به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو»، نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «همه چیز برای فروش» به کارگردانی امیرحسین ثقفی که از فیلم های حاضر در سی و دومین جشنواره فیلم فجر بود عصر امروز با حضور چند تن از عوامل آن در دانشگاه امیرکبیر برگزار می شود.
در ابتدای نشست علی اکبر ثقفی تهیه کننده همه چیز برای فروش با اشاره به جو دانشجویی جلسه گفت: بهترین تماشاگران فیلم ما دانشجویان است، گفت: قرار بود فیلم فردا نمایش داده می شود اما به دلیل برخی ناهماهنگی ها نمایش آن امروز انجام شد که به همین دلیل عوامل اصلی فیلم امروز حضور ندارند.
محسن دارسنج؛ گریمور همه چیز برای فروش نیز گفت: این فیلم دومین تجربه من با امیرحسین ثقفی پس از فیلم «مرگ کسب و کار من است» می باشد، کارکردن با آقای ثقفی تهیه کننده این فیلم مانند کارکردن با پدر خانواده است و به همین دلیل همه سعی می کنیم کارمان را با جان و دل انجام دهیم.
در ادامه نشست سعید قطبی زاده، منتقد سینمایی ایران با اشاره به ترک سالن توسط دانشجویان اظهار داشت: همان اندازه که عدم حضور کارگردان و بازیگر فیلم در اینجا توهین آمیز است؛ ترک کردن سالن توسط دانشجویان به دلیل نیامدن صابر ابر هم توهین آمیز است، پشت فیلم همه چیز برای فروش یک شوق و ذوق سینمایی وجود دارد که نشان می دهد کارگردان آن جنم کارگردانی دارد این فیلم دارای فضای شبه وِسترن است که آدم های آن تیپ سینمایی هستند کارگردان سینما را از سینما یاد گرفته و نوید این را می دهد که در آینده می توانیم فیلم های کم نقص تری از او ببنیم در واقع در بین فیلمسازان نسل جدید می توان به آینده امیرحسین ثقفی امیدوار بود.
وی در خصوص فیلمنامه فیلم «همه چیز برای فروش» بیان داشت: فیلمنامه طراحی درستی دارد و فیلم در مسیر خود پیش می رود هر چند انتخاب صابر ابر برای نقش اصلی غلط است چون بیشتر در شمایل نقش های شهری دیده ایم، بیان صابر ابر هم با بیان آدم های حاشیه شهر که نقش آنها را بازی کرده است متفاوت کرده است اما چون فیلمنامه خوب نوشته شده بازیگر هم گلیم خود را از آب بیرون می کشد.
در ادامه دارسنج که برای گریم این فیلم دیپلم افتخار جشنواره فجر را کسب کرده است در خصوص این کار گفت: در مورد گریم این کار هیچ چالشی وجود نداشت چون این فیلم هم مانند بیشتر فیلم های من در کویر و بیابان می گذرد، امیرحسین ثقفی هم به عنوان کارگردان در تست های گریم بسیار به من کمک می کرد چون او گریم را می فهمد و می داند چه می خواهد.
در ادامه قطبی زاده در خصوص جلوه های بصری فیلم و ویژگی های آن گفت: علی محمد قاسمی فیلم بردار همه چیز برای فروش جز ء تصویربرداران درجه یک سینمای ایران است و در این فیلم نوع انتخاب صحنه ها و حرکت های دوربین با فضای داستان و روحیه شخصیت ها مرتبط است، فیلم ریتم آرامی دارد که این ریتم در هماهنگی با حرکت های آرام دوربین است از سوی دیگر بخش عمده تصاویر فیلم در فضاهای باز می گذرد که این مسئله دست فیلمبردار را برای حرکت دوربین باز گذاشته است که این مسئله نیز تأثیر گرفته از سینمایی وِسترن آمریکا است.
علی اکبر ثقفی تهیه کننده همه چیز برای فروش در پاسخ به این سئوال که چگونه به جوانی که تحصیلات آکادمیک ندارد و براساس تجربه سینما را یاد گرفته اعتماد کرده و کارگردانی این فیلم رابه او سپرده است، گفت: امیرثقفی سینما را از خود سینما یاد گرفته که حتی تأثیر این تجربه از تحصیلات آکادمیک هم بیشتر است، هنرمند مانند یک معدن است که اگر خوب استخراج نشود تخریب خواهد شد، همانطور که بسیاری از فارغ التحصیلان سینما هنوز پشت اولین فیلم هایشان مانده اند اما من اولین بار که فیلم ده دقیقه ای امیر را دیدم متوجه استعداد او شدم و از او حمایت کردم.
