به گزارش گروه فضای «خبرگزاری دانشجو»، روزنامه «وطن امرو»ز طی مصاحبهای با «مهدی محمدی» کارشناس امور سیاسی و بینالملل آورده است:
آقای محمدی دستور کار مذاکرات امروز ایران و 1+5 چیست؟ آیا معلوم است که 2 طرف بحثشان را از کجا شروع خواهند کرد؟
من فکر میکنم با توجه به اینکه امروز نخستین دور مذاکرات برای رسیدن به یک توافق جامع و بلندمدت میان ایران و 1+5 است، 2 طرف بحثشان را از مسائل شکلی شروع خواهند کرد. در چنین مذاکراتی این یک امر کلاسیک است که ابتدا درباره برخی مسائل شکلی توافق میکنند، مثل اینکه زمانبندی و سطح جلسات چگونه باشد، در هر جلسه چه موضوعی در دستور کار قرار بگیرد، موضوعات را چگونه از آسان به دشوار مرتب کنند، مکان کجا باشد، در چه مواردی کارشناسان با هم بحث کنند و چه زمانی مقامهای سیاسی وارد موضوع شوند و مسائل دیگری از این دست. البته همه اینها چیزهایی نیست که روز اول بشود درباره آن توافق کرد ولی از آنجا که هر دو طرف باور دارند که این بار مذاکراتشان طولانی خواهد بود، لاجرم باید درباره این مسائل بحث کنند تا بتوانند به گفتوگوهای آینده نظم بدهند.
پس فقط درباره موضوعات شکلی حرف میزنند؟
نه! مسلما همه بحثها به این محدود نمیشود. 2طرف علاقه دارند خیلی زود از بحثهای شکلی بگذرند و وارد محتوا شوند و من فکر میکنم در مذاکراتی که از امروز شروع میشود این اتفاق خواهد افتاد. هر 2طرف خیلی عجله دارند که کار را زودتر به نتیجه برسانند و این دلایلی هم دارد. بنابراین حدس من این است که خیلی روی مسائل شکلی متمرکز نخواهند شد. در حوزه محتوا فکر میکنم 3 مساله مهم هست که لازم است در ابتدای مذاکرات درباره آنها بحث شود و فکر میکنم در همین مذاکرات به آنها پرداخته خواهد شد. موضوع اول این است ممکن است هر یک از 2 طرف یک فرمت پیشنهادی برای توافق نهایی داشته باشد و بخواهد آن را به مبنای مذاکرات تبدیل کند. منظورم از فرمت این است که بالاخره تیترهای توافق نهایی یعنی مسائل اصلی که باید تعیین تکلیف شود، خودش نیاز به منقح شدن دارد. اینکه چه موضوعاتی برای بحث روی میز است، خودش مذاکره میخواهد. این دیگر مذاکره شکلی نیست بلکه ورود به محتواست چون وقتی یک طرف میگوید از دید من فلان موضوع روی میز نیست، دارد به محتوای مذاکرات جهت میدهد. فرض کنیم آمریکاییها بگویند از دید ما تحریمهای حقوقبشری که علیه ایران اعمال شده روی میز نیست یعنی ایران حق ندارد در این مذاکرات درخواستی برای تعیین تکلیف آنها داشته باشد. خب! این میشود بحث محتوایی بدون ورود به جزئیات. یا از این طرف، تصور بفرمایید ایران تاکید کند برنامه موشکی روی میز نیست. اینها چیزهایی است که به نظرم همین ابتدا باید تعیین تکلیف کنند و این خودش جزو مراحل بسیار دشوار مذاکرات است چون اظهارات آمریکاییها نشان میدهد میخواهند دست روی مسائلی بگذارند که تیم ایرانی اساسا اجازه مذاکره درباره آنها را ندارد و از دید ایران «خارج از دستور» محسوب میشود. موضوع دوم نحوه کار ایران با آژانس است. من فکر میکنم آژانس یک راهبرد بسیار موذیانه در پیش گرفته و آن هم این است که آرام آرام و یکی یکی دارد وارد موضوعاتی میشود که از دید ایران دارای حساسیت بالایی است و برخی از آنها فکر میکنم کاملا غیرقابل مذاکره است. روشی که آژانس در پیش گرفته این است که اولا خرج خود را از 1+5 سوا کرده و ثانیا تلاش میکند لابهلای یکسری موضوعات بیاهمیت یا کماهمیت به یکباره سراغ مسائلی برود که بسیار حساس هستند. مثلا در همین مدالیتهای که هفته گذشته توافق شد مساله چاشنیهای انفجاری موضوع بسیار حساسی است چرا که اولا مبتنی بر اطلاعات جعلی است و ثانیا دخالت آژانس در امور نظامی متعارف ایران محسوب میشود. ولی میبینیم به عنوان بند هفتم از یک تفاهم 7 بندی که 6 بند اول آن چندان مهم نیست ایران پذیرفته به سؤالهای آژانس در این باره جواب بدهد بدون اینکه معلوم باشد جزئیات دقیقا چیست، اعتبار این ادعاها کجا ثابت شده، ایران اسناد را میگیرد یا نه و...
