به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»؛ مجتبی اصغری طی یادداشتی نوشت: قبیلهگرایی سیاسی، صفتی برآمده از بیتقوایی حزبی است. فرد فرد یک حزب یا یک گروه سیاسی که اجتماعی با هدف قبیلهگرایی تشکیل میدهند باید آلوده به صفت بیتقوایی باشند تا به واسطه این همگرایی شیطانی از خطای هم قبیله خویش «دفاع» کرده و حتی در این راه ناقدان و دلسوزان را نیز بینصیب از بیانصافی برآمده از بیتقوایی خویش نگذارند. در مقابل مشی و منش حافظان و یاوران امام و امت در حکومت اسلامی اکیدا چنین نیست. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: «وقتی در میدان جنگ دیدی رفیق تو ضعیفتر است، به شکرانه نعمت شجاعت، به کمک او بشتاب.» با تمسک به سنت الهی و سیره علوی به نقد پرونده ملی نقض یکجانبه توافق هستهای کشورمان با غرب از جانب دولت آمریکا ورود میکنیم. برخلاف همه تشنجآفرینیهای چند ماه گذشته از جانب رسانههای موسوم به زنجیرهای آنچه توافق نهچندان شیرین ژنو را با مرگی زودهنگام روبهرو ساخت نه تحلیلهای جبهه حامیان انقلاب اسلامی بود که درشتگویی، بدعهدی و خیانتپیشگی غربیها را از رسانههای جهانی رصد میکردند و نه پیشبینیهای رسانههای خیرخواه وطنی!
پیش از این در همین ستون نوشتیم نخستین نتیجه تکیه بر تحلیل غلط از جامعه سیاسی آمریکا و اسرائیل، سیاستورزی اشتباه در عرصه جهانی است. وقتی وزیر خارجه کشورمان با تاکید بر ترویج تحلیل مندرآوردی یک جوجه فراماسون سوئدی – آمریکایی- ایرانی، اوباما و جان کری را «ضدصهیونیست» میخواند و طرح دوگانهسازی قدرت میان آمریکا و سایه خاورمیانهایاش را صادقانه باور میکند اجبارا پس از عهدشکنی عمدی «دولت» آمریکا – نه کنگره وابسته به آیپک!- ناچار به توضیحدهی به بچههای انقلاب است. اکنون دکتر ظریف باید به ملت و رسانهها توضیح دهد در چنین شرایطی اوباما و جان کری در دسته صهیونیستهای باهوش طبقهبندی میشوند یا گونهای جدید به نام «شبهصهیونیست» یا مثلا «صهیونیستنما» به تحلیلهای دستگاه سیاست خارجی کشورمان اضافه خواهد شد؟!
توجه به این نکته ضروری است که هدف از بازکردن مجدد پرونده تحلیلهای سه ماه گذشته خدای ناکرده نواختن دیپلماتهای ایرانی به چوب بیوفایی و بدعهدی نیست. وقتی تیمی از جانب یک ملت برای ماموریتی ویژه انتخاب میشود همگی در نتیجه نیز سهیم هستیم حال چه سهممان «برد-برد» باشد چه «باخت – برد»! آنچه بسیار مهم است اصلاح تحلیلهایی است که بنیاد تصمیمات دستکم 4 سال آینده دستگاه دیپلماسی کشور بر آنها گذارده میشود. به قول شهید حسن باقری در کلیپ مشهور سرزنش فرماندهان گردانهای خودی پس از شکست عملیات «تصور اینکه چون حق با ما است پس خدا ما را بدون شناسایی دقیق و زحمت کشیدن پیروز میکند از اساس باطل است! نمیشود که دشمن زحمت بکشد و ما بدون تلاش پیروز شویم؛ این برخلاف سنتهای الهی است!»
برژینسکی سالها عملیات شناسایی در مرزهای فکری ایرانیان را مدیریت کرد آقای وزیر امور خارجه! دستکم خود جنابعالی ساعتها با شاگردان وی در سمت نماینده ایران در سازمان ملل گفتوگو داشتهاید. اگر ما به نام دیپلماسی عمومی در فیسبوک، یک صفحه فارسی با مخاطب ایرانی را ماهها با هدف برچسب زدن و صهیونیست خواندن منتقدان باز نگه میداریم بد نیست گاهی هم بیاد بیاوریم این همان طرح 50 و چند ساله وزارت خارجه آمریکاست که امروز حاصل تحلیلها و برآوردهای دقیقش تا اینجای کار ایران و ایرانی را بازنده میدان دیپلماسی ساخته است! نشست و برخاست «بی اجازه یا با اجازه» در هزار اندیشکده آمریکایی- اسرائیلی نه تنها یک خط به تحلیلسازی درست دستگاه سیاست خارجی ما کمک نکرد بلکه تصویری دقیق از فضای فکری وزارت امورخارجه ایران و دیپلماتهای وطنی به آمریکا و اسرائیل بخشید. اینگونه میشود که تریتا پارسی گستاخانه از تصویر کتابخانه پشت صحنه پیام ویدئویی وزیر امور خارجه ایران برای تبلیغ کتاب خود در فیس بوک بهره میبرد و در عین حال به شورای روابط خارجی آمریکا پیشنهاد میکند برای نشاندن ایران بر سر میز مذاکره از فرصت میان تاثیرگذاری حداکثری تحریمهای گذشته و ترس از تصویب تحریمهای جدید پیش رو در کنگره بهره ببرند! عجبا از اندازه ایرانی بودن دیپلماسی که برآمده از تز دکترای پارسی به رهبری فوکویاما و برژینسکی و سیک و رمضانی است و با بودجه بنیاد برادران راکفلر کتاب میشود! با کدام حقیقتسنج صحت چنین تحلیلهایی را بسنجیم تا باورمان شود آیپک با آن همه قدرت اجازه رئیسجمهور شدن اوبامای آنتیصهیون(!) را با شعار «آخرین منجی یهود» زیرسبیلی صادر کرده است!
