به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، بازار کتاب در این روزها شاهد ورود آثاری است که موجبات تعجب و سردرگمی مخاطبان و حتی ناشران را فراهم آورده است. آیا نظارت و ممیزی ارشاد به صورت کامل برداشته شده است؟ اگر اینچنین است خیز بلند برخی ناشران برای گذر از هنجارها و ارزشهای جامعه را چه کسی تعدیل میکند؟
ناشرانی که در این مسیر با یک چراغ سبز مواجه شدهاند آیا خواهند توانست بر رویکرد جدید وزارت ارشاد حساب جداگانهای باز کنند و آیا تنها این وزارتخانه است که کلیددارِ صدور مجوز است؟
آیا مردم، رسانهها و مجلس شورای اسلامی در برابر رویکرد جدید سکوت پیشه میکنند و شاهد فروپاشی نظام ارزشی و هنجاری جامعه خواهند بود؟ اینها سوالاتی است که باید توسط تصمیم سازان و تصمیم گیران فرهنگی جواب گفته شود.
پیش از این شائبهای وجود داشت که شاید به علل مختلف کتاب مورد غفلت واقع شده است اما با صحبت این عضو کمیسیون فرهنگی باید گفت که متأسفانه ارشاد عامدانه به این کتاب با آگاهی از نکات مطرح شده در آن مجوز داده و ما با یک رویکرد مواجهیم نه یک غفلت.
حجت الاسلام نصرالله پژمانفر عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس پیرامون کتاب جامعهشناسی جلاییپور گفت: من نسبت به جزئیات کتاب جامعهشناسی اطلاعاتی ندارم اما طی تماس با ارشاد آنها اعلام کردند درباره این کتاب ممیزی صورت گرفته و کتاب و وضعیت فعلی علیرغم داشتن برخی اشکالات مورد تأیید برای چاپ قرار گرفته است. [1]
پیگیریهای خبرنگار نسیم نیز حاکی از آن بوده است که این کتاب در اداره کتاب معاونت فرهنگی دولت دهم در حال بررسی بود و مجوز نگرفت اما بدون اینکه اصلاحاتی به آن صورت بگیرد، حدود 2 ماه است که توسط نشر علم به چاپ رسیده است. [2]
**مرزهای صراحت قلم تا کجاست؟ / نویسندهای که انگشت بر روی ماشه برد!
حمیدرضا جلاییپور مدیرمسوول روزنامههای زنجیرهای در دوره اصلاحات بود که چند روز پیش از 9 دی امسال کتاب جدیدش را با عنوان «جامعهشناسی ایران؛ جامعه کژمدرن» روانه بازار کرد. وی معتقد است یک جنبش فراگیر سیاسی با همکاری ده جنبش آرام – انقلاب نرم- میتواند باعث تغییر ساختارهای جامعه شود. دیدبان قبلا در مطلبی به برخی از ابعاد این کتاب پرداخته بود. اما در این مجال قصد داریم از سیاه نمایی نظام اسلامی تا توهین و هتاکی به روحانیت و بنیانگذار انقلاب اسلامی را در این اثر واکاوی کنیم.
**توهین به بنیانگذار انقلاب اسلامی:
نویسنده بدون اشاره به رابطه عمیق میان امام خمینی (ره) با آحاد جامعه و مخصوصا همه پرسی عمومی 2/98 درصدی به نفع جمهوری اسلامی، معتقد است امام در منازعه قدرت! تصمیم بر استقرار حکومت اسلامی گرفت و سایرین را از گردونه حذف کرد!! جلاییپور در حالی اقدام به نام بردن از گروههای مطرود سیاسی و معاند به عنوان شاهد مثال میکند که هیچ اشارهای به کارشکنیها و ظلمهای علنی آنان علیه مردم نمیکند. وی حتی چشمش را بر روی سنگ اندازیهای بنی صدر در میان نیروهای نظامی ایران به نفع صدام حسین و همراهی وی با منافقین و نهایتا فرار فضاحت بار او میبندد.