فکر میکنید در مذاکرات امروز [سهشنبه] در این باره بحث خواهد شد؟
احتمالا باید بشود. ایران باید تکلیف این موضوع را با 1+5 روشن کند که آژانس چکار دارد میکند. تصمیمگیرنده نهایی آمریکاست نه یکسری کارمند در آژانس. این اشتباه بزرگی است که تیم مذاکرهکننده اجازه داده روند مذاکره با آژانس عملا مستقل از روند مذاکره با 1+5 باشد. 1+5 باید نتیجهبخش بودن این روند را ضمانت کند. یعنی باید اراده سیاسی شکل بگیرد تا موضوعات فنی و حقوقی از سوی آژانس جمعبندی شود و الا میدانیم که در نبود اراده سیاسی، آژانس چنین توانی ندارد حالا هر چه هم ایران همکاری کند، فرقی نمیکند. ضمن اینکه در همین مذاکرات تکلیف 2 نکته باید معلوم شود: اول اینکه 1+5 راهبردش درباره موضوع ابعاد احتمالی نظامی چیست؟ میخواهد گذشته را شخم بزند که برای حل نشدن و کشدادن موضوع بهانه به دست بیاورد یا اینکه واقعا میخواهد مساله را تمام کند. نکته دوم هم این است که 1+5 باید ضمانت کند که یکباره یک طرف ثالث مثل اسرائیل از راه نمیرسد یکسری جعلیات جدید به آژانس بدهد و کل موضوع را ریست کند.
سومین موضوع چیست؟
سومین مسالهای که من حدس میزنم این بار باید مورد بحث قرار بگیرد، حدود و ثغور بازی است که 1+5 میخواهد با مساله قطعنامههای شورای امنیت بکند. الان آمریکاییها میگویند به استناد قطعنامههای شورای امنیت میخواهند به موضوع برنامه موشکی ایران ورود کنند. در واقع حرفشان این است که برنامه موشکی ایران باید به گونهای تغییر شکل بدهد که در یک برنامه تسلیحات هستهای قابل استفاده نباشد. خب! این عملا معنایی جز این ندارد که پای 1+5 به موضوع موشکی ایران باز شود در حالی که هیچ ارتباط منطقی بین این مسائل وجود ندارد. اینها همه تبعات آن اشتباه راهبردی است که آقایان در توافق ژنو کردند و خیال کردند که مثلا با یک کلمه Address مشکل را حل کردهاند. حالا سؤال این است که دیگر چه چیزهایی در ذهن آمریکاییهاست که میخواهند به استناد قطعنامهها به آن ورود کنند؟ این جزو آن چیزهایی است که باید در مذاکرات سهشنبه درباره آن بحث شود و اگر نشود، میتواند کل بنای مذاکرات را یک جایی میانه کار ویران کند.
صرفنظر از این مسائل آمریکاییها چه موضوعاتی را در مذاکرات جامع مدنظر دارند؟
ببینید! توافق ژنو چارچوبی را برای مذاکرات جامع معلوم کرده است. واضح است که طبق این توافق مسائل اصلی موجود روی میز 2 طرف تا حدود زیادی صورتبندی شده است. در آن توافق دوستان تیم مذاکره پذیرفتهاند که برنامه غنیسازی ایران باید منطبق بر نیازهای عملی، از حیث ذخیره مواد، گستره، ظرفیت، سطح و مکان محدود شود. یعنی آقایان پذیرفتهاند بخشی از برنامه فعلی باید برچیده شود. حالا بحث بر سر این است که چقدر از برنامه میماند و چقدر برچیده میشود. اولین مساله تعداد ماشینهایی است که ایران میتواند حفظ کند. آمریکاییها طبق فرمولی که دارند، میخواهند به اصطلاح خودشان زمان گریزهستهای را بین 12 تا 18 ماه برسانند و این نمیشود مگر اینکه تعداد ماشینهای ایران زیر 4000 عدد باشد. مساله بعدی نوع ماشینهای ایران است. آمریکاییها میخواهند همه ماشینهای بالاتر از نسل اول ایران برچیده شود. مساله بعدی ذخیره مواد 5درصد ایران است. من حس میکنم با فرمول آمریکا برای Break out میخواهند مواد ایران زیر 200 کیلو باشد و این یعنی 5000 کیلو مواد که سرمایه ایران است باید از بین برود. موضوع بعدی فردو است که ظاهرا آمریکاییها میخواهند حتی اگر فعالیت هستهای در آن انجام میشود، غنیسازی انجام نشود. درباره اراک دید آمریکا این است که رآکتور باید به نحوی تغییر شکل بدهد که پلوتونیوم Weapon Grade یعنی قابل استفاده برای ساخت سلاح تولید نکند. این یعنی یا رآکتور باید به یک رآکتور آب سبک تغییر طراحی بدهد یا اینکه به جای اورانیوم خام، اورانیوم غنی شده مصرف کند. جالب است که جوفی جوزف که در دوره قبلی عضو تیم آمریکا بود یکشنبه در بلفر سنتر نوشته با این تغییر کاربری تنها نیاز عملی که ایران به غنیسازی پیدا میکند، نیازی است که برای رآکتور اراک دارد چرا که سوخت رآکتور تهران و بوشهر تامین شده است. مساله بعدی زمان گام نهایی خواهد بود که به نظر من آمریکاییها آن را آنقدر بلند خواهند گرفت که در طول مدت مثلا 25 سال برای همیشه جریان اصلاحطلب در ایران سر کار بیاید و ماندگار شود. نکته آخر هم من فکر میکنم موضوع نحوه لغو تحریمها خواهد بود. حس من این است که آمریکاییها میخواهند لغو جامع تحریمها را مشروط کنند به کامل شدن زمان گام نهایی. یعنی تحریمها را به تدریج در طول اجرای گام نهایی یعنی مثلا در طول 20 سال تعلیق کنند ولی لغو کامل را بگذارند برای آخر دوره زمانی گام نهایی تا ابزار فشارشان روی ایران را از دست ندهند. اینها مسائل اصلی است.
