به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، امیرحسین ثابتی در وبلاگ دستنوشتههای یک دانشجو نوشت: سرانجام سلسله مذاکرات ایران و 1+5 به پایان رسید و اکنون با انتشار متن نهایی توافقات طرفین با یکدیگر، میتوان به قضاوت در این باره نشست.
بر این اساس، توجه به چند نکته بسیار راهگشاست و میتواند پاسخ سوالات متعددی در این باره باشد:
1- آیا در این مذاکرات بدیهیترین حق مسلم ایران یعنی «غنی سازی اورانیوم طبق NPT» به رسمیت شناخته شده است؟
پاسخ رئیس جمهور و وزیر امور خارجه به این سوال بسیار شفاف و روشن است. آقای روحانی در نشست خبری خود در نهاد ریاست جمهوری که ساعاتی بعد از اتمام مذاکرات انجام شد، گفت: «در متن این توافق به صراحت آمده که ایران غنیسازی خود را انجام خواهد داد و به همین دلیل من به ملت ایران اعلام میکنم که فعالیت غنیسازی ایران به همان صورت سابق ادامه مییابد.»
محمد جواد ظریف نیز در نشست خبری خود در ژنو در این باره اعلام کرد: «مهمترین بخش تفاهم به رسمیت شناختن غنیسازی ایران است.»
اما بلافاصله، جان کری وزیر خارجه امریکا در نشست خبری خود، تفسیر دولت این کشور از توافق 1+5 با ایران را این چنین اعلام کرد: «در این توافق، حق غنیسازی برای ایران به رسمیت شناخته نشده است... طبق توافق ما، جلوی پیشرفت و توسعه برنامه هستهای ایران از اکنون گرفته خواهد شد و دیگر ایران نمیتواند دوستان ما در منطقه و در دنیا را تهدید کند. راه حل نهایی و جامع ما این دنیا را امنتر خواهد کرد و این توافقنامه برنامه هسته ایران را به عقب خواهد برد و فاصله دستیابی ایران به بمب هستهای را بیشتر خواهد کرد و این توافقنامه امنیت اسرائیل را بیشتر میکند... من در کنگره به تحریمهای ایران رأی دادم و هدف این تحریمها به پای میز مذاکره کشاندن ایران بود.»
ساعاتی بعد هاشمی رفسنجانی نیز در مراسم تودیع و معارفه ولایتی و روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام با تأیید ادعای جان کری اعلام کرد: «درست است که ننوشته حق غنی سازی برای ایران محفوظ است، اما این موضوع در قرارداد ایران با ان پی تی مورد اشاره قرار گرفته است.»
اما در میان این همه اظهارات ضد و نقیض، چه کسی درست میگوید؟ و آیا بالاخره حق غنی سازی برای ایران در چارچوب NPT به رسمیت شناخته شده است؟
در پاسخ به این سوال باید توجه داشت که متن نهایی توافق طرفین، آنقدر مبهم و ضعیف تنظیم شده است که تنها چند ساعت بعد از توافق اولیه بر محور آن، تفسیرهای مختلف از قسمتهای مهم آن شروع شد و نه تنها اختلافات پایان نیافت بلکه دور جدیدی از اختلافات آغاز شد.
از طرف دیگر در دو بخش از متن نهایی که درباره غنی سازی اورانیوم توسط ایران بحث شده است، برخلاف نص صریح ماده چهار NPT که کشورهای عضو این پیمان میتوانند بدون هیچ محدودیت خاصی تا جایی که غنی سازی اورانیوم آنها به سمت ساخت سلاح هستهای منحرف نشود به غنی سازی بپردازند، از حق غنی سازی اورانیوم ایران به صورت «محدود» و بنا بر توافقات طرفین در آینده سخن به میان آمده است و حتی میزان 20 درصد غنی سازی که تا پیش از مذاکرات ژنو ایران اجازه تحصیل آن را داشت، در حال حاضر به 5 درصد محدود شده است.
این به معنای آن است که حق طبیعی و مسلم ایران برای غنی سازی بدون محدودیت اورانیوم در چارچوب NPT نه تنها به رسمیت شناخته نشده است بلکه در شرایط کنونی ایران با یک قدم بازگشت به عقب، برخلاف مذاکرات آلماتی در سال 91 که اختلاف ایران و 5+1 بر سر «میزان» غنی سازی 20 درصد و بالاتر از آن بود، اکنون ایران به پذیرش حق غنی سازی محدود به 5 درصد راضی شده است و در عین حال بسیاری از رسانهها اصرار دارند از این مسئله به عنوان یک «فتح الفتوح» یاد شود.
