به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در این دیدار و پیش از آغاز سخنان رئیسجمهور، شش تن از هنرمندان به نمایندگی از شش شاخه هنری به بیان نقطه نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود درباره شاخه هنری خود پرداختند. اکثر این سخنان درباره مشکلات صنفی هنرمندان بود و انتظاراتی که هر شاخه هنر از وزارت ارشاد به عنوان متولی امور فرهنگی و هنری کشور داشتند. در آخر نیز دکتر روحانی به سخنرانی پرداخت. سخنان رئیسجمهور را میتوان از چند جهت حائز اهمیت دانست؛ ابتدا اینکه دکتر روحانی به بیان مانیفست دولت یازدهم در حوزه هنر پرداخت و در گام بعد با بیان حمایت از هنر، انتظارات دولت را از هنرمندان بیان کرد. دکتر روحانی مرزبندیهایی را در حیطه هنر اعلام نمود که در آینده میتوان به عنوان سیاست راهبردی وزارت ارشاد از آنها یاد کرد.
دکتر روحانی چهارشنبه شب و در دیدارش با اهالی هنر در قامت یک سخنور ظاهر شد و طوری سخن گفت که هیچ کس از شنیدن حرفهایش ناراحت نشود و به گونهای ماهرانه سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را اجرا کرد که نتوان در نهایت رئیسجمهور را کاملاً موافق یا مخالف صد درصد موضوعی دانست.
رئیسجمهور ازحافظ شیرازی به عنوان هنرمندی که میتواند مقتدای هنرمند ایرانی باشد، نام برد و گفت: «حافظ به قول بعضیها، رند روشنفکر زمان خود بود، در عین ایمان و در عین انتقاد، هرگز از ایمانش دست برنداشت و هرگز از انتقادش پشیمان نشد». این رند روشنفکر بودن را میتوان در نحوه بیان جملات رئیسجمهور مشاهده کرد.
دکتر روحانی در سخنانش هم از ممیزی انتقاد کرد و هم ممیزی را لازم دانست! هم از آزادی هنر گفت و هم از چارچوبها! هم از نبستن بال هنرمندان گفت و هم از خطوط قرمز مشخص سخن به میان آورد. دکتر روحانی گفت: «هنرمند قرار نیست هر چه دولت یا جامعه یا حتی روشنفکران میگویند به تصویر بکشد که برداشت خود را دارد» و در ادامه گفت: «قرار هم نیست که با دولت یا جامعه در ستیز باشد و بجنگد.»
ریاست محترم جمهور سابقه طولانی فعالیتهای امنیتی، نظامی و سیاسی در طول سنوات خدمتیاش به ثبت رسیده است و در مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی امنیت ملی دیدگاههای وی به عنوان مدیری تحلیلگر و صاحب نظر در مباحث امنیت ملی مطرح میشود. از همین رو زمانی که دکتر روحانی درباره هنر و هنرمند سخن میگوید، در میان جملات و سخنانش به موارد مبهمی بر میخوریم؛ ابهاماتی که باید از آنها رفع ابهام کرد.
مهمترین ابهام در تعریف هنر است. سخن رئیسجمهور درباره اینکه «هنر همان خوبی است» در ذهن کسی که هنر را بر اساس آموزههای سکولار دانشگاههای غربی یا ترجمه شده علوم انسانی غرب در داخل کشور آموخته است با آن هنری که حافظ شیرازی مد نظر داشته است، یکی نیست. تفاوت جهانبینیها کاملاً محسوس است و هر جهانبینی تعریف خود را از هنر خواهد داشت. زمانی که دیدگاه اسلامی به هنر و فلسفه هنر را در سخنان متفکران اسلامی مشاهده میکنیم، نظرات آنها در نقطه مقابل آن چیزی است که فلاسفه یونانی به عنوان پدران معنوی دیدگاههای فلسفی غرب به آن معتقد هستند. شهید مطهری بحثهای مفصلی درباره تفاوتهای این دیدگاهها دارد که میتواند از جانب رئیسجمهور محترم یا مشاوران ایشان مورد توجه و بررسی قرار بگیرد.
اما در بیان مصداقها، دکتر روحانی در سخنان چهارشنبه شب فرقی میان هنر ارزشی یا هنر غیرارزشی قائل نشد. رئیسجمهور گفت: «اگر بگوییم هنر مرده را زنده میکند، سخنی به گزاف نگفتهایم، پس تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بیمعناست». اگر قبول داشته باشیم که هنر وسیلهای است برای بیان آرمانها، اهداف و خواستههای هنرمند یا جامعهای که هنرمند در آن زندگی میکند، آیا میتوان گفت که آرمانهای همه هنرمندان یکی است؟ زمانی که صحبت از هنر ارزشی میشود، کاملاً مشخص است که هنر در خدمت بیان ارزشها و اهداف الهی قرار میگیرد. پس وقتی میگوییم هنرمند ارزشی یا غیر ارزشی نداریم، این معنا در ذهن به وجود میآید که همه آثار هنری نیز یک هدف را طی میکنند! بنابراین نباید میان اهداف و جهانبینی فیلمی مانند «یک خانواده محترم» که به ملت ایران توهین میکند و فیلمی چون «یه حبه قند» که زندگی یک خانواده ایرانی را به تصویر میکشد، فرقی گذاشت. یا نباید میان خوانندهای که صدایش را وقف سرودهای انقلابی کرده و در عمر هنریاش کاری جز خدمت به انقلاب و حکومت اسلامی نکرده است با کسی که در آثارش به باورهای دینی یک میلیارد مسلمان بیاحترامی کرده، تفاوت قائل شد؟ آیا واقعا اینها با هم متفاوت نیستند؟!