در ادامه نشست قطبی زاده در خصوص شایعاتی که گفته می شود همه چیز برای فروش کوپی برابر اصل فیلم های خارجی است، اظهار داشت: همان اندازه که فیلم مزخرف در ایران ساخته می شود حرف مزخرف هم زیاد زده می شود، در فیلم های که امسال در جشنواره به نمایش درآمد فیلم مِلبورن و فیلم ارسال یک آگهی تسلیت به روزنامه کپی فیلم های اسپانیایی هستند اما هنوز این مسئله لو نرفته است، این در حالی است که وقتی می بینند استعدادی در حال شکوفا شدن است می خواهند جلوی پای او سنگ بیاندازند در این جا فیلم ساز مقلد نیست هر چند به برخی فیلم ها ادای دین کرده و ممکن است ما را یاد بعضی از فیلم ها بیاندازد.
وی افزود: فیلمساز به اطراف شهرها رفته جایی که به دلیل بی پولی و بیکاری جنایات زیادی اتفاق می افتد و اینکه فیلمساز به این مسائل که از سال ها گم شده توجه کرده جای امیدواری است.
سینمایی ایران متأسفانه محدود به سینمای شهری شده که داستان آن در آپارتمان ها می گذرد درست است که اصغر فرهادی فیلمساز بزرگی است اما اینکه همه کارگردانان مقلد فیلمسازی مانند فرهادی باشند، اصلاً خوب نیست.
قطبی زاده در ادامه خاطرنشان کرد: نوعی مُکاشفه در فیلم وجود دارد و رابطه صابر ابر با برادر کوچکترش رابطه ای ایثارگرانه است و در پایان فیلم هنگامی که پسر کنار کندوها حرکت می کند گویی تصویری استعاری از بهشت به نمایش در می آید در واقع کارگردان ما را به جهانی دعوت می کند که در رویاهایمان دنبال آن هستیم.
این فیلم می تواند یک فیلم تند اجتماعی باشد که در آن فردی به بهانه شَل خری سراغ آدم های مختلف جامعه می رود که این آدم ها معرف وضعیت اقتصادی ایران هستند و هر یک از آنها شمایل و تیپی دارند که هر فصل از فیلم به یکی از آنها اختصاص پیدا کرده است و این یکی از نقاط قوت فیلم است.
در ادامه نشست یکی از دانشجویان ضمن تشکر از عوامل فیلم گفت: متأسفانه این فیلم اصرار داشت بگوید هیچ نقطه امیدی وجود ندارد و کارگردان تمام تلاش خود رامی کرد تا تنها بدبختی ها را نشان دهد در حالی که ما در تاریک ترین زمان هم می توانیم به خدا توکل داشته باشیم بهتر بود در کنار نمایش مشکلات امیدی هم در فیلم وجود داشته باشد تا تماشاگر با دل خوش از سالن بیرون برود.
قطبی زاده در پاسخ گفت: من حرف شما را قبول دارم اما ما آنقدر به فیلم های گل و بلبلی عادت کرده ایم که فکر می کنیم سینما تماشاخانه ای است که باید در آن دلقک بازی ببنیم و بخندیم در حالی که گاهی امید از دل ناامیدی ساخته می شود این فیلم واقعیتی است که ما می خواهیم چشمانمان را روی آن ببندیم ضمن اینکه پایان این فیلم کاملاً امید بخش است و تصویری از بهشت را به نمایش در می آورد.
علی اکبر ثقفی نیز گفت: مردم ما زیاد خندیده اند و حالا لازم است که مقداری هم فکر کنند البته یک فیلم نباید بی خودی تلخ و خشن باشد همه چیز برای فروش به مسئله ایثار و گذشت در جامعه توجه دارد چیزی که اکنون در جامعه ما کمرنگ شده است.
ايي که وگفتي يعني چههههههه؟؟؟