به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»؛ با گذشت سه سال از بحران سوریه و فرسایشی شدن نبرد میان ارتش، دولت و نیروهای مردمی این کشور با گروههای مسلح تروریستی مورد حمایت غرب و رژیمهای مرتجع عربی، اینک چشمها به نشست موسوم به «ژنو 2» دوخته شده است، تا مگر خط پایانی بر بحران سه ساله باشد. درباره این نشست و آینده تحولات سوریه موارد ذیل قابل توجه است:
1- نشست ژنو 2 در واقع امتدادی از نشست ژنو 1 است که در ژوئن سال 2012 (خرداد 91) با حضور کشورهای مختلف (اعم از مخالفان و حامیان سوریه)، سازمان ملل و البته بدون حضور ایران در پایتخت سوئیس برگزار شد. طبق مصوبات ژنو 1 حل بحران سوریه از طریق توافق همه گروههای درگیر در این کشور و دولت سوریه در جهت تشکیل «دولت انتقالی» امکانپذیر است و دولت انتقالی زمام امور کشور را در مرحله انتقالی به عهده میگیرد. در این نشست به سرنوشت بشار اسد در این فرآیند اشاره مستقیمی نشد، زیرا میان آمریکا و روسیه نسبت به رفتن یا ماندن او اختلاف جدی وجود داشت و این دو قدرت جهانی برای گذر از اختلافات، این موضوع را مسکوت گذاردند.
2- در بحران سوریه اکنون سه سطح از بازیگران نقش دارند؛ بازیگران داخلی، منطقهای و بینالمللی. اتفاقی که در حال حاضر شاهد آن هستیم این است که اولا در سطح عمومی بحران، جنگ به یک حالت فرسایشی تبدیل شده. در این جنگ فرسایشی اگرچه حجم انبوه حمایتهای مالی و تسلیحاتی محور عربی - غربی به کمک تروریستها آمده است و غربیها و عربها انتظار داشتند ماجرا به نفع آنها یکسره شود ولی طی ماههای گذشته و به خصوص پس از فتح شهر استراتژیک «القصیر» صحنه نبرد کاملا به نفع نظام سوریه تغییر کرده و موقعیت گروههای مسلح تروریستی نیز روز به روز ضعیفتر میشود.
3- در حالی که برخی ناظران سیاسی نسبت به ژنو 2 خوشبین هستند و با توجه به نرمش برخی کشورهای مخالف سوریه (به ویژه آمریکا، ترکیه و قطر) به یک توافق سیاسی درباره آینده سوریه و آتشبس امید بستهاند، اما برخی دیگر از تحلیلگران بر این باورند که معادلات بحران سوریه، پیچیدهتر از آن است که به آسانی از طریق سیاسی حل شود. استدلال گروه اول بر این اساس است که در ماههای اول جنگ، دولتهای غربی، عربی، ترکیه و رژیم صهیونیستی، سقوط سریع حکومت سوریه توسط مخالفان مورد حمایت خود را بارها پیشبینی کرده و میگفتند «اسد باید برود». ایهود باراک - وزیر دفاع وقت رژیم صهیونیستی - در دسامبر 2011 گفت که اسد «ظرف چند هفته» خواهد رفت. بیبیسی در جولای 2012 نوشت که اسد تا 30 روز دیگر میرود. پس از ترور برخی نزدیکان اسد، در 21 جولای 2012 اکونومیست نوشت که اسد به زودی خواهد رفت. المانیتور هم در ژانویه 2013 ادعا کرد که اسد تا ماه مارس 2013 سرنگون خواهد شد. اوباما در مارس 2012 تاکید کرده بود «من مطمئن هستم که اسد میرود. بحث بر سر رفتن یا نرفتن او نیست، بحث بر سر زمان آن است.»
اما با گذشت سه سال، حکومت سوریه همچنان پابرجاست و مقامات آمریکایی اینک گفتهاند ارزیابیهای اطلاعاتی که زمانی نشان میدادند بشار اسد در آستانه شکست است، اکنون میگویند او میتواند در آینده زمام امور سوریه را در دست داشته باشد. پس از مدتی آمریکا فراتر از این رفته و حتی گفته شده که اسد مجاز است در انتخابات آینده ریاست جمهوری شرکت کند. پیروزیهای میدانی ارتش سوریه نیز از دیگر دلایلی است که حاکی از ثبات بیشتر نظام سوریه و نویدبخش پایان بحران در این کشور است.
در واقع ترس از پیروزی گروههای تروریستی سلفی و همپیمانان القاعده، دولتهای غربی را در حمایت از مخالفان دچار تردید جدی کرده است. اکنون در صحنه میدانی ابزارهای فشار تروریستی ناکارآمدی خود را نشان داده و غربیها در مقابل شرایط پیچیدهای قرار گرفتهاند. آنها با پایان بحران سوریه باید به استقبال تروریستهایی بروند که از آنها حمایت کردهاند. در چنین شرایطی مقامات غربی به برخی از رهبران معارضین اطلاع دادهاند که مذاکرات ژنو لزوماً به معنای کنار گذاشتن بشار اسد از قدرت نیست، برای این که با رفتن او آشوب کامل بر سوریه حکمفرما خواهد شد، و گروههای تندروی اسلامی قدرت را در دست خواهند گرفت! این بهانه در حالی است که گروههای یاد شده طی 3 سال گذشته برای سقوط دولت اسد موفقیتی نداشتهاند.
