به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، جلسه سخنرانی حسن رحیم پور ازغدی با موضوع مفهوم یابی اسلامی در سینمای دینی عصر پنج شنبه ساعت 18 در سالن شماره یک سینما فلسطین برگزار شد.
هر تعریفی از دین بدهید تعریف سینمای دینی هم با آن تغییر می کند
حسن رحیم پور ازغدی سخنانش را با اشاره به این موضوع آغاز کرد که تعاریفی که از سینما و نسبت فرم و محتوا ارائه می شود مختلف و متکثر است. وی به همین نسبت تعاریف و تعابیری که از دین می شود را هم متفاوت دانست و گفت: هر تعریفی که از دین ارائه کنید مفهوم سینمای دینی هم برای مخاطب تغییر می کند.
به نظر رحیم پور دین محمل تعابیر و برداشت های متفاوتی است به طوری که در منطق بودیسم، کاتولیک، پروتستان، و آئین های مشرکانه هر کدام یک معنا می دهد که هیچ کدام از اینها در تعریف اسلام از دین، تعریف جامع و مانعی نیست و وقتی از معنا تفسیر مادی ارائه می شود این با اصول اسلامی سازگار نیست.
رحیم پور تأکید کرد: در اینجا از سینمای اسلامی سخن خواهیم گفت و نه سینمای دینی به معنای اعم.
وی افزود: در اسلام هم تفاسیری می بینید که با هم اختلاف های جدی دارند. رویکرد تصوف در بین مسلمین با رویکرد تفکیری ها کاملا تفاوت می کند. بنابراین وقتی از سینمای اسلامی سخن می گوییم حتما باید یک تفکیک مفهومی و یک مرزبندی و به معنای طلبگی تقریر محل نزاع صورت بگیرد. در خیلی از بحث های روشنفکری و ژورنالیستی محل نزاع دقیق مشخص نمی شود لذا حرفهایی کلی و مبهم و تصادف های مصنوعی و غیرضروری پیش می آید. گاهی هم یک تعبیر واحد است ولی اصلا منظور واحدی ندارند و ما این مشکل را در بسیاری از عرصه های هنر داریم. خیلی از رد و قبول ها که به نتیجه نمی رسد و در آنها احساس می کنیم که تکافوی ادله شده است و پوچی و سرگردانی را به دنبال می آورد منشأ بسیاری از آنها طرح سوال نادرست است.
رحیم پور ادامه داد: هر سوالی در بطن خودش پیش فرض هایی دارد اما بسیاری از مسلمات در واقع مسلم نیست. وقتی سوال غلط طرح شد نابغه هم که باشید دادن جواب فقط مشکل را لایه بندی می کند و لایه های تازه ای از مشکل ایجاد می شود. در مفاهیم سینما و دین هم دقیقا با همین مشکل طرف هستیم. معنویتی که امروز در سینما مطرح می شود یک سرش ممکن است به مالیخولیا، یک سرش به جنون و سر دیگرش به کلیات اخلاقی مربوط شود و به غلط همه اینها سینمای معنوی و دینی تعبیر شده است.
این پژوهشگر دینی سخنان خود را به سوالاتی که سال گذشته در جشنواره عمار و در جلسه ای مشابه صورت گرفته بود مربوط کرد و گفت: یک دسته از سوال ها مربوط به خیال و تخیل در سینما و نسبت آن با سینمای اسلامی بود، یک بخش در مورد جمال و زیبایی شناسی اسلامی تا آنجا که به سینما و سینماگر مربوط می شود و بخش سوم هم مربوط به آمال و امیال بود که نقش تمایلات و امیال بشر در خود کارگردان و سناریست چقدر است؟ بنابراین سعی می کنم در سه بعد خیال، جمال، و آمال به سوالاتی که مطرح شده است پاسخ بگویم.
منابع اسلامی به مثابه سوژه های سینمایی
ازغدی بخش دوم سخنان خود را با اشاره به ظرفیت های مفهومی منابع اسلامی به مثابه سوژه های سینمایی ادامه داد و عنوان کرد که به اجمال به این سوال پاسخ خواهد داد که به چه معنا مفاهیم اسلامی می توانند سوژه های اسلامی باشند؟
این پژوهشگر معارف اسلامی تأکید کرد: شاید نتوان هیچ طبقه بندی آهنینی بین سینمای اسلامی و غیراسلامی ترسیم کرد چرا که دین عرصه های متنوع و گسترده ای دارد و مشترکاتی با سایر مذاهب دارد. اینطور نیست که همه چیز را به اسلامی یا غیراسلامی تقسیم کرد. اینطور نیست که اسلام با سایر ادیان و مذاهب فقط فارقات داشته باشد، مشترکات زیادی هم وجود دارد. با معیارهایی که عرض خواهم کرد این را توجه خواهم داد که یک اثر هنری و از جمله یک فیلم می تواند از جهاتی اسلامی باشد و از جهات دیگر غیر اسلامی باشد. یعنی ممکن است بعضی مفاهیم انسانی و اسلامی را درست منتقل کند و در جایی همان مفاهیم را تخریب کند. هر پدیده بشری مرکبی می تواند چنین خصوصیتی داشته باشد. چنانچه در جایی می توان اثر را هنرمندانه ارائه کرد و در جایی کاملا غیرجذاب.
هر فیلم می تواند اسلامی و اسلامی تر باشد
رحیم پور ازغدی خصیصه اسلامی بودن را تشکیکی دانست و گفت: هر فیلم و اثر هنری می تواند اسلامی و اسلامی تر باشد و بنابراین صفت مشکک پیدا می کند. همانطور که عمل ما می تواند مومنانه و مومنانه تر باشد. همینطور درباره آثار یک محصول هنری هم می تواند تحت چنین شرایط باشد.
به نظر وی، چون اسلام پیش فرضش این است که انسان فطرت الهی دارد و خداوند فطرت بشر را رو به حق آفریده اینها زمینه هایی است برای کمک به فیلمساز مسلمان و کمک به جهانی شدن او. بیشتر آموزه های اسلام اگر هنرمندانه و درست مطرح بشود و مفهوم دستکاری نشود حتما مخاطب جهانی دارد. اگر محاسن مکتب اسلام را به مردم به صورت خالص بخوانید از آن استقبال خواهند کرد. اینها را برای کسانی می گویم که فکر می کنند سینمای عماری و ایدئولوژیک مخاطب جهانی ندارد.
اهل عدالت به احترام سینمای اسلامی بلند می شوند و کف می زنند
رحیم پور در توضیح سخنانش اضافه کرد: اخلاق و حقوق بشری که اسلام ارائه می کند اخلاق و حقوق بشر جهانی است. بنابراین یک ظرفیت بزرگی برای نفوذ در مخاطب جهانی وجود دارد. آنها که در دنیا اهل فکر و عدالتند و بشر دوست واقعی اند اینها به احترام همچنین سینمایی حتما بلند می شوند و کف می زنند.
رحیم پور با گفتن اینکه در رأس عقلانیت اسلامی یک توحید قرار دارد و محبت و عشق به بشر از آن منبع واحد ناشی می شود، در میان شرکت کنندگان در جشنواره عمار ابراز امیدواری کرد اگر با همین ترتیب جلو بروید ان شاء الله عمار در ده سال آینده جهانی خواهد شد.
وی درباره رابطه معنویت و توحید در فرهنگ اسلامی توضیح داد: معنویت در سینمای اسلامی با توحید و مبدا و معاد گره خورده است و معنویت از عدالت اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر جدا نیست.
بگوییم سینمای اسلامی نه سینمای دینی و معنوی
رحیم پور مجددا تأکید کرد: بهتر است که اصطلاح سینمای اسلامی را به کار ببریم و نه سینمای دینی و نه سینمای معنوی را. سینمای دفاع از خانواده و سینمای اخلاق و سینمای نظم و اخلاق و مدیریت و مدارا و سینمای برابری همه در ذیل سینمای اسلامی قرار می گیرد. به این معنا اگر نگاه کنید در هر صفحه از قرآن و هر روایتی می توان سوژه های سینمایی پیدا کرد.
رحیم پور افزود: در اسلام، حقوق انسان زیر سایه خدا تعریف شده است و همه این ارزش ها را باید به توحید گره زد. اگر اینها را بدون دین مطرح کردیم می شود اخلاق سکولار. می شود معنویت دنیا گرا که هدفش مادی است و در واقع مادی کردن معنا است. اما معنوی کردن اسلامی یعنی معنوی کردن ماده، انبیا آمده اند به ما بگویند ماده را چگونه به معنا تبدیل کنیم، اما خطوط دیگر آمده اند که بگویند معنا را هم مادی کنیم. به این معنا ما سینمای اسلامی و اسلامی تر می توانیم داشته باشیم و دیگر اینکه یک فیلم هم می تواند اسلامی باشد و هم در قسمت هایی ضداسلامی باشد.
این نویسنده بیان کرد: مثلا وقتی یقین را با تکبر و تعصب اشتباه بگیریم یا مدارا را با انفعال یا وقتی تواضع را باذلت اشتباه بگیریم یا صبر را با وادادگی اشتباه بگیریم، اخلاق را با مفهوم انفعال تعریف کنیم، جهاد فعالانه را به دنیا طلبی و حرص اشتباه بگیریم، اینها می تواند اشتباهاتی باشد که مفاهیم اسلامی را به ضداسلامی تبدیل کند.
رحیم پور در مورد مقدمات شکل گرفتن یک سینمای اسلامی تذکر داد: سینمای اسلامی برای اینکه اسلامی باشد باید سینماگرش با مفاهیم اسلامی آشنا باشد و هر چه با تکنیک و فن و ذوق سینمایی کار کنیم می تواند سینماتر باشد. پس سینمای اسلامی می تواند سینمایی تر باشد یا نباشد، و اسلامی تر باشد یا نباشد.
هرآنچه از هالیوود می آید ضد اسلامی نیست
وی در نادرست بودن خط کشی سینمای اسلامی و غیراسلامی توضیح داد: قبول داریم که ایدئولوژی هالیوودی وجود دارد اما معنی آن نیست که هر چه از آنجا آمده حاوی مفاهیم ضداسلامی است. مثلا فیلمی که مفهوم وفا را نشان می دهد، این مفهوم اسلامی است به شرطی که از توحید جدا نشود. در هیچ سینمایی صفات غیراسلامی را به قهرمان نسبت نمی دهند منتها مصداقا جای قهرمان و ضدقهرمان را عوض می کنند و ارزش و ضدارزش را با هم خلط می کنند. یعنی قهرمانانی دارند که چند خصلت برجسته دارد اما ویژگی های فاسد هم دارد. یعنی ممکن است مردم دار و طرفدار محرومین باشد اما زناکار و اهل فساد هم باشد.
رحیم پور همچنین گفت: چون تفکیک اینها از هم مشکل است عده ای فکر کرده اند کار در این عرصه ناممکن است. هر اثر هنری که گل می کند حتما به دلایلی گل می کند و این شهرت به صفت یا خصلتی که شما حتما آن صفت یا خصلت را در قرآن و روایات می بینیند، برمی گردد.
ازغدی درباره خصوصیات سینمای اسلامی گفت: این سینما حتما جهانی است، دگم و بسته نیست و اسیر جزمیات و سیاه و سفید دیدن آدمها نیست، اما سیاه و سفید دیدن حق و باطل در آن حتما هست، و اینطور نیست که همه مسائل را خاکستری ببیند. بنابر روایات اکثر مردم کسانی هستند که خوب و بد را در زندگی شان با هم مخلوط می کنند. سینماگری که می خواهد پیرو خط انبیا باشد باید مانند انبیاء به قدر عقول مردم سخن بگوید و در عین حال بر سر حق باشد. جمع اینها مشکل است اما فوق العاده موثر و تاریخ ساز است.
