به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»؛ فضولی، کنجکاوی یا هر اسمی که رویش بگذارید، از آن حس هایی است که همه تجربه می کنند، بعضی بیشتر، بعضی کمتر! از آنجا که معمولاً یاد می گیریم فضولی کار خوبی نیست، خیلی با این حس خودمان مبارزه می کنیم، برای مثال توی دل مان به خودمان می گوییم: آخه به تو چه؟» ولی فضولی همیشه هم بد نیست. بعضی وقت ها اصلاً باید فضولی کرد. اگر مثل خیلی ها دائم با حس فضولی خودتان درگیرید، این مطلب را بخوانید!
نزدیک ظهر بود که بالاخره رسیدم به دفتر. از بس عجله کرده بودم فرصت نکرده بودم لباس مرتبی انتخاب کنم و به قیافه ام هم برسم. داشتم برگه های روی میز را ورق می زدم که باز سروکله خانم فضول دفتر پیدا شد، «دیر رسیدی خانوم، کجا بودی؟» با لبخند زورکی جواب دادم: «کار اداری داشتم.» پرسید: «چرا این قدر آشفته ای؟ نکنه خواب موندی؟ ندیدم بیای بری آشپزخونه، باز بی ناهار موندی؟» همکارم را دیدم که از پشت میزش می خواست به من بفهماند که جوابش را ندهم.
در دلم گفتم: «رئیس که برگه مرخصی را امضا کرد اندازه این نپرسید کجا بودی!» خیلی جلوی خودم را گرفتم که جواب ندهم. از رو نرفت. بعد از چند دقیقه منتظر ماندن، بالاخره آسانسور رسید. خوشبختانه خلوت بود. طبقه بعدی نمی دانم چه خبر بود که همه به جز یک پیرمرد پیاده شدند. همین که در آسانسور بسته شد، احساس کردم پیرمرد در خودش مچاله می شود. البته سر پا ایستاده بود و چیزی نگفت. خواستم بپرسم حال تان خوبه؟ آن وقت چی فکر می کرد؟ که من از توی آینه زل زدم و رفتار او را چک می کنم. پیشانی اش را گذاشت روی دستش. خب شاید از چیزی ناراحت باشد و نخواهد درباره اش حرف بزند. به خودم گفتم به تو مربوط نیست، کمک لازم داشته باشد خودش می گوید بعد یادم آمد افراد وقتی دچار حمله می شوند شاید خودشان هم متوجه نشوند. حس دودلی خیلی بدی بود. تا آمدم تصمیم بگیرم، آسانسور ایستاد. صبر کردم اول پیرمرد پیاده شود. پایش را که گذاشت بیرون از آسانسور، روی زمین ولو شد و چند نفر دویدند سمتش. چپ چپ به من نگاه می کردند. احساس کردم به نظرشان سردترین و بی تفاوت ترین آدم روی زمین می رسم. واقعاً چرا زودتر کاری نکردم؟ اگر دیر شده باشد چه؟
فضولی ذاتی است یا یاد گرفتنی؟
فضولی یا کنجکاوی، در واقع یک احساس ذاتی درونی است که آن را به وفور در بچه های کم سن و سال می بینید. همه دوست دارند از آنچه نمی دانند سر در بیاورند. بچه ها هم سوالی ممکن است بپرسند یا به هر چیزی سرک می کشند اما به مرور زمان، قوانین زندگی اجتماعی را یاد می گیریم، حریم خصوصی را درک می کنیم و زندگی خودمان هم جهت دارتر می شود؛ یعنی سعی می کنیم انرژی و وقت مان را صرف چیزهایی کنیم که به هدف مان بیشتر مربوط است. در نتیجه با گذشت زمان بیشتر و بیشتر یاد می گیریم که بیش از اندازه که اجتماع و خانواده برایمان تعریف کرده اند، کنجکاوی نکنیم.
