به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»؛ جشنواره شصت و پنجم فیلم برلین به پایان رسید و در بخشهای مختلف آن چند فیلم ضد ایرانی به نمایش درآمد. حکایت سینمای ایران و نسبت آن با جشنوارههای جهانی دقیقا به مثابه عملکرد خوانندههای لسآنجلسی است. خوانندههای ایرانی مقیم لسآنجلس از طریق انتشار آلبوم و انتشار ویدئوکلیپها درآمدی ندارند و اتفاقا هزینهای را صرف میکنند تا آهنگ و نماهنگ تولید کنند. اغلب مخاطبان تولیدات لسآنجلسی ایرانیان خارجنشین در حسرت کافه کابارههای طاغوتی هستند و با همین عده محدود مخاطب، بیچارگان لسآنجلسی تنها ممرّ درآمدشان، از مجموعه کنسرتهایی تامین میشود که در سراسر دنیا از آنتالیا تا دوبی برگزار میشود.
حکایت فیلمسازان روشنفکر و جشنوارهدوست ما هم به مثابه خوانندههای لسآنجلسی است. یعنی آثار فیلمسازان روشنفکر ما هم به مثابه لسآنجلسیها در داخل کشور مخاطب چندانی ندارد و تنها ممرّ درآمدشان یوروهایی است که از طریق جشنوارههای فرنگی نصیبشان میشود. این جشنوارهها و حضور فیلمسازان ما در آنها، شباهتی عجیب به کنسرتهای لسآنجلسی دارد. یعنی هر قدر که در این جشنوارهها ژست سیاسی و حقوق بشری بیشتری در قبال حاکمیت بگیری، یوروی بیشتری نصیبت میشود، مثل همان رفتارهایی که از خوانندههای لسآنجلسی در کنسرتهایشان شاهد هستیم و حکایت وطنوطنکردن و ننه من غریبم بازی درآوردن سیاسی که کنسرتهایشان را پرشور میکند. یکی از این جشنوارههایی که حکم کنسرت آنتالیا برای فیلمسازان وطنی دارد، جشنواره فیلم «برلین» است. جشنواره فیلم برلین (برلیناله) یکی از قدیمیترین جشنوارههای سینمایی در اروپاست که فوریه هر سال در برلین آلمان برگزار میشود. جشنواره فیلم برلین یا «برلیناله» برای نخستین بار در سال 1951 با نمایش فیلم «ربکا» ساخته آلفرد هیچکاک گشایش یافت.
این جشنواره در کنار جشنوارههای ونیز و کن مهمترین رویداد سینمایی اروپا محسوب میشود. جشنواره برلین به بخشهای گوناگونی تقسیم شده که مهمترین آنها بخش مسابقه، پانوراما، جشن فیلم کودک، پرسپکتیو، سینمای آلمان، تجلیل و نگاهی به آثار فیلمسازان برجسته جهان است. حدود 350 فیلم متشکل از فیلمهای هالیوودی و هنری از سراسر جهان در هر دوره این جشنواره به نمایش درمیآید که بیش از 150 هزار بلیت برای دیدن این فیلمها فروخته میشود. بیش از 16 هزار سینماگر و دستاندرکار صنعت فیلمسازی در کنار 3600 خبرنگار و عکاس از 80 کشور دنیا در هر دوره این جشنواره شرکت میکنند. دهه 1970 دوران بحران بود؛ دورانی که سیاست بر همه چیز سایه انداخته و پسلرزههای ناآرامیهای انقلاب فرهنگی 1968، سرکشی نسل جوان و جنگ ویتنام هنوز محسوس بود. جشنواره فیلم برلین نیز از این رویدادها جان سالم به در نبرد و درگیر بحث و مشاجرات سیاسی روز شد ولی این روزهای تیره و بحرانی هم سپری شد و اعطای جوایز برلیناله، یعنی خرسهای طلایی و نقرهای دوباره در کانون توجه قرار گرفت. برلیناله همواره خود را جشنوارهای سیاسی به حساب آورده است. بویژه در دهههای 1970 و 1980 میلادی کارگردانان و فیلمسازان اروپای شرقی یا به عبارتی کشورهای بلوک شرق سابق در آن حضور داشتند. بسیاری از فیلمهای بحثبرانگیز کارگردانانی که در وطن خود از جمله در شوروی و آلمان شرقی سابق از نمایش محروم میشدند، برای نخستین بار در جشنواره برلین روی پرده میآمدند. گردانندگان جشنواره برلین همیشه کوشیدهاند به سیر تحولات سیاسی مرتبط با سینما توجه کنند. دیتر کاسلیک، سازماندهنده و رئیسکل جشنواره، در آستانه افتتاح هر دوره از جشنواره برلین در یک جلسه مشورتی با