به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»؛ وبلاگ آهستان نوشت: چقدر دوست دارم رئیس جمهور یا مسئولان وزارت خارجه کشور من هم مثل مسئولان سایر کشورهای دنیا، با خودشان و با مردمشان رک و راست باشند. خودشان باشند؛ ادای روشنفکران و قدیسان را در نیاورند؛ رئیس جمهوری روشنفکر یا تئوریپرداز نمیخواهم، رئیس جمهوری میخواهم که سیاستمدار باشد، واقعگرا باشد، طبق اصول و عقاید و عرف و فرهنگ جامعه خودش حرف بزند؛ مثل رئیس جمهور یا وزیر خارجه آمریکا؛ آنها خودشان هستند، ادا در نمیآورند!
اصلاً صداقت بهترین چیز است؛ واقعاً درک نمیکنم که چرا رؤسای جمهور ما (مخصوصاً آقایان خاتمی و روحانی) دوست داشتند و دوست دارند که نقش مسیح را بازی کنند؟ اینکه بخواهیم چهره خوبی از خودمان در دنیا عرضه کنیم واقعاً خوب است، اما آیا واقعاً خیال میکنیم که در میان این هیاهوی تبلیغاتی و رسانهای و این نظام حاکم بر دنیا، با حرفهای قشنگ رؤسای جمهور ما چیزی عوض میشود؟
حالا همه سوت و کف هم زدند و از سخنان زیبای ما هم تعریف و تمجید کردند، آخرش چه؟ فوقِ فوقش ما را با گفت و گوی تمدنهای خاتمی سرگرم میکنند و بعدش خیلی راحت اسم ایران را در لیست محور شرارت قرار میدهند! یا بعد از سخنرانی روحانی درباره جهان عاری از خشونت، انگشت تعجب به دهانشان میگیرند و سپس همه گزینههایشان را دوباره روی میز میگذارند!
سالهاست که سیاست و روابط بین الملل، با واقعیت دارد پیش میرود نه با خیالپردازی (منظورم آرمان نیست) من مخالف سخنرانیهایی که سرشار از حس امید و صلح دوستی باشد، نیستم ولی فکر نمیکنم دنیای پر از جنگ و جنایت ما، با این حرفهای قشنگ و شعارگونه و با آن به به و چه چه ظاهری، وضعیت بهتری پیدا کند.
واقعیت این است که زورگوها رک و پوست کنده، از همان تریبونهایی که ما حرفهای قشنگ میزنیم، ما را تهدید میکنند؛ ما هم به دلیل اینکه با آنها تعارف داریم، فقط لبخند میزنیم؛ این واقعاً قابل تحمل نیست؛ احساس میکنم از دو طرف به من و به کشورم دارد توهین میشود؛ یکی از سوی آمریکاییها و یکی هم از سوی مسئولان محترم کشور خودم!
آقای ظریف میگوید که باید مراقب حرف زدنمان باشیم و از کلمات مناسبی استفاده کنیم؛ مثلاً ایران هستهای در ادبیات بینالملل معنای خاصی دارد و باعث سوء تفاهم میشود! جالب اینجاست که گزینه نظامی، اصلاً و ابداً باعث تعجب و سوء تفاهم نمیشود!
به خدا قسم که نه عقل این را میگوید، نه شرع، نه عرف و نه سیاست؛ کاش همین یک قلم را از همان دشمنمان یاد میگرفتیم که هم لبخند میزند و هم تعارف ندارد.