به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»؛ سعدالله زارعی طی یادداشتی نوشت: آمریکا بشدت از اینکه ایران میز مذاکره را ترک گوید، نگران است و از این رو میتوان در لابلای خط و نشان کشیدنها و شرطگذاریهایش، نگرانی آن از قطع گفتگو و بازگشت ایران به شرایط پیش از مذاکرات و توافقات اخیر ژنو را دید. به این عبارتهای جان کری وزیر امور خارجه آمریکا که در جلسه استماع کنگره بیان شده است، توجه کنید: «نقض توافق ژنو توسط ایران، واکنش نظامی آمریکا را در پی دارد»، «ما در یک دو راهی قرار داریم یا دیپلماسی یا ادامه خصومت و احتمالاً درگیری». یک نشریه آمریکایی - پلیتیکو- دو روز پیش نوشت وزیر خزانهداری آمریکا برای قانع کردن مجلس سنا به عدم تصویب تحریمهای جدید علیه ایران با نمایندگان آن گفتوگو میکند.
پلیتیکو در ادامه نوشت: «عدم تصویب تحریمهای جدید علیه ایران پیروزی بزرگی برای اوباماست». با این عبارات میتوان فهمید که هیأت حاکمه آمریکا با هر اقدامی که ایران را به شرایط قبل از مذاکرات و موافقتنامه اخیر برگرداند، بشدت مخالفند البته این به معنای پایبندی آمریکا به تعهداتش نیست کما اینکه اظهارات مقامات ارشد دولت آمریکا از عدم پایبندی حکایت میکنند.
آمریکاییها معتقدند توافق ژنو یک فرصت استثنایی برای کنترل ایران در اختیار واشنگتن قرار داده و میتواند مبنای محکمی برای وادار کردن ایران به امتیازدهی در سایر پروندهها باشد. دولت آمریکا معتقد است خود توافق ژنو راههایی را برای فرار از به رسمیت شناختن حقوق ایران و در نتیجه عمل نکردن غرب به تعهدات مندرج در بخش دوم توافقنامه در اختیار آنان قرار داده و میتواند در فرایند مذاکراتی تأمین گردد. بنابراین وقتی تحریم بعنوان یک اقدام فراتوافقنامه، این امکان بزرگ که غرب برای رسیدن به زمان آن، 10 سال خون دل خورده است را از آنان میگیرد، چرا باید تصویب شود. غرب و بویژه آمریکا تصویب چنین تحریمهایی را به نفع ایران ارزیابی میکنند.
جان کری به نمایندگان مجلس سنای آمریکا میگوید ما بر سر دو راهی قرار داریم یا باید با مذاکره به هدف برسیم یا باید بجنگیم. تکلیف جنگ کاملاً معلوم است هر عنصر نظامی یا سیاسی میداند که آمریکا جرأت ورود به یک جنگ دیگر را ندارد. اجتناب از جنگ در سوریه دقیقاً در همین چارچوب صورت گرفت. پس اگرچه اوباما و کری هر روزه از «گزینه جنگ» سخن میگویند ولی قطعاً و طی دهها سال آینده از جنگ علیه ایران خبری نیست. پس آمریکا یک راه در پیش رو دارد و آن هم مذاکره است.
تحلیل آمریکاییها، انگلیسیها و فرانسویها و حتی رژیم صهیونیستی این است که مذاکرات ژنو یک پیروزی بزرگ برای غرب بوده است - این تحلیل درست باشد یا نباشد، اعتقاد و جمعبندی غرب از مذاکرات و توافق اخیر است - لذا چیزی که غرب آن را پیروزی بزرگ میخواند چرا باید کنار بگذارد؟ از سوی دیگر غرب پیروزی در مذاکره را نتیجه تحریم میداند نه هنر دیپلماسی کما اینکه آنان توافقات ژنو را توافق ایران و نه توافق دولت روحانی ارزیابی میکنند. با این وصف چرا غرب باید موضوعی که سبب شکل دادن به یک مذاکره پیروز شده است را کنار بگذارد از این رو این طبیعیترین و منطقیترین صورتبندی است. الف: راه مواجهه با ایران مذاکره است، ب: راه موفقیت مذاکره، تحریم شدید است. در نتیجه: راه امتیاز گرفتن از ایران تحریم شدید است. کاملا پیداست که در چنین معادلهای ایران به هیچوجه نمیتواند با مذاکره به رفع تحریمها دست پیدا کند و از این رو این حرف آمریکاییها دقیق است که میگویند با توافق ژنو و با رسیدن به مرحله نهایی هم تحریمهای شدید علیه ایران حفظ میشود و در موضوعاتی از تشدید آن خودداری میشود. بر این اساس جان کری به کنگره میگوید: «همچنان قاطعانه به اجرای تحریمها علیه ایران ادامه میدهیم. براساس گامنهایی، ایران حق داشتن نیروگاه آبسنگین را ندارد.» وی همچنین در جلسه کمیته روابط خارجی مجلس سنا میگوید: « اگر ایران حمایتش از سوریه و حزبالله را ادامه دهد، تحریمها کاهش نمییابد. تحریمهای نفتی همچنان ادامه دارد.» و تلویزیون بیبیسی میگوید: «توافق ژنو نشانه موفقیت سیاست تحریم است لذا بعید است به سادگی تحریمها برداشته شوند».