به نظر رحیم پور ازغذی، عده ای به اسم برابری طلبی و صلح دوستی می خواهند مرزهای حق و باطل را بردارند و این یک جریانی است که اصلا خط قرمز و اصول ندارد.
عده ای که می گویند هنر ارزشی و غیرارزشی نداریم دغدغه ریاست دارند
وی افزود: من معنی این جمله را نمی فهمم که هنر ارزشی و ضدارزشی وجود ندارد! یعنی سینمایی که مروج شرک و خرافه است با سینمایی که مروج توحید و عبادت مساوی است؟ بعضی ها اصلا به این چیزها فکر نمی کنند، به دنبال چیزی هستند که برایش کف بزنند، اینها دغدغه حقیقت ندارند، دغدغه ریاست دارند. اما انبیا دغدغه حق و باطل داشتند. می گویند هنر به ارزشی و ضدارزشی تقسیم نمی شود و هنرمند ارزشی و غیرارزشی هم نداریم. یا این حرف بی معنا است و یا شرک و توحید با هم مساوی هستند. یکی کردن اینها کاسبی است. طبق فرهنگ قرآن شعرا و هنرمندان دو دسته اند، یک دسته اهل اغوا هستند و یک دسته هستند که استثنا می شوند و دنبال ترویج حق و عدل و دفاع از مظلوم اند. آیا شعر دعبل و شاعران انقلابی با شعر شاعران درباری نوکران حکومت مساوی است؟ یکی کردن اینها درست در مقابل خط امام و خط انقلاب و خط انبیا قرار دارد.
رحیم پور در تکمیل سخنانش اضافه کرد: اگر گفتیم آدمها را خط کشی نکنیم و آدمها را دفع نکنیم مسئله دیگری است. اهل بیت حتی برای شاعر شراب خوار که شعر عدالتخواهانه سروده است هدیه و صله فرستاده اند. یعنی هنرمندی را که تقوای اخلاقی نداشته و شعری در مسیر تقوا گفته است بدون تأیید فساد شخصی اش، شعرش و هنرش را صد در صد تأیید کرده اند و برایش صله و هدیه فرستاده اند و حتی از او خواسته اند شعرش را تکرار کند و خودشان هم ابیاتی به آن اضافه کرده اند.
خداوند هم آدم ها را به ارزشی و غیرارزشی تقسیم کرده است
وی در عین حال در نقد نگاه قبیله ای گفت: باندی نگاه کردن همیشه اشتباه است و همینطور که شما در این رفت و برگشت های سیاسی آدمهایی دیده اید که مثلا یک روز درباره شفای یک مریض از امام رضا فیلم می ساخت و یک روز دیگر درباره سکس و فلسفه! به لحاظ قانون اجتماعی خودی و غیر خودی نداریم، همه خودی اند تا وقتی که قانون نقض نشده باشد. اما به لحاظ ارزشی باید گفت که خود خداوند آدمها را به ارزشی و غیرارزشی تقسیم کرده است. حضرت امیر فرموده اند ما در زمان پیامبر وقتی پرچم حق بالا رفت حتی با نزدیک ترین خویشانمان در افتادیم و گفتیم از این به بعد تقسیم ما بر اساس خون و نژاد نیست و از این به بعد ما از دو امت متفاوت ایم چرا که به ارزش های متفاوت معتقدیم.
رحیم پور در توضیح بیشتر درباره این سوال که آیا هنرمندان و سینماگران را می توان به حق و باطل تقسیم کرد یا خیر گفت: یکی از عرصه های تولی و تبری عرصه هنر و فرهنگ است منتها به روش درست. انقلاب هم همینطور بود و دنیا را دو صف کرد. اگر دقت کنیم می بینیم که معاویه هم به امام حسنعلیهالسلام ایراد می گرفت که اینها جامعه مسلمین را دو تکه کرده اند.
رحیم پور در بخش دیگری از سخنانش گفت: قرآن می گوید مردم با هم بودند و انبیا آمدند و دو دسته شان کردند. همه اهل فساد و خرابی بودند و پیامبران آمدند دو دسته شان کنند، به بعضی بشرها توهین کردند اما از اصل بشریت دفاع کردند. تفکر اباحه گر می گوید صورت بشر کافی است، اما انبیا می گویند که صیرت بشر مهم تر از صورت اوست.
رحیم پور تذکر داد: جریان مکتب هنر اسلامی باید اهل مدارا باشد، به دیگران احترام بگذارد و به تکنیک و صنعت مسلط باشد. این جریان آزاد اندیشی دارد، طرفدار آزادی بیان و رقابت سالم است اما آن از اباحه گری که از تقسیم بندی حق و باطل می گریزد منافع خودش را مهم تر از حق می داند و محورش همیشه مدافع منافع خودش است، جدا است.
پیامبر همه را بخشید جز شاعرانی که شعر مبتذل می گفتند
رحیم پور در توضیح حساسیت امور فرهنگی گفت: انقلاب اسلامی وظایف مادی داشته و دارد اما یک انقلاب مادی نبوده، اصلا شروعش یک حرکت غیر مادی بوده است. شروع انقلاب توهین در یک مقاله به امام بود. اولین شهیدش هم یک طلبه در قم، و فرزند آقای خزعلی بود، آنهم در عکس العمل به یک کار ظاهرا فرهنگی. پیامبر هم بعد از فتح مکه همه را بخشید به جز شاعرانی که شعر مبتذل و توهین آمیز حتی در مورد بدن و چهره زنانی که به اسلام پیوسته بودند می سرودند. پیامبر در مورد اینها گفت هر جا که هستند آنها را به قتل برسانید ولو اینکه به پرده کعبه آویخته باشند.
حسن رحیم پور ازغدی در بخش دیگری از سخنانش به رفتارهای نادرست در میان هنرمندان انتقاد کرد و گفت: حسادت در عرصه هنرمندی و روشنفکری و عرصه های آکادمیک متداول است. طرف اجازه نقد نمی دهد تا تک گویی کند و خودش را مرکز عالم می داند و همه را نفی می کند. در ایران حتی اینطوری است که تا وقتی هنرمند نمرده است از او تجلیل نمی کنند. می گذارند هنرمند بمیرد و بعد از او تقدیر کنند. به صرف اینکه ممکن است در آینده کار اشتباهی بکند از تشویق او خودداری می کنند و یا می گویند تشویق باعث می شود که پر رو شوند! فرهنگ تشویق کردن و دفاع کردن از یکدیگر ندارند.
وی با محکوم کردن یک جریان متعصب تکفیری که هر کس را طبق مذاق شان فیلم نسازد به حساب نمی آورند فضای نقد را ضروری شمرد و گفت: اگر نفد نباشد رشد نمی کنیم و آزادی باید توأم با اخلاق و منطق را که با قانون حمایت شود و در عین حال نسبت به مرزهای انقلاب باید غیرت نشان داد.
به بعضی ها نباید اجازه داد سینمای اسلامی بسازند
رحیم پور با اشاره به اینکه دوربین یکی از ابزارهای موثر برای امر به معروف و نهی از منکر است، سلاحی است برای مبارزه، و قلمی است برای ترویج جهان بینی اسلامی در مقابل جهان بینی های مادی، از ماجرای اجازه مناظره در مورد بعضی اصحاب امام صادقعلیهالسلام و ممنوع کردن مناظره بر بعضی دیگر نتیجه گرفت: به بعضی ها اصلا نباید اجازه داد سینمای اسلامی بسازند. کسی که نمی توند قرآن را از رو بخواند و یک دور نهج البلاغه را نخوانده است چطور می تواند سینمای اسلامی بسازد؟ طرف فیلم اسلامی می سازد فکر می کند حتما باید با علم و کتل و شبیه خوانی و عزاداری ... باشد، اما بعضی از این اضافات اصلا در اسلام وجود نداشته است.
حسن رحیم پور ازغدی لوازم ورود به سینمای اسلامی را اول مطالعات قوی اسلامی و دوم اراده و شخصیت قدرتمند برشمرد.
رحیم پور با محکوم کردن مجدد اباحه گری گفت: وقتی جذب مطلق به عنوان تاکتیک مطرح می شود نتیجه اش می شود حرفهای اخیر پاپ که در تاریخ کاتولیک سابقه نداشت که یک پاپ بگوید که دیگر جهنم را قبول نداریم، و خلقت آدم و هوا صرفا یک اسطوره بوده، ما همجنسبازها و لیبرال ها و کمونیست ها را دوست داریم و همه خوبند و همه با هم می رویم به بهشت! قبلا عملا اینطور بودند اما رسما اینطور حرف نمی زدند و این در تاریخ مسیحیت بی سابقه است. یعنی کفر را هم به رسمیت شناخت و دیگر خدا قاضی نیست.
این نویسنده ادامه داد: پاپ این حرفها را برای این می زند که کلیسا یک تاریخ تفتیش عقاید و خشونت و افراطی گری دارد. نتیجه زهد کاتولیکی افتادن به دام همین افراطی گری های جنسی است. امروز برای اینکه مردم را جذب کنند در کلیساها ازدواح همجنس بازان را هم انجام می دهند. اما این جذب به چه است؟ این جذب به خود است و نه جذب به دین. این نوع جذب در سینما و هنر هم هست، و در سیاست هم هست. یک وقت هنرمند می خواهد همه را جذب به خودش بکند، یک وقت هم می خواهد جذب به حق و به خدا بکند. این تفاوت جذب مکتبی با جذب مشرکانه است. باید به کسی که هنرمند ارزشی و ضدارزشی را مساوی می داند گفت: می خواهی ارزش و ضد ارزش را یکی بگیری؟ یا می خواهی مردم را به سوی حق راهنمایی کنی؟
پدیده ای به نام خطر ارتجاع پس از انقلاب
به اعتقاد رحیم پور ازغدی در نقطه مقابل باید خط مقاومت و حساسیت را تقویت کرد والا ما با خطر ارتجاع پس از انقلاب مواجه می شویم. این خطر همه انقلاب ها را تهدید می کند و بعضی ها یادشان می رود که ما وسیله بودیم و هدف مکتب بود، بلکه برعکس می شود طوری که فکر می کنند ما هدف بودیم و مکتب وسیله بود. اصلا دین دولتی هم همین است. دین دولتی یعنی دین را جوری تفسیر کن که همه خوششان بیاید و دولت ما برقرار بماند. و دولت دینی برعکس است، یعنی دولت هدف و وسیله است برای ترویج دین.
رحیم پور در ادامه فهرستی از تهدیدات نگاه مکتبی را عنوان کرد و یکی از مهم ترین آنها را بی حس شدن و بی تفاوت شدن و ممکن دیدن همه اتفاقات و نسبی خواندن حق و باطل و اعتباری دانستن عزت و ذلت و از یاد بردن فداکاری هایی دانست که برای حفظ حق صورت گرفته است. که اینها به پیرشدن روح انقلابی و از یاد بردن ارزش ها منجر می شود. راه حل مقاومت از نظر او غیرت آزاداندیشانه است که نه تعصب تکفیری است و نه وادادگی لیبرالی.
تزریق سکولاریسم به ذهن بچه مسلمان ها
به نظر رحیم پور ازغدی، بهترین روش برای تزریق سکولاریسم به ذهن بچه مسلمان ها این است که تلقین کنند این عرصه سینما عرصه شما نیست. اما همانطور که در عرصه تجارت و اقتصاد و عرصه های دیگر وارد شدن مشکل است اما ممکن، رفتن در عرصه هنر هم مشکل اما ممکن است.
رحیم پور تأیید کرد: در هر عرصه ای از جمله سینما ظرف و مظروف می توانند نسبت های متنوعی داشته باشد. البته فرم یک جاهایی در محتوا دخالت دارد اما باید نگاه دقیق و غیرمطلقی به اینها داشت.
