی نشان میدهد که در مرحله اجرایی توافقنامههای امضا شده، معمولا دشواریهایی بروز میکند که بیاعتمادیها را دامن زده و باعث واگشتهای تندی در مسیر حرکتی میشود.
به یاد داریم که در ماجرای توافق سال 2003 جمهوری اسلامی ایران و سه کشور اروپایی،در مسیر آنچه فرایند اعتمادسازی خوانده میشد؛ عدم اجرای تعهدات از سوی طرف غربی باعث شد تا ایران اقدامات داوطلبانه خود در راستای تعلیق غنیسازی را متوقف سازد.می دانیم که پرونده هستهای ایران با تعدد حضور بازیگران طرف مذاکره؛حضور بازیگران اخلالگر مصمم و کینه توز،ابهامات حقوقی و اختلاف در تفسیر مفاد حقوقی،گره خوردن موضوعات با سیاست داخلی کشورها به ویژه در ایالات متحده،شکلگیری یک نظام تحریم و نیز رویههای اجرایی تحکیم شده روبه روست؛لذا میتوان انتظار داشت که طی 6ماه آینده شاهد اختلافاتی در روند اجرای توافقنامه باشیم.ایران بازیگری است که مبتنی بر اجماع داخلی و با چشمانی باز مجموعهای از تعهدات را پذیرفته است و حتی پیش از این توافقنامه اخیر، اقدامات اعتمادساز خود را آغاز کرده است.آنچه باعث نگرانی در ماههای آینده است عدم اجرای تعهدات از سوی طرف غربی است که تجربه نشان میدهد به دلایل متعددی ممکن است چندان در بند اجرای تعهدات متقابل خود نباشد.
نباید فراموش کرد که از این پس کشورهای عربی خلیجفارس، اسرائیل،لابیهای قدرتمند حاضر در پایتختهای غربی،کنش گران تندروی مستقر در کنگره آمریکا و رسانههای بینالمللی خواهند کوشید تا در فرایند شکلگرفته اخلال ایجاد کنند و مانع از تحکیم مسیر تفاهم باشند.در این میان آنچه بیش از هرچیزی چونان پادزهری در مقابل کارشکنیها عمل خواهد کرد؛تداوم اراده سیاسیای است که منجر به تفاهم صورت گرفته در ژنو شد.اراده سیاسی هم چون نیرویی قوام بخش عمل میکند که قوت آن میتواند موانع را کنار زده و راه تفاهمهای موثرتر را فراهم کند.از سوی دیگر ضعف و سستی در این اراده میتواند باعث عملکردی ناامیدکننده شود که پیامد آن بازگشت به قبل باشد.
- توافق ژنو در حالی به دست آمده است که تنشهای میان جمهوری اسلامی ایران و غرب و در راس آن آمریکا به نحو بیسابقهای اوج گرفته بود.رهبران دو کشور در این موقعیت تصمیم سیاسی تاریخیای برای معکوس کردن این فرایند تشدید یابنده اتخاذ کردند که دارای ارزش تاریخی بالایی است.جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که تحمیل را نخواهد پذیرفت؛ ولی در عوض دارای اراده سیاسی مشخصی برای ورود به گفتوگوهای چندجانبه و دوجانبه با غرب برای حل مسائل است.تجربه نشان میدهد که زبان تکریم و سخن گفتن از منظری برابر و متوازن،منجر به نتایج بهتری در تعامل با ایران شده است تا به کارگیری زبان زور.جان کری در صحبت روز گذشته خود در جایی عنوان کرد که 10 سال پیش و در حالی که ایران تنها 164 سانتریفیوژ نصب شده داشت؛ فرصت تفاهم از دست رفت و اکنون ایران دارای 19هزار سانتریفیوژ است.مطابق آنچه جک استراو در خاطرات خود میگویدآن فرصت به خاطر عدم صداقت و کارشکنی مجموعهای از سیاستمداران تندرو و غیرمسئول در واشنگتن از دست رفت و ماجرا در مسیر دیگری افتاد.6 ماه آینده باید همچون آزمونی برای ارادهها در پایتختهای غربی تلقی شود؛ چرا که تاریخ نیز در مورد این تجربه قضاوت خواهد کرد.
منبع: فردا