به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»؛ کمتر از نیمی از جشنوارۀ سی و دوم را پشت سر گذاشتهایم و تا پایان جشنواره آثار بسیاری هست که هنوز به نمایش درنیامده است. با این همه در همین مدت نیز آثار اکرانشده، خبر از یک وضعیت تأسفبرانگیز برای سینمای ایران در سال 93 دارد و اصحاب رسانه را برای حال و روز مخاطبی که در سال آینده میخواهد به استقبال این سینما برود، نگران ساخته است.
ناامیدی، تلخی، خستگی، سیاهی، گمگشتگی، یاس، سرخوردگی، تردید، بیسرانجامی و کلمات مترادف دیگری از این دست، کلیدواژههای تکرارشوندهای است که میتوان تا این لحظه، از گوش سپردن به صدای این سینما شنید. یأس و سرخوردگی و فاصله گرفتن سینماگران از اجتماع، که هر روز بیشتر هم میشود، اگرچه نه تا این اندازه، اما چندان هم بیسابقه نیست؛
ولی در این میان رویکردهای فرعیتر دیگری را نیز میتوان رصد کرد که در سینمای ایران اتفاقات تازهای محسوب میشود. از آن جمله نمایش روسپیگری و فاحشگی در آثار به نمایش درآمده در جشنوارۀ سی و دوم است. نمایش بیش از شش فیلم با موضوع روسپیگری، ضمن آنکه میتواند نمایانگر دغدغههای اجتماعی فیلمسازان و تلاش آنها برای بیان معضلات اجتماعی باشد، از سوی دیگر و به ویژه با توجه به نحوۀ پرداختن به این موضوع، خود میتواند به قبحزدایی و عادیسازی معاصی بزرگی از این دست منجر گردد. برای روشنتر شدن موضوع بهتر آن است که به سراغ خود جشنواره برویم. از جمله فیلمهایی که در این جشنواره به موضوع روسپیگری پرداخته است، فیلم «بیگانه» ساختۀ بهرام توکلی است. در این فیلم پانتهآ بهرام در نقش زنی ظاهر میشود که ضمن مشکلات اخلاقی و روسپیگری، گرفتار مسائل اقتصادی نیز هست و برای فرار از مشکلات خود به خانۀ خواهر کوچکتر خویش پناه آورده است و به رغم نارضایتی خواهر و شوهرخواهرش از این حضور، تصمیم به ازدواج با دوست شوهرخواهر خود میگیرد. در این فیلم به صراحت از حال و روز نامناسب زن روسپی سخن گفته میشود و در اثنای آشنایی او با دوست شوهرخواهر، قرارهای شبانۀ او برای اشتغال به این کار نیز نمایش داده میشود.
فیلم دیگری که تا این روز در این موضوع به نمایش درآمده است، فیلم «قصهها» ساختۀ رخشان بنیاعتماد است. در آغاز این فیلم نیز شاهد حضور یکی از شخصیتهای نوجوان آثار پیشین بنیاعتماد با بازی خانم مهراوه شریفینیا در نقش یک روسپی خیابانی هستیم که با کودک خردسال خود، در شبهای تهران به کسب و کار مشغول است. به عنوان فیلم بعدی باید از «فصل فراموشی فریبا» ساختۀ عباس رافعی یاد کنیم. در این فیلم ساره بیات در نقش یک روسپی توبهکرده ظاهر میشود که با پشت سر گذاشتن فصلی سیاه در زندگی خود و قطع ارتباط با همۀ گذشتهاش، اکنون تلاش دارد با شوهرش زندگی سالمی را آغاز کند. اما پس از مدتی با مشکلاتی که برایش ایجاد میشود، ناگزیر میگردد به سراغ تنی چند از همکاران سابقش برود. در ادامه با مشکلات اقتصادی پیش رو و بیاعتمادیها و شکهای پی در پی شوهرش، مجبور به ترک زندگی خود و رفتن به سوی سرنوشتی نامعلوم میشود. از جمله نکات قابل توجه این فیلم نمایش همکاران سابق زن و نحوۀ فعالیت آنهاست که بین رتق و فتق امور منزل و فرزندانشان و شبکاری در خانههای بالاشهر در رفت و آمد است و تصویری مسئولیتپذیر از این افراد را ارائه میکند.
فیلم دیگر «متروپل» مسعود کیمیایی است. در این فیلم مهناز افشار بازیگر نقش زنی روسپی است که اکنون درگیر اختلافاتی با یک گروه خلافکار شده است و به ناچار به یک باشگاه بیلیارد پناه آورده است. پنجمین فیلمی که در این چهار روز به موضوع روسپیگری میپردازد «سیزده» اثر هومن سیدی است. در فیلم سیزده در همسایگی یک نوجوان در شهرک اکباتان، زنی روسپی زندگی میکند که بدون هیچ مشکلی مشتریان خود را حتی به هنگام مراجعه به درب منزل نیز پاسخگوست. مسئلۀ جالب این فیلم دیالوگ زن روسپی با پدر نوجوان است که در پاسخ به اعتراض پدر به خاطر نپوشاندن خانۀ خود میگوید شما باید حواستان به پسرتان باشد که الان شش ماه است مرا از پشت شیشه تماشا میکند.
فیلم «خط ویژه» پازل دیگری از این ماجرای هولانگیز در جشنوارۀ سی و دوم است. در این فیلم هم پس از مراجعۀ یک برادر به منزل خواهرش، شاهد مشکلات خواهر با بازی میترا حجار در راهاندازی مشتریان خود هستیم. به نحوی که خواهر به ناچار مجبور به مراجعه به جلوی در منزل و چانهزنی با مدیر آژانس مربوطه میشود. نکتۀ جالب در این فیلم قیمتهایی است که برای این کار تعیین میشود و از آن جالبتر برخورد عجیب برادر غیور با ماجراست که پس از عصبانیتی شدید، به راحتی با موضوع کنار میآید. در ادامه نیز زن تلاش میکند با سرقتی که برادرش انجام داده است، همکاران دیگر خود را که در این شغل مشغول به کار هستند، اندکی کمک مالی کند.
در اینجا باید یادآور شد که کسی منکر مشکلات و معضلات اجتماعی نیست و اهالی هنر و فرهنگ نیز برای طرح این مشکلات و اصلاح جامعه، نه تنها محق بلکه مکلف هستند. اما مسئله نسبت حقیقی تصویر ارائهشده با واقعیات اجتماع و البته نحوۀ ورود به چنین موضوعاتی است. به راستی موضوعی از این دست مسئلۀ چند در صد مردم جامعه را تشکیل میدهد که باید این حجم از آثار سینمایی را به خویش اختصاص دهد و نکتۀ مهمتر آنکه طرح اینگونۀ معضلی مثل روسپیگری بیشتر به رفع آن کمک خواهد کرد یا به هنجارشکنی و
عادیسازی چنین مشکل بزرگی در میان خانوادههای ایرانی؟ و حقیقتا بدا به احوال خانوادههایی که سبد فرهنگی خود در سال آتی با چنین آثاری پر خواهند کرد!
منبع: فرهنگ نیوز