این عقب نشینی آشکار حتی در بیانیه نهایی اعضای 1+5 که بعد از توافق با ایران منتشر شد، آمده است: «امروز ایران و گروه 1+5 به مجموعهای از درکهای اولیه رسیدند که پیشرفت برنامه هستهای ایران را متوقف میکند و آن را از نظر جنبههای کلیدی عقب میراند؛ اینها اولین محدودیتهای معناداری است که ایران پس از نزدیک به یک دهه در زمینه برنامه هستهایاش پذیرفته است.»
2- آیا تعهدات طرفین به یکدیگر متوازن است؟ طبق توافقنامه ژنو چه داده و چه گرفتهایم؟
دقت بر سر دیگر مفاد متن توافق نهایی طرفین نشان میدهد برخلاف آنچه که بسیاری «خام اندیشانه» تصور میکنند این مذاکرات شروعی برای پایان اختلافات ایران و غرب بر سر پرونده هستهای است، فصل جدیدی از مناقشات در راه است و بسیاری از تعهدات ایران به طرف مقابل در ازای تعهدات 1+5، غیر قابل قبول است.
به عنوان مثال در بخش نهایی متن توافق طرفین، در قسمت «عناصر گام نهایی راه حل جامع» بر عدم باز فرآوری و احداث تأسیسات قادر به باز فرآوری تأکید شده است، نکتهای که در عمل به معنای توقف کامل و همیشگی فعالیتهای مربوط به «آب سنگین» است و در واقع ایران از یک حق مسلم دیگر خود بر خلاف NPT محروم میشود.
همچنین الزام مجلس شورای اسلامی به پذیرش و تصویب پروتکل الحاقی از بخشهای دیگر این توافق در مرحله گام نهایی است که نه تنها ناقض استقلال تصمیم گیری در داخل کشور و قوه مقننه است بلکه حاکی از تحمیل آشکار یک مطالبه مهم 1+5 بر نظام سیاسی جمهوری اسلامی است؛ نکتهای که بدون تردید در آینده به راحتی مورد قبول نمایندگان قرار نخواهد گرفت و چالشهای فراوانی در این باره وجود خواهد داشت.
در بخش دیگری از متن نهایی توافقنامه نیز بر «قابل تمدید بودن» گام اول (6 ماه تعلیق تأسیسات هستهای) ایران تأکید شده است و جالب آنکه هر میزان زمانی که این مدت تمدید شود، ایران در آن مدت حق ایجاد محلهای جدید برای غنی سازی اورانیوم را نیز نخواهد داشت و این در یک کلمه به معنای تمدید «عقب افتادن» روند پیشرفتهای کشور و گذشت زمان به نفع غرب خواهد بود.
نکته دیگر آنکه تعهد ایران بر اکسید (بیاثر) کردن نیمی از اورانیومهای 20 درصد غنی سازی شده خود در حال حاضر، بیش از همیشه دست ما در برابر طرف مقابل خالی خواهد کرد و با توجه به آنکه برخی از تأسیسات هستهای ایران مانند راکتور تحقیقاتی تهران با اورانیوم غنی شده 20 درصد قادر به ادامه فعالیت خواهند بود.
این آفت در دراز مدت بیشتر خود را نشان خواهد داد چرا که سابقه غرب در فروش اورانیوم 20 درصد به ایران نیز مانند سایر تعهداتش کاملاً منفی است که نمونه بارز آن ماجرای بیانیه تهران در سال 89 است که طرف مقابل چند روز بعد از آنکه متعهد شد بواسطه برزیل و ترکیه اورانیوم 20 درصد را تحویل تهران دهد نه تنها از وعده خود سرپیچی کرد بلکه دور جدید تحریمها علیه ایران را آغاز کرد.
و نکته آخر درباره توافق نهایی طرفین آنجاست که تأکید شده است: «این راه حل جامع به مثابه یک مجموعه منسجم خواهد بود که هیچ بخشی از آن مورد توافق قرار نمیگیرد مگر آنکه در مورد تمامی بخشهای آن توافق حاصل شود.»