از همین تعریف معلوم است که بسته به سبک زندگی خانواده و فرهنگ جامعه، حد فضولی متفاوت است. برای مثال در بعضی فرهنگ ها، اینکه از کسی بپرسی چقدر درآمد دارد خیلی عادی است، اما در بعضی فرهنگ ها فضولی رفتاری زننده است.
مرز باریک خبر گرفتن از یکدیگر و فضولی
در عین اینکه هر روز با مدرن تر شدن زندگی، فضولی را ناپسندیده تر می دانیم، بیشتر و بیشتر هم درگیر شبکه های اجتماعی می شویم که حریم خصوصی خیلی در آنها معنایی ندارد. واقعاً دودلی سختی است که آدم دائم و هر روز دچارش می شود: اگر نپرسم، می گویند صمیمی نیست، برایش مهم نیست، توجه نمی کند و... اگر بپرسم، فکر می کنند من آدم فضولی هستم، جواب سر بالا می دهند، سرسنگین جواب می دهند و...
در واقع فقط کسی که می خواهد بپرسد بلاتکلیف نیست، کسی که می خواهد جواب بدهد هم گاهی نمی داند به این سوال باید صمیمانه و راحت جواب بدهد یا طوری به طرفش بفهماند که وارد حریم خصوصی من نشو! همین بلاتکلیفی در به اشتراک گذاشتن اطلاعات در دنیای مجازی هم دیده می شود. در نهایت شاید کاربردی ترین جواب این باشد که قانون کلی وجود ندارد.
بسته به فرد، نوع رابطه و موقعیت، تعریف صمیمیت و فضولی می تواند مرتبط باشد. پس قبل از هر چیزی باید سطح دوستی و ارتباط را معلوم کرد.
چرا سوالات بعضی ها انگار فضولی نیست؟
تعریف فضولی به نوع شخصیت هم ربط دارد. بعضی ها خیلی برون گرا و پرشور و پرهیجانند، همه جا با سروصدا همه چیز را اعلام می کنند و خیلی هم با هیجان حرف می زنند. این افراد معمولاً وقتی سوالی می کنند، زیاد به بقیه احساس فضولی کردن نمی دهند. شاید چون خودشان هم چنین تصوری ندارند اما برعکس آدم هایی که خیلی آرام و منطقی به نظر می رسند و بی دلیل حرف نمی زنند، اگر همان سوال را بکنند، هم خودشان عذاب وجودان فضولی کردن می گیرند، هم به بقیه این حس را منتقل می کنند که این سوال سوالی معمولی برای پرسیدن نبود. پس، اگر آدم فضولی هستید، سعی کنید شلوغ و پرهیاهو و شاد هم باشید!
7گام مدیریت فضولی
1. احساس فضولی تان را کشف کنید
اگر بی قرار شدید چیزی را بدانید، با خودتان روراست باشید و بپذیرید که دارید فضولی می کنید و می خواهید اطلاعاتی را بدانید که مربوط به حریم شما نیست.
2. احساس فضولی تان را بپذیرید
خیلی ها به محض اینکه حس می کنند قرار است فضولی کنند، مثل والدینی که سر بچه شان فریاد می کشند، شروع می کنند در ذهن شان سر خودشان داد زدن، که چرا فضولی می کنی؟ به تو مربوط نیست و... بنابراین احساس فضولی تان را بپذیرید. برای اینکه بتوانید تصمیم درستی بگیرید، نباید با خودتان مشاجره درونی کنید. زیرا بر رفتار بیرونی تان اثر می گذارد. آن وقت ممکن است زیادی ساکت شوید؛ طوری که در آن جمع خیلی از سوال کردن تان بدتر باشد!
3. حواس تان به زبان بدن تان باشد
رفتارها گاهی بیشتر از زبان نشان می دهند که در فکرتان چه می گذرد. زل زدن از آن رفتارهایی است که موقع فضولی خیلی خودش را نشان می دهد. اگر هنوز مشغول ارزیابی هستید، یا اینکه قصد ندارید فضول به نظر برسید، مراقب مدل نشستن و نگاه تان باشید. بهتر است خودتان را به کار دیگری سرگرم کنید. اگر مشغول صحبت با دیگری شدید، هی برنگردید و سوژه فضولی تان را برانداز کنید!
