گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- عبدالعلی مهدی؛ حزب خداوند تنها حزبی است که خداوند وعده رستگاری را برای این حزب داده است. حزب الله طبق وعده الهی در دنیا غلبه خواهند کرد و در آخرت جزو رستگاران خواهند بود. هر کسی که داخل در حزب خداوند نشود راهی جز ورود در حزب شیطان ندارد. زندگی همه انسانها انتخاب بین این دو حزب است. مردمان یا حزب شیطان را بر میگزینند یا حزب خداوند و رستگاری ابدی را انتخاب میکنند.
محمد بن ابی بکر از حزب خدا است
محمدبن ابوبکر یکی از اصحاب امیر المومنین میباشد که توانست به خوبی حزب خدا را انتخاب نماید و وارد حزب الله شود و در جنگ صفین از لشکریان حضرت امیر المومنین قرار گیرد. قرآن کریم مهمترین ویژگی حزب الله را بیان میدارد و تنها کسانی که حائز این ویژگی هستند داخل در حزب خداوند هستند. خداوند یک ویژگی بسیار مهم برای حزب خدا در قرآن کریم بیان میدارد که میتوان محمد بن ابی بکر را طبق این آیه شریف از حزب خدا دانست.
خداوند میفرماید: «قومى را نیابى که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند [و] کسانى را که با خدا و رسولش مخالفت کردهاند- هر چند پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره آنان باشند- دوست بدارند. در دل اینهاست که [خدا] ایمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود تأیید کرده است، و آنان را به بهشتهایی که از زیر [درختان] آن جویهایی روان است در مىآورد همیشه در آنجا ماندگارند خدا از ایشان خشنود و آنها از او خشنودند، ایناناند حزب خدا. آرى، حزب خداست که رستگارانند». (مجادله 22)
در این آیه شریفه خداوند ایمان به خدا را قبول نمیکند الا اینکه دوستی و محبت دشمنان خدا در قلب ایمان آورندگان به خدا نباشد. نمیشود هم به خداوند ایمان آورد و هم با دشمنان خداوند دوست بود و یا دوستی و محبت ایشان را در قلب نگه داشت. هرچند که دشمنان خداوند از نزدیکترین اشخاص به مومنین باشند.
خداوند متعال تنها مؤمنینی را از حزب خدا میداند که این ویژگی مهم را داشته باشند و فقط ادعای ایمان نداشته باشند، بلکه از دشمنان خداوند نیز بیزار باشند. محمد بن ابی بکر توانست به این آیه قرآن عمل بنماید و دوستی خداوند را بر دوستی عشیرهاش و پدرش ترجیح داد. به امیر المومنین علی بن ابیطالب علیهما الصلاه و السلام پیوست و در صفین در رکاب امیر المومنین جنگید و با معاویه به جنگ پرداخت و از معاویه و حزب سقیفه اعلان برائت کرد.
محمد بن ابوبکر با توجه به موقعیت قبیله و انتسابش به ابوبکر اولین زمامدار برخاسته از سقیفه میتوانست برای خود در میان پیروان سقیفه محبوبیت بسیاری را جلب نماید و به مطامع دنیوی دست یابد. اما او دوستی خداوند را بردوستی خاندان خویش ترجیح داد حتی در جنگ جمل که عایشه دختر ابوبکر راس فتنه بود او به سمت دشمنان امیر المومنین متمایل نشد.
نامه نگاری محمد بن ابوبکر با معاویه
محمد بن ابوبکر نه تنها در صفین و جمل حق را به خوبی شناخت و از توفیق یاری امیرالمومنین محروم نماند، بلکه به رسوا کردن مخالفان منافق امیرالمومنین پرداخت جناب محمد بن ابوبکر طی نامهای معاویه را به خاطر نافرمانی از امام شدیدا نکوهش کرد و معاویه در جواب فرزند ابوبکر این چنین نوشت: «ما و پدرت فضل و برتری فرزند ابوطالب را می دانستیم و حق او را بر خود لازم می شمردیم . پدر تو ... و عمر ،اولین کسانی بودند که حق حضرت علی را غصب کردند و با وی مخالفت نمودند. این دو نفر، طبق نقشه قبلی، دست اتفاق به یکدیگر دادند سپس علی را به بیعت خود خواندند... بنابر این آنچه اکنون ما برآنیم، اگر راه صواب و حقیقت باشد پدر تو پایه گذار آن است و ماشریک اوییم و اگر پدرت چنان نمی کرد ما هر گز با فرزند ابوطالب مخالفت نکرده ،مسند خلافت را به او واگذار می کردیم ....»(وقعه الصفین ،ص 135،چاپ قاهره،1365)
آری !نامه محمد بن ابوبکر باعث نوشتن پاسخی از طرف معاویه شد که این اعتراف معاویه بر آنچه که در گذشته از غصب خلافت امیر المومنین علیه السلام اتفاق افتاده است پرده برداشت و این نامه از آن جهت اهمیت دارد که اعتراف دشمن امیر المومنین به ظلم به آن حضرت است و نیز اعتراف به این نکته مهم که گذشتگان نیز حق آن حضرت را در خلافت غصب کردند. این نامه نگاری را یکی از منابع تاریخی غیر شیعه نقل نموده است.
معاویه در این نامه به صراحت مینگارد که اگر امروز من بر علی علیه السلام ظلم میکنم؛ اولین ظالم به آن حضرت نبودهام ؛ بلکه من بر سیره پدرت و زمام دار دوم هستم. همان گونه که آن دو به علی بن ابیطالب ظلم کردند و خطاب به محمد بن ابی بکر مینویسد اگر نسبت به ظلم من اعتراض داری اول باید به پدرت اعتراض کنی.