به نظر او، گفته های کسانی که سینمای غرب را مساوی نفسانیت و لذت و صنعت و تکنیک و عقلانیت و غفلت می دانند و همه اینها را در کنار هم قرار می دهند کاملا درست نیست.
رحیم پور در مورد سوژه یابی برای سینمای اسلامی اظهار کرد: وقتی می گویید مفاهیم اسلامی، این مفاهیم دست کم در چهار سطح قابلیت سوژه شدن دارند. یکی تاریخ دینی مثل قصص انبیا است. دیگری حوزه شناخت و معارف دین است. از قبیل تعریف انسان و مرگ وسعادت. رده دیگر ارزش های اخلاقی و اخلاقیات اسلامی است. ارزش هایی مثل سخاوت و وفا و گذشت. مورد سوم رفتارسازی و سبک زندگی است. همانطور که از طریق همین سینما سبک زندگی ما تهدید شده است. برقراری ارتباط میان طبیعت و ماورا الطبیعت هم از ماموریت های هنر دینی است.
به نظر رحیم پور ازغدی، سبک زندگی اخلاقی و عقلانی که اسلام مورد تاکید قرار می دهد بهترین سوژه برای هزاران فیلم خواهد بود.
رحیم پور در قسمت پایانی سخنانش پس از نقد نگاه ابزارگرایانه یا نگاه روانشناسانه به دین به احادیثی از ائمه اطهار برای روشن نمودن جزئیات خصایص یک سبک اصیل زندگی اسلامی اشاره کرد. یکی از این احادیث نقلی از امام رضاعلیهالسلام بود که در پاسخ به سوال از زندگی صحیح اسلامی ده نشانه و خصوصیت را برای زندگی یک مومن واقعی بر می شمارند.
منبع: مهر
[snews] => [bimg] => NULL [tmpl] => [sdate] => 13921020112400 [pdate] => 13921020112400 [udate] => 0 [sendby] => system [publishby] => system [updateby] => system [service_id] => 12 [cat_id] => 75 [sec_id] => 219 [status] => P [lang] => FA [hint] => [author] => [author_id] => 0 [source] => 0 [most_view] => 1 [comments_view_status] => 1 [comments_form_status] => 1 [conf] => [news_type] => 1 ) [extra_content] => [related_content] => Array ( [0] => Array ( [id] => 396006 [title] => بیش از ۹۰ درصد آثار سینمای غرب بر محور ترس و خشونت تولید می شوند [pdate] => 13931219224153 [service_id] => 11 ) [1] => Array ( [id] => 360763 [title] => کدام هنرمندان بزرگترین خطر برای جامعه هستند؟ [pdate] => 13930714101400 [service_id] => 4 ) [2] => Array ( [id] => 286848 [title] => هنر بیهنران ! [pdate] => 13921025090500 [service_id] => 12 ) [3] => Array ( [id] => 286681 [title] => قرآن بدون عترت ناطق نیست؛ قرآن احتیاج به مبین دارد [pdate] => 13921026115400 [service_id] => 11 ) [4] => Array ( [id] => 285917 [title] => کسانی که میگویند هنرمند ارزشی و غیرارزشی نداریم دنبال کاسبیاند/ همه ایدئولوژی هالیوود ضداسلامی نیست / شرط جهانی شدن جشنواره عمار [pdate] => 13921020101900 [service_id] => 4 ) [5] => Array ( [id] => 285796 [title] => رضا داد و حسن رحیم پور ازغدی مهمانان امروز جشنواره عمار [pdate] => 13921019102400 [service_id] => 4 ) [6] => Array ( [id] => 285192 [title] => صوت/ خدا همیشه با ما است [pdate] => 13921017113600 [service_id] => 3 ) [7] => Array ( [id] => 284074 [title] => صوت/ نسبت به یکدیگر بی تفاوت نباشید [pdate] => 13921010162800 [service_id] => 3 ) [8] => Array ( [id] => 282062 [title] => جملهای از امام رضا(ره) که باید سردر دانشگاه و حوزه نوشت/ چرا در مقابل تحریمها آسیبپذیریم؟ [pdate] => 13920928121400 [service_id] => 11 ) [9] => Array ( [id] => 281951 [title] => همایش «وحدت حوزه و دانشگاه» در دانشگاه علوم اسلامی رضوی برگزار میشود [pdate] => 13920927154100 [service_id] => 11 ) [10] => Array ( [id] => 281894 [title] => 20 نکته کلیدی در مورد دانشگاه، حوزه و دانشجو / لابراتورهایی که ایدئولوژی سمّی تولید میکنند [pdate] => 13920927123300 [service_id] => 4 ) [11] => Array ( [id] => 281585 [title] => صوت/ خدا همیشه در کنار من هست [pdate] => 13920926090600 [service_id] => 3 ) ) [related_content_v2] => Array ( [1] => Array ( [0] => Array ( [id] => 286681 [title] => قرآن بدون عترت ناطق نیست؛ قرآن احتیاج به مبین دارد [pdate] => 13921026115400 [service_id] => 11 [rutitr] => آیت الله سید محمد حسینی موسوی زنجانی: [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [1] => Array ( [id] => 286848 [title] => هنر بیهنران ! [pdate] => 13921025090500 [service_id] => 12 [rutitr] => [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [2] => Array ( [id] => 282062 [title] => جملهای از امام رضا(ره) که باید سردر دانشگاه و حوزه نوشت/ چرا در مقابل تحریمها آسیبپذیریم؟ [pdate] => 13920928121400 [service_id] => 11 [rutitr] => رحیمپورازغدی در همایش «وحدت حوزه و دانشگاه» عنوان کرد [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [3] => Array ( [id] => 285192 [title] => صوت/ خدا همیشه با ما است [pdate] => 13921017113600 [service_id] => 3 [rutitr] => حسن رحیم پور ازغدی؛ [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [4] => Array ( [id] => 285917 [title] => کسانی که میگویند هنرمند ارزشی و غیرارزشی نداریم دنبال کاسبیاند/ همه ایدئولوژی هالیوود ضداسلامی نیست / شرط جهانی شدن جشنواره عمار [pdate] => 13921020101900 [service_id] => 4 [rutitr] => رحیم پور ازغدی در نشست مفهوم یابی اسلامی در سینمای دینی: [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [5] => Array ( [id] => 281951 [title] => همایش «وحدت حوزه و دانشگاه» در دانشگاه علوم اسلامی رضوی برگزار میشود [pdate] => 13920927154100 [service_id] => 11 [rutitr] => 28 آذر؛ [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [6] => Array ( [id] => 281585 [title] => صوت/ خدا همیشه در کنار من هست [pdate] => 13920926090600 [service_id] => 3 [rutitr] => حسن رحیم پور ازغدی؛ [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [7] => Array ( [id] => 284074 [title] => صوت/ نسبت به یکدیگر بی تفاوت نباشید [pdate] => 13921010162800 [service_id] => 3 [rutitr] => حسن رحیم پور ازغدی؛ [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [8] => Array ( [id] => 285796 [title] => رضا داد و حسن رحیم پور ازغدی مهمانان امروز جشنواره عمار [pdate] => 13921019102400 [service_id] => 4 [rutitr] => [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [9] => Array ( [id] => 281894 [title] => 20 نکته کلیدی در مورد دانشگاه، حوزه و دانشجو / لابراتورهایی که ایدئولوژی سمّی تولید میکنند [pdate] => 13920927123300 [service_id] => 4 [rutitr] => رحیمپورازغدی مطرح کرد [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [10] => Array ( [id] => 360763 [title] => کدام هنرمندان بزرگترین خطر برای جامعه هستند؟ [pdate] => 13930714101400 [service_id] => 4 [rutitr] => یادداشت/ [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [11] => Array ( [id] => 396006 [title] => بیش از ۹۰ درصد آثار سینمای غرب بر محور ترس و خشونت تولید می شوند [pdate] => 13931219224153 [service_id] => 11 [rutitr] => عضو هیات علمی دانشگاه لرستان: [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) ) ) [media] => Array ( ) [news_field] => Array ( [0] => Array ( [filed_id] => 1 [filed_name] => نوع خبر [filed_type] => C [filed_value] => ) ) [smarty_keys] => Array ( ) [live_blog] => Array ( ) [tags] => Array ( [0] => Array ( [tag] => عدل [id] => 275978 [tag_id] => 355684 ) [1] => Array ( [tag] => حق [id] => 275979 [tag_id] => 37092 ) [2] => Array ( [tag] => کفر [id] => 275980 [tag_id] => 299144 ) [3] => Array ( [tag] => سینمای غرب [id] => 275981 [tag_id] => 292802 ) [4] => Array ( [tag] => هنر اسلامی [id] => 275982 [tag_id] => 23664 ) ) [image_tag] => Array ( ) [documents] => [comments] => Array ( ) [comments_stats] => Array ( ) [sepehr_keys] => Array ( ) ) 1به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، حسن رحیم پور ازغدی به مناسبت ایام آذرماه که به دانشگاه، دانشجو، پژوهش و وجود حوزه و دانشگاه اختصاص یافته، در سخنرانی خود به فرهنگ رفتار سیاسی در دانشگاه اشاره کرد و در 20 بند، نقاط ضعف و قوت در این زمینه را برشمرد.
متن این گفتار به شرح ذیل است:
در ایام دانشجویی در آذرماه، مناسب است گفتوگویی ناظر به فرهنگ رفتار سیاسی در دانشگاه داشته باشیم:
1. ضرورت غنیسازی ادبیات انقلابی
تشکلهای دانشجویی انقلابی و مسلمان باید به ضرورت تفکر دائمی برای تغذیه تئوریک انقلابیون توجه داشته باشند. انقلاب در واقع، امواج پیاپی است و همواره باید خونِ تازه در رگ انقلاب در جریان باشد. این خون تازه، مفاهیم انقلابی است که باید دائماً به روز و در عین حال، اصیل باشد. نباید اجازه دهیم شعارهای انقلاب اسلامی در سطح دانشگاهها تبدیل به فسیل شود. جبهه مقابل ارزشهای انقلابی دچار یک تحجّر تاریخی است و تقریباً همه صفات یک دایناسور رو به انقراض را دارد. اگر نسل جدید، نتواند حرفهای تو را بفهمد و تو را درک نکند و اگر نسل قدیم از هزار بار شنیدن سخنان تکراری خسته و فرسوده شده باشد به نحوی که شما "ف" بگویید و او تا فرحزاد را پیشگویی کند و برود، آنگاه دچار نوعی انجماد شدهاید.
جبهه مقابل دچار تکرار شده است. امروز دوباره شعارها و گفتمان لیبرالِ مذهبیِ غربگرای دهة هفتاد، بازسازی و تکرار میشود. از این سوی، هستة فکری انقلاب اسلامی باید دهه به دهه بازسازی تئوریک شده و ادبیات انقلابی، غنیسازی شود. باید در برابر ارتجاع به دهه هفتاد و نیز انحراف به مسیل یک حرکت غیر انقلابی، حسّاس بود. خودباور باشیم اما "خودباوری" غیر از "خودمحوری" است. در یک تشکل اسلامی، هدف، کادرسازی و نیروپروری، کشف استعدادها توأم با احترام به انسان، خوشبینی به آینده، امید به ارزشهای انقلابی، اعتماد به جوانان بدون آنکه به دنبال نوکر برای تشکل و جریان خاص باشیم. باید به دنبال فعالسازی ظرفیتهای انسانی، کشف استعدادها، پرورش و استخراج معادن انسانی باشیم. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «اَلنّاسُ مَعادِن»؛ مردم، معدنهایی غنی هستند «کَمَعادِنِ الَّذهَبِ وَ الْفِضَّه»؛ چون معادن طلا و نقره که باید به درستی شناخت و استخراج کرد. پیدرپی تیمهای جایگزین، امواج جدید، کشفیات تازه، شناسایی نیروهای جوانتر در سطح دانشگاهها، میدان دادن به آنها، رشد دادن آنان، ارائه یک منطق اسلامی و انقلابی به سامعة جوانان اجتماعی و در عین حال، "حق خطا" دادن، "امکان خطا" قائل بودن و... شرط رشد و انقلابی ماندن جامعه و حکومت است.