در منازعه قدرت نیز گروههایی که خود را وارث انقلاب و مدعی رهبری آن میدانستند توانستند حکومت جمهوری اسلامی را مستقر کنند... در چالش یاد شده به ترتیب نیروهای سیاسی موسوم به جبهه ملی، چریکهای فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق ایران، نهضت آزادی ایران و جریان بنی صدر اولین رئیس جمهور پس از انقلاب و هواداران او و حزب توده و هواداران آن، از صحنه رسمی سیاسی در حکومت ایران حذف شدند... برای شخصیتهای مردم انگیز یا پوپولیست، انقلاب و تداوم آن تداوم همین جنبش مردمی بود. از نظر آنان ضد انقلاب، یعنی کسی که چنین فکر نمیکند و در ارادهٔ امت همیشه در صحنه خلل ایجاد میکند. ص 564 و 565
نویسنده در صفحات بعد صریحا اتهام زنی میکند و معتقد است «جریان اقتدارگرا با ترکیبی از گرایشهای پوپولیستی و بنیادگرایی دینی!» بر جنبش مردمی تحمیل شد! گویا نویسنده اصلا آن زمان در ایران نبوده و در میان حرکتهای مردمی حضور نداشته و صدای اسلام خواهی مردمی را نشنیده است.
در دوران انقلاب، جنبش مردمی ایران، شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را سر داد. در همان حال، جریانی اقتدارگرا با ترکیبی از گرایشهای پوپولیستی و بنیادگرای دینی.... از ابتدای انقلاب... علاقه فراوانی داشت که با اتکا به نیروی ناشی از جنبش مردمی، تفسیری خاص از اسلام را هم بر این جنبش و هم بر جمهوری اسلامی تحمیل کند. بدین معنا که کل جامعه را بر اساس تفسیری خاص و محدود از اسلام، اسلامی سازد و عملا جمهوری اسلامی را به حکومت اسلامی تبدیل کند. ص 566
**توهین به روحانیت
فتنه گر 88 در کتاب فتنه گون جدیدش پا را فراتر گذاشته است و برای آنچه در ذهن دارد نیز شرط میگذارد. او میگوید باید کره جنوبی را مدل توسعه خود قرار دهیم و برای رسیدن به آن شروطی باید محقق شود. یکی از این شروط، تن دادن نخبگان پوپولیست و نظامی و روحانی به ساز و کار مردم سالاری است!
اولا چه کسی کره جنوبی را به عنوان الگوی حرکت نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران پذیرفته است که جلاییپور برای آن شرط گذاری میکند؟! ثانیا پیوند میان روحانیت با مردم در دوره معاصر از زمان مشروطه تا کنون محقق بوده و حضور ائمه جمعه و جماعات در جامعه و نقش آفرینی حوزویان در امور روزمره مردم و پاسخگویی به شبهات و سوالات، نمونه کوچکی از این ارتباط است.
چه اصراری وجود دارد که میان روحانیت با مردم فاصله اندازی کنید؟ چرا نخبگان پوپولیست و نظامی را در کنار روحانیت ذکر کردهاید؟ منظور از نخبگان پوپولیست کیست؟
سومین شرط (برای حرکت به سمت کره جنوبی شدن) تن دادن نخبگان پوپولیست و نظامی و روحانی کشور به ساز و کار مردم سالاری یا نظم سیاسی مردم سالارانه است. تا زمانی که انتخابات در ایران، به نام مصالحی مهندسی میشود و تا زمانی که نخبگان مذکور به انتخابات آزاد و منصفانه تن ندهند، آنها مجبورند در کنار این انحصارجویی، فتیله شعارهای ضد امریکایی را بالاتر بکشند و در نتیجه ایران را به سمت کوبایی شدن سوق دهند. ص 641
**توهین به جامعه متدین ایران و نام بردن از گروهی به نام «لات مذهبیها»
نویسنده هتاک برای ارضای روحی و روانی خود در جای جای کتاب از دینداران به عنوان گروههای فشار و ابزار اعمال قدرت حکومت نام میبرد. با مرور این صفحات به نظر میرسد دینداری در جامعه ایران معضلی برای نویسنده و اربابان اوست که باید از سر راه برداشته شود.