بیعتی دوباره بر اساس دوستی واقعی
محمد پسر ابوبکر به امیر المومنان عرض کرد دست (مبارک) را بده تا با شما بیعت کنم، حضرت فرمود مگر بیعت نکردهای؟ گفت چرا حضرت دست مبارک را به سوی او دراز نمود، او (دست حضرت را گرفت و) گفت شهادت میدهم شما پیشوایی هستی که بر همه واجب است از شما اطاعت کنند.
آری! محمد فرزند ابوبکر با عمل به این آیه شریفه قرآن داخل در حزب خداوند شد و بهشت ابدی را برای خویش انتخاب نمود.
اهمیت نقش تربیتی مادران
حضرت فرمود نجابت محمد پسر ابوبکر از طرف مادرش اسماء بود نه از طرف پدرش (رجال کشی ص 64) هر چند پسر نوح با کردار بدش خاندان نبوتش را گم کرد، اما تاثیر اعتقادی بسیار عمیق مادر محمد بن ابوبکر که اگر چه همسر ابوبکر بود، اما از محبین و ارادتمندان به امیرالمومنین علی علیه السلام بود باعث شد که محمدبن ابوبکر راه هدایت را بیابد. بسیار حائز اهمیت است نقش مادرانی که اهل معرفت هستند. توجه به این نکته میتواند نقش مادر محمد بن ابی بکر را بیش از بیش نمایان سازد.
نگاه بالاتر به این نکته نقش بسیار تاثیرگذار مادران و وظیفه بسیار مهم و خطیر ایشان را نمایان میسازد. بی شک در امروز که جامعه جوان و نوجوان ما جمعیت هدف انواع انحرافات اعتقادی و اخلاقی قرار دارند. این نقش مهم مادران از اهمیت بالاتری برخوردار است. بی شک باید مادران نسبت به فراگیری معالم دین از منابع دست اول و انتقال آن معارف به کودکان و فرزندانش بیش از پیش اهتمام داشته باشند.
مهم ترین مبنا و اساس در تربیت
یکی از آموزههایی که باید توسط مادران و همه نهادهای تربیتی به جامعه آموزش داده شود «دوست داشتن» و «دوست نداشتن» است. اینکه چه چیزی را و چه کسی را دوست داشته باشیم و چه کسی را دوست نداشته باشیم هر چند در بدو امر مساله ای بسیار ساده است و حتی ارزش اینکه یکی از آموزههای تربیتی قرار بگیرد را نداشته باشد، اما نکته بسیار مهم این است که رکن تمام آموزههای تربیتی «دوست داشتن» و «دوست نداشتن » است.
اگر دوست داشتن خوبیها و آنچه که باید«دوست داشت» در قلب کودک و نوجوان ریشه بدواند. آنچه که از این ریشه در قلب انسان منشعب خواهد شد چیزی جز خیر و خوبی نخواهد بود و اگر دوست نداشتن و دشمن داشتن آن چیزی که باید از آن دور بود و آن را «دوست نداشت» در قلب شخصی از کودکی ریشه بدواند آن شخص هیچ گاه به سمت شرارتهایی که از آن چیز بر میخیزد تمایل نخواهد داشت چه برسد به اینکه بخواهد این شرور را مرتکب شود.
برای مثال میتوان گفت که کسی که در قلب او بغض و نفرت از «سیگار » وجود دارد نسبت به اعتیاد به مواد مخدر ایمن شده است. شاید این سرّ تاکید بسیار آیات و روایات ما درباره تولی و تبری باشد. هر چند «تولی» و« تبری» یکی از ضرورتهای دین میباشد همان گونه که نماز و روزه و حج از ارکان دین میباشند، اما نباید از اثر رفتاری و تربیتی بسیار مهم «دوست داشتن» و «دشمن داشتن» غفلت کرد.
مسئله «دوست داشتن و دشمن داشتن» از مهم ترین واجبات
خداوند متعال مهمترین ویژگی کسانی که از حزب خدا هستند و مورد تایید از جانب خداوند قرار میگیرند را دشمن داشتن دشمنان خدا معرفی نموده است و دوست نداشتن کسانی که خدا را دوست ندارند . این آیه تاکید بسیار مهمی بر این نکته دارد که ملاک گزینش حزب الهی دوست داشتن و دوست نداشتن است.
وظیفه دوست داشتن و دوست نداشتن همیشه برای همه وجود دارد و نشانه حزب خدا بودن میباشد. امام باقر علیه السلام میفرماید: «هنگامی که اراده کردی که بدانی که در تو خیری هست یا نه به قلب خویش نگاه کن اگر در قلب تو دوست داشتن اهل طاعت خداوند بود و بغض و دشمنی اهل معصیت خداوند پس در وجود تو خیر است و خداوند تو را دوست میدارد و هنگامی که اهل اطاعت و بندگی را دشمن میداشتی و اهل معصیت را دوست میداشتی هیچ خیری در تو نیست و خداوند تو را دشمن میدارد و هر کسی همراه کسی خواهد بود که او را دوست میدارد.
و محمد بن ابوبکر دوستی اهل اطاعت و بندگی و دشمنی اهل معصیت و گناه در قلبش جای گرفت. از این رو بود که خداوند محمد بن ابی بکر را دوست داشت.