به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»؛ هنر نیست که مردم نتوانند از سد محافظانت رد شوند و حرفشان را با تو بزنند؛ این همه محافظ و پاسبان که همراه خودت کردهای و مانع رسیدن مردم به تو میشوند، نشانه بزرگی تو نیست، نشانه ضعف تو در حکومت است؛ در حکومت علوی مردم باید بتوانند بدون واهمه پاسبانها و محافظان با حاکم خود حرف بزنند؛ حکومتی که حرف مردم در آن شنیده نشود؛ سست و از بین رفتنی است.
حاکم باید بخشی از وقت خودش را به مردمی که به او نیاز دارند اختصاص دهد، باید در میان برنامه های خود وقتی را برای آنان خالی کند؛ این وقت گذاشتن برای مردم از ضرورت های حکومت داری است، برای همین است که حضرت امیر در نامه خودش به مالک اشتر این موضوع را یادآوری می کند و به او می گوید که مبادا از روبرو نشستن با مردم و گوش دادن به حرف آنها غافل شود.
همراه کردن محافظان و ردیف کردن پشت سر پاسبان ها برای یک حاکم نشانه مهم بودن و شأن بالایش نیست؛ بلکه مانعی است در مسیر ارتباط مردم با او، ارتباطی که از ضرورت های حکومت داری است؛ در حکومت علوی جایی برای حاکمی که تعدد محافظانش مانع ارتباط مردم با وی می شود وجود ندارد.
حاکم باید تند سخن گفتن مردم را تحمل کند
در متن نامه حضرت امیر به مالک اشتر آمده است: «... و بخشی از وقت خود را خاص کسانی کن که به تو نیاز دارند. خود را برای کار آنان فارغ دار و در مجلسی عمومی بنشین تا در آن فروتنی کنی خدایی را که تو را آفرید و سپاهیان و یارانت را که نگهبانانند یا تو را پاسبانانند، از آنان باز دار، تا سخنگوی آن مردم با تو گفت و گو کند بی در ماندگی در گفتار که من از رسول خداصلیاللهوعلیهوآلهوسلم بارها شنیدم که می فرمود: (هرگز امتی را پاک _از گناه_ نخوانند که در آن امت –بی آنکه بترسند و- در گفتار درمانند، حق ناتوان را از توانا نستانند) و درشتی کردن و درست سخن نگفتن آنان را بر خود هموار کن و تنگخویی بر آنان و خودبزرگ بینی را از خود بران، تا خدا بدین کار درهای رحمت خود را به روی تو بگشاید و تو را پاداش فرمانبری عطا فرماید؛ و آنچه می بخشی چنان بخش که بر تو گوارا افتد و آنچه باز می داری با مهربانی و پوزش خواهی همراه بود.»
حضرت امیر تأکید می کند که کارگزار حکومت علوی باید تحمل درشت سخن گفتن مردم را داشته باشد و با حوصله به حرف آنها گوش دهد؛ در حکومت علوی جایی برای حاکمان تندخو و بی حوصله وجود ندارد.
*نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، چاپ بیست و یکم، تهران، 1380؛ صفحه 336
منبع:جام جم آنلاین