ایران چه پاسخی خواهد داد؟
نمیدانم. دوستان تیم مذاکرهکننده متاسفانه حصاری دور خودشان کشیدهاند و مسائلی با این درجه از اهمیت را تا حدی تبدیل کردهاند به مسائل محفلی. اینها مسائل بسیار مهمی است که باید درباره آنها نظر هر کسی را که حس میکند ایدهای دارد، شنید. این به نفع دوستان است نه اینکه از اول بنای بیاخلاقی و ترشرویی بگذارند و خیال کنند با ناسزا گفتن به دیگران مشکلشان حل میشود. فرض کنیم ما را ساکت کردند، ملت با این عظمت که حساسیت نسبت به حقوق خودش را از دست نمیدهد. اما اجمالا چند نکته مهم وجود دارد؛ اول اینکه واقعا تیم مذاکرهکننده باید خودش را از شر توافق ژنو خلاص کند. چارچوبی که در توافق ژنو برای گام نهایی گذاشته شده عمیقا مشکلساز است. ساختار توافق ژنو هم که ایران را به عنوان یک استثنا شناسایی کرده ظرفیت این را که یک توافق خوب حاصل شود، ندارد. من فکر میکنم تیم ایرانی باید صادقانه بپذیرد که توافق ژنو مبنای خوبی برای مذاکرات نیست و چند جلسه وقت بگذارد و حرفش را در اینباره که الزامات توافق ژنو درباره گام نهایی باید اصلاح شود به طرف مقابل بقبولاند. این شدنی هم هست. دوستان نباید بترسند. آمریکا از پای میز بلند نخواهد شد. گزینه دیگری ندارند. اگر ایران محکم بایستد، کوتاه میآیند. کار دومی که باید بکنند این است که دست از بازی با موضوع هستهای در افکار عمومی بردارند. تا حالا تزریق ادبیات سازش به جامعه تنها خاصیتی که برای دولت داشته این بوده که افکار عمومی را منتظر، هیجانی و شرطی کرده و باعث شده عملا یک فشار غیرضروری از سوی افکار عمومی روی تیم مذاکرهکننده باشد. دوستان اگر دنبال این هستند که درست مذاکره کنند باید به افکار عمومی بگویند این موضوع پیچیده است، کار فراوان لازم دارد و به این زودی هم حل نمیشود تا افکار عمومی از وضعیت شرطی دربیاید. نکته دیگر این است که برای رسیدن به توافق نهایی عجله نکنند. درباره موضوعاتی با این درجه از حساسیت باید بسیار با حوصله مذاکره کرد. من حس میکنم آقایان میخواهند در چند ماه سر و ته مساله را هم بیاورند. در این صورت فاجعه رخ خواهد داد. موضوع بعدی این است که به طرف مقابل بفهمانند ایران گزینههای دیگری غیر از مذاکره هم دارد و میتواند راههای دیگری را انتخاب کند. غربیها نباید فکر کنند ایران چارهای جز مذاکره ندارد. نکته دیگر که خیلی مهم است این است که ایران باید تاکید کند کل برنامه فعلیاش منطبق بر نیازهای عملیاش است و بلکه نیازهای عملی ایران ایجاب میکند برنامه فعلی غنیسازی ایران توسعه هم پیدا کند. در این صورت است که میتوان جلوی درخواستها برای برچیدن ایستاد. ضمن اینکه من عقیده دارم هیچ تاسیساتی نباید برچیده شود. هیچ فرمولی که به معنای برچیدن عملی باشد – ولو ظاهرا برچیدن نباشد- نباید مورد توافق قرار گیرد و از همه مهمتر ایران نسبت به مواد هستهایاش تعصب و سرسختی داشته باشد. مواد بسیار مهم است. متاسفانه در توافق ژنو بخشی از مواد هستهای بسیار باارزش ما در ازای هیچ از دست رفت. این تجربه نباید تکرار شود.