توجه داشته باشیم که گاهی جریانهای "پیرشده"، دوباره عودت میکنند علیرغم آن که قادر نیستند سهم تفکّر دائمی برای نوسازی خود را بپردازند. بیست سال، بیست و پنج سال قبل، این ذهن ممکن است فعال بوده باشد ولی اینک از بورس، خارج شده و نمیداند مسائل جدید چیست و جامعه در چه وضعی است؟ واقعیتها را به درستی نمیشناسد. از همان سرمایه کهنه میخورد و این، از مایه خوردن، نوعی نشخوار ایدئولوژیک و تئوریک است.
2. یک سال «تفکر» و سیسال «حکومت»؟!
دانشجوی مسلمان برای گفتمانسازی انقلابی باید روزانه بخواند، بیندیشد، بنویسد، بگوید و بتواند همه سختافزار فعالیتهای دانشگاهی و جنبش دانشجویی را در خدمت نرمافزار «انقلاب اسلامی» قرار دهد، نه به عکس. باید بتواند ضمن توجه به محتوا دائماً ظرفیتسازیهای جدید کند. در جبهههای مقابل، کسانی یک سال، فکر میکردند و گمان کردند همین برای بیست سال حکومت کردن، بس و کافی است. یک ساعت فکر کردهاند و گمان میکنند برای چند سال انقلاب، کافی است!! حرفهای تکراری، استدلالهای سطحی، شعارهایی که زمانی زنده تلقی میشد اما امروز به کاریکلماتور تبدیل شده است؛ کاریکاتور کلمات، گاه به جزمیات خشک و کسالتآور، تبدیل میشود. قدرت تولید فکر را از دست سر داده و متکی به ترجمه است. قدرت پمپاژ ایمان و نوسازی معرفتی و ارائه پاسخهای جدید به سؤالهای جدید یا قدیمی نیست و حتی به پرسش جدید هم پاسخ قدیمی میدهند. کلیات، انتزاعیات، مکرّرات، کلمات خشکیده، دگمسازی، ذهنهای گندیده، حرفهای خیلی کهنه، شعارهایی در عرصه اقتصاد، سیاست خارجی، سیاست داخلی، فرهنگ، هنر، حقوق و تربیت که این شعارها در قرن 18 و 19 مثلاً در اروپا تولید شده، با مبانی خاصی و برای حل مشکلات خاصی، مصرف و کهنه شده و یک بار هم در دهه هفتاد و اوائل دهه هشتاد در کشور، تکرار و دوباره مصرف شد و شکست خورد. حال دوباره کسانی که دچار عقبافتادگی ذهنی هستند بدون توجه به سرعت انقلاب و پیشرفتهای عظیم تئوریک انقلاب اسلامی در این سه، چهار دهه، دوباره به تکرار همان حرفها که متعلق به یک تفکر پیر از نوع لیبرالیزم مذهبی بود، پرداختهاند.
جوانان انقلابی مسلمان در دانشگاه باید به این مسائل توجه داشته باشند که با چه تفکری، چه دیدگاهی، با چه دگمها و جزمیاتی در این سالها دوباره مواجه خواهند بود و چه کسانی میخواهند گذشته را در سطح دانشگاهها و رسانهها و افکار عمومی، در حوزه مباحث علوم انسانی و علوم اجتماعی، در حوزه علم و تکنولوژی، در مسئله رابطه با غرب بازسازی کنند و عقبنشینی فرهنگی و سازش سیاسی و هضمشدگی در غرب و این قبیل رویهها را دوباره به نسل جدید و فضای کنونی تزریق کنند، همان آموزشهایی که مربوط به یک نسل پیر غربزده و بیشخصیت، وابسته، آسیبپذیر، تنبل و کمکار بود.
3. فروکاست «آزادی» به «Hyde Park»؟!
شما میدانید فرهنگ رفتار سیاسی در دانشگاههای قبل از انقلاب، منکوب دیکتاتوری مطلق بود. پس از انقلاب هم دورههایی در افراط و تفریط به سر بردیم. گاه به ویژه در اواخر دهه هفتاد، فضای دانشگاهها به سمت رکود و سکوت و سیاستگریزی رفت. گاه شاهد افراطیگری و هرج و مرج و اهانت و خشونت بودیم، امّا هیچ یک از دو حالت «سیاستگریزی» و «سیاستزدگی» در شأن دانشگاههای انقلاب اسلامی نبود و نیست. امروز در شرایطی هستیم که در دهه گذشته، مسئله مهم «کرسیهای نقد و نظریهپردازی علمی» در علوم انسانی، در معارف اسلامی، در علوم پایه و علوم کاربردی مطرح شد و برکاتی داشت. از کرسیهای آزاداندیشی و نقد و گفتوگوهای سالم و آزاد در مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مدیریتی کشور در دانشگاهها پیشنهاد و طلب شد که فعال شوند امّا نه از باب سوپاپ اطمینان که دولتهای دنیا معمولاً ترتیب میدهند، بلکه حقیقتاً و صادقانه برای تبادلنظرهای منطقی، نقدهای اخلاقی و تضارب اندیشهها، تا هرکس حرفی برای گفتن دارد و نمیخواهد دوپهلوگویی کند و شعار توخالی بدهد و منافع خود را درو کند، عالمانه و صادقانه و مسئولانه حرف بزند.
البته آزادی از نوع انگلیسی هم داریم که از یک طرف با چند میلیون دوربین در کوچهپسکوچهها و شنود و کنترل علنی تماسها، صفحات اینترنتی و ایمیلهای شخصی مردم، علیرغم شعار خصوصیسازی و فردگرایی و آزادی، عملاً چیزی به نام حریم خصوصی و آزادی فردی برای شهروندان خود هم در آمریکا و اروپا باقی نگذاشت. علیرغم شعار فردگرایی، آزادی شخصی و حقوق فردی، شدیدترین کنترلهای تکنولوژیک و سانسورهای پلیسی، به مراتب بدتر و سختگیرانهتر از کمونیستها و فاشیستها و البته هوشیارانهتر از آنها اِعمال میکنند و در بسیاری از کشورهای جهان اسلام، همینان در این صد سال، خطّ کودتا و دیکتاتوری و شکنجه را حاکم کردند و از آن طرف هم «هایدپارکی» در گوشه لندن تعبیه کردند که ظاهراً هرکس هرچه میخواهد، آنجا بگوید و بکند ولی در حاشیه جامعه باشد و تنها برای چند نفر اطرافیان خود درددل کند یا مثلاً برهنه شود و از این قبیل کارها! آزادی فریبکارانه و عوامفریبانه، تنها نوعی سوپاپ اطمینان است.
4. انجماد «ایدئولوژی» یا سنّت انقلابی؟
انقلاب اسلامی امّا حقیقتاً آزادیخواه بود. آزادی، از شعارهای اصلی این انقلاب و در متن قانون اساسی است. آزادی بیان و قلم، آزادی نقد در چارچوب منطق و اخلاق و قانون، یک حقّ شرعیِ اسلامی مردم است. انقلاب ما، شعار آزادی را از غرب و شرق، به عاریت نگرفت. این جزء شریعت ما بود. جزء حقوق اسلامی ملتهاست. ریشههای قرآنی و تعریف اسلامی دارد. به لحاظ حقوقی و مدنی البته «قانون» است که «آزادی» را در همه جوامعِ قانونمند و آزاد، علیالقاعده تعیین میکند و باید تعریف کند ولی همة نظامهایی که مدعی دموکراسی و قانون بودند، همواره در چارچوب خطوط قرمز حقوقی، فلسفی و مدنی خاصّی از «آزادی» سخن گفتند.
حال آن که «ایدئولوژی و مکتب» در تعریف انقلاب اسلامی به جای «انسان» نمینشیند، نقش انسانها را تکفّل نمیکند و از انسان جدا نیست. مکتب انقلاب اسلامی در بینش انسانهای آگاه و انقلابی است که میتواند انقلابی بماند. ایدئولوژی انقلابی، مکتب اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی، اگر منجمد و به ویژه دچار انجماد روح، یا گرفتار انحراف بینش شود، نقش ضدّ اسلامی و ضدّ انسانی پیدا میکند، یک شکل ارتجاعی و متحجّر مییابد و به تدریج تنها به یک خاطره و نوستالوژی تبدیل میشود، به یک «سنّت» به مفهوم جامعهشناختی غربی و نه «سنّت» با تعریف اسلامی مبدل میگردد.
ولی اگر ارزشهای انقلابی و روح زنده این ارزشها را بشناسیم و حفاظت کنیم، هرگز کهنه نمیشود. چنانچه تا انسان، انسان است، حسین(ع)، پیر نمیشود و «قهرمانانه مردن» برای مبارزه علیه ظلم، برای همیشه یک ارزش زنده است و تازه میماند. چنین نیست که اسلام، ذاتاً انقلابی نبوده ولی کسانی خواستند انقلابی بودن و انقلابیگری را با سُرُم و آمپول به اندام اسلام تزریق کنند. چنین کاری بیثمر، بیروح، بیفایده و بلکه نشدنی است.
5. خطر کَپَکزدگی در «لیبرالیزم مذهبی»
اگر مکتب انقلاب اسلامی بر اساس نهادهای واقعیِ نظری و عملی، بناء شده که با شرایط و تحوّلات زمان مغایر نیست، با تغییر و تعویض نهادها و شرایط جدید، محتوای مکتب انقلاب اسلامی، کپک نمیزند. بسیاری از مفاهیم زیبا یا ظاهراً زیبا، توسط سرمایهداری غرب، مصرف شد و گاهی حتی برای چنین مصرفی تولید شد و گاه از تولید دیگران و پیشینیان استفاده کردند. امروز میبینید جهان کثیف سرمایهداری سلطهطلب و غارتگر اروپا، خود را وارث انقلاب فرانسه میداند و سرمایهداران فاسد والاستریت، خود را وارث به اصطلاح انقلاب استقلالطلبانه آمریکا میخوانند. در واقع قابیل، هابیل را میکشد و خود را وارث هابیل معرفی میکند! همه ارزشهای اسلامی را زیر پا میگذارند و خود را منادی این ارزشها در جهان و «پلیس دموکراسی»، «پلیس حقوق بشر» و «پلیس صلح» معرفی میکنند. چنان که مذهب نیز به همین شیوه، استثمار شد. پاپ، ادامه نظام سزار در روم و جانشین مسیح(ع)، «پابرهنة الاهی فلسطینی» شد. با اسلام نیز خواستند چنین کنند و میکنند و کردند.
اما اینک حزبی که میخواهد دوباره لیبرالیزم مذهبی سازشکارِ سیاسی و وادادگی را در عرصة اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بازسازی کند به دنبال یک رونوشت تازه از شعارهای کهنة غرب است، آن هم در شرایطی که آنان، خود دچار هزار گرفتاریاند و عملاً صور اسرافیل، ندای زوال تدریجی و شاید دفعی آنها را به صدا درآورده است. اینان اکنون دوباره میخواهند آنان را راهنمای روزمرّه ما قرار دهند، دوباره میخواهند سابقة غرب را به الگویی برای انقلاب اسلامی و دستگاه حکومت، تبدیل کنند.