با این وصف میتوانیم قاطعانه بگوئیم از منظر آمریکاییها بهترین راهی که آنان را به هدف «مهار ایران» نزدیک میکند، امتیازگیری از طریق مذاکره و در عین حال حفظ سختگیریهای گذشته است. اما در این خصوص به چند نکته اساسی باید توجه کرد:
1- مذاکره ضمن آنکه تنها راه مواجهه با ایران است در عین حال برای رسیدن به نتیجه به ضمائم و الزاماتی نیاز دارد. یکی از الزامات این است که طرف مقابل یعنی ایران هم به مذاکره رغبت نشان داده و آن را تنها راه تلقی کند. اگر مذاکره که تنها راه پیش روی آمریکاست، تنها راه پیش روی ایران نباشد و یا ایران خود را در شرایط مشابه آمریکا نبیند، اطمینانی به تداوم مذاکره و به نتیجه رساندن آن وجود ندارد. کاملا واضح است که اگر ایران بتواند فشار کنونی ناشی از تحریمها را تحمل کند و فشار ناشی از سوءمدیریتها را علاج کند، میتواند زیر بار «مذاکره تحمیلی» نرود. همینطور اگر ایران از یک سو بداند که تحریمهای اقتصادی به سقف رسیده و امکان عبور از این سقف هم برای تحریمکنندگان وجود ندارد و از سوی دیگر بداند که آمریکاییها بهعنوان اصلیترین کشور تحریمگر، بنا ندارند خدشهای به چارچوبهای اصلی تحریم وارد شده و در اندازهای که اثر تحریمها کاسته شود، ظاهر گردد و دلیلی برای تن دادن به چنین مذاکرهای وجود ندارد. همینطور اگر ایران بداند که حفظ آن تحریمها بعد از دو سال عملاً مقدور نیست و کشورهای همپیمان حاضر به ادامه این راه نیستند و جمهوری اسلامی میتواند با کمک بعضی از کشورها زهر این تحریمها- بهخصوص در دو حوزه بانکی و نفتی- را بگیرد، چرا باید به چنین مذاکرهای روی خوش نشان بدهد. با این وصف کاملاً واضح است که آمریکاییها در عین آنکه واقعاً نمیخواهند، اجرتالمثل همکاری ایران (با 1+5، شورای امنیت سازمان ملل و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، آنگونه که در مقدمه و مؤخره توافقنامه ژنو، به آن حکم شده است) را بپردازند در عین حال نمیتوانند با یک صورت مسئله کاملاً ضد ایرانی هم به میدان بیایند و لذا صورت موضوع را بهگونهای تنظیم کردهاند که طرف ایرانی بتواند در داخل کشور خود ادعا کند که گامها دو جانبه و متوازن بوده است. با این وصف از همین حالا میتوان صورتبندی- رنگ و لعاب- و ماهیت- واقعیت- گام نهایی مورد نظر آمریکاییها را به طور نسبتاً دقیق، پیشخوانی کرد.
