به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، محاسن اخلاق شرعیه و مفاسد اخلاق شرعیه، در کتب و رسائل عملیه، متبین شده اند. دوری از علما و صلحا، سبب می شود که سارقین دین، فرصت را غنیمت بشمارند و ایمان و اهلش را بخرند به ثمنهای بَخس و غیر مبارک، همه اینها مجرب و دیده شده است.
از خدا می خواهیم که عیدی ما را در اعیاد شریفه اسلام و ایمان، موفقیت به «عزم راسخ ثابت دائم بر ترک معصیت» قرار بدهد که مفتاح سعادت دنیویه و اخرویه است، تا اینکه ملکه بشود ترک معصیت؛ و معصیت برای صاحب ملکه، به منزله زهر خوردن برای تشنه است، یا میته خوردن برای گرسنه است البته اگر این راه تا آخر، مشکل بود و به سهولت و رغبت، منتهی نمی شد، مورد تکلیف و ترغیب و تشویق از خالق قادر مهربان نمی شد.
چه کسی احتیاج به هیچ وعظی ندارد
گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است
کسی که بداند هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست، احتیاج به هیچ وعظی ندارد، می داند چه باید بکند و چه باید نکند؛ می داند که آنچه را که می داند، باید انجام دهد، و در آنچه که نمی داند، باید احتیاط کند.
صلوات، منهدمکننده گناهان
این روایت در کتاب جامع الاخبار ـ که در مۆلف آن اختلاف است که چه کسی است ـ آمده است: «مَنْ صَلّى عَلَىَّ مَرَّةً، لَمْ یَبْقَ لَهُ مِنْ ذُنُوبِهِ ذَرَّةٌ.» هر کس یک بار بر من صلوات بفرستد، یک ذرّه از گناهانش باقی نمی ماند.
چندین چراغ داریم و بیراهه می رویم!
در روایت آمده است که رسول اکرم ـ صلّی اللّه علیه وآله و سلّم ـ فرمود: «أَهْلُ بَیْتى أَمانٌ لاِءَهْلِ الاْءَرْضِ، کَما أَنَّ النُّجُومَ أَمانٌ لاِءَهْلِ السَّماواتِ.»
اهل بیت من، مایهء امنیّت زمینیان هستند، همان گونه که ستارگان مایهء امنیّت آسمانیان هستند.
برای اداره ی تمام جهان کافی است که انسان عاقل و مۆمن و متدیّن باشد. دیانت و عقل برای اداره ی کره ی زمین کفایت می کند. این مسأله در همه ی ادیان جاری است، نه فقط اسلام، بلکه در تمام ادیان، دین و عقل می خواهد آیا امکان دارد در شداید و گرفتاری ها به آن ها پناهنده شویم و آن ها چاره نکنند و پناه ندهند و بلا را از ما مرتفع نکنند؟!
راه اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ، راه نجات و سعادت و امان و مایهء سلامت دارَیْن دنیا و آخرت است.
گویا در مورد حضرت عبدالعظیم در روایت آمده است که «أَمانٌ لاِءَهْلِ رى.»؛ در مورد حضرت موسی بن جعفر ـ علیهماالسّلام ـ است که: «أَمانٌ لاِءَهْلِ بَغْدادٍ.»؛ و شاید در مورد زکریّا بن آدم وارد شده باشد که: «أَمانٌ لاِءَهلَ قُمٍّ.» چندین چراغ داریم و بی راهه می رویم! همهء این ها را داریم، ولی نمی خواهیم متابعت کنیم!
به بعضی از اطبّا که برای احوالپرسی از تهران به این جا می آمدند، گفتم: شما با کسی که خودش نمی خواهد مراعات حفظ صحّت کند، چه می کنید؟ من می دانم پیاده روی، شرط صحّت است، یا فلان چیز مخالف سلامتی و صحّت است، ولی باز آن را به جا می آوریم، یا افراط و تفریط می نماییم! ما خود نمی خواهیم این راه را، که راه خدا و رسول و اولیای اوست، طیّ کنیم، بلکه راهی را می خواهیم که در آن استغفار و ذکر و گریه نباشد. نظیر این که نزد شخصی رفتند و گفتند: ذکری به ما دستور بدهید. وی می گوید که گفتم: نماز بخوانید. گفتند: می خواهیم ذکری بدهید که نماز نخوانیم. دَواۆُکَ مِنْکَ وَ لاتُبْصِرُ وَ داۆُکَ فیکَ وَ لا تَشْعُر ُ؛ درمان تو از تو است ولی تو آن را نمی بینی، و درد تو نیز در تو است، ولی تو بدان آگاه نیستی. خود را مریض نمی دانیم، وگرنه علاج آن آسان است. هر کس راهی برای رسیدن به سعادت و امان یافت و به دست آورد، باید به دوستان و اهل امانت و وثاقت و دیانت برساند.
