به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، موجی که پس از قطعی شدن جدایی خولیو ولاسکو هدایت شده به خوبی توانسته سرپوشی بگذارد بر اتفاق نامبارکی که شاید تا چند ماه دیگر تبعاتش گریبان ورزش ایران را بگیرد. خبری که در یکی، دو ماه گذشته توسط رسانههای آرژانتینی اعلام میشد و هر بار از سوی مسؤولان فدراسیون والیبال با تکذیب همراه شد، بالاخره به حقیقت تبدیل شد تا ورزش ایران، بزرگترین و پرافتخارترین مربی خارجی تاریخش را از دست بدهد. برای اینکه در جریان کامل اوضاع قرار بگیرید، شاید خواندن اپیزودهای متفاوت و تازه این جدایی تلخ، شما را بیشتر در جریان اوضاع قرار دهد و آنوقت قضاوت با خودتان که آیا موافقت با جدایی ولاسکو یک میهماننوازی بود یا یک بیخردی.
1- اواخر ژانویه و در روزهایی که خولیو ولاسکو برای گذراندن مرخصی به ایتالیا رفته بود، سایت والیبال آرژانتین (نه فدراسیون این کشور) اعلام کرد که پس از اخراج خاویر وبر، فدراسیون والیبال آرژانتین به دنبال انتخاب سرمربی جدید است. همین سایت از خولیو ولاسکو و آلن نیپه، سرمربی تیم ملی آمریکا به عنوان یکی از دو گزینه جانشینی سرمربی آرژانتین نام برد. به روال رسانهای چون این خبر منبع مشخصی نداشت، همان زمان خیلی از رسانههای ایرانی خبر را جدی نگرفتند اما همان یکی، دو رسانه و خبرگزاری هم که میخواستند رد این خبر را بگیرند به نکته دندانگیری نرسیدند. تکذیب مسؤولان فدراسیون والیبال، واکنشی بود به این خبر تا ایرانیهای ورزشدوست که چند ماهی میشد به واسطه عملکرد درخشان والیبال ایران با ولاسکو، این رشته را به سبد ورزشهای مورد علاقهشان اضافه کرده بودند، خیالشان از بابت ماندن «آقای خاص» والیبال دنیا راحت شود.
2- تنها چند روز بعد، این شایعه در میان رسانهها گوش به گوش چرخید که به درخواست رئیسجمهور آرژانتین خانم کریستینا فرناندسکرشنر، ولاسکو میخواهد بعد از 31 سال دوری از تیم ملی کشورش راهی بوئنوس آیرس شود. البته به غیر از چند خبر آن هم در حد شایعه، کسی واکنشی به این ادعا نشان نداد اما وقتی محمدرضا داورزنی رئیس فدراسیون والیبال ایران این موضوع را تایید کرد همه مطمئن شدند پای نفر اول آرژانتین در قضیه بازگشت ولاسکو به کشورش مطرح است. البته بعضیها پا را فراتر گذاشتند و گفتند وزارت خارجه آرژانتین از طریق وزارت امور خارجه ایران درخواست رسمی خانم فرناندس را به فدراسیون والیبال ایران ابلاغ کرده است؛ خبری که نه تکذیب شد و نه تایید.
3- پاسخی که فدراسیون والیبال ایران یا بهتر بگوییم مدیریت ورزش ایران به درخواست خانم رئیسجمهور داد آنقدر به قول معروف «ملو» بود که شاید خود ولاسکو هم باور نمیکرد به این راحتی با آن موافقت شده کما اینکه خودش هم تصمیمش را «غیرحرفهای» دانست. در مقابل این درخواست بزرگ، ورزش ایران دو دستش را روی چشمش گذاشت و ولاسکو را به آرژانتینیها تقدیم کرد، آن هم در شرایطی که خود فدراسیونیها میگویند قراردادشان با این سرمربی بزرگ تا المپیک 2016 ریو اعتبار داشته است. توجیهشان هم این بوده که به غیر از این راه دیگری نداشتهاند و نمیخواستند خاطر پیرمرد دوستداشتنی و جنتلمن را آزرده کنند.
4- ولاسکو رفته است. هیچ کس نمیتواند این تصمیم را عوض کند. او تصمیمش را گرفته تا پس از سه دهه جدایی از والیبال کشورش دوباره و البته این بار به عنوان سرمربی هدایت آرژانتین را به دست بگیرد اما سوالهای زیادی همچنان بیجواب مانده است. اگر به چرایی جدایی تلخ ولاسکو از والیبال ایران بدبین باشیم شاید این ظن در ما تقویت میشود که ولاسکو چون دیده پتانسیل فعلی والیبال ایران بیش از این فضا برای پیشرفت در سطح جهانی ندارد، بهتر است کار را همینجا زمین بگذارد و در «قله» و مثل یک «قهرمان» از ایران برود و با نامی دوباره احیا شده به کشورش بازگردد. اگر این بدبینی درست باشد، این سوال مطرح است که چگونه وقتی مربیان و بازیکنان خارجی منافع شخصیشان حکم میکند روی اجرای بند بند قراردادشان وسواس دارند و تاخیر یکی، دو هفتهای در دریافت حقوقشان را هم بر نمیتابند اما وقتی منافع ملی یک کشور در میان است، از «قانون و منطق» خارج میشوند و از در احساسات با ایرانیها صحبت میکنند و از آنها میخواهند باقی قراردادشان را «هبه» کنند؟ البته در این بین بعضی دیگر از شنیدهها هم مطرح است که بدون قضاوت درباره آنها میشود مطرحشان کرد و آن هم اینکه چون شاید بحث حضور احتمالی داورزنی در معاونت ورزشی وزارت ورزش با موضوع درخواست ولاسکو برای بازگشت به کشورش از چند ماه پیش با هم همزمان شده بود، حفظ ولاسکو هم چندان جدی گرفته نشد.
5- ولاسکو از والیبال ایران رفته است. این را میشود مطمئن گفت اما درباره یک نکته دیگر هم میتوان با همین درجه از اطمینان حرف زد و آن هم اینکه فدراسیون والیبال به خوبی توانست موج این جدایی تلخ را به خوبی به نفع خودش هدایت کند تا هم اکثر رسانهها با این قضیه همراه شوند و هم اینکه وزیر ورزش از رئیس فدراسیون بازخواست نکند که چرا و با چه منطقی با این خواسته غیرمنطقی موافقت کرده است. اگر در این چند روز رسانههای چه مکتوب، چه تصویری را دیده باشید، متوجه شدهاید چه فضای احساساتی با سیاستورزی انجام گرفته به وجود آمده است. فدراسیون والیبال حتی برای اینکه به بهترین شکل خاطرهای نیک از رسم «میهماننوازی» ایرانیها در ذهن ولاسکو به جا بگذارد مراسمی برگزار کرد و اسمش را گذاشت «شام آخر» تا در حضور وزیر ورزش و رسانهها از سرمربیای که با احترام به همه ویژگیهای فنیاش به قراردادش با ایران پایبند نبوده خداحافظی کند اما هیچ وقت به این سوال بزرگ جواب نداد که منافع ورزش ایران در این همه میهماننوازی غریب کجای کار دیده شده و بدتر از همه اینکه چرا محمود گودرزی که خودش را یک ورزشی میداند- که قطعا هم همینطور است- چگونه با این بازی همراه شده است.
منبع: وطن امروز