2- کاملاً واضح است که آمریکاییها بابت تضمین تداوم پیدا کردن مذاکرات ژنو، فقط نگران رفتار و تصمیم ایران نیستند، بلکه به نظر این قلم، بیش از آن، آمریکاییها نگران حفظ موضع واحد 1+5 در قبال ایران هستند. آمریکاییها معتقدند عدم پایبندی ایران به تعهدات خود در سند ژنو، موضع 1+5 را منسجم میکند اما اگر گروه 1+5 با نظر آمریکا همراه نشوند، ایران تردیدی در کنار گذاشتن توافق ژنو نمیکند. اظهارات چند روز پیش جانکری در جلسه استماع مجلس سنای آمریکا از عمق این نگرانی حکایت میکند. کری گفت: «تصویب تحریم جدید علیه ایران، اتحاد گروه 1+5 را از هم میپاشد» به نظر میآید که بکار بردن عبارت جنگ از سوی مقامات ارشد آمریکا در حدفاصل گام اول تا گام نهایی مذاکرات ژنو نه برای ترساندن ایران و واداشتن آن به تداوم مذاکره و ادامه مسیر از گام اول به گام آخر بلکه برای منسجم نگه داشتن گروه 1+5 میباشد به این معنا که آمریکا میخواهد آنان را متقاعد کند که بین پذیرش جنگ آمریکا با ایران یا جمع شدن حول محور آمریکا علیه ایران یکی را انتخاب کنند و از آنجا که این کشورها در ماجرای سوریه نشان دادند که با جنگ مخالفند بنابراین آنان را به گزینه دوم یعنی همراهی با آمریکا در ژنو در حدفاصل گام اول تا گام آخر سوق میدهد.
ادامه یافتن مذاکرات ژنو و به نتیجه رساندن آن، از نظر آمریکا قطعی نیست و میتواند یا به دلیل پا پس کشیدن ایران و یا به دلیل عدم همراهی گروه 5+1 در نیمه راه از بین برود و این برای آمریکا که واقعا گزینه دیگری در اختیار ندارد، خطرناک بوده و یک شکست فاحش میباشد.
3- آمریکاییها از داخل ایران نیز به شدت نگران میباشند. مقامات آمریکایی در یک تحلیل نسبتا دقیق میگویند اختیارات روحانی و تیم او در مذاکره محدود به همراهی سایر بخشهای نظام جمهوری اسلامی است بنابراین اگر در فضای ملی و نخبگی، جمعبندی ایرانیان نسبت به مذاکرات، روند و سرانجام آن مثبت نباشد، این مذاکرات در هر نقطهای که باشد متوقف میشود کما اینکه یک مصوبه دو خطی مجلس میتواند توافقات ژنو را کانلمیکن نماید چه رسد به این که رهبری محبوب نظام در واکنش به زیادهخواهی آمریکا، با یک جمله کوتاه روند را متوقف گرداند. همین سه روز پیش موسسه معتبر نظرسنجی «زاگبی»، نتیجه نظرسنجی تلفنی اخیر خود از شهروندان ایرانی را اینگونه منعکس کرد: «96 درصد شهروندان ایرانی معتقدند ادامه برنامه اتمی به تحریمهای وضع شده میارزید» این موسسه آمریکایی نتیجه گرفت: «تصور غرب درست نیست، اکثر ایرانیان از ادامه برنامه اتمی ایران با وجود تحریمها، حمایت میکنند.» با این وصف تکلیف تیم مذاکره با زیادهخواهی غرب و تغییر تدریجی نگاه داخل نسبت به مذاکرات ژنو، معلوم است. تیم ایرانی میتواند در این فضا تا حد زیادی فضای مذاکرات را عوض کند. کما اینکه یک خط پاسخ دکتر ظریف به مجله «تایم» آمریکا- مبنی بر این که تصویب هر نوع تحریم جدید در کنگره بنیاد توافق ژنو را بهم خواهد ریخت- آمریکاییها را به شدت نگران کرد و وزرای سیاسی و اقتصادی دولت - خارجه و خزانهداری- را وا داشت که جلوی هر اقدام جدید را بگیرند. این به خوبی نشان میدهد که آمریکا از بهم ریختن وضعیت موجود نگران است و این همان نقطه ضعف بزرگی است که دیپلمات میباید روی آن سوار شود.
4- تیم مذاکرهکننده ایران باید از فضای خوشبینی کنونی خارج شود و بداند که اصولا بحث هستهای ایران در هر دو شکل مورد بحث غرب، یک موضوع حاشیهای است البته موضوعی که با همه حاشیهای بودن یک شاخص برای ارزیابی قدرت ایران در دفاع از استقلال، هویت و حقوق خود است، مسئله اصلی غرب، «قدرت» ایران است که توانایی هستهای با همه اهمیت آن یک نقطه در این قدرت است. توانایی ایران در مدیریت تحولات منطقه و شکلدهی به یک قدرت بزرگ منطقهای و بینالمللی نقطه کانونی و اصلی «قدرت» ایران است و از این روست که در بحبوحه بحث مذاکرات مقدماتی ژنو، جانکری پای بحث سوریه و حزبالله را به میان کشید و کاهش تحریمها را منوط به کوتاه آمدن ایران در این قبیل پروندهها کرد.
منبع: کیهان