ناگفته پیداست که این بخش از توافقنامه دست طرف مقابل را باز گذاشته تا هر کجا که اراده کرد، با نقض کوچکترین بخش از تعهدات خود و یا حتی مانع سازی بر سر اجرای تعهدات تهران، به راحتی زیر میز زده و تمام راه رفته شده و هزینههای داده شده از سوی ایران در این باره، به یک باره کان لم یکن تلقی شود.
3- غرب چه تعهداتی به ایران داده است؟
عمده تعهدات غرب به ایران «تعلیق موقت» بخشی از کل تحریمهای ظالمانهای است که تاکنون علیه مردم ایران وضع شده است.
به عنوان مثال در نخستین بخش از تعهدات غرب آمده است: «توقف تلاش برای کاهش خرید نفت خام ایران به نحوی که مشتریان فعلی بتوانند میانگین میزان کنونی خرید نفت خام خود از ایران را کماکان ادامه دهند.»
این جمله به معنای آن است که غرب تنها در صدد «حفظ شرایط موجود» است و تعهد داده تا وضع تحریمها از این بدتر نشود، بلکه همچنان چین و هند مشتریان اصلی نفت ایران خواهند بود و اگر چه ممکن است از این به بعد بخشی از مابه ازای فروش نفت ایران راحتتر تبدیل به دلار شده و وارد کشور شود اما نمیتوان منکر این مسئله شد که «روپیه هندی» و «کالاهای چینی» باز هم ما به ازای بخش زیادی از «نفت ایرانی» خواهد بود و در واقع هیچ کدام از تحریمهای مربوط به تحریم بانک مرکزی ایران در این باره حذف یا حتی محدود نشده است.
اما اسفبارتر از همه، تعهدات غرب نسبت به رفع تحریم صنعت خودروست که نه از سر دلسوزی برای ایران بلکه با هدف به راه افتادن مجدد بازار پژو در ایران است؛ لذا فابیوس را باید یکی از برندهترین طرفهای غربی در مذاکرات ژنو دانست که با دست پر به فرانسه برگشته است تا موج بیکاری و فروش کم شده پژو در ماههای گذشته را بدون از دست دادن هیچ امتیازی، از بین ببرد و دستاورد دوم فرانسه نیز آنجایی است که میتواند از این به بعد مجدداً صدور قطعات ایرباس به ایران را از سر بگیرد.
همچنین بند دیگر از تعهدات غرب که شامل «پرداخت حقالتدریس دانشگاهها و کالجهای خارجی که دانشجویان ایرانی در آنها تحصیل میکنند، تا سقف مدت زمان توافقی 6 ماهه» است به خوبی روشن میسازد که برنده واقعی این بند از تعهد چه کسی است؟ و آیا گنجاندن این بند در توافقنامه؛ آن هم با منت بر سر ایران که بخشی از تعهدات غرب به ایران محسوب میشود! جز به نفع غرب است که هم ایران را تحریم کرده است و هم بدهی خود را از ایران دریافت کرده است؟
این موضوع بسیار مهمی است که در متن بیانیه 1+5 که بعد از توافقنامه ژنو منتشر شد نیز آمده است و در آن تأکید شده که از این طریق ایران میتوان با واسطه یک کشور ثالث، به راحتی مبلغ 400 میلیون دلار بابت بورسیههای تحصیلی خود در اروپا را به کالجهای آنها واریز کند: «400 میلیون دلار به صورت کمکهای تحصیلی دولتی از صندوقهای ایرانی محدودی مستقیماً به موسسات آموزشی شناخته شده در کشورهای ثالث انتقال یابد تا هزینههای تحصیلی دانشجویان ایرانی تسویه شود.»
در بخش دیگری از تعهدات غرب به ایران نیز تأکید شده که «دولت آمریکا در چارچوب اختیارات قانونی رئیس جمهور و کنگره از تحمیل تحریمهای جدید هستهای خودداری خواهد کرد.» که مهمترین بخش این بند تأکید بر «چارچوب اختیارات رئیس جمهور و اختیارات کنگره» است که دست طرف مقابل را باز گذاشته تا در صورت لزوم، با اجرای تحریمهای جدید با این بهانه که «عدم اجرای این تحریمها مغایر با اختیارات قانونی رئیس جمهور و یا کنگره» است، در صورت اراده بتواند تحریمهای اعمال شده کنونی را افزایش دهد.