4. موقعیت را بررسی کنید
وقتی توانستید احساس فضولی خودتان را به رسمیت بشناسید، می توانید به ارزیابی موقعیت بپردازید. آیا این نوع سوال ها در این جمع مرسوم است؟ آنچه می خواهید بپرسید خیلی شخصی و خصوصی است؟ می توانید فرض کنید اگر کسی در همین جمع همین موضوع را از شما سوال کند، شما چه احساسی خواهید داشت؟ اگر رنجیده می شوید، یا بهتان بر می خورد، شما هم نباید بپرسید. همه مثل شما نیستند، پس کمی هم باید به شناختی که از فرد مورد نظر دارید، رجوع کنید.
5. میزان مفید بودن خود را ارزیابی کنید
گاهی موقعیت بین فردی است. برای مثال دو نفر بحث می کنند، در این موارد باید از خودتان بپرسید که مداخله شما چه کمکی می تواند بکند. آیا شرایط را بهتر می کند؟ مداخله شما همه چیز را علنی می کند یا باعث دلخوری می شود؟ اگر آن قدرها مفید نیست، از کنجکاوی زیاد و زل زدن به آنها بپرهیزید و حتی جایتان را هم عوض کنید. مگر اینکه حس کنید خطری در این بحث ها هست که بهتر است در همین نزدیکی باشید!
6. موارد اضطراری را سریع شناسایی کنید
در مواردی عدم مداخله دیگری می تواند سلامت و زندگی یک نفر را به خطر بیندازد. برای مثال وقتی کسی حالش خوب نیست، وقتی دو نفر مشغول دعوا هستند، یا وقتی کسی آن قدر خشمگین است که کنترل رفتارش را از دست داده است، یا... در این موارد، حتی فکر فضولی را هم نکنید. پای سلامتی یا حتی جان یک انسان در میان است. هر کاری از دست تان بر می آید انجام دهید؛ البته زیاده روی نکنید.
7. بیان و زبان بدن مناسب داشته باشید
اگر با صدای آهسته، با سر خم شده یا دهان کج شده سوال کنید؛ یعنی خودتان هم قبول دارید که در حال فضولی هستید، سریع به دیگری هم این احساس را منتقل می کنید. در عوض اگر خیلی معمولی بایستید، دستان تان از هم باز باشند، احساس راحتی داشته باشید، لبخند بزنید و حتی اگر خیلی صمیمی هستید، چشمکی بزنید، طرف مقابل احساس راحتی می کند و ممکن است بیشتر نیاز فضولی تان برطرف شود!
شاعری به نام فضولی
ملامحمدبن سلمان بغدادی (1483ـ 1556) از شاعران سده دهم هجری است. او در بغداد پرورش یافت. او سه زبان ترکی، فارسی و عربی را می دانست و به هر سه زبان هم شعر سروده است، ما چرا تخلص «فضولی» را انتخاب کرده؟ او این تخلص را به معنای عربی آن به کار می برد؛ یعنی «زبان دراز و مداخله کننده در کاری که به او مربوط نیست». در مقدمه دیوان اشعارش به زبان فارسی می گوید: «خیال کردم اگر تخلص مشترک اختیار نمایم در انتساب نظم بر من حیف رود اگر مغلوب باشم و بر شریک ظلم شود اگر غالب آیم. فضولی تخلص کردم و از تشویش ستم شریکان پناه به جانب تخلص بردم و دانستم که این لقب مقبول طبع کسی نخواهد افتاد که بیم شریک او به من تشویشی نتواند داد.»
شما چقدر فضول هستید؟!
