اصطلاح و مفهوم پیشرفت که در سالهای اخیر از سوی مقام معظم رهبری مطرح شده، رویکردی جدید به این واژه است که ..
گروه علمی «خبرگزاری دانشجو» - عابد گل کرمی؛ اصطلاح و مفهوم پیشرفت که در سال های اخیر از سوی مقام معظم رهبری مطرح شده، رویکردی جدید به این واژه است که برگرفته از مسئولیت مکتبی انقلاب اسلامی و در متن اسلام ناب محمدی جای دارد که با داشته تاریخی، ظرفیت های جغرافیایی و هویت تمدنی ایران زمین تعریف و بومی شود؛ زیرا این مفهوم در همه فرهنگ ها و کشور هایی که دارای پیشینه تمدنی و فرهنگ غنی هستند الگو هایی منطبق با این واقعیت های ملی شان برای آبادنی و حرکت به سمت تعالی و سربلندی کشور شان تدوین می کنند.
امروزه الگوی غالب پیشرفت در کشورها به ویژه در کشور های جهان سوم و تحت سلطه، الگوی غربی پیشرفت به عنوان توسعه پیگیری می شود. از نتایج این الگو ها غالب شدن فرهنگ غربی و بیگانه شدن ساکنان این کشور ها از فرهنگ خودی است که زمینه استثمار و استعمار آنها فراهم آورده است.
پیشرفت عموما به منظور تبیین هر نوع حرکتی در راستای مطلوب به کار می رود. این انگاره در ایران با واژه های ترقی و توسعه همزاد است که پیشینه آن به تحولات تاریخی و سیاسی ایران از آغاز جنگ های ایران و روس تا انقلاب مشروطیت بخاطر آشنایی ایرانیان با جهان غرب را دربر می گیرد.
آورندگان اندیشه های جدید پس از ناکامی عصر مشروطه با روی کارآمدن حکومت کودتایی و دست نشانده رضا خان پهلوی گرد آمدند و به عنوان اتاق فکر آن در آمدند. رضاخان پیشرفتی که مد نظر غرب بود در پیش گرفت.
از آنجایی که الگوی پیشرفت ها در تعارض با ارزشها و هنجار های قرار داشت، باعث شکاف بین الگو های اروپایی پیشرفت با واقعیت های جامعه مسلمان بود. این روند و دست یابی به پیشرفت در زمان محمدرضا شاه پهلوی که وی نیز دست نشانده غرب بود، با عنوان برنامه های توسعه دنبال شد.
در این دوره مدرنیزاسیون برابر الگو های غربی به صورت بالا به پایین به پروژه های دولتی درآمد که با اتکا به قدرت نظامی و درآمد های نفتی می بایست تحقق یابد.
دولت پهلوی بر آن بود که یکی از منابع مشروعیت خود را بر پایه نوگرایی و دستاورد های آن قرار دهد. اما در واقع این پروژه ای آمریکایی بود که بنابر ضرورت پس از جنگ جهانی دوم برای محدود سازی کمونیسم در نوسازی و برنامه های توسعه غربی را در برابر روسیه شوروی لازم می دانست.
برنامه های نوسازی حکومت دست نشانده پهلوی چون دین زدا و با فرهنگ بومی ایران مطابقت نداشت موجبات سقوط فروپاشی آن را فراهم کرد و انقلاب اسلامی با خروش مردم مسلمان و رهبری امام خمینی (ره) پیروز شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از روحانیان و روشن بینان و در راس آن امام (ره) به ارایه الگویی اسلامی و ایرانی از پیشرفت می اندیشیدند، چون هدف آنان و انقلاب اسلامی، ایرانی آزاد، مستقل، برخوردار از ثروت و امنیت، بهره مند از معنویت و اخلاق و پیشرو در مسابقه بزرگ بشری بود. این اهداف در واقع خواسته تاریخی ملت ایران بود که آن را در چارچوب آموزه های اسلام می جستند و می توانست بستر عدالت گستری و پیشرفت باشد.
بدین ترتیب تلاش در این راستا آغاز شد و با وجود همه کارها و توطئه های استکبار جهانی و تلاش های مخالفان انقلاب، هنوز این اهداف به ثمر ننشسته است. البته با گذشت سه دهه، انقلاب توانسته است بحران ها، جنگ تحمیلی و تحریم های اقتصادی متعدد را پشت سر بگذراند و مهمتر از همه زمینه عدالت گستری را به طبقات پایین را در کنار پیشرفت های بزرگ در زمینه انرژی هسته ای، فناوری فضایی، سلول های بنیادی و مانند آنها را تدوام ببخشد.
با این حال تا رسیدن به وضعیت مطلوب در زمینه عدالت و پیشرفت راه زیادی در پیش است. بر همین اساس و به دنبال برخی نگرشهای تک بعدی نسبت به مقوله پیشرفت، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی آیت الله خامنهای راهبرد دهه چهارم انقلاب اسلامی را دهه عدالت و پیشرفت توامان معرفی کرده و همگان را نسبت به پیگیری آن ملزم کردهاند.
