به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در وبلاگ به کجا چنین آمده است؛ تمام اعتبارات فرهنگی در دست دولت است؛ بخشهای مختلف فرهنگی و هنری چون ادبیات، تئاتر، سینما، موسیقی و مطبوعات از بودجه فرهنگی دولت ارتزاق میکنند.
تمام اهالی فرهنگ و هنر باید برای بقای خودشان و تولید آثارشان کاسه گدایی خود را دائم به این نهاد و آن نهاد ببرند تا دل یکی از مسئولان متعدد و متنوع فرهنگی را به دست بیاورند و بودجهای جذب کنند؛ چه چیزی باعث شده که اینگونه شود و آفات این سیستم توزیع بودجهها چیست؟
وقتی همه چشمشان به پول نفت دوخته شده و کم و زیاد از نفت ارتزاق میکنند، هنرمندان هم مانند سایرین سهم خود را مطالبه میکنند؛ اما آیا در کشورهای دیگر که درآمد نفتی ندارند هم اینگونه از هنرمندان و فعالان فرهنگی حمایت میشود؟ یا اصلاً حمایت میشود؟
تا جایی که اطلاع داریم اکثر هنرها در عصر مدرن تبدیل به هنر - صنعت شدهاند و حتی درآمدهای سرشاری را برای فعالان و هنرمندان ایجاد میکنند؛ در این میان هنرهایی که نتوانند از طریق علاقهمندان و مخاطبان کسب درآمد کنند ناگزیر به نابودی کشانده میشوند.
وقتی تولیدات عرصه فرهنگ و هنر در عوض جوشش از میان مردم و اجتماع به فرآیندی بخشنامهای تبدیل میشود؛ این فرآیند باعث میشود علاوه به سودهیهای سلیقهای غیر علمی از سوی مسئولان آثار تولید شده از ابتکار و خلاقیت تهی باشند.
نگاه حاکمیتی به مقوله فرهنگ و هنر آثار زیانباری فراوانی دارد که نتیجه آن هم این است که دیگر تولیدات فاخر هنری به حداقل رسیدهاند؛ در دهه 60 که فضای انقلابی کشور منحصر به فرد بود آثار هنری فاخر فراوانی در همه عرصهها تولید شد که هیچکدام از بودجههای نفتی ارتزاق نمیکردند و اتفاقاً از سوی مردم نیز حمایت شدند.
نفت که ظاهراً باید باعث آبادانی و پیشرفتمان شود اکنون بلای جانمان شده است؛ اگر عدهای از بوی مشمئز کننده نفت در سیاست و اقتصاد مینالند امروز باید بگوییم فرهنگمان هم بوی نفت میدهد.