1. تصور کنید صبح خواب مانده اید و دیرتان شده است. هنگام خروج از خانه در همسایگی صدای دعوا می شنوید. آیا می ایستید تا ببینید موضوع از چه قرار است؟
بله (10) خیر (0)
2. به منزل دوست تان رفته اید و او از اتاق خارج می شود. روی لپ تاپ او صفحه ای باز است که عکس فردی در آن جلب توجه می کند. آیا نگاهی به آن می اندازید؟
بله (10) خیر (0)
3. در اتوبوس یا تاکسی نشسته اید و فرد کناری شما مشغول مطالعه است. در این شرایط چه می کنید؟
ـ به طور مستقیم به آنچه او مطالعه می کند خیره شده و شما هم همراه او مطالعه می کنید. (10)
ـ هرازچندگاهی نگاهی دزدکی می اندازید تا ببینید او چه چیزی مطالعه می کند. (5)
ـ کاملاً بی تفاوت رفتار می کنید. (0)
4. اگر شما بدانید که یکی از دوستان تان چیزی را از شما پنهان می کند، چه می کنید؟
ـ هر طور شده سعی می کنید سر از کار او در آورید. (10)
ـ اگر صحبتی درباره آن پیش بیاید، کنجکاو می شوید. (5)
ـ رازهای دیگران، مسائل شخصی آنهاست و سعی نمی کنید وارد حیطه خصوصی آنها شوید. (0)
5. اگر در خیابان یا یک مکان عمومی دیگر، دعوا یا تصادفی شود، نزدیک می شوید تا ببینید جریان چیست؟
بله (10) خیر (0)
6. اگر در سالن سینما، یکی از دوستان تان را با فرد غریبه ای ببینید، کنجکاو می شوید که غریبه چه کسی است؟
بله (10) خیر (0)
7. آیا معمولاً درباره قیمت و محل خرید چیزهایی که دوستان تان می خرند پرس و جو می کنید؟
بله (10) خیر (0)
8. کیف دیگران را بدون اجازه خودشان گشته اید؟
بله (10) خیر (0)
9. اگر رمز لپ تاپ یا موبایل دوستان تان را داشته باشید، سری به اطلاعات آنها می زنید؟
بله (10) خیر (0)
10. با دوستان مشغول مکالمه تلفنی هستید که مجبور می شوید مدتی منتظر بمانید تا او پشت خطی اش را جواب بدهد. وقتی به مکالمه شما بر می گردد از او می پرسید چه کسی پشت خط بود؟
بله (10) خیر (0)
حالا امتیاز گزینه هایی را که انتخاب کرده اید با هم جمع بزنید:
اگر امتیاز شما بین 0 تا 30 باشد: شما اهل دخالت در کارهای دیگران نیستید. فکر می کنید مسائل خصوصی دیگران برایتان جالب نیست یا آن قدر به حیطه خصوصی آنها اهمیت می دهید که خودتان را مجاز نمی دانید آن را مخدوش کنید. شاید هم آن قدر سرتان گرم است که وقت فکر کردن به مسائل دیگران را ندارید.
اگر امتیاز شما بین 35 تا 70 باشد: شما فرد کنجکاوی هستید، اما تلاش می کنید زیاد در کارهای دیگران دخالت نکنید. اما گاهی اوقات این کنجکاوی آن قدر شدید است که نمی توانید جلوی خودتان را بگیرید و گاهی سرکی به کار دیگران می کشید اما این کار همیشگی نیست. اگرچه حواس تان باشد زیاده روی در آن می تواند شما را دچار دردسر کند.
اگر امتیاز شما بین 75 تا 100 باشد: شما عاشق این هستید که همه چیز را درباره همه بدانید و برای این کار هرچه از دست تان بر بیاید انجام می دهید. شما از آن دسته افراد هستید که مراقب دیگران هستند و حتی بعضی مواقع به طور مستقیم از دیگران درباره مسائل خصوصی شان سوال می کنند. اگر شما به عنوان فرد فضولی در جمع دوستان و آشنایان تان معروف نشده اید، احتمال اینکه چنین لقبی به شما اختصاص پیدا کند بسیار زیاد است.
منبع: افکارنیوز