6. اسلامِ «رفورمیستی»؛ اسلام بیدردها
انقلاب اسلامی خود را در طول تاریخ با همه نهضتهای اسلامی و انسانی عملاً متصل و جوهرة تجربههای مختلف انقلابی را استخراج و خود را غنی کرده است. باید تکاپو را ادامه دهیم. باید ایستادگی بیاموزیم تا با چند ترجمه، ایدئولوژی خود را عوض و ایدئولوژی دیگری انتخاب نکنیم. کسانی که با ادبیات و پُز شبهروشنفکری و ضمناً با ادعای مسلمانی، دست به رفُرمیزم مادّی در حوزه ارزشهای انقلابی و اسلامی میزنند به یک رفورمیزم بازاریِ عامیانه دست میزنند و این، نو کردن «انقلاب» و نوسازی «اسلام» نیست، بلکه به قصد ترک ارزشهای انقلابی و مسخ اسلام، صورت میگیرد. اسلام رفورمیستی، اسلام لیبرالیستی، اسلام بیدردهایی است که با جبر مادّیِ زمانه، خو کردهاند و دوباره در پی ساختن یک اسلامِ متناسب با منابع و معیارهای غرب هستند. طبق تعریف، آنها مفاهیم را به «روحانی و جسمانی» و «مادّی و معنوی» تقسیم میکنند، حال آنکه تقسیم به «ایده» و «رئالیته»، تقسیمی غربی است نه اسلامی.
آنان در قالبهایی که فرهنگ غرب به ایشان دیکته میکند، میاندیشند. نگاه توحیدی به مسائل و چشمانداز انقلابی ندارند. اگر سابقاً هم داشتند، دیگر امروز ندارند، مسخ شدهاند، وابسته شدهاند، شک کردهاند و گاه آلوده شدهاند. کسانی در این بین فاسد شدهاند؛ وقتی فاسد شدی، دیگر نمیتوانی انقلابی بمانی و معیار همه چیز تو، نمیتواند ارزشهای الاهی و انقلابی باشد، مقیاسهای مادّی، حاکم میشوند.
اسلام، یک ایدئولوژی مادّیِ بشری نیست که بدون زحمت اجتهاد و تحقیق، با آن بتوان رژیم سیاسی یا اقتصادی ساخت و آنگاه کلیشههای جدید را با هدفگیری «منافع جدید» و «طبقات جدید» ساخت و باندهای حاکمیت تغییر یافته و دوباره هرکسی در اندیشة منافع مادی خود باشد.
7. عاقّشدگی و عملزدگی
از آن سو یک انقلاب مسلمانانه، تکیة افراطی بر نتیجة مادی، به مفهوم پراگماتیزم آمریکایی، عملزدگی و سودمحوری نیست بلکه پیش از سود مادی و پیروزیهای پراگماتیستی، به صحّت و اصالت «اندیشه و آرمان» فکر میکند. آنچه به «عمل»، اصالت و ارزش میدهد و پیروزی را حقیقتاً «معنا» میکند، «مکتب» است. پیروزی مادی به مکتب، اصالت نمیدهد! «مکتب»، عمل را انتخاب و مدیریت میکند، نه عمل، «مکتب» را و البته رابطهای دیالکتیکی میان عمل و عقیده در کار است. از ایمان به عمل راه برده میشود و از عمل به ایمان: «من الإیمان یُستدلُ علی العمل و من العملِ یستدلُّ علی الإیمان».
عدهای به مکتب و ایدئولوژی، نگاهی مادی دارند و ایدئولوژی را نوعی غریزه خودخواهی میدانند که در علوم اجتماعی، شکل روشنفکرانه و تئوریک به آن داده میشود. در نگاه غرب، انسان از بهشت اخراج شد اما به خاطر میل به آگاهی؛ یعنی این فرزندِ "عاقشده"، در صحرای برهوت دنیا پرتاب شد امّا به جرم آگاهی!
حال آن که در تفکر اسلامی، هبوط اتفاق افتاد تا انسان، مسئولیت انتخاب خود را بپذیرد. نه آن که سرافرازانه از دایرة منع، عبور کرده و با عصیان، ماهیت خود را ساخته باشد بلکه وارد عرصة یک آزمون بزرگ شد تا سرنوشت خود را به ارادة خود پس از آگاهی و آزادی که از سوی خداوند به او عنایت شد، رقم زند.
8. «پروژة هوشیاری، مقاومت و آگاهی»
آنان که مقهور ایدئولوژیهای مادی هستند با حقیقت الاهی نیز مواجهة خودخواهانه میکنند، ضوابط انقلابی و ارزشهای اسلامی را تفسیر به رأی میکنند، حتی با قرآن شریف، پیشداورانه مواجه میشوند امّا انسان مکتبی و جنبش مکتبی، نخستین گام را باید برای بیرون آمدن از پیلة منافع خود و توهّمات و پیشفرضهای خود بردارد. یعنی افکار و عقاید و دلبستگیها و عادات و آداب و ضعفها و وابستگیهایی را که او را در زنجیر کرده، حاکم بر ارزشهای انقلابی و بر اصول مکتب نکند، این عیناً تفسیر به رأی ارزشهای انقلابی است. شعارهای انقلاب اسلامی و امام(ره) را تکرار میکنند اما باطناً همه از معنای حقیقی، خالی و تخلیه میشود.
جنبش دانشجویی مسلمان هوشیار باشد و از 16 آذر 92 تا آذر 93 ، پروژة «هوشیاری و مقاومت و آگاهی» را کلید بزند و شعلة آزادی و آگاهی، نقد مصلحانة انقلابی و «امر به معروف و نهی از منکر» ناظر به صاحبان قدرت را تداوم بخشد. این مقاومت فرهنگی و دانشگاهی، مقاومت در برابر هیچ ارزشی نیست، دفاع از همه ارزشهای الاهی و انسانی است، ارزشهایی که جهانی و نه تنها دانشگاهی و نه تنها ایرانی و محدود به زمان و مکان است. با این ارزشها ما از قضاء، پرچم جهانی شدن و جهانیسازی با ماهیت انقلابی و مکتبی را در دست میگیریم. مسئله، این نیست و نبوده که «جهانی بودن»، خوب است یا بد؟ مسئله این است که کدام «جهانی بودن»؟! و نخست پاسخ دهیم که کدام فرهنگ، لیاقت «جهانی شدن» دارد؟ کدام ارزشها و اخلاقیات جهانی شوند؟ کدام حقوق بشر؟ کدام مفاهیم معرفتی و سیاسی؟ کدام فرهنگ و تمدن، ظرفیت و لیاقت «جهانی شدن» دارد؟ اصولاً کدام حقیقت، «جهانی» است یا باید «جهانی» شود؟ یا میتواند «جهانی» شود؟ جهانیسازیای که آمریکا و سرمایهداری غرب از آن سخن میگوید با این هدف طراحی شده که خود را ارباب جهان میخواهد، نه با اخلاق و منطق و مذهب و فلسفهاش، بلکه با زر و زور و تزویر، با دلار و اسلحه و رسانه میخواهد بر جهان حکومت کند. مانع اصلی این پروژه هم امروز تنها اسلام است؛ اسلام انقلابی.
«جهانیشدنی» که آنان می گویند، نه به گزینش عقلانی و نه به گزینش اخلاقی، تن نمیدهد، دیگر حتی دِتِرمینیزم و جبر تاریخی هم مطرح نیست، یک دیکتاتوری علنی جهانی است، نوعی توتالیتریزم و مطلقطلبی زورگویانه جهانی در میان است. با این جهانیسازی حتماً مخالفیم و مبارزه میکنیم زیرا صریحاً بدین معناست که میگویند: ما اصلیم و بقیه فرع! میگویند: ما متن هستیم و بقیه حاشیه! بقیه بشریت باید خود را در پرانتز بگذارند، تحقیر شوند، ما مولاییم و بقیه، عبد! ما حرف میزنیم، بقیه سکوت کنند! ما آموزش میدهیم، بقیه تقلید کنند! یعنی حاضر به گفتوگوی فرهنگی هم نیستند، میخواهند لِه کنند. میگویند: ما هزاران بمب اتم داریم و شما حق غنیسازی قانونیِ صلحآمیز هم ندارید!
9. آرمان «حداکثری» و وعدة «واقعبینانه»
برادران و خواهران، ما باید در مقام تبیین نظری ایدههایمان، حدّاکثری باشیم و کم نگذاریم و البته در مقام اجرای این شعارها، وعدههای «حدّاکثری» نباید داد. وعدههای واقعبینانه بدهیم که گاه حدّاقلی و گاه حدّاکثری است. همواره بر سر راه آرمانها، موانع هستند و شکاف میان «تصمیم» و «واقعیت»، هرگز به طور کامل پر نمیشود.
چشمانداز انقلابی و اسلامی را پیش چشم تودة دانشگاهیان و افکار عمومی در داخل و خارج دانشگاه و در سطح دانشگاههای جهان اسلام ایجاد کنید و به آن دامن بزنید. وقتی کسانی سخنان تو را میشنوند و میخوانند، به این معناست که میخواهند یا حاضر شدهاند از چشم تو به عالَم بنگرند. وقتی بتوانید همه، حتّی مخالفان خود را مجبور کنید که از ادبیات و واژگان و ارزشهای شما استفاده کنند آن وقت، برنده شدهاید. معیارهای شما و ارزشهای انقلاب اسلامی باید معیارهای داوری باشند. «ادبیات و گفتمان»، صرفاً الفاظ فخیم نیست، علاوه بر فخامت، باید کارکرد هم داشته باشد، باید با وضعیت و مشکلات واقعی تناسب داشته و کارآمد باشد و در عین حال، اصالت داشته باشد. تا میتوانید دُز «عقلانیت» را در گفتوگوها و مباحث دانشگاهی بالا ببرید، دشمنان ما میخواهند در فضای دانشگاهی، دُز «حماقت» را بالا ببرند و شما باید آن را پایین بیاورید. کسانی دوباره چهرة خود را شطرنجی کردهاند و دوپهلو سخن میگویند تا شناخته نشوند، وسط دو صندلی مینشینند و گمان میکنند بهترین شطرنجبازان سیاستاند امّا خواهند دید که با این شیوه، مثل گذشتگانشان، دوباره کیش و مات خواهند شد.
10. لابراتورهایی که ایدئولوژی سمّی تولید میکنند
درگیر مسائل جزئی و سطحی به قیمت حذف مسائل «اصلی» نشوید. همه آنچه گفتیم درست، ولی اگر در جزئیات توقف کنید، به مشکلات اصلی و تهدیدها و فرصتهای مهمتر نیندیشید، ممکن است بازی بخورید. تاریخ در دو جهت، حرکت میکند: یا بالا یا هیچ!
و این وسط، ما و شما مسئولیم تا نگذاریم کسانی با افکار مادّی و شخصیتهای ترسوی سابقاً انقلابی، به اتاق فرمان «انقلاب» راه یافته و آن را به دست بگیرند. بیشک چیزهایی در این گفتوگوهای باطل سیاسی مسخره است امّا آن چیز، طرز فکر آنهاست نه اصل مسئله.
افکار ترجمه شدة نادرستی که در لابراتورهای فرهنگی ستم جهانی و آکادمیهایی که منشأ ایدئولوژیهای فاسد و توجیهگر نابرابری بودند، تولید شد. این افکار، مواد سمّیاند و نباید در جامعه، به راحتی جابهجا شوند و همه چیز را آلوده کنند.
اما راهحل مقابله با آنها، بیشک راه حل علمی و فرهنگی است. کلمه را با کلمه، جواب دهید. این غذاها آلودهاند و قابل خوردن نیستند ولی قابل فروش هستند، آنان حتّی آنچه را خود، مصرف نمیکنند، به شما میفروشند!
وظیفة همه دولتها از جمله، برقراری نظم و قانون است اما شمایید که باید محتوای این «نظم» و «قانون» و جهت آن را همواره نظارت و اصلاح کنید. کسانی که قصد استقبال رو به قبلة غرب را دارند، دوباره میکوشند وابستگی را در نظام، باب کنند، آنان پا به جادهای گذاشتهاند که مقصد ندارد.