نمایندگان تمام فراکسیونهای پارلمان آلمان مانند ولفگانگ تییرزه از فراکسیون حزب سوسیال ـ دموکرات، کلاودیا روت از فراکسیون حزب سبزها، پروفسور بیسکی از فراکسیون چپ و دیگر نمایندگانی از فراکسیونهای احزاب لیبرال و دموکراتـمسیحی بر اهمیت سینمای سیاسی تاکید میکند و خواهان تقویت و حمایت از فیلمسازان سیاسی میشود. «دیترکاسلیک» رئیس باسابقه جشنواره فیلم برلین در نشستهای مطبوعاتی قبل از آغاز هر دوره از برلیناله با شفافیت و صراحت تاکید میکند که «این جشنواره نه یک رویداد فرهنگی بلکه یک جشنواره سیاسی است». با این حساب سیاسی بودن جشنواره برلین توهم توطئه درباره سازوکار اصلی جشنواره فیلم برلین نیست بلکه عمده رسانههای دنیا و هنرمندانی که در این جشنواره حضور پیدا میکنند به این موضوع اذعان دارند. به عنوان مثال شصت و سومین جشنواره فیلم برلین با حضور برند نویمان، وزیر فرهنگ آلمان و با ارائه خط مشی سیاسی خطاب به ایران آغاز شد. او با یادآوری سخنانی کاملا یکسویه و برداشتهایی کاملا غلط از فضای فرهنگی ایران با بر زبان آوردن سخنانی توهینآمیز خواست تا محرومیت جعفر پناهی از حق سفر برداشته و به وی اجازه داده شود برای نخستین اکران جهانی فیلمش «پرده» که بهصورت غیرقانونی در ایران ساخته شده بود، به آلمان سفر کند. پناهی در سال 2006 جایزه خرس نقرهای برلین را برای «آفساید» دریافت کرده بود. او در جشنواره شصت و یکم به عنوان یکی از اعضای گروه داوری برلین انتخاب شده بود اما در این جشنواره حضور نیافت. او «پرده» را نیز با وجود نداشتن اجازه برای ساخت فیلم به صورت مخفیانه و با همکاری کامبوزیا پرتوی ساخت و از کشور خارج کرد. جعفر پناهی با هشت فیلم که البته نمایش شماری از فیلمهای او در چارچوب برنامه اصلی جشنواره بود در برلیناله، بیشترین حضورها را داشته است و همانطور که جشنواره کن پاتوق اصلی کیارستمی به شمار میرود جشنواره فیلم برلین پناهینوازی میکند. کامبوزیا پرتوی در نشست خبری «پرده» گفته بود که این فیلم ناشی از شرایط روحی کنونی پناهی است. عدم امنیت، نومیدی، ترس، مرگ، خودکشی و آزادی اندیشه، ایدههایی هستند که در این فیلم به آنها اشاره میشود در صورتی که جعفر پناهی هماکنون در محافل مختلف سینمایی حضور پیدا میکند، در کاخ جشنواره حاضر میشود، روی فرش قرمز آن قرار میگیرد، برای روزنامهها یادداشت مینویسد و اتفاقا فیلم هم میسازد و هیچ کسی آزار و آسیبی به او نمیرساند اما جشنواره برلین برای بهره از هجمههای سیاسی علیه ایران روی موج جعفر پناهی است. با اینکه بسیاری از اهل فن و کارشناسان رسانه فیلم پرده را فاقد استانداردهای رسمی و سینمایی برشمردند اما در سال 2013 فیلم «پرده»، ساخته جعفر پناهی و کامبوزیا پرتوی، خرس نقرهای برای بهترین فیلمنامه را کسب کرد. در سال 2013 شیرین نشاط سازنده فیلم ضدایرانی «زنان علیه مردان» در جمع داوران شصت و سومین دوره این جشنواره حضور یافت. هیات داوران بخش رقابتی جشنواره فیلم برلین در سال 2013 هفت نفر بودند که در رأس آنان ونگ کار وای، کارگردان صاحبنام چینی قرار داشت. شیرین نشاط نیز یکی از چهار زنی بود که در آن دوره در جمع این هیات حضور داشت. لازم به ذکر است شیرین نشاط تنها یک فیلم در کارنامهاش دارد و بودنش در جمع داوران جشنوارهای که ادعای معتبر بودن دارد، آن را زیر سؤال میبرد اما این جشنواره هر سال یکی از فیلمسازانی که ژست اپوزیسیون علیه حاکمیت را میگیرد در جمع خود دارد. اصغر فرهادی در مراسم اختتامیه شصت و یکم هنگام دریافت جایزه خود از جعفر پناهی یاد کرد، جعفر پناهی که تنها یک اسم است و