اما اینها هم تمام ماجرا نیست، بلکه بعد از اتمام گام اول 6 ماهه میان طرفین و به شرط اجرای تک تک تعهدات ایران و و غرب، گام دوم که پرداختن به قطعنامههای شورای امنیت است صورت خواهد گرفت و با فرض موفق بودن این مرحله، توافقات برای گام نهایی آغاز میشود که گفته میشود یک دوره دراز مدت بین 10 تا 20 ساله خواهد بود و باز هم در گام نهایی حق غنی سازی ایران بر طبق NPT به رسمیت شناخته نمیشود بلکه طبق توافقنامه ژنو: «متضمن یک برنامه غنی سازی باشد که توسط طرفین تعریف میشود؛ برنامهای که شاخصههای آن با موافقت طرفین و منطبق با نیازهای عملی با محدودیتهای مورد توافق در خصوص دامنه و سطح فعالیتهای غنی سازی ظرفیت غنی سازی، محلهایی که در آن غنی سازی انجام میشود و ذخایر اورانیوم غنی شده برای دوره زمانی که مورد توافق قرار میگیرد، تعیین میگردد.»
لذا به راحتی مشخص میشود که ابتداییترین حق مسلم ایران برای غنی سازی اورانیوم در چارچوب NPT حتی در آخرین مرحله نیز باید مورد توافق و تفسیر طرفین و همراه با محدودیتهای متعدد صورت بگیرد و به درستی مشخص نیست شروع این روند، در مذاکرات بعدی آیا امتیاز قابل توجهی باقی مانده که ایران بر سر آن بخواهد با طرف مقابل چانی زنی کند؟
این مسئله زمانی آشکارتر میشود که به این مسئله مهم توجه شود در توافقنامه ژنو، ساختار اصلی تحریمها علیه ایران که تحریمهای مربوط به بانک مرکزی و نفت است، تغییر عمدهای نکرده است اما در مقابل ایران از اصلیترین توانایی خود در عرصه هستهای یعنی غنی سازی 20 درصد که تا چند ماه قبل در مذاکرات آلماتی نیز حاضر به عقب نشینی از آن نشد، این بار عقب نشینی کرده است و در واقع «نخستین گام نامتوازن» به نفع غرب برداشته شده است.
4- چرا اسرائیل از توافقنامه ژنو ابراز ناراحتی میکند؟
پاسخ به این سوال ساده و در عین حال چند وجهی است، نکته اول آنکه میتوان این رفتار اسرائیلیها را یک تقسیم کار ساده با طرف غربی در نظر گرفت، به عبارت دیگر اسرائیل نقش «پلیس بد» و دیگر کشورهای غربی نقش «پلیس خوب» را بازی میکنند تا در داخل نیز بسیاری با استناد به این مسئله که «چون اسرائیل از این توافقنامه اعلام نارضایتی کرده است پس مذاکرات کاملاً موفق بوده است» راحتتر پاسخ منتقدان را بدهند.
اما واقعیت این است که این همه ماجرا نیست و واقعاً مقامات ارشد رژیم صهیونیستی از این توافقنامه ناراحت هستند، کما اینکه این اولین بار نیست که آنها به صراحت نسبت به چنین مسئله اعلام نارضایتی میکنند بلکه مرور ساده و گذرای منابع خبری بین المللی در 10 سال گذشته و بعد از نشستهای هستهای مختلف جمهوری اسلامی در ادوار گوناگون به ریاست آقایان روحانی، لاریجانی، جلیلی و امروز نیز ظریف نشان میدهد صهیونیستها از هر توافقی «حتی با دستاوردهای اندک برای جمهوری اسلامی» ابراز نارضایتی میکنند.
رژیم صهیونیستی از آنجایی که به طور مبنایی بر پایه افراط، تروریسم و خشونت تأسیس شده است نه تنها به غنی سازی 5 درصد بلکه به تعلیق دائمی تأسیسات هستهای بزرگترین دشمن خود در جهان نیز راضی نیست و تنها زمانی میتواند ابراز رضایت کند که جمهوری اسلامی ایران دیگر وجود خارجی نداشته باشد.
آنها نه امروز، بلکه همیشه از هر میزان توافق جمهوری اسلامی با مجامع بینالمللی ناراضی بودهاند و در حال حاضر نیز تعلیق 6 ماهه تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی را نه از منظر عقب افتادن ایران بلکه از منظر تأخیر در 6 ماه اسقاط جمهوری اسلامی ارزیابی میکنند.