... برای بیرون کردن رقیب، مجبورند به کارهایی متوسل شوند از جمله به تبلیغاتی یک سویه از رسانههای انحصاری دولتی، بسیج کارمندان اداری و دانش آموزان با اتوبوسهایی که هزینه آن را از بودجه عمومی تأمین میکنند، تخلفات و مهندسیهای انتخاباتی و گروههای فشار متشکل از عناصر لات مذهبی. اقتداراگرایان مجبور میشوند با اختصاص بودجه و با کمک سازمانهای حکومتی، مردم را از اطراف شهرها به صحنه آورند. بنابر این جنبش مردمی که معمولا با حضور داوطلبانه و خودانگیخته مردم همراه است به جمعیت سازمانی و سهمیهای و اتوبوسی تبدیل میشود. ص 568
وی در ص 559 نیز برای نمونه آوردن از پدیدههای جنبشی دوباره از «لات مذهبیها» نام میبرد.
همچنین در صفحه دیگری معتقد است دینداران تعداد معدودی هستند که از امکانات دولتی! بهره مندند.
از نظر این جریان اقتدارگرا، تلاش میلیونها نفر از مردم، نباید به تقویت «جمهوریت» منجر شود بلکه به افزایش قدرت «گروهی محدود» و اصیل مذهبی سیاسی بینجامد که به زعم آنان، در اسلامی بودن و وفاداریشان به رأس حکومت شکی نیست. ص 567
گروههای آشوبگر همچون طیف نوری هستند که در کنار هم رنگین کمان میسازند!
جلاییپور در فصل هشتم کتاب خویش از 10 جنبش نام میبرد که پیشروی آرام دارند و انقلاب نرم را محقق میسازند. او میگوید:
هنگام توضیح در برابر جنبشهای فراگیر و جنبشهای مبتنی بر پیشروی آرام، در مقام تحلیل، آنها را مجزا از هم فرض میگیریم. ولی در عالم واقع، این جنبشها مستقل از هم نیست، با هم، هم پوشانی دارند و مثل رنگین کمان در کنار یکدیگر قرار میگیرند. گاهی با تداخل این طیفهای نوری، رنگهای جدیدی را تشکیل میدهد و روی هم اثر میگذارد. ص 560
همچنین نویسنده از ص 574 تا 600 به جنبشهای مبتنی بر پیشروی آرام – انقلاب نرم – میپردازد و معتقد است همگامی آنها با یک جنبش فراگیر و سیاسی میتواند در فرصت سیاسی مناسب به نتیجه دلخواه منجر شود. او از این جنبشها نام میبرد:
جنبش جوانان
جنبش زنان
جنبش دانشجویی
جنبش اصلاحی
جنبش سکولارها
جنبش ایرانیان خارج از کشور
جنبش فرهنگی قومی و هویت طلب
جنبش معلمان و کارگران
جنبش حاشیه نشینان
جنبش مهدویت گرا که منظور از آن انجمن حجتیه است و نویسنده پیوند فکری شدیدی با آنها دارد و صفحات زیادی را به توضیح مرام آنها اختصاص میدهد.
با توجه به محدودیت سطور، در ادامه به سه مورد اول از جنبشها در کتاب جامعهشناسی ایران پرداخته میشود.
**جنبش جوانان؛ زندگی مستقل از والدین و ازدواج دیرتر
او تأکید میکند نوع عزاداری جنبش جوانان با عزاداریهایی که دستگاهها و سازمانهای رسمی تبلیغ میکنند متفاوت است. موسیقیهای زیرزمینی تولید شده در ایران و موسیقیهای تولید شده در خارج از کشور، سینمای جهان، شبکههای ماهوارهای ایرانی و غیر ایرانی خارج از کشور و فضای مجازی، منبع بخش عمدهای از مصارف فرهنگی جوانان شده است. ص 574 و 575
جلاییپور همچنین پای ارتباطات جنسی را هم وسط میکشد و میگوید: نوع روابط دوستی و هنجارهای ارتباط میان دو جنس نیز در میان جوانان، متفاوت از هنجارهایی است که به طور رسمی تبلیغ میشود... ص 575
او ویژگیهایی را ذیل جنبش جوانان برمی شمرد: سن بالای ازدواج و بچه دار شدن، تعداد فرزندان کمتر، سرعت بیشتر و تنش کمتر طلاق، متمایل به مهاجرت موقت یا دائم، استفاده از فیس بوک و گوگل ریدر و تویتر، استفاده از غذاخوری فست فود، پوشش طبق مد روز جهان، عدالت جنسیتی، غذاهای گیاهی، حفظ محیط زیست، مصرف کالاهای فرهنگی جهانی، بهره گیری از جدیدترین محصولات فناوری اطلاعات و زندگی مستقل از والدین حتی قبل از ازدواج. ص 575
نویسنده این ویژگیها را به وجود آورنده جنبش ضد دولتی میداند. این فتنه گر فرهنگی در ص 576 مینویسند: جنبش جوانان بیشتر عمل گراست و... به محض اینکه فرصت سیاسی پیدا کند نیروی اصلی جنبش سراسری دموکراسی خواهی و اعتراضی را تشکیل میدهد.
