گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- عبدالعلی مهدی؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در آخرین حج خویش که «حجه البلاغ» نامیده شد در خطبه ای مفصل؛ فرمودند:«یکون بعدی اثنی عشرا امیرا کلهم من قریش»؛ بعد از من دوازده امیر خواهند بود و تمام ایشان از قریش خواهند بود.
در این روایت شریف که در کتب مخالفین شیعه به فراوانی نقل شده است و از روایات متواتر ایشان محسوب میشود، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم جانشینان خویش را منحصر در دوازده امیر قریشی مینمایند. صاحبان امر بعد از رسول خدا تا قیام قیامت دوازده نفر خواهند بود. این دوازده نفر همان کسانی هستند که خداوند در قرآن کریم از ایشان به «اولی الامر» تعبیر مینماید.
صاحبان امری که طبق بیان حضرت حق اطاعت ایشان واجب است و از هرگونه خطایی دور هستند. این صاحبان امر فقط دوازده نفر خواهند بود. تنها شیعه است که به خوبی این دوازده نفر را شناخته است، اما مخالفین شیعه با این روایت متواتر نبوی دچار مشکل هستند؛ زیرا هیچ گاه نتوانستهاند برای این روایت شریف دوازده مصداق بیابند. به صورتی که از زمان شهادت پیامبر تا امروز که بیش از هزار سال میگذرد نمیتوانند دوازده جانشین برای پیامبر معرفی کنند به طوری که هیچ زمانی از وجود ایشان خالی نباشد.
امام حسن عسکری علیه السلام امیری از قریش
امام حسن عسکری و فرزند ایشان ملقب به حضرت مهدی صلوات الله علیهما دو امیری هستند که سلسلسه امامت دوازده گانه به ایشان ختم میشود. به قدرت الهی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام تا امروز زنده هستند و آخرین فرد ائمه اثنی عشر میباشند.
امام حسن عسکری علیه السلام مانند تمام پدران پاک و مطهر خویش، مظهر و اسوه بندگی و حجت حضرت حق میباشد. رفتارهای ایشان و گفتارهای آن امام بزرگ الگویی عملی است برای زندگی هر کسی که خویشتن را شیعه اهل بیت میخواند. اهل بیت عصمت و طهارت در حوزههای مختلف، آموزههای بسیاری را به شیعیان تعلیم دادهاند. آموزههایی که همه دوازده امام بر آن تاکید داشته و بر ملازمت بر آن تعالیم و عمل به آن تاکید فراوان داشتهاند.
در این میان برخی از تعالیم اهل بیت،بسیار مورد غفلت و بی توجهی قرار گرفته است. تعالیمی که با گذشت زمان و سپری شدن ایام نیاز جامعه شیعه به آن بیشتر و بیشتر میشود. و مع الوصف هرمقدار که این نیاز بیشتر میشود بی توجهی به این آموزهها و تعالیم نیز بیشتر میشود. با گسترش زندگی شهر نشینی و به وجود آمدن شهرهای بزرگ یا به تعبیری کلان شهرها و پیچیدگی بیشتر ارتباطات، اندک اندک، ارزشهای اخلاقی و وظایف واجب اجتماعی فراموش شده و یا حدا کثر به آن به عنوان وظیفه نگاه نمیشود، بلکه در بهترین حالت،به عنوان یک گزاره اخلاقی متروک به آن توجه میشود.
نظام برادری در تعالیم اهل بیت
یکی از مهمترین آموزههای قرآن و اهل بیت برقراری «نظام برادری» در میان شیعیان خویش میباشد. خداوند متعال در قرآن به صراحت اهل ایمان را برادر مینامد و میفرماید:«انما المومنون اخوه» به درستیکه مومنان برادر هستند. قانونی که باید در میان شیعیان حکم فرما باشد؛ قانون برادری است.
رفتارها و حرکات و تعاملات افراد جامعه شیعی باید بر اساس برادری باشد. در این «نظام» هرکسی باید وظیفه خویش را نسبت به برادرش بداند و همیشه در تعاملات اجتماعی خویش باید تلاش بنماید که از ادای این وظیفه باز نماند؛ چرا که در این صورت از واجبی از واجبات الهی سر باز زده است و در پیشگاه خداوند باید پاسخ گو باشد.
این وظایف فقط در حوزه مالی نیست. محدوده این وظایف بسیار وسیع میباشد و در تمام شئونات زندگی جاری و ساری است. غفلت از «نظام برادری» که همان سنت نبوی است باعث شده است که ما شیعیان گنجینه ای ارزشمند را از دست بدهیم و به جای آن از اصطلاحات وارداتی مانند «سبک زندگی» و یا «حقوق شهروندی» استفاده نماییم.
