به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»؛ در آخرین به روزرسانی وبلاگ« حریم آسمانی»؛ آمده است:
با سلام
حتما با بد حجابهای زیادی برخورد کردید که هر کدام برای خودشان دلیل و بهانه ای دارند
ما هم اینجا به برخی از بهنه ها اشاره کرده و به آن پاسخ میدهیم
بهانه اوّل :
من هنوز قانع نشدهام که حجاب واجب باشد. (با علم به اینکه این سخن شرک است).
ما از او دو سؤال می پرسیم:
سؤال اوّل: آیا او به صحت دین اسلام اعتقاد دارد؟
جواب آن طبیعتاً مثبت است، او لا اِلهَ اِلاَّ الله می گوید و این نشانهی اعتقاد وی به یگانگی خداوند است، و می گوید: مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله، و این یعنی به شریعت اسلام ایمان دارم، پس او به اسلام به عنوان عقیده، شریعت و راه و روش زندگی اعتقاد دارد.
سؤال دوّم: آیا حجاب جزو شریعت اسلام و واجبات آن می باشد؟
اگر این خواهر نیتش را خالص بگرداند و همانند کسی که به دنبال حقیقت است، در این قضیه تحقیق نماید به تأکید خواهد گفت: بله.
پس (ای خواهر مسلمانم) آن خدایی که به الوهیت او ایمان آوردهای در کتاب عزیزش به رعایت حجاب دستور میدهد، پیامبر بزرگواری که به رسالتش ایمان داری در سنتش به رعایت حجاب دستور میدهد.
بهانه دوّم :
من به واجب بودن پوشش شرعی قناعت حاصل نموده ام؛ اما مادرم مرا از پوشیدن آن باز می دارد و هرگاه از فرمان او سرپیچی کنم به دوزخ خواهم رفت.
گرامی ترین بنده ی خدا حضرت رسول (صَلََّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وسَلَّمَ) در سخنی کوتاه و حکمت آمیز در جواب این بهانه می فرماید: «لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق» یعنی: «فرمانبرداری از مخلوق در صورتی که نافرمانی خالق در آن باشد جایز نیست.»
جایگاه والدین در اسلام بخصوص مادر مهم و ارزشمند است بلکه خداوند در آیات زیادی از قرآن آن را با بزرگترین امور یعنی عبادت ویکتاپرستی قرین نموده است؛ چنانکه خداوند می فرماید: «وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً» [النساء:36].
(تنها) خدا را عبادت کنید و (بس. و هیچ کس و) هیچ چیزی را شریک او مکنید. و نیکی کنید به پدر و مادر .
در هیچ صورت نافرمانی از والدین جایز نمی باشد مگر اینکه به نافرمانی پروردگار دستور دهند؛ زیرا خداوند می فرماید : «وَإِنْ جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا» (لقمان:15)
هرگاه آن دو، تلاش و کوشش کنند که چیزی را شریک من قرار دهی که کمترین آگاهی از بودن آن و (کوچکترین دلیل بر اثبات آن) سراغ نداری، از ایشان فرمانبرداری مکن.
اما اطاعت نکردن از آنان در معصیت، مانع نیکی کردن با آنان نیست. خداوند می فرماید: «وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفاً» (لقمان: 15).
با ایشان در دنیا به طرز شایسته و به گونه بایستهای رفتار کن.
بهانه سوم :
هوا گرم است و ما نمی توانیم بدون پوشش گرمای شدید هوا را تحمل کنیم، پس چگونه با رعایت حجاب بتوانیم آن را تحمل کنیم؟
خداوند در باره اینها می فرماید: «قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّاً لَوْ کَانُوا یَفْقَهُونَ»
بگو: اگر دانا بودند میفهمیدند که آتش دوزخ بسیار گرمتر و سوزانتر (از گرمای تابستان و از همه آتشهای جهان) است. (توبه: 81)
ای خواهر گرامی! چگونه و با چه دلیلی گرمای این دنیا را با آتش سوزان دوزخ مقایسه میکنی؟!
یقین بدان که شیطان با یکی از تله های خیالیاش تو را گول زده و به شکار خود در آورده است تا اینکه تو را از گرمای دنیا به سوی آتش دوزخ بکشاند، پس بیدار شو و خودت را از تلهاش نجات ده، و این گرمای آفتاب را برای خودت نعمت بدان نه عذاب، چرا که گرمای شدید آفتاب در فصل گرما تو را به فکر عذاب دردناک آخرت میاندازد، روزی که این گرما چندین برابر می گردد و کسی توان تحمل آن را نخواهد داشت.