همیشه در محضر خدا هستیم
ما مهمان خدا هستیم؛ در سفره او هستیم، می بیند ما را، می داند ما چه کار می کنیم، می داند که ما خیال داریم چه کنیم؛ بهتر از ما می داند خیالات ما را. ما یک چیزهایی را خیال می کنیم و خیال می کنیم این خیالات ما واقعیّت پیدا می کند، و آن خیالات واقعیّت پیدا نمی کند، [و] خدا می داند بر عکس است؛ آنهایی را که خیال می کنیم واقعیّت پیدا می کند، واقعیّت پیدا نمی کند، و آنهایی را که خیال می کنیم واقعیّت پیدا نمی کند، واقعیت پیدا می کند، تا این مقدار مطّلع است!
خدا که مطّلع است، معلوم [است]، ملائکه اش، رُسُلش، همه جا در راست، چپ، این طرف آن طرف، همه جا هستند.
نمی شود از خدا مخفی کرد؛ خوب پس [حالا] که نمی شود مخفی کرد و خدا می بیند، می داند و قادر هم هست، یک چیزهای را دوست دارد، یک چیزهایی را دوست ندارد و برای خودِ ماست، والاّ برای او فرقی نمی کند؛ و اگر این جور است، آیا ما بیش از این حاجت داریم که همین قدر مطّلع باشیم که ((خدا بر ظاهر ما و بر باطن ما مطّلع است))؟
کسی که بداند هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست، احتیاج به هیچ وعظی ندارد، می داند چه باید بکند و چه باید نکند؛ می داند که آنچه را که می داند، باید انجام دهد، و در آنچه که نمی داند، باید احتیاط کند
توافق، در پشت پرده ی یک گذشت، مخفی شده است!
در روایت دارد که: «گاهى مۆمن به همّ و غم مبتلا مى شود، چون در جاى دیگر روى زمین، مۆمنى به همّ و غمّ گرفتار شده است.» این ارتباط روحی مۆمنان را می رساند. چنان که قرآن دافع و رافع بلا و غم است، ذکر فضایل اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نیز چنین است. چنان که دعا، هم دافعِ بلا است و هم رافع. بنابراین، ما باید پیش از آمدن بلا بر سر مۆمنین و نیز برای رفع بلایا بعد از آمدن آن، دعا کنیم، و دعا کردن با صبر در برابر بلا منافات ندارد؛ زیرا ما را به بی صبری دعوت نکرده اند.
در مشکلات باید بنشینیم و با هم تفاهم کنیم و نتیجه ی صحیح را بگیریم. اگر می خواهیم در زندگی به تفاهم برسیم، باید بنشینیم با هم تفاهم کنیم و هر کس عقل و فهم و شعور بیشتر دارد باید جور نادان را بکشد و او را به راه صحیح راهنمایی کند. بهتر این است که به جای ایراد گرفتن، به فکر برطرف کردن عیوب یکدیگر باشیم. باید راه توافق را پیدا کرد، اگر به آن نرسیم، زندگی ها بر باد خواهد رفت. توافق هم در پشت پردهء یک گذشت، مخفی است.
اگر کسی عقل و دین داشته باشد، می تواند بر دنیا حکومت کند!
هر چند مقام علم بالاتر از همهء مقامات دنیوی است و مقامات دنیوی در برابر آن ناچیز و ناپایدار است، ولی اگر کسی عقل و ایمان داشته باشد، حتّی اگر علم نداشته باشد میتواند مردم و جامعه را اداره کند؛ به شرط این که اگر علم داشت و آگاه بود، به علمش عمل کند، و اگر ندانست، از اهلش سۆال و تقلید کند.
بنابراین، برای اداره ی تمام جهان کافی است که انسان عاقل و مۆمن و متدیّن باشد. دیانت و عقل برای اداره ی کره ی زمین کفایت می کند. این مسأله در همه ی ادیان جاری است، نه فقط اسلام، بلکه در تمام ادیان، دین و عقل می خواهد.