دکتر روحانی در سخنانش به این نکته اشاره کرد که «کارمند دولتی، نمیتواند ناظر خوبی برای هنر باشد» در اینجا دوباره به دعوای هنرمند و کار ممیز میرسیم. از نظر کسانی که آثارشان دچار ممیزی شده، کارشناس ارشاد چیزی بیشتر از یک مزد بگیر نیست که مخالف آزادیهایی است که هنرمند برای خود قائل شده است. اما این تفکر در ابتدا به جای آنکه در نقد ممیزی باشد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را زیر سؤال برده که در کمال ناآگاهی کسانی را به کار ممیزی گماشته است که هیچ سررشتهای از آن هنر ندارند. اما تا جایی که در حوزههایی چون سینما، تئاتر و ادبیات سراغ داریم کسانی مسئولیت ممیزی را بر عهده دارند که خود از فعالان و کارشناسان آن شاخه از هنر هستند. اگر هم در این قضیه قصوری صورت گرفته است و ممیزی در موردی خاص به جای آنکه به فردی متخصص محول شود، به شخصی ناآگاه سپرده شده است، میتوان با تغییر شخص ممیز آن را تصحیح نمود.
در مورد اینکه نباید به هنر نگاه امنیتی داشت، سخنان رئیسجمهور کاملاً درست است، اما هنگامی که یک هنرمند خود را درگیر مسائلی میکند که امنیت جامعه را به خطر میاندازد، تکلیف چیست؟! دکتر روحانی بسیار بیشتر از افراد عادی جامعه در جریان اتفاقات سال 88 است و احتمالا به خوبی از حضور برخی از هنرمندان در آن اتفاقات ناگوار مطلع است. در همین کشور کارگردانی که به دلیل ساخت فیلم برای حمایت از فتنه در بازداشت به سر میبرد، از راههای مختلف با خارج از کشور ارتباط برقرار میکند و حساسیتهای سیاسی اتحادیه اروپا را بر میانگیزد، به طوری که در چند جشنواره بینالمللی فیلم، برای آزادی وی بیانیه خوانده میشود و هیئت نمایندگان اتحادیه اروپا در تهران با وی دیدار میکنند، این گونه اقدامات را چطور میتوان در چارچوب نداشتن نگاه امنیتی به هنر تفسیر و تعریف کرد؟
ساخت فیلمهای زیر زمینی و دور زدن وزارت ارشاد و نشان دادن تصویری خشن، سیاه و ناامیدانه از کشور، چه تعریفی جز اقدام علیه امنیت دارد؟ آیا فیلمسازی که آثار زیرزمینی میسازد و با حضور در جشنوارههای اروپایی علیه نظام سخن میگوید، کودک یا نوجوانی ناآگاه است که به عواقب منفی اقدامش واقف نباشد و از صدماتی که به وجهه کشور وارد میکند اطلاع نداشته باشد؟
دیدار هنرمندان با رئیسجمهور درست یک روز بعد از کارت زرد مجلس به علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رخ داد. رئیسجمهور با بیان اینکه ممکن است جنتی بار دیگر نیز کارت زرد بگیرد، تصریح کرد: «کارت زرد برای این دولت نگرانی نیست». شنیدن این سخنان از جایگاه رئیسجمهور باعث تعجب است که چرا باید رئیس قوه مجریه به طور آشکار اختیارات مجلس شورای اسلامی و قدرت نظارتی مجلس را نادیده بگیرد؟ مجلس تا به حال سه نوبت به وزرای دولت یازدهم کارت زرد داده است. این کارتها میتوانند در آینده راه را برای استیضاح وزیر هموار کنند و برای دولتی که هنوز نیمی از یک سال از عمر فعالیتش نگذشته بسیار زود خواهد بود که وزرایش را در آستانه استیضاح ببیند. اینگونه موضعگیری دکتر روحانی مقابل مجلس مطابقت کامل با موضعگیری احمدینژاد دارد که دکتر روحانی بارها در سخنانش یکی از انگیزههای ورودش به انتخابات ریاست جمهوری را مقابله با افراطیگری گذشته اعلام کرده است!
دکتر روحانی همچنین در پایان سخنانش از به انزوا کشاندن افراطیون سخن گفت، اما باز هم ابهامی را در ذهنها شکل داد که منظور از افراطی چه کسانی است؟ پیش از این مشاهده شده بود که برخی از اهالی هنر به منتقدان خود انگ افراطیگری زدهاند. اینکه آیا معنای مورد نظر دکتر روحانی از افراطیگری تا چه حد به معنای منتقدان بوده است و آیا دولت میخواهد منتقدان خود را منزوی کند یا خیر؟! که اگر معنای انزوای منتقدان را از آن برداشت کنیم این خود به معنای دامن زدن به افراطیگری نیست؟
منبع: روزنامه جوان
مگه حمايت جناب سرهنگ رو از شجريان فراموش کرديد؟! ايشون همون آدمه ديگه...