حال این اوبامای نئولیبرال صلحطلب و ویلیام برنز و وندی شرمن به اندازهای در دستگاه سیاست خارجی ایران «صداقتپیشه و قابل اعتماد» ارزیابی شدهاند که ما همه تخم مرغهای دیپلماسیمان را آسودهخاطر در سبد آنها میگذاریم و پیش پیش فرمان جشن ملی نیز بابت امضای توافقی آسمانی صادر میکنیم! بپذیرید میان آمریکا و سگ هار خاورمیانهایاش هیچ فاصلهای نیست. آنچه در ظاهر به نمایش گذارده میشود تنها برای خام کردن ملتهای عرب است تا به واسطه رقیبآفرینی در صحنه بینالملل مسیر چاپیدن ماندگارشان هموارتر شود. بناست روی عربستان و قطر و امارات و اردن و بحرین که در ماجرای سوریه گمان بیصاحبی برشان داشته بود کم شود اگرنه آن که تصور میکند آمریکا تولههای نفتیاش را زمین گذاشته تا آغوش خود را برای ایران هستهای تا دندان مسلح با دیسیپلین ایدئولوژیک جهانی در مرحله ورود به باشگاه قدرت باز کند یا سیاست نخوانده یا با لقمهگیریهای عرصه روابط بینالملل بیگانه است. کلید سازشکار ساختن ملتهای خاورمیانه «به گمان» حرامخواران اقتصادی شورای روابط خارجی آمریکا در دست دولت ایران است و با سوار کردن چند کلک دیپلماتیک هم از دست ایرانیان خارج میشود و در جیب اسرائیل و نتانیاهو گذارده خواهد شد. برآورد استراتژیک غلط که فقط اختصاص به ما ندارد! اینجای کار را دشمن غلط پنداشته است چون کلید نجات اسرائیل از موج بیداری اسلامی ملتهای مسلمان منطقه را امام خمینی(ره) سالها پیش نابود کردند و شاه کلیدش نیز هرگز یافت نشد! لازمه ایجاد صلح جهانی، ورافتادن ظالمین و مستکبرین است و همهگیری عدالت جهانی! اگرنه سالهاست راکفلرها بخش عظیمی از بودجه نفتیشان را آشکارا خرج پروژه «peace building» -صلحسازی!- میکنند. اتفاقا خیلی از همین مدیران رسانههای زنجیرهای پیش و پس از این سبیلشان با این نرخهای حرام چرب میشود. سنت الهی میگوید ظلم دوام نمیآورد و حتی اگر همه ثروت قارونهای غربی و شرقی خرج پروژه صلح خاورمیانه شود... بیفایده باقی میماند! حتی در حوزه فلسطین اشغالی! یا در پایگاه نظامی بحرین! از آن بدتر در باریکه غزه! در بلندیهای جولان! سوریه که دیگر روضه حضرت عباس است! بماند برای بعد!
یک کلام ختم کلام! دیپلماسی ایرانی تا زمانی که برآمده از تئوریپردازیهای دانشکدههای روابط بینالملل آمریکایی و انگلیسی باشد نسخه ضد آن همزمان با نمایش بینالمللی از جانب غرب به اجرا گذاشته خواهد شد. فراموش نکنیم همان دانشگاههایی که از پذیرش دانشجویان ایرانی در رشتههای مرتبط با علوم تکنولوژی لب مرزی خودداری میکنند آغوششان به روی دیپلماتها و دانشجویان نخبه ایرانی در علوم انسانی توأم با ارائه انواع بورس تحصیلی و کمکهزینههای تشویقی گشوده است. به جای رجوع به 10 یا 20 روز قبل از توافق گاهی لازم است حوادث بیست سال گذشته را مرور کنیم. با مرور حاصل جمع«تماس» با سرداران دیپلماسی عمومی آمریکا و اسرائیل که اتفاقا خود را خسته از صهیونیسم نشان میدادند، پرونده تاریخی گذشته را مرور کنید. نطفه نخستین تحلیلهای غلط اندر غلط باند نیویورکیها درباره جامعه آمریکا و روابط دولتهای ایالات متحده و رژیم صهیونیستی کی وکجا شکل گرفت؟ فراموش نکنیم هر شکست پلی برای دستیابی به موفقیتهای آتی است. تکیه بر سرمایه و فکر ایرانی در کنار بهکارگیری نسخههای وطنپرستانه دیپلماسی ایرانی قطعا در آینده نزدیک به لطف خداوند متعال، گرهگشا خواهد بود. در مقابل نتیجه تلاش برای کاهش قدرت ملی به منظور گشادهدستی در معامله منافع یک ملت بر سر میزه مذاکره بدنامی تاریخی به بار خواهد آورد که اهداف حداقلی همقبیلهایها نیز در پس عواقب سهمگین آن برآورده نخواهد شد.
منبع: وطن امروز