که این واژگان اگر چه ظاهری زیبا دارند؛ ولی در حاق خود با آن چیزی که وظایف برادران شیعه نسبت به یکدیگر هست بسیار متفاوت است. در اصطلاح «سبک زندگی» از سنت پیامبر عدول نمودهایم. بزرگان شیعه همواره تاکیدشان بر سنت نبوی بوده و میباشد. سنت نبوی علاوه بر اینکه از ارزش ذاتی برخوردار است؛ تنها راهی است که باید در مسیر زندگی طی نمود و در روایات اهل بیت علیهم السلام چیزی که غیر از سنت نبوی باشد را «بدعت» فرمودند.
لذا چیزی غیر از سنت نبوی قابل تصور نیست و در اصطلاح «حقوق شهروندی» از برادری بین شیعیان عدول نموده ایم و به جای رسیدگی به «وظایف» دنبال «حقوق» هستیم. هر چند این دو لازم و ملزوم هستند. اگر در جایی حقی باشد در مقابل وظیفه ای هم خواهد بود. اما در جایی که دنبال وظیفه هستیم ناخود آگاه دنبال ادای آن هستیم.
اما هنگامی که از حقوق سخن میگوییم ناخود آگاه طلبکار هستیم. در اولی روحیه ادای وظیفه در جامعه دمیده میشود و هر کس را نسبت به برادرش در موضع قصور نشان میدهد. و در دومی هرکسی دنبال مطالبه حق خویش است و اطرافیان را بدهکار خویش فرض میکند. چرا که نظام فکری او بر اساس مطالبه شکل گرفته است.
دور بودن از تعالیم اهل بیت، فقط باعث انحراف در اعتقادات نمیشود. بلکه جدایی از مسیر صحیح زندگی را نیز به همراه میآورد.
به ازای هر حق برادر، پانصد سال توقف لازم است
انجام وظایف نسبت به برادران مومن و رعایت حقوق ایشان از شرایط ایمان است و تخلف از آن در اصل ایمان متخلف خلل وارد میسازد. یونس بن ظبیان مىگوید:
امام صادق (ع) به من فرمود: «اى یونس از خدا بترسید و به پیامبر او ایمان بیاورید. عرض کردم: به خدا و رسولش ایمان آوردهایم، پس فرمود: شریعت آسان محمدى عبارت است از برپاداشتن نماز و دادن زکات و روزه گرفتن ماه رمضان و حج خانه خدا و اطاعت کردن از امام و اداى حقوق برادر دینى، همانا هر کس حقى از مؤمنى را ندهد، خداوند او را در قیامت پانصد سال روى پایش ایستاده نگه مىدارد بگونهاى که از عرق او رودها جارى شود، آن گاه ندا دهندهاى از سوى خدا ندا دهد که این شخص ستمگرى است که حق خدا را نداده است، مىگوید: این شخص چهل سال سرزنش مىشود و سپس به جهنم افکنده مىگردد.»
واضح است که عبارت حقوق برادران دینی بسیار وسیع تر است از مسائل اقتصادی، و مالی و امورات بسیاری را شامل میشود.
شناخت حقوق برادران دینی از واجبات است
حضرت امام حسن عسکری علیه السلام شناخت حقوق برادران دینی را بسیار مهم بیان میدارد و کسی که این شناخت را ندارد از قدر منزلتی نزد پروردگار برخوردار نخواهد بود. و تواضع در مقابل برادران دینی را از بالاترین ارزشها قلمداد میکند.
از امام حسن عسکرى علیه السّلام نقل شده که فرمود: «آشناترین مردم به حقوق برادرانش و کوشاترین ایشان به اداى آن حقوق از بالاترین قدر و مرتبه نزد خداوند برخوردار است»
بسیار در خور توجه است که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام هم آشنایی به حقوق برادران دینی و هم عمل به آن را ضروری میداند و هر کس که در این میدان گوی سبقت را برباید نزد پروردگار از قدر و منزلتی بالاتر برخوردار خواهد بود و کسی که در این مهم قصور داشته باشد مورد بازخواست شدید پروردگار واقع خواهد شد.
امام یازدهم شیعیان در ادامه میفرماید: «و هر که در دنیا براى برادران خود تواضع کند او نزد خداوند از جمله صدّیقان و از شیعیان علىّ علیه السّلام خواهد بود»، گویی تواضع کردن نیز یکی از حقوق واجب است. و در تعاملات اجتماعی میان شیعیان تواضع از اهمیت بالایی برخوردار است. به حدی که آن امام همام متواضعین را از صدیقیان و شیعیان امیر المومنین معرفی مینماید.