علاقهمندان سینما به یاد ندارند آخرین فیلمی که از این کارگردان اکران شده چیست! در دوره شصت و یکم با توجه به اعلام حکم جعفر پناهی به اتهام «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» جشنواره 2011 با صندلی خالی جعفر پناهی روی سن آغاز به کار کرد. در جشنواره فیلم برلین آثار مخالفخوانی که نسبت به حاکمیت جمهوری اسلامی مواضع حقوق بشری داشته باشند مورد تفقد و توجه قرار خواهند گرفت. در این جشنواره عمدتا با هر نگرهای فیلمهایی درباره رنج زنان در کشورهای جهان سوم به زعم غربیها ساخته شود اغلب مورد توجه قرار میگیرد. به عنوان نمونه در جشنواره پنجاه و هشتم برلین حنا مخملباف بود که با فیلم «بودا از شرم فروریخت» موفق به دریافت جایزه خرس
نقره ای در بخش کودکان و نوجوانان شد. این فیلم نگاهی به محدودیت زنان در جامعه افغانستان دارد. «بودا از شرم فرو ریخت» داستان زندگی بختی، دخترک 6 ساله افغان است که تصمیم میگیرد درجامعه تحت تسلط طالبان به مدرسه برود. در همان سال «فوتبال سربسته» (آیت نجفی) از جمله برندگان جوایز فرعی جشنواره فیلم برلین بود که موفق به دریافت جایزه «تدی» شد. داستان این فیلم که توسط نجفی و دیوید آسمان ساخته شده، مسابقه فوتبال میان تیم زنان برلین و تیم ملی فوتبال زنان ایران را به تصویر میکشد و به مشکلات حجاب زنان ایران هنگام انجام مسابقه میپردازد. همان سال فیلم «سه زن» با بازیگری نیکی کریمی و پگاه آهنگرانی از جمله فیلمهای ایرانی شرکتکننده در جشنواره فیلم برلین در سال 2008 بود. این فیلم که منیژه حکمت آن را کارگردانی کرد در بخش «پانوراما» به نمایش درآمد و مشخص است نگاه به مسائل زنان در چارچوبهای حقوق بشری جزو دغدغههای اصلی جشنواره برلین به شمار میرود. سرانجام فیلم کوتاه «مذکر و مؤنث» ساخته صدف فروغی در بخش استعدادهای تازه به نمایش گذاشته میشود.«آفساید» جعفر پناهی که در سال 2006 توانست جایزه کارگردانی این جشنواره را کسب کند به مساله ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاهها و بویژه تماشای مسابقات فوتبال میپردازد. این فیلم، داستان دخترانی است که برای تماشای مسابقه فوتبال، ناگزیر میشوند لباس پسرانه بپوشند. این دختران سرکش و مغرور به مخاطرهای بزرگ دست میزنند تا تنها بتوانند مسابقه فوتبال تماشا کنند. فیلم آفساید با لحنی هجوآلود از محرومیت زن ایرانی سخن میکند و جعفر پناهی سعی میکند حضور زنان در ورزشگاهها را بهصورت بدیهیترین آزادی زنانه برشمرد. جشنواره برلین در دوره اخیر خود توجه بیشتری به فیلمسازان ایرانی ساکن خارج از کشور کرده است و این فیلمسازان حضور چشمگیرتری در جشنواره امسال داشتند. اولین فیلم سودابه مرتضایی فیلمساز ساکن اتریش در بخش مسابقه جشنواره برلین پذیرفته و نمایش داده شد. مرتضایی که چند فیلم مستند در کارنامه دارد، با فیلم «ماکاندو» در جشنواره برلین شرکت کرده است. ماکاندو نام مکانی است برای اسکان سه هزار پناهجو در اتریش از بیست و دو کشور مختلف. از میان پناهجویان، فیلمساز داستان پسری یازده ساله به نام رمضان را روایت میکند که پدرش را در جنگ چچن از دست داده و با مادر و دو خواهر کوچکترش به اتریش آمده است. در بخش «فروم» فیلمی از مهران تمدن با نام «ایرانی» نمایش داده شد که در آن بحث با چند روحانی درباره مفهوم مذهب، اساس فیلم را شکل میدهد و در بخش «گالا» فیلم «دو چهره ژانویه» ساخته حسین امینی فیلمساز ساکن بریتانیا براساس داستانی از پاتریشیاهای اسمیت نمایش داده شد. به عبارت دیگر همیشه بازار فیلمساز سیاسی مخالفخوان در این جشنواره گرم است.
