به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، یک عضو شورای روابط خارجی آمریکا اعلام کرد آرمانهای جمهوری اسلامی با ایدئولوژی کمونیستی شوروی قابل مقایسه نیست و روحانیت اجازه ایجاد گورباچف را نمیدهد.
الیوت آبرامز در تحلیل نشریه ویکلی استاندارد خاطرنشان کرد: نظام ایران قابل مقایسه با شوروی کمونیستی نیست و از سوی کسانی اداره میشود که از باورهای مذهبی الهام میگیرند.
وی با مرور روابط آمریکا و شوروی مینویسد: زمانی آمریکا و شوروی بر سر بحران موشکی کوبا تا آستانه جنگ پیش رفتند و پس از آن روابط دو کشور دههها شاهد خصومت و دشمنی عمیق بود. با گذشت زمان و با رشد آرزوی روسها برای بهبود اقتصاد، زندگی خوب و تضعیف ایدئولوژی کمونیست در میان الیتهای حاکم، این خصومت زایل شد، روابط دیپلماتیک بین مسکو و واشنگتن دوباره برقرار شد، جنگ در پهنه جهانی به همزیستی مسالمتآمیز بدل شد، روابطی آمیخته از رقابت و همکاری گاه و بیگاه شکل گرفت و شوروی به قدرتی تبدیل شد که آمریکا میتوانست با آن همکاری کند و در نهایت شاهد بودیم که اقتصادشان زیر و رو شد، اعتماد به طبقات حاکم از بین رفت و همانگونه که «مارگارت تاچر» زمانی گفت، سیستم آنها بدون شلیک گلولهای نابود شد. طرفداران این تئوری معتقدند، این تئوری ادامه دارد و باید در رابطه با ایران دنبال شود.
وی با بیان اینکه نرمش در برابر جمهوری اسلامی، موجب تضعیف روحیه اپوزیسیون ایرانی و تضعیف کننده روحیه خود آمریکاییهاست، مینویسد: امتناع آمریکا از اقدام در سوریه، تمایل نداشتن به درک جنگ واقعی با ایران و متحدان و دست نشاندههایش، تصمیم به دادن مجوز به ایران و حزبالله برای جنگ در سوریه و حفظ اسد در قدرت تنها موجب تقویت جمهوری اسلامی شده است. حاکمان ایران با مشاهده عقبگرد آمریکا از خط قرمز ترسیم شده برای سوریه، خط قرمز تعیین شده برای دستیابی ایران را به تسلیحات هستهای غیرقابل قبول به شمار خواهد آورد. در واقع، جنگ سرد شامل مجموعهای از جنگهای کوچک و بزرگ، مستقیم و غیرمستقیمی بود که بارها با رویارویی شوروی مواجه شد. این امر در رابطه با ایران برعکس است. حکومت ایران از دهه 1980 در حملات تروریستی به لبنان، عربستان سعودی، افغانستان و عراق در حال کشتن آمریکاییهاست و هیچگاه هم به خاطر این کار تنبیه نشد.
آبرامز در ادامه خاطرنشان میکند: مقایسه شوروی و جمهوری اسلامی اساسا اشتباه است. جمهوری اسلامی همچنان از سوی کسانی اداره میشود که از اعتقادات اسلامی انگیزه و الهام میگیرند. ایدئولوژی کمونیستی با اعتقاد به یکی از بزرگترین ادیان جهان قابل مقایسه نیست و روحانیت حاکم موجب خلق یک گورباچف نخواهد شد. تمایل غرب به سرکردگی آمریکا برای تغییر رفتار شوروی و جنگ عقیدتی با آن موجب تغییر رفتار شوروی شد.
وی میافزاید: آرزوی ریگان برای انجام مذاکره مانع از آن نشد که وی از شوروی به عنوان امپراطور شرور یاد نکند.
تحلیلگر ویکلی استاندارد مینویسد: درسی که از این بخش از جنگ سرد میتوان گرفت این است که هر حرکتی برای مذاکره و همزیستی مسالمتآمیز نظامی و دیپلماتیک باید با شفافیت بیشتر عقیدتی و تهاجم همراه باشد. رویکرد دولت اوباما در قبال ایران فاقد این شفافیت است.
آبرامز در ادامه به تحلیلهایی تکیه میپردازد و مینویسد: تحلیل تکیه این است که «دولت روحانی و اطرافیانش میانهروهایی هستند که باید از طریق توافقنامههایی که تحریمها را کاهش و امتیازاتی در زمینه هستهای بدهد، تقویت شوند.» این درس سراسر اشتباه است زیرا شواهد چندانی دال بر میانهرو بودن روحانی و ظریف و روی آوردن آنها به مشی ما در زمینه حقوق بشر، سوریه و یا برنامه تسلیحات هستهای وجود ندارد. ظریف در سفر به بیروت به مقبره «عماد مغنیه» تروریست ادای احترام کرد. آیا این میانهروی محسوب میشود؟ بهترین استدلالی که این میانهروها- البته اگر وجود داشته باشند- میتوانند مطرح کنند این است که اقدامات تهاجمی در سوریه، حمایت از اقدامات تروریستی در خارج از کشور یا امتناع از مصالحه هستهای حاوی خطراتی برای ایران است و منافع امنیتی آن را تهدید میکند. وقتی ما به گونهای عمل میکنیم که این استدلال را تضعیف میکند و نشان میدهیم که هیچ کاری برای جلوگیری از رویارویی نمیکنیم، در واقع، موجب تقویت تندروترین طیفها میشویم.
الیوت آبرامز در پایان تاکید کرد: ریگان در دوره جنگ سرد در برابر شوروی تعلل نکرد و ضربهاش را وارد کرد.
منبع: کیهان