به همین دلیل ایشان از به کارگیری واژه «توسعه» خودداری نموده و به جای آن کلمه پیشرفت را برگزیدند. در همین راستا، با تاکید بر جهاد علمی، نهضت تولید علم و نظریه پردازی در محتوا و روش، به ویژه در حوزه علوم انسانی، تدوین الگوی اسلامی – ایرانی را مطرح نمودند که یکی از ابعاد آن، تدوین نقشه راه برای تحقق نظریه پردازی در مبانی، فلسفه و روش علوم انسانی می باشد. ایشان بسیاری از شاخصها و اصول الگوهای غربی را که باعث آسایش و رفاه جامعه میشود را با شرایطی میپذیرند و آن را برای همه جامعه لازم میشمارند، ولی نگاه حاکم مبانی تولید آنها را نمی پذیرد.
اما در کنار پذیرش این شاخصها ایشان تاکید دارند که نباید به کارگیری نظریات پیشرفت غربی باعث از بین رفتن هویت و ارزشهای ایرانی-اسلامی شود. بدین ترتیب لازم است که یک نظریهای بر اساس آموزههای اسلامی ایجاد گردد، تا ضمن حفظ فرهنگ و ارزشهای اسلامی و اسلامی عوارض و پیامدهای ناگوار الگوهای غربی را هم نداشته باشد. زیرا از مهمترین ابزار های استیلای فکر و فرهنگی غرب تحمیل ارزش های آنها بر جوامع دیگر، به کارگیری شاخص های علوم انسانی رایج می باشد.
سنجش و ارزیابی بر پایه نتایج انحرافی و گمراه کننده شاخص ها با ارایه تصویری نادرست و عاری از حقیقت به ویژه در جوامع اسلامی، روحیه اعتماد به نفس متخصصان و اندیشمندان مسلمان را نشانه رفته و حاصلی جز عقب افتادگی در پی نخواهد داشت.
پیشرفت موردنظر باید ضمن اتکا به مبانی غنی اسلامی و داشتن چارچوب علمی از قدرت عملیاتی و اجرایی بالا به منظور عرضه در صحنه های دانشگاهی و اجرایی داخلی و مجامع بین المللی برخوردار باشد. به خاطر چنین دغدغهای است که ایشان همواره تاکید بر پیشرفتی دارند که تضمین کننده هویت ملی باشد.
از نظر ایشان که برگرفته از آموزه متعالی اسلام است، خود امر پیشرفت فی نفسه همانند کشورهای غربی هدف به شمار نمی آید، زیرا« هدف اعلى، این است که همه این کارها مقدمه براى تکامل انسان و عروج انسانى است.»
پیشرفت در مکتب اسلام نه در تضاد با سنت و دین است مثل نظامهای لیبرال و نه در یک مسیر جبری و نفی مالکیت و خدا همانند نظام های سوسیالیستی است، بلکه در یک مسیری برخاسته از اراده انسان ها و بر اساس سنت ها و قوانین ثابت الهی که دربرگیرنده ابعاد گوناگون مادی و معنوی زندگی فرد و اجتماع صورت میگیرد. بدین خاطر پیشرفت باید در ساحتهای سیاسی، اقتصادی، علمی، فرهنگی، اخلاقی ومعنوی باشد. تبیین الگوی پیشرفت اسلامی و ایرانی و ضرورت توجه همه جانبه نسبت به آن و نفی تقلید و الگوپذیری از الگوهای پبشرفت لیبرالی و سوسیالیستی است و همواره یکی از مهمترین محورهای فکری رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، در سال های اخیر بوده است. محتوای اسلامی الگوى اسلامى ایرانىِ پیشرفتیک معیار مهم مساله عدالت است. یکى از ارکان دیگر آن معاد است. این دو رکن از اصول الهی هستند که در برنامه های پیشرفت بکار برده شوند ضمن تامین رفاه و آرامش انسانها زمینه تعالی برای رسیدن به حیات طیبه را فراهم می کنند. ارایه الگوی پیشرفت نه تنها برای ایران که برای جوامع اسلامی و همه جوامع بشری است. اگر یگ الگوی مطلوب از جامعه پیشرفته بر اساس سنتهای انسانی و الهی تدوین شود و در مرحله اجرا با موفقیت به اهداف خود دست یابد، بدون شک استقبال جهانیان را در پی خواهد داشت.
وقتي نتيجه کار جهادگران صنعت هسته اي ايران را اينقدر راحت و ارزان به استعمارگران مي فروشند ، ديگر جوان ايراني چرا بايد براي ساختن مملکتش جهاد کند ، مايه بگذارد و يا حتي براي آن جان خود را فدا کند؟