لذا این مسئله غیر قابل انکار است که چند ماه قبل در مذاکرات آلماتی قزاقستان برگ برنده بزرگتر جمهوری اسلامی آنجا بود که در عین عصبانیت و اعلام نارضایتی مقامات ارشد رژیم صهیونیستی، کاترین اشتون با ایران بر سر 20 درصد اورانیوم غنی سازی چانه زنی میکرد و ایران نمیپذیرفت اما امروز با عقب نشینی نسبت به آن برهه، بر سر 5 درصد به توافق میرسیم اما در هر دو برهه، آنچه ثابت مانده است خشم صهیونیستها از نظام جمهوری اسلامی است که جز با نابودی کامل آن آرام نمیشوند.
5- رهبر انقلاب از تیم مذاکره کننده تشکر کردند، پس نباید از توافق ژنو انتقاد کرد؟
این پرسشی است که این روزها در بخشی از جامعه به طور جدی مطرح شده است و عموماً نیز نیروهای انقلابی با آن مواجه هستند و در واقع این طور استدلال میشود که عملکرد تیم مذاکره کننده چون مورد تشکر رهبر انقلاب قرار گرفته، نباید از آن انتقاد کرد و حتماً این توافقات با نظر مثبت معظم له همراه بوده است.
نکته اول در این باره توجه به سخنان چند روز قبل رهبر انقلاب در جمع بسیجیان در مصلی تهران است که ایشان ضمن تأکید بر اینکه در جزییات مذاکرات دخالتی ندارند، بر مشی عمومی خود که حمایت از دولتهای مختلف است تأکید کردند: «بنده اصرار دارم بر حمایت از مسئولانى که اجراى کار برعهدهشان است، از همه دولتها بنده حمایت میکنم، از مسئولان - مسئولان داخلى، مسئولان خارجى - حمایت میکنم و وظیفه ما است... لذا اینها به کمک احتیاج دارند، من هم کمکشان میکنم، حمایتشان میکنم؛ این یک طرف قضیه است که قطعى است. از آن طرف اصرار دارم بر تثبیت حقوق ملّت ایران، از جمله مسئله حقوق هستهاى؛ اصرار داریم بر اینکه از حقوق ملت ایران یک قدم عقب نشینى نباید بشود. ما البته در جزئیات این مذاکرات مداخله نمیکنیم.»
نکته دوم بازخوانی توافق سعد آباد در 10 سال قبل است به خوبی نشان میدهد آیا انتقادات امروز بر سر مفاد توافقنامه ژنو اقدام بجایی است یا خیر؟
مهرماه 1382 وقتی مذاکرات سعد آباد انجام شد، جمع کثیری از نیروهای انقلابی به نتیجه آن مذاکرات اعتراض داشتند، در همین حال در آن برهه رهبر معظم انقلاب در 11 آبان 1382 با تأیید اقدام صورت گرفته در سعد آباد فرمودند:
«کارى که مسئولان کردند، کار درستى بود؛ با تدبیر و بدون پذیرش تسلیم و قبول حرف زور انجام شد تا توطئهاى که از طرف آمریکاییها و صهیونیستها علیه جمهورى اسلامى طراحى شده بود، شکسته شود؛ البته این آغازِ قضیه است و کار تمام نشده است. اگر ادامه این کار به همین روالى که تاکنون طراحى شده، ادامه پیدا کند، هیچ ایرادى ندارد؛ اما اگر قرار باشد دشمنان یا مراکز قدرت، فزونخواهى کنند و سنگر به سنگر جلو بیایند و ما هم عقبنشینى کنیم، این مىشود تسلیم، که به هیچوجه درست نیست و اجازه چنین کارى هم داده نخواهد شد.»
در واقع اعتراض نیروهای انقلابی در آن برهه به تعلیق داوطلبانه غنی سازی اورانیوم توسط حسن روحانی در حالی صورت میگرفت که «مشی عمومی دولت وقت و تیم مذاکره کننده هستهای» مورد نقد بود، در واقع روند انفعال و عدم قاطعیت در این باره کانون انتقادات بود و گذر زمان نیز نشان داد که آن انتقادات بیجا نبوده است و با گذشت چندان سال «دور اندیشی» رهبر معظم انقلاب بیش از همیشه آشکار شد، چرا که ایشان ضمن حمایت از تیم رسمی مذاکره کننده جمهوری اسلامی در برابر دشمنان و تشکر از زحمات مسئولان در آن برهه، بر لزوم ایستادگی مقابل غرب تأکید کردند.