ولی شما برادران و خواهران! درگیر شاخهها نشوید. مدهوش عروسکها نشوید. عروسکگردانها را پشت پرده بگردید و پیدا کنید. مخاطب حقیقی، آنانند، آنها را باید از پرده برون کشید و شفافسازی کرد. از یک طرف در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد شعار میدادند که ایدئولوژیستها میخواهند انسان را، جامعه و جهان را و حتی تاریخ را کنترل کنند، اما واقعیت چیست و چه بود؟ چه کسانی خواستهاند حقیقتاً همه چیز را در جهان کنترل کنند؟ مصداق تعریفی که از ایدئولوژی «بسته و دگم» میکنند، دقیقاً خودِ ایشانند. ایدئولوژیهای مادّی به بشر و به جوامع جهانی، حتّی حقّ انتخاب «نحوه پوشش» و «سبک زندگی» و «شیوه تفکر» نمیدهند. با استدلال، مخالفاند. برای تحمیل و دیکتاتوری فرهنگی و اقتصادی و سیاسی، نه استدلال میکنند و نه از شما استدلال میپذیرند. حال آن که مکتب انقلاب اسلامی، خود، یک انتخاب، انتخاب یک ملّت بود و هست. آری انتخاب بود نه تحمیل.
گفتند «بنیادگرایی خاورمیانه اسلامی» که از ایران و انقلاب اسلامی آغاز شد، بُنمایة «چپ» داشته و تحت تأثیر مارکسیستها بوده و ادامه مارکسیسم در قالب مذهب است! «هابرماس» در جایی تعبیر کرد که بنیادگرایی، هم مولود مُدرنیته و هم مولّد آن است؛ منظور این بود که محصول یک شکست و واکنش در برابر یک شکست تاریخی (شکست جهان اسلام در برابر غرب در صدسال گذشته) بود. آنان میدانستند که تاریخ «اسلام»، جدا از تاریخ «جهان اسلام» است، میفهمیدند که ضرورت بازگشت به بنیادهای تفکر و تمدن دینی، به چه دلایلی دوباره بیدار شده؛ امّا باز هم متهم میکردند. «فوکویاما» گفت بنیادگرایی اسلامی، گَرتهبرداری از دکترینهای افراطی اروپا، چپ یا راست است. «حسنالبناء»، بنیانگذار اخوانالمسلمین را متهم کرد که از ایدة وفاداری موسولینی، الهام گرفته و یا «مودودی» را در پاکستان متهم کرد که مارکسیزمزده بود. چنان که در مورد انقلاب اسلامی هم شبیه این سخنان گفته شد. این در حالی بود که غالباً اینان خود در چارچوب محاسبات ایدئولوژیک مادی، همه چیز را تعریف کردهاند که بر این اساس، ضدّ را میپروراند و تحریک و تشدید میکند، یعنی چنان که سرمایهداری، «سوسیالیزم» را تشدید کرده، مدرنیته هم «بنیادگرایی» را تشدید کرد. البته اینها همه، گزارههایی دوپهلو است که در یک جهت میتواند درست و در جهاتی غلط باشد و من اینجا نمیخواهم متعرّض محتوای این گزارههای جامعهشناختی یا سیاسی شوم. تنها اشارهای کردم تا دوستان دانشجو بدانند با چه نوع گفتمانسازیها و جبههبندیهایی مواجه هستند.
11. «فرد»؛ رو به خود و پشت به همه؟
ادّعاء شده است که اساساً از وقتی ایران، ابتدا در دوره مشروطه با چهرة چپ مُدرنیته از طریق شمال و قفقاز و سپس با چهره راست مُدرنیته در قالب لشکرکشی و استعمار، مواجه و میان این دو هجوم چپ و راست به اصطلاح مدرن و سکولار غرب، منگنه شد، نوعی بنیادگرایی جوانه زد و متولد شد. حال اگر با الفاظ بازی نکنیم و اگر از تاریخ انعقاد مقاومت در ایران و در جهان اسلام در مواجهه با استکبار چپ و راست سخن میگوییم، این سخنان بهرهای از واقعیت دارند. ولی اگر انفعال محض و گَرتهبرداری و کپیبرداری جنبشهای بیداری اسلامی و در رأس آنها انقلاب ایران از جریانهای مهاجم چپ و راست غرب میگویند، این نیز از جمله تهمتهایی بود که ابتدا از سوی رسانههای غرب به انقلاب اسلامی زده شد و بعد متأسفانه کسانی که سابقهای در مبارزه هم داشتند، همین را به امام نسبت دادند که شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل»، تحت تأثیر کمونیستها بوده و ربطی به اسلام و انقلاب ندارد! این طرز فکری بود که زیر سایة تسلیمطلبی رشد کرد.
دوستان توجه داشته باشند آنچه در تفکر سرمایهداری غرب، بنیادین است، یک تفکر مادی و «سودمحور» است. «حقوق بشر» نیست، «حقوق مشتری» است، حقوق مصرفکننده!
آنان که اساساً ذات این عالَم را سکولاریستی میبینند و معتقدند هبوط آدم هم آغاز جبری «سکولاریزاسیون» بوده و رابطه بشر و تاریخ بشر با خداوند، قطع شده است، ادعا کردند ادبیات انتقادی و انسانمدار، مولّد و بستر «مدرنیته» بوده است، امّا واقعیت این بود که هرگاه از «فرد» سخن گفتند مراد ایشان، منافع «فرد سرمایهدار غربی» بود، فرد رو به «خود» و پشت به «همه» و قبل از آن، پشت به «خدا»، نه «فرد اجتماعی»!
12. راهبردها و کاربردها در مواجهه با گفتمانِ «ما نمیتوانیم»
ما باید هم «راهبردها» و هم «کاربردها» را به درستی در شرایط جدید، در دانشگاههای کشور و در ارتباط با جهان اسلام و نیز مسائل داخلی بازخوانی کنیم. «راهبردها» نیز باید «کاربردی» شوند و برنامه عمل باشند. برای این مقطع، شعارهای درستی باید انتخاب و مواضع درستی باید اتّخاذ کرد. استدلالها را دوباره باید آببندی و منظم و به صفّ کرد. ما دوباره با جریان مادّی و غربزدهای مواجه هستیم که توهّم کرده «جهانیشدن» و «انفجار اطلاعات»، دموکراسی را با تعریف غربی، ضروری و قهری میکند و القاء میکند که هر ایدهای، فاشیستی است و هدف، تنها باید برنامه و متدلوژی باشد و الّا محتوای آن از قبل، روشن است! آنان به روش کپیبرداری از غرب در اقتصاد، فرهنگ، هنر، علوم انسانی و فلسفه فرا میخوانند. تودهها را عملاً ابزار اصلی فاشیزم یا پوپولیزم میدانند زیرا معتقدند که انسان با «ایده» تعریف نمیشود بلکه با «شکم» تعریف میشود. آنان در حقیقت، تعریف حقوقی- اخلاقی از «انسان» ندارند، القاء میکنند کسی که زیاد تبلیغات مصرفگرا میبیند، زیاد میداند! و بنابراین زیاد میخواهد!
اینان، با شعار «مرگ بر رمانتیزم» و «مرگ بر ایدهآلیزم» و دفاع از «واقعیت و واقعگرایی»، دعوت به تسلیم و تنبلی میکنند، نظریههایی که اکنون پیچیدهتر و در یکی دو سال آینده همچون اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد علنیتر به میدان خواهند آمد، نظریاتی که بدون هیچ نقد و انتقادی ترجمه میشود، نظریاتی که به واقعیت، فرو میکنند و تفسیرهایی که تحمیل میشود، نه نظریاتی که از واقعیات این جامعه، به طور طبیعی سر برآورده و متولّد شوند. حال آن که «نظریه» باید متولد شود، نباید ترجمه یا تحمیل شود.
کسانی میخواهند دوباره انقلاب اسلامی را از مرحلة «ما چه میاندیشیم» به مرحلة «آنها چه گفتند» بازگردانند! دوباره میخواهند «آنها چه گفتند» و «غرب چه میگوید» را تبدیل به الگو و دستورالعمل برای علم و اقتصاد و سیاست و فرهنگ و حقوق و هنر کنند. ما در مرحلة «آنها چه گفتند» نماندیم و وارد مرحلة «ما چه میگوییم» شدهایم اما کسانی میخواهند دوباره گفتمانِ «ما نمیتوانیم» را به کشور برگردانند. به جای «تولید علم» از «ترجمهزدگی و اصالت ترجمه» دفاع میکنند.
13. عادیسازی، سیاستزدایی و توهم توطئه!!
«ترجمه»، آری ولی «اکتفا به ترجمه و اصالت ترجمهزدگی» مانع تولید است. اینان میخواهند با عادیسازی همه چیز، قدرت انقلاب را، قدرت ایدئولوژی انقلاب را تضعیف کنند و زیر سؤال ببرند. برنامه آنان این است که وقتی فساد و وابستگی را عادیسازی کنند و وقتی از همه چیز، سیاستزدایی کنند، بادِ ایدئولوژی انقلاب، خالی شود و متقابلاً بحرانسازی است که ایدئولوژی را تقویت میکند. پس باید همه چیز را سیاستزدایی کرد و به مردم گفت هیچ خطری ما را تهدید نمیکند و اینها همه، توهّم "توطئه" است و توطئة واقعی نه از خارج و نه در داخل وجود ندارد. وقتی افکار عمومی، دیگر احساس خطر نکرد و همه چیز سرد شد خودبهخود، شعارها و ارزشهای انقلابی از متن به حاشیه میرود!
دوستان توجه داشته باشند که هم در سطح جهان، موجی از تفتیش عقاید مذهبی وسیع علیه اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی به راه افتاده و هم در داخل کشور، نوعی فضای تفتیش عقاید و مجازات جنبش انقلابی مسلمان و حمله به ارزشهای اسلامی و انقلابی دوباره فعال میشود. کسانی در تدارک دورة آزار و تفتیش و پروندهسازی برای نیروهای مجاهد و انقلابی، لحظهشماری میکنند. اما اسلام انقلابی مثل پاپ نیست که منتظر پایان طبیعی! «دنیای سکولار» پس از پایان طبیعی «دنیای کمونیزم» بنشیند بلکه برای آن پایان و این آغاز، اقدام میکند.
اروپا که امروز غیرمذهبیترین و فاسدترین نقطه جهان است، بعد از جنگهای دردناک متعصّبانه مذهبی سکولار شد و امروز کلیسا همه جا هست، ولی جزء میراث فرهنگی است. دین، نیرویی اساسی در زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی غرب نیست و اینک میخواهند همان تجربه را در ایران بر سر انقلاب اسلامی بیاورند و البته از زمان مشروطه، این تلاش آغاز و پی گرفته شده است. بارها جلو آمدند و دوباره ضربه خوردند و عقب رفتند. امّا همینان بودند که پس از مشروطه، تفسیر نادرست از تاریخ تحولات را آغاز کردند. گفتند که از صفویه تا قاجار، علمای دینی و انقلابی، مرجع بودند و پس از جنگ با روس که به دعوت جهادی علماء به پا شد و به خاطر فقر سلاح و تکنولوژی و خیانت دولت، جنگ را باختیم و عهدنامه ترکمانچای بر ایران تحمیل شد و در واقع، سلب حیثیت از حکومت بود، کوشیدند ماجرا را به سلب حیثیت از علمای انقلابی و مجاهد تفسیر کنند. اینان بودند که گفتند حائری و بروجردی، مراجع شیعه در دهههای پیش از انقلاب، آخرین علائم بقاء تفکر دینی در عرصه اجتماعی ایراناند و پس از آنان دیگر خبری از مذهب در عرصه عمومی نخواهد بود. اینان بودند که پنداشتند وقتی سیل پدیدههای غربی و مدلهای حکومتی مادی پس از انقلاب، سرازیر شود و بیاید، عملاً طرفداران تفکّر دینی با مدلگیری از غرب، همه جا منفعلانه و با تسلیم محض، عمل خواهند کرد و مدرنیزه شدن رسانهای و حضور و فعالیت زنان در عرصه، همه در جهت انقلابزدایی و سکولاریزه کردن جمهوری اسلامی عمل میکند. اما در عمل دیدند همة آنچه گمان میکردند که بازدارنده است، تبدیل به موتور محرک قوّیتری برای «انقلاب اسلامی» شد. آنان میان آنچه زائیدهی «قدرت» بود و آنچه زایندهی «قدرت» شد، عملاً اشتباه کردند و دوباره این اشتباه را تکرار میکنند.