بهانه چهارم :
می ترسم اگر حجاب را رعایت کنم، باری دیگر آن را کنار بگذارم، چرا که زنان زیادی را دیده ام که بعد زمانی طولانی که حجاب را رعایت کرده، آن را کنار گذاشته اند!!.
به چنین زنانی می گویم: اگر مردم نظریه ای مانند نظریه تو را می داشتند، آنگاه دین را رها می کردند و کسی به دنبال دین نمی رفت، نماز نمی خواندند چرا که برخی ها می ترسیدند آن را ترک کنند. روزه نمی گرفتند، زیرا بسیاری می ترسند که در شرایطی آن را ترک کنند، آیا متوجه شدی که شیطان چگونه از راهی دیگر به دنبالت آمده و برایت تله گذاشت و تو را از واجباتت باز داشت؟!!
پیامبر (صَلََّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وسَلَّمَ) فرمود: أَحَبُّ العَمَلِ إلىَ اللهِ أَدوَمُهُ وإن قَلَّ بهترین عمل در نظر خداوند آن است که دوام بیشتر داشته باشد هر چند که اندک هم باشد. پس چرا به دنبال دلایلی که سبب ترک حجاب توسط چنین زنانی شده است، نگشتهای تا اینکه از آن اسباب اجتناب کرده و به دنبال راه حلی مناسب بگردی؟
بهانه پنجم :
می ترسم اگر خود را ملزم به لباس شرعی نمایم، نام جماعت و گروهی خاص بر من بیفتد و من دوست ندارم که وابسته به هیچ حزبی باشم.
خواهر گرامی! در اسلام تنها دو حزب وجود دارید که خداوند در قرآن کریم از آن دو سخن گفته است: نخست حزبُ الله؛ حزب الله گروهی هستند که خداوند آنان را به وسیله انجام عبادت ها و اجتناب از منهیات یاری می دهد.
دوّم حزب الشیطان؛ حزب الشیطان گروهی هستند که خداوند را نافرمانی میکنند و در زمین به فتنه وفساد می پردازند. و تو هنگامی که خویشتن را ملزم به آداب اسلامی از جمله لباس شرعی مینمایی، جزو حزب پیروز و رستگار خداوند می گردی، اما هنگامی که خودنمایی و تبرج می نمایی، مرکب شیطان گشته و جزو دوستان او شده و در صف منافقین و کفار قرار می گیری. و آنان چه اندازه دوستان بدی هستند!
بهانه ششم :
به من می گویند: هرگاه لباس شرعی پوشیده و حجاب را رعایت کنم، نمی توانم ازدواج کنم، پس حجاب را کناز می گذارم تا بتوانم ازدواج کنم!
خواهر گرامی! بی گمان شوهری که دوست داشته باشد تو را بی بندو بار، آرایش کرده و در برابر خداوند نافرمان ببیند، آن شوهر برایت شایسته نیست، شوهری که در برابر انجام حرام ها غیرت و ایمانش به جوش نیاید، در برابر تو هم هیچگونه غیرتی نخواهد داشت و تو را برای رفتن به بهشت و نجات از دوزخ یاری نخواهد نمود.
بی گمان خانواده ای که اساس تشکیل آن، بر نافرمانی خداوند و خشمگین نمودن او پایه ریزی شود، خداوند حق دارد که شقاوت و بدبختی در دنیا و آخرت را بر آن بنویسد، چنان که خداوند می فرماید: وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى . (طه: 124)
و هرکه از یاد من روی بگرداند، زندگی تنگ (و سخت و گرفتهای) خواهد داشت؛ و روز رستاخیز او را نابینا (به عرصه قیامت گسیل و با دیگران در آنجا) گرد میآوریم.
و گذشته از این، ازدواج نعمتی از نعمت های خداوند است که به هرکه بخواهد می بخشد، چه بسیارند زنان با حجابی که ازدواج کرده اند و چه بسیارند زنان بی حجابی که هنوز [کسی به دنبالشان نیامده] و ازدواج نکرده اند. اگر بگویی: آرایش و بی حجابی من برای رسیدن به هدفی مقدس و گرامی است که ازدواج می باشد، می گویم هدف مقدس و گرامی هیچ وقت استفاده از وسیله ناشرعی را مباح نمی گرداند، پس اگر هدف مقدس و پاک باشد، باید وسیله نیز پاک و درست باشد، زیرا قاعده ای اسلامی است که می گوید: « الوسائل لها حکم المقاصد»؛ وسایل دارای حکم اهداف می باشند.