وی در ص 577 معتقد است به علت مسائل اقتصادی، جنبش جوانان ظرفیت اعتراضی بسیاری پیدا کرده است که باید مورد استفاده قرار گیرد. او با تهدید میگوید: «احتمال اینکه جنبش مبتنی بر پیشروی آرام جوانان به رفتارهای ساختارشکنانه نزدیک شود، کم نیست.»
**جنبش فمنیستی؛ به فکر گرم نگه داشتن کانون خانواده نیست!
در صفحه 578 کتاب جامعهشناسی ایران، گفتمان فمینیستی را در ایران به این دلایل قوی بر میشمرد: در سطح سازمانی در بیش از دویست NGO، در سطح رسانهای در بیش از یک سوم خبرنگاران رسانهها، در سطح شبکههای اجتماعی و لایههای غیر آشکار جامعه. او در این زمینه نیز تهدید میکند: دولت یا باید به مطالبات زنان فمنیست گردن نهد یا همچون دهه شصت اروپا نه فقط با جنبش آرام زنان فمنیست، که با جنبش سیاسی آنان رو به رو شود. «تا آن زمان جنبش زنان به پیشروی آرام خود و تأثیرگذاری تدریجیاش بر فرهنگ عمومی ایرانیان و رفتار دولتها ادامه میدهد»
نویسنده در ذیل جنبش فمنیستی میگوید زنان رویههایی را در زندگی روزمره خود در پیش گرفتهاند که در حد انتظار مسوولان آموزشهای رسمی نیست. او معتقد است اینکه زنان باید «کانون خانواده را گرم نگه دارند» دیگر مسئله این جنبش نیست. او میگوید «زنان دیرتر ازدواج میکنند، دیرتر بچه دار میشوند و مثل دختری نواجوان، بیتجربه نیستند!» نویسنده به صورت کاملا تجویزی به زنان میآموزد: «زنان... به جای رویارویی مستقیم با حکومت، هنگام عقد، تمام حقوقی را که ممکن است بعدا مردان علیه زنان استفاده کنند در شرایط ضمن عقد مینویسند مثل حق ادامه تحصیل، داشتن شغل، مسافرت، طلاق، مهریه، تعیین محل سکونت و.... آنان حتی قبل از اینکه به خانه شوهر بروند وکالت بلاعزل و محضری نیز از همسرشان اخذ میکنند.» ص 579 و 580
این نگاه تحقیرآمیز به زن ایرانی که ناشی از نگاه فمنیستی نویسنده است در صفحات بعدی نیز تکرار میشود: «بخش چشمگیری از زنان دیگر مثل گذشته نیستند که وقتی به خانه شوهر رفتند به سلامتی و شادابی خود توجه نکنند و به اصطلاح فقط مشغول شستن، تمیز کردن، آشپزی و نگهداری از بچه باشند. امروز، زنان مهمترین مشتریان باشگاههای بدن سازی، آمادگی جسمانی، ایروبیک، شنا، یوگا و کلینیکهای لاغری هستند. زنان امروز... مکررا به مسافرتهای گروهی میروند!» او نتیجه گیری میکند: البته روند تبدیل خانواده مردسالار به خانواده مدنی، تنها روند موجود در خانواده ایرانی نیست بلکه خانواده ایرانی با افزایش روزافزون طلاق، سن ازدواج، تعداد مجردان، خانوادههای تک والد و خانوادههای غیرثبتی! نیر روبرو شده است. ص 581
او در آخرین خط این بخش مینویسد پویش اجتماعی زنان فمنیست فقط بر تغییرات و پیشروی آرام مبتنی نیست بلکه در فرصتهایی که جنبش فراگیر دموکراسی خواهی – شورش خیاباتی و فتنهٔ آتی – در ایران فعال میشود زنان یکی از اجزای مهم آن هستند.