4- در صحنه سیاسی نیز پیوند گروههای تروریستی و مخالف مسلح نه تنها از انسجام برخوردار نیست بلکه تنش و درگیری خونینی بین آنها (داعش، جبهه اسلامی، جبهه النصره و ارتش آزاد) جریان دارد. اجزای ائتلاف ملی که تلاش میکردند خود را تنها نماینده مردم سوریه نشان دهند اکنون حتی در درون خود نیز با شوراهای ملی که طیفی از گروههای مختلف را دربر میگیرد در تضاد به سر میبرند و مخالف مشارکت در نشست ژنو 2 هستند. سؤالی که وجود دارد این که آنچه تا به حال تحت نام ائتلاف و به عنوان نماینده مردم سوریه معرفی میشد امروز در چه جایگاهی قرار دارد، آنها چه کسانی هستند و آیا نماد سیاستهای کشورهای غربی هستند یا نماد اراده مردم سوریه؟! از طریق نظرسنجیهایی که موسسات معروف غربی مانند «گالوپ» به عمل آوردهاند، امروز 70 درصد مردم به بشار اسد رای خواهند داد و اکثریت مردم مخالف آنچه اراده براندازی در سوریه است در حرکت هستند.
5- کسانی که نسبت به ژنو 2 بدبین هستند به ظهور نسل جدیدی از عناصر القاعده اشاره دارند که با رویکرد تکفیری و با حمایت کشورهایی چون عربستان سعودی، نه تنها سوریه، بلکه لبنان و عراق را تبدیل به جولانگاه خود کرده و در آینده این احتمال هست که معادلات میدانی در سایر کشورهای حامی خود را نیز تغییر بدهند. این گروهها به هیچ وجه راهکار سیاسی و گفت و گو با نظام حاکم را قبول ندارند و تنها با تکیه بر سلاح و نبرد میدانی، درصدد سرنگونی نظام و برپایی امارت به اصطلاح «اسلامی» در سوریه هستند.
نکته دیگر آن است که بسیاری از این گروهها، خارجی هستند و اساسا حق مشارکت در آینده سیاسی سوریه را ندارند. یک مرکز پژوهشی بینالمللی درباره گروههای تندرو گزارش داده که سوریه به مرکز تروریستهای 70 کشور جهان تبدیل شده است. اکثر این افراد در چارچوب گروههای جبهه النصره، داعش (دولت اسلامی در عراق و شام) به کار گرفته شدهاند که هر دو وابسته به القاعده هستند. عربستان که در سوریه به اهداف خود نرسیده است، مدتی است بحران را به لبنان و عراق تسری داده است. ترورها و انفجارات بیروت و معرکه استان الانبار در غرب عراق، نمونهای از سیاست بحرانزایی منطقهای آلسعود محسوب میشود.
6- به این ترتیب میتوان گفت نشست ژنو 2 گرهای از بحران سوریه نخواهد گشود. ژنو 2 همانند ژنو 1 تنها به صدور مصوباتی همچون آتشبس و آینده روند سیاسی خواهد پرداخت و البته لزوما بر کنارهگیری بشار اسد تاکید نخواهد شد. همچنین با توجه به رشد گروههای تروریستی در سوریه و منطقه، پیشنهاد روسیه مبنی بر «مبارزه با تروریسم» احتمالا در این نشست پررنگ خواهد شد.
آنچه مهم است و مقامات سوری نیز بر آن تاکید دارند، آن است که سرنوشت سوریه در داخل و از طریق میدانی (پیشرویهای ارتش) و تصمیم مردم (صندوقهای رای) مشخص خواهد شد. ژنو 2 اگر چنین حقی را برای سوریه به رسمیت بشناسد میتوان به نتایج آن خوشبین بود؛ اما اگر این نشست مطابق معمول، عرصه هماوردخواهی قدرتهای بزرگ و تحمیل خواستههای خود به سوریه باشد، از هماکنون شکست آن رقم خورده است.
7- نکته آخر این که امروز شکست دشمنان «مقاومت» قطعی شده است و باید هوشیار بود و زیر بار پذیرش هیچ گونه پیششرطی برای حضور در نشست ژنو 2 نرفت. پایگاه خبری «دبکا» نزدیک به سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی چندی پیش در مقالهای با عنوان «چرا آمریکا و قطر بقای اسد در قدرت را پذیرفتهاند» به شکست محور عربی- غربی در بحران سوریه اذعان میکند و با طرح این سؤال که چه شد کار به اینجا رسید؟ و چرا آنها که با تمام توان دولت سوریه را میکوبیدند و خواستار سرنگونی آن بودند اکنون خود را در شرایط پذیرش واقعیتی به نام اسد میبینند؟ نوشت: «این سؤالی است که شاید اذهان مختلف پاسخهای متفاوت برای آن داشته باشند، اما برخی از علل این واقعیت را باید فصل مشترک تمام تحلیلها دانست. برخی از علل به شرح زیر است: وفاداری کمنظیر ارتش سوریه، عرصه بینالمللی و ایستادگی باورنکردنی روسها، عرصه منطقهای، قدرتنمایی و وفاداری محور مقاومت، ورود نیروهای سلفی به میدان و مشروعیتزدایی از معارضه.»
نبرد سوریه اگرچه همچنان ادامه دارد، اما تقریباً خوشبینترین طرفداران معارضین – بخوانید تروریستها - نیز تصور نمیکنند با پیروزی آنها بحران به پایان برسد. شکست در میدان نظامی، استحاله معارضه از جریانی سکولار به جریانی سلفی – تکفیری و ایستادگی مثالزدنی متحدین بینالمللی و منطقهای دولت سوریه در کنار آن، از جمله علل شکست رویای «سوریه بدون اسد» است . این شکست میتواند سرآغاز پذیرش یک واقعیت در خاورمیانه باشد و آن اینکه محور مقاومت پس از جنگهای 33 روزه، 22 روزه، 8 روزه و بحران سوریه، ثابت کرده که در تقابل مستقیم هم «شکستناپذیر» است.
احد کریمخانی
منبع: کیهان