به گزارش گروه فضای مجاری «خبرگزاری دانشجو»، در وبلاگ جلباب آمده است؛
بعد از التماس فراوان و واسطه قرار دادن همسر بلعم، او را راضی کردند و بلعم برای نفرین موسیعلیهالسلام و لشکرش به راه افتاد…
جزییات داستان بماند تا آنجا که بلعم به خواست خدا نتوانست نفرین کند، لجبازی کرد و به میان مردمش رفت و گفت کاری میکنم که از نفرین بدتر باشد. به همه گفت: دختران و زنان خود را آرایش کنید و به میان لشکر موسی بفرستید تا به انحراف و فحشا دچار شوند، بنابرین شکستشان حتمی است… (و ادامه ماجرا…)
در مورد این داستان کمی اگر تعقل کنیم و دوران خود را با دوران این واقعه تاریخی مقایسه کنیم، میبینیم، امروزه گروهی از مردم جامعه هستند که جلوی دستورات و خواست خدا (لشکر حق) موضع گرفتهاند و آن را نمیخواهند، و در این راه برای مقابله با اراده حق، دست به دامن شیطان (بلعم باعورا) شدهاند که سالها عبادت خدا کرده بود و حال از روی لجبازی در فساد بندگان خدا تلاش میکند، و این شیطان برای شکستن اراده حق در بندگان او، به گروهی که سر سپرده او شدهاند دستور داده است تا زنان و دخترانشان را آرایش کرده به میان اجتماع بفرستند…
میبینید؟ به همین راحتی، هستند کسانی که به خاطر هوای نفس خود و خودخواهیهایشان، در مقابل خداوند کریم، از شیطان کمک میگیرند، و حتی کمی هم در قران تعقل و تدبر نمیکنند، که هیچ، روی کار خودشان نیز فکر نمیکنند…
در آیه 38 سوره عنکبوت اشاره شده است به مردمی که: شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زیبا جلوه داده است، و جالبتر اینکه خداوند بزرگ در قرآن به این نکته هم اشاره میکند که: آنها بینا بودند و نسبت به کارشان آگاهی کامل نیز داشتند…
در مسئله حجاب به این نکته اشاره میکنیم که، حتی اگر دین را کناری بگذاریم و بخواهیم سوای دین و دستورات قران و ائمه اطهار (علیهماالسلام)، این موضوع را بررسی کنیم، واقعاً باید ببینیم که چه انگیزهای باعث میشود انسان به جلف بودن و بد لباس بودن ناموسش رضایت بدهد، درحالی که آنها به خوبی میدانند که، از این بدلباسی و بد حجابی چیزی عایدشان نمیشود، بلکه حقیقت این است که این کاری زشت است حتی از دید عقلی، و به واسطه بیتعقلی این کار زشت جلوی چشم آنها زیبا جلوه کرده است…
انشاالله در نوشتن این متن، به کسی بیاحترامی نشده باشد، ولی کاش کسانی که به آزادی هر اندازه بیشتر ناموسشان اعتقاد دارند، کمی هم در این مورد تفکر میکردند، شاید کاری که میکنند اشتباه باشد و آزادی سوای از این ظاهرنمایی باشد!
راستش خیلی آدم باید بیخیال و بیرگ باشد که مردان و پسران بوالهوس جامعه ناموسش را به چشم کالایی برای خرید و کیلویی نگاه کنند و گاهی با رویای او به خواب روند و بیدار شوند و در عالم هپروت با او باشند؛ و او هم ککش نگزد که هیچ، افتخار کند که اُمُل نیست و امروزی فکر میکند…
باید به این فکر کنند که، این عمل، بسیار زشت و قبیح است، و سوای اینکه هیچ سودی ندارد، ضررهای فراوانی نیز متوجه خودشان و ناموسشان است…