14. گذار ناقص، سکولاریزم نیمبند
چنین تحلیل میکنند که چون در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد، گذار از سنّت مذهبی و دینی به مدرنیته و ارزشهای سکولار مادی در حکومت ایران، تحقّق نیافت و تحول واقعی دولت، اتفاق نیفتاد، عملاً انقلاب اسلامی، سکولاریزه و دموکراتیزه نشد و یک حرکت نیمبند بود. برای انعقاد احزاب سکولار باید ابتداء، انسان سکولار تربیت شود. انعقاد احزاب با انسان آزاد (با تعریف مادّی، نه دینی و انقلابی) ممکن میشود پس اگر تربیت سکولار در دانشگاه یا حوزه افکار عمومی و رسانهها، گفتمان حاکم شود آن وقت، چه در حکومت باشند و چه نباشند عملاً به دنبال منافع شخصی (نه منافع ملی و نه شعارهای انقلابی) خواهند افتاد. اگر پرچم مدرنیته را در کشور بالا بردند در واقع نه به دنبال حزب مدنی یا منافع ملی، بلکه به دنبال منافع شخصی و باندی خود از طریق ارزشستیزی و انقلابزدایی بودند.
در اروپا و غرب، غالب احزاب، ادامه قشربندی قرن 19 در بدنة جامعه و قدیمی و سخنگوی طبقات بودند. آنجا صحبت از رقابت حقوقی میان اقشار مختلف با مبانی خاصّی مطرح اما در عمل رقابت احزاب به تشکیل کاستهای «قدرت» و «ثروت» و «رسانه» منتهی شد. اهداف درازمدت و منافع «برنامهریزی شده»، طبیعی است که با شکستهای مقطعی از میدان به در نمیروند و میبینید که گاه احزابی در این کشورها تا صد سال عمر دارند.
اینجا نیز صریحاً گفتند که مردم ایران، شعور و لیاقت «مردمسالاری» خالص را ندارند و در مرحلة ماقبل دموکراسی بهسر میبرند و برای آنان یک آزادی شبهمدنی کافی است! زیرا فقط زندگی میخواهند! سپس جریانهای انقلاب اسلامی را به انقلابی و سنّتگرا و مصلحتگرا تقسیم کردند. نیروهای بنیادگرا صخرههای مقاومت در برابر رفورمیزم و اصلاحطلبی، تفسیر شدند و اصلاحطلبی نیز به مفهوم سکولاریزاسیون در نهادهای جمهوری اسلامی تعریف شد. علیه «ایدئولوژی»، شعار دادند حال آنکه غالباً طرحهای «پیشاندیشیدة» گروههای ایدئولوژیک صدوپنجاه سال گذشتة غرب را عیناً در اینجا کپیبرداری کردند. اما انقلاب اسلامی، ریشهدار و مرحله نهایی یک تحول دراز فکری بود. نباید اجازه دهیم که ساختار سیاسی و اقتصادی کشور از نیاز زمانه و مردم و از مطالبات اسلامی و انقلابی و از حقوق اجتماعی عقب بماند و دولتها یکی پس از دیگری بیایند و قدرت و جرأت یا نیّت اصلاح راستین ساختارهای اقتصادی و مدیریتی و سیاسی و حقوقی را نداشته یا آنها را مسئله فرعی بدانند و آنگاه راهحل را در اسلامزدایی دیده و بگویند هنوز پیشزمینههای فکری ضرورت این تحوّل مادّی در بخشی مهم از نیروهای موجود در حاکمیت، به وجود نیامده و باید به وجود آید.
15. «مشروطة شرعی»، همان «مردمسالاری دینی» است
این تاکتیکها، جدید نیست و به همان دوره مشروطه بازمیگردد که جبههبندی کنونی آغاز شد. تحتتأثیر مداخلات خارجی و استبداد و فساد داخلی، از مشروطه تا امروز روحانیت انقلابی عملاً با وابستگان به استبداد و استعمار خارجی مبارزه کرده است. جهاد با کفار و جهاد با ظلمه و فَسقه، عنوان فقهی این مبارزات سیاسی – انقلابی بود. امّا رقباء، اینگونه تفسیر کردند که مرجعیت انقلابی با رقبای خودش مبارزه کرده، نه با استعمار یا استبداد، و نه برای قانون و آزادی و پیشرفت و مواسات و برابری و مردمسالاری! بلکه برای منافع خودش! و اگر روحانیون ابتدا با مشروطه همراهی کردند بدین دلیل بود که مشروطه را نمیشناختند! ولی پس از هفت- هشت ماه به جبهه استبداد پیوستند! این از جمله تهمتهایی بود که به آن دسته از روحانیون مجاهد و انقلابی میزدند که خود از سران و بانیان و رهبران اوّلیة مشروطه بودند، اما همان ابتدا گفتند که از مشروطة اسلامی (نه مشروطة مادی و لائیک) سخن میگویند. امّا چنین تحلیل میشد که روحانیت از قاجار، ناراضی بود، نه آن که طرفدار آزادی و عدالت و مشروطیت حاکمیت باشد. زیرا غربزدگان، مشروطه را صرفاً مشروطهای میشناختند که بانی آن، سفارتهای غربی و روشنفکران اروپادیده و غالباً فراماسون بودند، کسانی مانند کسروی و تقیزاده را دلسوز میدیدند و امثال شیخفضلالله نوری را صرفاً متشّرع میپنداشتند نه انقلابی؛ حال آن که «مشروطة مشروعه» که شعار علمای مجاهد بود همین حقیقتی است که اینک «مردمسالاری دینی» نامیده میشود. مشروطة مشروعه، به معنای جمهوری اسلامی و مردمسالاری دینی است. آنها نیز میگفتند مشروطة آخوندها، مشروط کردن شاه به ارادة خدا و ضوابط اسلامی است، نه به ضوابط دموکراسی غربی! زیرا آخوندها مردم را نیز تابع ارادة خدا میخواستند، حال آن که آنان اساساً خدا را قبول نداشتند یا به عنوان منبع تشریع قبول نداشتند.
16. همه چیز مِنهای «اسلام»
در تفکر انقلاب اسلامی نیز در حوزة نظام حقوق بشر، مدیریت، اقتصاد، سیاست و روابط بینالملل، هیچ کس بر خداوند، حاکم نیست و خدا بر همه حاکم است. هیچ چیز بر شریعت خدا مقدم نیست و همه چیز به شریعت خدا، مشروط است امّا در سبک تفکّر اینان، دین و هر چه دینی است «تعبّد محض» به مفهوم تعطیل «برهان و درک و عقل» است و از هرچه پسوند «اسلامی» و صفت «اسلامی» دارد، متنفرند. علوم انسانی اسلامی، هنر اسلامی، اقتصاد اسلامی، سیاست اسلامی، رسانه اسلامی، دانشگاه اسلامی، جامعه اسلامی، با همة این مفاهیم از اساس، مخالف و بلکه متنفرند و همه چیز را منهای اسلام میخواهند. در منظر اینان، «لیبرال بودن» یعنی عاقل و آزاد بودن و رستن از همه قیود! و ایمان به خداوند، نفی عقل و ارادة بشر است! اما ایمان به مادّه و نفسانیت خود را عین عقلانیت و اراده آزاد میشمارند! بنا بر این مبانی است که مذهب، مانع آزادی و پیشرفت میشود و ذهن جسور و ارادة آزاد، آن ذهن و ارادهای است که به اخلاق و شریعت و توحید، تعهدی ندارد و صرفاً به منافع و نفسانیت خود، متعهد است. «آخوندزاده» با شعار پروتستانتیزم اسلامی صریح گفت که ما باید از حقوقالله (شریعت) رها شویم و صرفاً به حقوقالعامّه(حقوق بشر) توجه کنیم! رهایی از حقوق الاهی یعنی شریعت خدا، احکام خدا و سپس توجه انحصاری به حقوق مادّی بشر و بنابراین ابتدا باید قدرت علماء دین و ولایت دینی، ضدّ ثبات و ضدّ پیشرفت دانسته میشد.
«میرزا ملکمخان» ابتدا منافقانه حتّی شعار «حکومت اسلامی» سر داد، مقاله نوشت و از حکومت اسلامی، از پرچم اللهاکبر و حتّی از حزبالله سخن گفت. امّا کمکم خود را رو کرد و غالباً گفت قدرت روحانی شیعه، تخریبی و ارتجاعی و فلجکننده است و هیچ ایده مثبتی ندارد و حرفی از نظامسازی دینی نباید زد! غالب رهبران لیبرال و غربزدة مشروطه، دنیاطلب بودند، غالب آنان ویژگی معنوی که لازمة رهبری اجتماعی است نداشتند و هرگز نفوذی در تودههای مردم نیز نیافتند. اما بعدها تاریخهای جعلی و قلابی برای ایران، اسلام و مشروطه نوشتند و شما بهتر میدانید که «تاریخنگاری» در شکل دادن به حافظة تاریخی یک ملّت و سپس در مدیریت رفتار آن ملّت، نقش بزرگی دارد.
17. شکّاک و پرسشگر باشید
دوستان دانشجو، ذهن جوانان را به گونهای بار آورید که بدون دلیل، هیچ چیز را از اینها و از هیچ کس دیگر نپذیرند. کمک کنید تا ذهن دانشجویان ما منطقیتر، شکاکتر، پرسشگرتر و چشم و گوشهایشان بازتر شود. به دانشجویان آموزش دهید که با این جریان، کاملاً صادق و پرشور و در عین حال کاملاً منطقی مواجه شوند. از دهنکجیهای آنان، از ارعاب و تهمت و سرزنشهای آنان که به زودی در رسانههای داخل کشور به راه خواهند افتاد، نترسید. رسانههای خارج نیز با آنان هماهنگ خواهند بود. آماده شوید برای یک دوره فحش خوردن و تهمت شنیدن و جنگ روانی و بدانید که زودتر از ما و شما، دشمنان ما و شما در فکر نسل جوان هستند که چگونه آگاهیهای نادرست بدهند و در واقع، ناآگاهی در شکل آگاهی به آنها هدیه کنند! این نسل جوان البته دیگر یک مادّة خام نیست، موضع دارد، «پیشفرض» پیدا کرده، مزه انقلابیگری و عزت و استقلال و حکمت را چشیده و به سادگی تسلیم نخواهد شد اما در پی الگوی عملی صادق و عاقل میگردد.
امروز چه کسانی در دنیا هنوز نفهمیدهاند که شعار آزادی، دموکراسی و حقوق بشر غرب همچون حجاب مصنوعی «عصمت» بر چهرة یک فاحشة بدکاره است. نگذارید ذهن دانشجو را از بافتههای این و آن دوباره پر کنند و جزمیات جدیدی بسازند. اجازه ندهید شبهآدمهای مثلاً بزرگ که برای خود با ادا و اصول، کاریزمای مصنوعی میسازند ذهن بچّهها را پر و سپس منجمد کنند. آنان حجاب «عقل» و عامل خطاهای بزرگ بودهاند، آزادی اندیشه را مخدوش و مصدوم میکنند، پیامبران دروغین و قلابی برای خود، آتوریته و مرجعیت دروغین ایجاد میکنند، میخواهند القاء کنند که قهرمان نداریم تا قهرمانان واقعی این فرهنگ و ملت را تخریب کنند و با ادا و اطوار از خود، قهرمان بسازند یا قهرمانتراشی کنند. تمامیتخواهی در ذات این تفکر است. خواهید دید که با تفکر و سؤال میستیزند، اجازه پرسشهای حقیقی نخواهند داد، احترام متقابل سرشان نمیشود. رأی منتقد و مخالف را نخواهند پذیرفت و شجاعت نگاه کردن به گذشته خود را از روبهرو ندارند.