لذا در ادامه روند عملکرد تیم مذاکره کننده دولت اصلاحات بگونهای بود که حسن روحانی در سال 84 در نامه به البرادعی، خود به نقد عملکرد تیم مذاکره کننده هستهای تحت مدیریت خویش پرداخت و نوشت:
«با گذشت یک سال دیگر و با انجام بیش از یک هزار نفر روز از سختترین بازرسیها، مدیرکل در بند 112 گزارش نوامبر سال 2004 خود، مجدداً تأکید کرد که تمامی مواد هستهای اعلام شده در ایران مورد حسابرسی قرار گرفته و بنابراین، چنین موادی به سوی فعالیتهای ممنوعه منحرف نشدهاند.
متأسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابهازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قولهای انجام نشده و درخواستهای بیشتر روبه رو شد.» (صفحه 582 کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای، خاطرات دکتر حسن روحانی)
لذا این روند منجر شد تا رهبر انقلاب در 13 دی 1386 و در جمع دانشجویان استان یزد تأکید کنند:
«من همان وقت هم در جلسه مسئولین -که از تلویزیون پخش شد- گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه پىدرپى ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان میشوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستى این روند عقبنشینى متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروى، و اولین قدمش هم باید در همان دولتى انجام بگیرد که این عقبنشینى در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همین کار هم شد.»
ایشان در 3 مراد 1391 نیز با اشاره به این مسئله فرمودند: «عقبنشینىها آنها را گستاختر کرد، طلبکارتر کرد. یک روزى بود که مسئولین ما قانع بودند که اجازه بدهند ما 25 سانتریفیوژ در کشور داشته باشیم؛ آنها گفتند نمیشود! اینها قانع شدند که 5 تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! مسئولین ما قانع شدند که 3 تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! امروز گزارش را شنیدید، یازده هزار سانتریفیوژ داریم! اگر ما آن عقبنشینىها را، آن انعطافها را ادامه میدادیم، امروز از پیشرفت هستهاى که هیچ خبرى نبود.»
از این رو بدیهی است در شرایط کنونی که رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه رئیس جمهور، با تأکید بر اینکه «آنچه رئیس جمهور مرقوم داشته است»، از فعالیتهای تیم مذاکره کننده هستهای تشکر کردهاند، بخش دوم آنکه «ایستادگی در برابر زیاده خواهیها همواره باید شاخص خطّ مستقیم حرکت مسئولان این بخش باشد» مورد مطالبه قرار گرفته، به چه معناست.
6- بزرگترین دستاورد توافقنامه ژنو در شرایط فعلی چیست؟
با توجه به مواردی که به آنها اشاره شد، در شرایط کنونی میتوان گفت بزرگترین دستاورد توافقنامه ژنو، یک مسئله است و آن اثبات مجدد صلح آمیز بودن فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران برای افکار عمومی جهان و عدم اراده حل این موضوع توسط غرب است.
همچنین بخشهایی از مردم که به علل مختلف و بواسطه عدم آگاهی کامل به ماجرا و تحلیلهای نادرست تصور میکنند عقب نشینی حتی موقت در برابر غرب میتواند منجر به حل مسئله هستهای ایران و به رسمیت شناختن حقوق ملت توسط 1+5 شود و یا بازگشایی اقتصادی دراز مدتی برای کشور داشته باشد، با گذشت زمان درک خواهند کرد که برای دستیابی به حقوق حقه خود باید مسیر دیگری را انتخاب کرد، این موضوع منجر به افزایش تجربه و عمق تحلیل یک ملت خواهد شد لذا در شرایط کنونی همه باید از حسن روحانی و محمد جواد ظریف تشکر کنیم، آنها یک بار دیگر دارند با دنیا و خوشبینان داخلی «اتمام حجت» میکنند که ایران برای دستیابی به حقوق مسلم هستهای خود قائل به اعتماد سازی است اما طرف مقابل ارادهای برای حل مسالمت آمیز آن ندارد.
این مسئله البته بدون تردید منجر به عقب افتادن روند پیشرفتهای هستهای کشور خواهد شد اما در دراز مدت نه تنها ضرری برای کشور نخواهد داشت که منجر به تسریع پیشرفتهای نظام در این زمینه میشود.