**جنبش دانشجویی؛ با تأکید بر علوم انسانی و پول پدران!
ص 583 در ذیل جنبش دانشجویی یادآور میشود چون والدین و خانوادهها از دانشجویان حمایت مالی میکنند، آنان دغدغهای ندارند و معمولا مجال انجام دادن کارهای فوق برنامه! دارند. شَبَح جنبش دانشجویی در اکثر دورهها در آسمان سیاسی تهران و شهرهای بزرگ حضور دارد. او در این زمینه به علوم انسانی اشاره میکند و میگوید: «شاهد رشد محققان و دانشجویان علوم انسانی هستیم... دانشجویان علوم انسانی به جای اینکه مصرف کننده نسخه پیچیهای کلی ایدئولوژیک باشند تولیدکننده و مصرف کننده تفکر انتقادی و راهگشا در زمینه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی هستند.»
**لایههای غیر فعال جنبش، فعال شوید!
جلاییپور در صفحه 601 و 602 معتقد است جز سه دسته از این جنبشها بقیه هم در سال 88 و هم در شورش آتی نقش ایفا میکنند. اما آن سه دستهای که به صورت تجویزی نویسنده برای فعال شدن آنها امید بسته است عبارتند از: حاشیه نشینان، حجتیه و قومیتها. به عبارت بهتر هر چه در داشته و نداشتهٔ سیاسی اپوزیسیون هست و باید باشد در این کتاب که مانیفست فتنهٔ آینده است به میدان آمده تا حداقل در ورطه نظری لشکر فتنه گران، آرایشی مقتدرانه بیابد.
نویسنده در سخن آخر خود جامعه ایران را دارای مشکلات روانی! دانسته و میگوید: «ما در این کتاب به عقدهها، کینههای فروخفته، نارضایتیهای سرکوب شده و رخمهای موجود در روان جمعی جامعه اشاره نکردیم» ص 615
نویسنده در ص 627 میگوید ابعاد نامطلوب وقتی در جامعه حل میشود که نظام کنونی سیاسی، از نظر ساختاری به طرف سکولاریزم دموکراتیک تغییر کند. آن زمان است که فرایند انتخابات معنادار و موثر میشود و میتوان انتظار حل واقعی و دوکراتیک معضلات جامعه را داشت. اسم دیگر این الگو همان «انقلاب آرام و خشونت پرهیز» است.
نویسنده در صفحات 627 و 628 الگوی مداخله بشردوستانه و نظامی! را همچون حمله ناتو به لیبی برای تغییر ساختار حکومت ایران به نقل از گروهی از جوانان فضای مجازی نقل میکند.
**آیا در کنار 9 دی سیاسی باید به فکر 9 دی فرهنگی هم باشیم؟
آنچه در بالا ذکر شد علاوه بر تذکر به مسوولان امر حاوی یک هشدار جدی به فعالان فرهنگی انقلاب اسلامی است. آنچنان که مشاهده میشود لشکر فتنه دوباره بازآرایش سیاسی و فرهنگی گرفته و احساس میکند میتواند از فضای ایجاد شده سوء استفاده نماید.
اگر مسوولان وزارت ارشاد و دستگاههای نظارتی نقش خود را به خوبی ایفا کنند میتوان اطمینان و اعتماد داشت که روزنهای برای نفوذ افراطیون در فضای فرهنگی و سیاسی ایجاد نخواهد شد. اما همین جا باید یاد آور شد نیاز سال 88 در عرصه سیاسی، باعث به صحنه آمدن رویشهای انقلاب شد و حماسه 9 دی را آفرید. گویا نیاز سال 92 عرصه فرهنگی است و رویشهای انقلاب هم در این عرصه کم نیستند.
گرچه تولید و عرضه محصولات فرهنگی راهکار مقابله با فتنه گران فرهنگی است اما حضور و نقش آفرینی اجتماعی نیز برای بیدارباش مسوولان و دستگاههای نظارتی همچون مجلس شورای اسلامی به عنوان گزینهای بر روی میز است. امیدواریم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شخص وزیر از این دست کتابها درس عبرتی گرفته و در ادامه فضا را برای جولان مردودشدگان سیاسی سال 88 باز نگذارند.
منبع: مشرق