18. حلّاج باشید نه گالیله
بچههای انقلاب نشان داده و بارها گفتهاند و باز خواهند گفت که ما سری بریده داریم در تشت، تکفیر دوستان و تنی پارهپاره به نیزه دشمنان؛ همآواز با کشتگان بیآواز، مؤمنی در صف ملحدان، مجاهدانی برای تجدید حیات اندیشه و احساس دینی و انقلابی در سراسر جهان، ما چون گالیله آهسته نخواهیم گفت: «زمین میگردد»، همچون «منصور» بر سر دار با صدای بلند خواهیم گفت: «رکعتان فیالعشق لا یَصحُّ وضوءهما الّا بِالدَّم»؛ دو رکعت نماز عشق خواهیم خواند که وضوی آن جز با خون، درست نخواهد بود و مقبول نخواهد افتاد.
بروید ببینید که تئورسینهای کمونیزم از «کیروف» تا «ژودانُف» چگونه حرف میزدند و چه حرفهایی میزدند؟ میگفتند دورة مذهب و معنویت گذشت و به گورستان تاریخ رفت و امروز همه آنها به گورستان تاریخ رفتند. پس طرف ما دانسته است که بهترین راه برای خدمت به منافع دشمن انقلاب، طرح ایدههای مادّی و ارزشهای غربزده در ظاهر الفاظ قانونی و اسلامی است! این روش بارها از مشروطه تاکنون تکرار و تجربه شده است. با جریانهایی که افق نگاهشان غرب و باورشان سکولاریزم است. سخن خالص دینی و انقلابی را با شجاعت بزنید گرچه منبرهای اصلی و رسمی در دست آنها و منبرهای چوبی، در اختیار شما باشد. اگر فرهنگ در این جامعه، قوی و استدلالی و شفافتر شود، آنگاه نیروهای شما به جای اصطکاک، صرف پیشرفت خواهد شد.
19. ادبیات «عرفانی و مذهبی» در خدمت «اهداف سکولار»
از این پس، آنان دوباره ادبیات ترجمهای را تقویت خواهند کرد، با این شعار که میخواهیم اصلاحات در فرهنگ عقبمانده اجتماعی و دینی را در دستور کار قرار دهیم و هدف ما «نوسازی جامعه» است. آنان به دنبال یک گفتمان دینی رو به زوال و حاشیهنشیناند که روزگاری اگر لائیکها از استقرار قانون مشروطة غربی و چپها از نفی طبقات به سبک مارکسیستی سخن میگفتند، مذهبیها هم منفعلانه از نوسازی سنّت و مذهب بگویند و مذهب را حقیقتاً راه نجات و فرزانگی ندانند، بلکه به این دلیل که وجدان جامعه ما متأسفانه(!) مذهبی است و مذهب، تعیینکننده است و مشکل اصلی ما هم تقابل سنّت و مدرنیزم است! اجباراً توصیه به استفاده از ادبیات مذهبی، برای اهداف سکولار کنند تا جامعه مذهبی در برابر ایشان مقاومت نکند. پس منتظر باشید که دوباره شعار رفورماسیون مذهبی بازتولید شود و با الهام از ایدئولوژیهای مادّی، مثلاً «سنّت» را نقد کنند. دوباره جریان غربزده و غربگرا خواهند کوشید با امکانات حکومتی، «خطّ انفعال» را در کشور احیاء کنند. آنان احیاء دینی و اصلاح اسلامی و انقلابی را یک سوءتفاهم میدانند زیرا در غرب، مذهب، نفی کامل دنیا و مناسبات این جهانی است و تنها «شهروند» «آسمان» را تربیت میکند و به شهروند زمینی کاری ندارد پس ایدئولوژی انقلاب اسلامی و مکتب امام خمینی(ره) را که جمع دنیا و آخرت در جهت توحید است، نه میفهمند و نه میخواهند بفهمند و نه تحمّل میکنند.
از این پس، دوباره شعار تفکر شیعی را به عنوان یک حزب جهانی انقلابی که پیشرو همه بشریت برای رهایی مستضعفین از زر و زور و تزویر و برای ایجاد یک جامعه توحیدی در جهان، تخریب خواهند کرد. دوباره خواهند گفت که تفسیر رسمی از دین و الگوی تمدنسازانه از اسلام را نخواهند پذیرفت و اینها همه اسطوره است!
20. از «تهدید»، «فرصت» بسازید: «شما میتوانید»
دوباره از تفکر چپ، سانترالیزم و ماتریالیزمش را و از «لیبرالیزم»، ولنگاریاش را و از «اگزیستانسیالیزم»، بیهویتیاش را و از «پوزیتیویزم»، قشریگریاش را احیاء خواهند کرد. بازار التقاط به مفهوم منفی کلمه (و نه مفهوم مثبت آن یعنی دیالوگ مکاتب با داوری عقلانی و منطقی) بلکه به معنای ترکیب ایدئولوژیهای مادی و معنوی، ترکیب اسلام و غیر اسلام، دوباره گرم خواهد شد و این ادبیات، بازسازی خواهد شد.
بنابراین توصیه ما به دوستان در تشکلهای دانشجویی اسلامی و انقلابی که هنوز و همچنان حرف اول را در دانشگاهها میزنند این است که خود را برای یک دوره آگاهی، نقد، هوشیاری، فعالیت نظری و مقاومت اجتماعی آماده کنند که در شرایط جدید در برابر جریانی که در سایة فشارهای سنگین غرب بر کشور، و فشار رسانهای از خارج کشور که به زودی در داخل با امکانات حکومتی دوباره بازسازی و فعال میشوند، یک جبهه محکم پولادین، مسلّح به اخلاق، منطق، عقلانیت، آزادیخواهی و در عین حال، احساسات خونگرمانة انقلابی تشکیل دهند.
دوباره به «مقاومت» بیندیشیم و این مقاومت را جهانی کنیم، چنانکه جهانی شده است. به دهههای گذشته، باز نخواهیم گشت. ما رو به آینده داریم و از هر «تهدید»، یک «فرصت» خواهیم ساخت. این شعار تشکلهای دانشجویی انقلابی و مسلمان است و از 16 آذر 92 تا 16 آذر 93 باید حرکتهای بزرگی در حوزه های نظری و عملی، شروع شود تا انقلاب اسلامی همچنان پیش رود و دچار پسرفت نشود و انشاءالله با حضور نسل بیدار دانشجوی انقلابی و نظارت رهبری چنین نخواهد شد. والسّلام علیکم و رحمهالله.
[snews] => [bimg] => NULL [tmpl] => [sdate] => 13920927123300 [pdate] => 13920927123300 [udate] => 0 [sendby] => system [publishby] => system [updateby] => system [service_id] => 4 [cat_id] => 25 [sec_id] => 73 [status] => P [lang] => FA [hint] => [author] => [author_id] => 0 [source] => 0 [most_view] => 1 [comments_view_status] => 1 [comments_form_status] => 1 [conf] => [news_type] => 1 ) [extra_content] => [related_content] => Array ( [0] => Array ( [id] => 371587 [title] => میزگرد دانشجویی "جنبش دانشجویی" در دانشگاه امیرکبیر برگزار میشود [pdate] => 13930908114348 [service_id] => 11 ) [1] => Array ( [id] => 285924 [title] => یکی کردن هنرمند ارزشی و غیرارزشی کاسبی است [pdate] => 13921020112400 [service_id] => 12 ) [2] => Array ( [id] => 283552 [title] => دولت یازدهم دولت «ضعیف پایه» [pdate] => 13921007160700 [service_id] => 12 ) [3] => Array ( [id] => 281585 [title] => صوت/ خدا همیشه در کنار من هست [pdate] => 13920926090600 [service_id] => 3 ) [4] => Array ( [id] => 274560 [title] => انواع گریهها و تفاوت آن با اشک بر امام حسین(ع) / معنای واقعی تباکی / ویژگیهای آن گریهای که نجاتمان میدهد [pdate] => 13920823160300 [service_id] => 11 ) [5] => Array ( [id] => 274457 [title] => ایثار یکی از مظاهر رشد/ امر به معروف و نهی از منکر دفاع شرعی از آزادی بیان است [pdate] => 13920821174400 [service_id] => 11 ) [6] => Array ( [id] => 274353 [title] => هیچ انقلابی در جهان شیعه رخ نداده جز به نام امام حسین(ع)/ شیعه را باید در بازارها به امانتداری شناخت نه در روزه و نماز [pdate] => 13920821133500 [service_id] => 11 ) ) [related_content_v2] => Array ( [1] => Array ( [0] => Array ( [id] => 283552 [title] => دولت یازدهم دولت «ضعیف پایه» [pdate] => 13921007160700 [service_id] => 12 [rutitr] => [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [1] => Array ( [id] => 285924 [title] => یکی کردن هنرمند ارزشی و غیرارزشی کاسبی است [pdate] => 13921020112400 [service_id] => 12 [rutitr] => استاد رحیمپور: [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [2] => Array ( [id] => 274560 [title] => انواع گریهها و تفاوت آن با اشک بر امام حسین(ع) / معنای واقعی تباکی / ویژگیهای آن گریهای که نجاتمان میدهد [pdate] => 13920823160300 [service_id] => 11 [rutitr] => رحیم پورازغدی در جمع اساتیددانشگاه فردوسی: [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [3] => Array ( [id] => 274457 [title] => ایثار یکی از مظاهر رشد/ امر به معروف و نهی از منکر دفاع شرعی از آزادی بیان است [pdate] => 13920821174400 [service_id] => 11 [rutitr] => رحیم پور ازغدی مطرح کرد: [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [4] => Array ( [id] => 281585 [title] => صوت/ خدا همیشه در کنار من هست [pdate] => 13920926090600 [service_id] => 3 [rutitr] => حسن رحیم پور ازغدی؛ [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [5] => Array ( [id] => 274353 [title] => هیچ انقلابی در جهان شیعه رخ نداده جز به نام امام حسین(ع)/ شیعه را باید در بازارها به امانتداری شناخت نه در روزه و نماز [pdate] => 13920821133500 [service_id] => 11 [rutitr] => رحیم پور ازغدی در جمع دانشجویان: [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [6] => Array ( [id] => 371587 [title] => میزگرد دانشجویی "جنبش دانشجویی" در دانشگاه امیرکبیر برگزار میشود [pdate] => 13930908114348 [service_id] => 11 [rutitr] => 15 آذر؛ [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) ) ) [media] => Array ( ) [news_field] => Array ( [0] => Array ( [filed_id] => 1 [filed_name] => نوع خبر [filed_type] => C [filed_value] => ) ) [smarty_keys] => Array ( ) [live_blog] => Array ( ) [tags] => Array ( [0] => Array ( [tag] => حسن رحیم پور ازغدی [id] => 261233 [tag_id] => 26281 ) [1] => Array ( [tag] => وحدت حوزه و دانشگاه [id] => 261234 [tag_id] => 31459 ) [2] => Array ( [tag] => 16 آذر [id] => 261235 [tag_id] => 26636 ) [3] => Array ( [tag] => روز دانشجو [id] => 261236 [tag_id] => 26635 ) ) [image_tag] => Array ( ) [documents] => [comments] => Array ( ) [comments_stats] => Array ( [N] => 1 ) [sepehr_keys] => Array ( ) ) 1