حضور یک فیلمساز ضدایرانی دیگر
میترا فراهانی مستندساز ایرانی هم که سال گذشته با فیلم «فیفی از خوشحالی زوزه میکشد» درباره بهمن محصص در بخش پانوراما حضور داشت، امسال به عنوان یکی از داوران بخش اصلی جشنواره انتخاب شده و در کنار 7 داور بینالمللی دیگر به قضاوت فیلمها خواهد نشست. «میترا فراهانی» فیلمساز دستگیرشده در جریان فتنه88 و کارگردان فیلم همجنسگرایانه، به عنوان یکی از اعضای هیات داوران جشنواره برلین معرفی شد. وی پس از 10سال، همزمان با فتنه سال88 وارد ایران شد ولی بلافاصله دستگیر و به زندان اوین منتقل شد و کمی بعد آزادشد. پیش از این در سال1388 درجریان فتنه و محکومیت «جعفر پناهی» به ساخت فیلم ضدنظام و تهییج جریانات آشوبگر، رئیس جشنواره فیلم برلین شخصا طی نامهای از این فیلمساز ایرانی خواست تا در شصتمین سال تولد جشنواره، به عنوان میهمان ویژه حضور یابد.
خونآشام محجبه ایرانی در جشنواره سیاسی!
از دیگر آثار میتوان به مستند ضدایرانی «سپیده» اشاره کرد که در این جشنواره به نمایش درآمد، این فیلم مدعی میشود که زن ایرانی حتی برای ادامه تحصیل در رشته مورد علاقهاش با مشکلات فراوانی روبهرو است. «یک دختر تنها در شب به سوی خانه میرود» در جشنواره برلین به نمایش در آمد. فیلم داستانی سیاه و سفید و تلفیقی از ژانر نوآر و وسترن است. این فیلم به زبان فارسی ساخته شده است. داستان فیلم در یکی از شهرهای متروک ایران که پر از فاحشه و معتاد است و فقر و ناامیدی در آن موج میزند، رخ میدهد. (این دقیقا عباراتی است که نشریه ورایتی در توصیف فیلم «یک دختر تنها در شب به سوی خانه میرود» به کار برده است.) این فیلم 104 دقیقهای درباره یک دختر محجبه خون آشام (با بازی شیلا وند) است که عاشق پسری آس و پاس (آرش مرندی) میشود که قیافهاش شبیه به «جیمز دین»، بازیگر درگذشته هالیوود است. «آنا لیلی امیرپور» تاکنون چند فیلم کوتاه را نویسندگی و کارگردانی کرده که از آن جمله میتوان به دو فیلم کوتاه داستانی به نامهای «خودکشی کوچک» و «من احساس حماقت میکنم» اشاره کرد. فیلم کوتاه «من احساس حماقت میکنم» نیز درباره مشکلات جنسی است که برای یک دختر 15 ساله بیتجربه به وجود میآید.
نمایش فیلم ضدایرانی «ایرانی»
مهران تمدن، کارگردان فیلم مستند ضدایرانی «ایرانی» در این مستند چهار روحانی را گرد هم آورده و با شیطنت بحثهایی را بهراه انداخته که نتیجهگیری این بحثها به نگرش علیه حاکمیت منجر میشود. فیلم قبلی مهران تمدن (بسیجی) فیلم بحثبرانگیزی بود که هتاکانه و توهینآمیز به فرهنگ بسیجی نگاه میکند. تجربه تازه او با نام «ایرانی» هم که در بخش «فروم» برلین به نمایش در آمد، ماهیت مذهب و حکومت اسلامی را به چالش میکشد. با توجه به رویکرد جشنواره در طول سالهای گذشته و مداخله جشنواره در تحولات سیاسی کشورها و گفتههای صریح سازماندهنده جشنواره که تاکید کرد: «این جشنواره نه یک رویداد فرهنگی بلکه یک جشنواره سیاسی است» چرا سینمای ایران باید به جشنوارهای که چنین رویکردی دارد توجه نشان داده و نماینده برای حضور در جشنواره داشته باشد. همهساله قبل از برگزاری جشنواره در زمانی که هنوز هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر فیلمها را برای جشنواره ندیدهاند که بتوانند انتخاب کنند، نماینده برلیناله در سفر به ایران مطابق با مکاتبات و هماهنگیهای قبلی با دفاتر تولید نسخه کامل یا بخشهایی از فیلمها را میبیند و از میان آنها فیلمهایی را برمیگزیند و چراغ سبز حضور در برلین را میدهد و صاحبان آثار هم فرم حضور در جشنواره برلین را پر کرده و در نهایت در لیست نهایی قرار میگیرند و دعوتنامههایشان را دریافت کرده و عازم این رویداد کاملا سیاسی میشوند. شاید بعد از گذشت شصت و اندی دوره از جشنواره بهتر باشد توجه بیشتری به رویکرد این جشنواره سیاسی داشته باشیم و اجازه ندهیم جشنوارههای خارجی اینگونه برای سینمای ما تعیین تکلیف کنند.
منبع: وطن امروز