بهانه هفتم :
می دانم که حجاب واجب است، اما هنگامی که خداوند مرا هدایت نمود، آن را رعایت خواهم نمود.
از این خواهر می پرسیم: آیا گام هایی در مسیر به دست آوردن هدایت برداشته است تا اینکه به این هدایت دست یابد؟
می دانیم که خداوند با حکمت خویش برای هر چیزی سببی قرار داده است؛ از جمله بیمار دارو مصرف می کند تا شفا یابد، مسافر ماشین یا چارپا سوار می شود تا به مقصدش برسد، نمونه ها زیادند، پس آیا این خواهر با جدیت تمام در مسیر به دست آوردن هدایت گام برداشته است؟ و اسبابش را به دست آورده است؟
برخی از این سبب ها عبارتند از:
1) خالصانه درخواست هدایت نمودن از خداوند، همانگونه که خداوند ما را دستور می دهد که اینگونه از او بخواهیم: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ . پروردگارا ما را به راه راست راهنمائی فرما.
2) همنشینی با زنان صالحه زیرا زنان صالحه بهترین یاری دهنده بر هدایت و استمرار بر آن می باشند تا اینکه خداوند او را هدایت کند و رشد و تقوی را به او الهام کند تا اینکه خویش را ملزم به انجام اوامر خداوند نماید و حجابی را که خداوند زنان ایماندار را به آن دستور داده است، رعایت نماید.
بهانه هشتم :
هنوز وقتش نیامده و من هنوز کوچک می باشم و بعد از اینکه بزرگ شدم و حج نمودم، حجاب را رعایت خواهم نمود.
خواهر گرامی! فرشته مرگ، در دنیا می گردد پشت در منزلت ایستاده و منتظر فرمان خداوند می باشد تا اینکه در هر لحظه از لحظه های عمرت خداوند به او اجازه دهد، در را باز کند. خداوند می فرماید: فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلا یَسْتَقْدِمُونَ (اعراف: 34)
هر گروهی دارای مدّت زمانی (مشخّص و معلوم) است، و هنگامی که زمان (محدود) آنان به سر رسید، نه لحظهای (از آن) تأخیر خواهند کرد و نه لحظهای ( بر آن ) پیشی میگیرند.
مرگ کوچک و بزرگ نمی شناسد، شاید مرگ به سراغت بیاید در حالی که در این گناه بزرگ قرار داری و با آرایش و خودنمایی ات داری با خداوند محاربه می کنی.
بهانه نهم :
امکان مادی ندارم تا لباس هایم را به لباس شرعی تبدیل کنم.
و به این خواهر می گوییم: در راه به دست آوردن رضایت خداوند و برای رسیدن به بهشت، از دست دادن هر چیزگران قیمت و با ارزشی از جمله مال و نفس آسان است.
بهانه دهم :
حجاب را رعایت نمی کنم تا اینکه به این فرموده ی خداوند عمل کرده باشم که می فرماید: «وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ؛ بلکه نعمتهای پروردگارت را بازگو کن.»
پس چگونه نعمت هایی را که خداوند به من بخشیده است، از جمله موهای نرم و زیبایی ام را پنهان کنم؟
چنین زنی به کتاب خداوند و فرامین او عمل می کند تا آنجا که با هواهای نفسانی او هماهنگی داشته و با فهم او مطابقت داشته باشد، اما هنگامی که مطابق میل و خواسته ی او نباشد، آن را رها می کند، اگر اینگونه است پس چرا به این گفته خداوند عمل نمیکند می فرماید: وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا و زینت خویش را ( همچون سر، سینه، بازو، ساق، گردن، خلخال، گردنبند، بازوبند) نمایان نسازند، مگر آن مقدار (از جمال خلقت، همچون چهره و پنجه دست ها) و آن چیزها (از زینتآلات، همچون لباس و انگشتری و سرمه و خضاب) که (طبیعتاً) پیدا میگردد. [نور: 31] .
و چرا به این گفته ی خداوند عمل نمی کند که می فرماید: یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ رداهای خود را جمع وجور بر خویش فرو افکنند. [احزاب: 59].
بی گمان بزرگترین نعمتی که خداوند به ما داده است، نعمت ایمان و هدایت است. پس چرا بزرگترین نعمت هایی را که خداوند به تو ارازنی داشته است، که از جمله ی این نعمت ها حجاب شرعی می باشد، باز گو نمیکنی؟
عالي بود.