به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در وبلاگ شهدای فتنه 88 آمده است؛ طبق اخبار واصله، رسانه ملی نیز در این قضیه کارنامه بسیار ضعیفی دارد و وبلاگ انسانم آرزوست درباره این مطلب این گونه مینویسد که: به راستی از ماست که بر ماست. وقتی در زمانی که ما باید از حسین غلام کبیری سخن بگوییم، مرتبا دربارهٔ ندا مستند میسازیم، ناخود آگاه ندای کو بزرگ کرده و بر یاد حسین گرد غفلت میافشانیم. اگر ما در رسانهٔ ملی حسین را نشان داده بودیم، و اگر مظلومیت امثال او، هیچ کس دل برای اشک و خون تمساحها نمیسوزاند. اگر صدا و سیما پرده از دود جگر تفتیدهٔ مادران شهدای فتنه برمی داشت، ما از ترسمان ندا را شما و عزیزم خطاب نمیکردیم. و همان اوایل طوفان فتنه جرات میکردیم بگوییم او نیز یکی از فتنه گران بود که خود را به ثمن بخس فروخت.
از حسین غلام کبیری با عنوان فردی بااخلاق و باایمان مطرح میشود و این را همسایگان و دوستان حسین نیز تایید میکنند که این در مستند «خیابان شهادت» به کارگردانی سید محسن اسلامزاده و محصول گروه مستند سازی دیدهبان که به بررسی زندگی شهید حسین غلام کبیری میپردازد به وضوح دیده میشود، پدر حسین غلام کبیری درباره ویژگیهای او اینگونه میگوید: حسین خیلی مهربان بود، خیلی بچهٔ ساده، با ایمان و خوبی بود. صبحها میرفت مدرسه تا ساعت جهار و ساعت چهار هم میرفت پایگاه تا ساعت ده و یازده شب؛ وقتی میآمد میگفتیم مگر تو درس و مشق نداری؟ میگفت خب مدرسه میروم پایگاه هم میروم، فرقی ندارد با هم. خلاصه حسین در این کارها خیلی فعال بود.
شوق برای شهادت در حسین غلام کبیری موج میزد و پدر شهید غلام کبیری این گونه از شوق حسین برای شهادت میگفت که: او علاقه زیادی به فیلمهای دفاع مقدس داشت و هرگاه این فیلمها پخش میشد او مینشت و آنها را تماشا میکرد حسین میگفت که من در اولین جنگ شهید میشوم.... حسین همیشه یک روز قبل از شهادت هر یک از امامان پیراهن مشکی میپوشید و گاهی از اوقات در خیابان راه میرفت و «حسین حسین» میگفت و بر سینه میزد و وقتی ما به او هشدار میدادیم که زشت است و مردم فکر میکنند دیوانهای او در پاسخ میگفت: من حسینم و عشقم نیز حسین است.
والدین شهید غلام کبیری
از مادر شهید غلام کبیری اینگونه نقل شده است که: حسین مال ائمه بود، بیمهٔ ائمه بود. حسین در کودکی یک مریضیای گرفت، چهل روزش بود که دکترها جوابش کردند، یعنی تمام بیمارستان گفتند «این نمیمونه»، ما برداشتیم در ملحفه پیچیدیماش، آوردیم بیمهٔ امام زمانش کردیم، مریضیاش خوب شد، اصلا روز به روز بهتر و خوشگلتر شد. دکترها گفته بودند ناراحتی دارد، اصلا نمیماند.
شهید حسین غلام کبیری در بیست و پنج خرداد ماه سال هشتاد و هشت و در حین ماموریت بسیج در اغتشاشات تهران در منطقه سعادت آباد به شهادت رسید. نحوه شهادت غلام کبیری توسط یک خودرو بیپلاک پراید صورت گرفت که او را مورد سو قصد قرار داد و شهید غلام کبیری به شدت مجروح شد و بعد از انتقال به بیمارستان به درجه رفیع شهادت نایل گشت. حسن غلام کبیری پدر بزرگوار حسین غلام کبیری لحظه شهادت او را اینگونه نقل میکند که: بیمارستان رفتیم وقتی به او رسیدیم، یک ساعت بعدش تمام کرد... پهلویش شکسته بود... دست من را گرفت فشار داد، بلند شد آنقدر گریه کرد، اکسیژن دهانش بود، سرم دستش بود، بلند شد نشست دست من را فشار داد، گریه کرد اشک میریخت مثل ابر بهار، نمیدانستم دیدم فقط پاهایش بسته است، نمیدانستم که پهلویش هم شکسته است. گفتند پاهایش شکسته، گفتم عیبی ندارد، یکی دو دقیقه کنارش ایستادم گریه کردم، آمدم بیرون بعد از یک ساعت گفتند که تمام کرد. حرفی به آن صورت برای من نزد، چون اکسیژن در دهانش بود حرفی نزد که بگوید چه اتفاقی افتاده است، کجا رفته، برای چه رفته؟ بسیجی بود دیگر، به او ماموریت داده بودند برود سعادتآباد، از اینجا رفت سعادتآباد، آنجا شهید شد.
ماهنامه امتداد اینگونه از شهادت حسین غلام کبیری میگوید که: دکتر گفت: «دیگر دیر شده است. وقتی که بچه زردی میگیرد؛ آن هم به این شدت، زود باید جراحی شود...» دلم شکست. ملحفه پیچیدم و بردمش خانه. گفتم: «یا صاحب الزمان (عج)! این پسر همنام جد بزرگوار شماست، او را بیمة موسی بن جعفر (ع) کردهام...» خیلی گریه میکرد. آرام زدم به پهلویش. برای معاینه که بردیم، گفتند: «همان ضربة کوچک، کار خودش را کرد، دیگر به عمل نیازی نیست» رئیس بیمارستان میگفت: «عکسش را بدهید، میخواهم این معجزه را به همه نشان بدهم»
به هر حال حسین غلام کبیری از شهدای مظلوم بعد از انقلاب اسلامی میباشد که در راه جمهوریت و سلامیت نظام به شهادت رسید و از یاد نبریم قطعه55/ ردیف24/ شماره2 را برای این روزها که هنوز که هنوز است خون امثال شهدایی مثل غلام کبیری است که سران فتنه را رسوا میکند.
انشاالله از جمهوري اسلامي هاي بهشتي بهره مند بشه (:
دانشجو!من فردا امتحان دارم. اگه نظرامو منعکس نکني خيلي سرخورده ميشم
خون اين جوان ها برگردن کيه؟؟؟؟
چرا محاکمه نميشن؟؟؟؟
اميدوارم کم کاريمونو بتونيم جبران کنيم قبل از اينکه ديگه خيلي دير بشه
مرگ بر خاتمي
مرگ بر موسوي
مرگ بر کروبي
خدا به خاک سياه بشونه اون ... شاهشون رو
نامردا