پر واضح است که تواضع در برابر برادران دینی در کلام حضرت عسکری علیه السلام از صفات شیعیان بر شمرده شده است. امام حسن عسکری علیه السلام به این مقدار کفایت نمینمایند. بلکه الگویی عملی برای تواضع معرفی مینمایند که توجه به نحوه این تواضع در برابر برادر ایمانی بسیار تکان دهنده و عجیب است.
امام حسن عسکری در ادامه این گونه میفرماید: «... و روزى پدر و پسرى از برادران مؤمن أمیر المؤمنین علیه السّلام نزد او آمدند، آن حضرت در حضور آن دو برخاسته و ضمن احترام و اکرام از ایشان آن دو را در صدر مجلس نشاند، و خود کنار این دو جلوس فرمود، سپس دستور شام داد و حاضر شد پس آن دو از آن غذا خوردند، سپس قنبر طشت و پارچى چوبى و حولهاى براى خشک کردن آورد و تا خواست از آن پارچ آب بر روى دست آن مرد بریزد آن حضرت از جا جسته و پارچ را گرفت تا خود بر دستان آن دوست آب بریزد.
با دیدن این صحنه آن مرد صورت به خاک غلتانده و گفت: اى أمیر المؤمنین، خدا مرا مىبیند و شما بر دستان من آب مىریزید؟! حضرت فرمود: «بنشین و دستانت را بشوى، زیرا خداوند عزّ و جلّ تو را مىبیند در حالى که برادرى که هیچ امتیاز و فضیلتى بر تو ندارد به تو خدمت مىکند و خداوند به واسطه این خدمت؛ خادمان او را در بهشت مساوى با ده برابر عدد مردم دنیا و بر همان حساب در نفرات مناطق و ممالکى که در آنجا است قرار دهد.
پس آن مرد نشست و حضرت علىّ امیر المؤمنین علیه السّلام بدو فرمود: تو را قسم به حقّ بزرگ من که نیک آن را مىشناسى و بدان احترام مىگذارى؛ و سوگند به تواضعت براى خدا که به همان سبب شما دو تن به خاطر آن جزا داد و مرا بدان ستود، تو را بدان خدمتى که برایت نمودم شرافت بخشید، از تو مىخواهم وقتى دستان خود را با آرامش شستى همان گونه بشویى که انگار قنبر بر دستان تو آب مىریزد! آن مرد نیز همان کار را انجام داد.
پس از اتمام کار آن حضرت پارچ را به محمّد ابن حنفیّه داده و فرمود: اى فرزندم، اگر فرزند این مرد به تنهائى نزد من بود باز هم من روى دستش آب مىریختم، ولى خداوند امتناع دارد از اینکه میان پسر و پدر- وقتى هر دو در یک مجلس بودند- مساوى رفتار شود کند بلکه پدر بر روى دستان پدر آب مىریزد و پسر بر پسر، پس محمّد ابن حنفیّه بر دستان پسر آب ریخت.»
این نمونه تواضعی بود که امام حسن عسکری علیه السلام از امیر المومنین نقل نمودند. تواضعی نسبت به کسی که از شیعیان بود. او که امیر بر مومنین است و بر تمام مومنان امارت دارد این گونه متواضعانه بر خورد مینماید. به راحتی میتوان فهمید که در جامعه امروز، چه مقدار با این تعالیم آسمانی در فاصله هستیم و هر مقدار که از تعالیم آسمانی دور شویم به همان مقدار اسیر مکاتب زمینی خواهیم بود و به همان مقدار از نور الهی دور میشویم و دچار تاریکیهای زمینیان خواهیم بود.
تواضع نشان تشیع حقیقی
سپس امام حسن عسکرى علیه السّلام فرمود: «پس هر که در این خصلت از علىّ علیه السّلام تبعیّت و پیروى نماید او یک شیعه حقیقى است.» شیعه نیز حقیقتی دارد و به صرف ادعا تشیعی اثبات نمیشود. بیان امام حسن عسکری علیه السلام یکی از ویژگیهای شیعیان حقیقی را بیان میدارد.
خصوصیتی که در زمان غیبت آخرین حجت خداوند جامعه شیعه به شدت به آن نیاز دارد. امام حسن عسکری علیه السلام که عصر حضور به ایشان ختم میشود و با شهادت آن امام مظلوم دوران تاریک غیبت شروع میشود. طولانی بودن زمان غیبت را به خوبی میداند. و کلمات گهر بار ایشان آخرین توشههایی است که باید شیعیان برای طی نمودن این مسیر طولانی با خود بردارند. بی شک تمسک و تعلیم گرفتن از بیانات آن امام همام است که میتواند مسیر غیبت را به سوی ظهور سالم طی نمود.