اول: درباره سال 1389 مستحضرید که طرح تنها در 3 ماهه پایانی همان سال اجرا شد و منابع حاصل از قیمتها و ردیفهای بودجه (مجموع درآمد 3 ماهه طرح) برای 3 ماه است. درحالی که مجموع پرداختی برای 4 ماه بوده است. رقم 114003 میلیارد ریال سال 1389 با احتساب فروردین ماه سال 1390 است. (دلیل آن نیز این بود که ما در شروع اجرای طرح بهصورت 2 ماهه یارانه مردم را میپرداختیم و بنابراین در ابتدای اسفند ماه سال 1389 مجبور به پرداخت یارانه فروردین ماه سال 1390 نیز شدیم). از طرف دیگر درباره درآمد این ماه نیز لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که درآمدهای هدفمندی یارانهها در همان ابتدا بهصورت نقد قابل حصول نیست. به عبارت دیگر درآمد گاز، برق و آب بهصورت قبض 2 ماهه پس از افزایش قیمت قابل حصول بود (که ما در ابتدای طرح اجازه دادیم این پرداخت با زمان بیشتری صورت پذیرد) و از طرف دیگر بخشهایی از درآمد بنزین و نفتگاز نیز به صنایع بزرگ، هواپیماها و... فروخته شده بود که در سال 1390 پرداخت شد. بنابراین در مجموع بررسی تراز نقدینگی طرح در یک دوره 8 ماهه صحیح نیست و اعداد منابع و مصارف حداقل در یک دوره یکساله قابل تحلیل است.
دوم: مناسبترین دوره تحلیل منابع و مصارف دوره 39 ماهه ابتدای دی ماه 1389 تا پایان سال 1392 است. در تراز نقدینگی سهم کل کسری نقدینگی در طول 39 ماه اجرای طرح برابر 6 درصد از کل پرداختهای طرح بوده است. تراز مالی، مجموع منابع و مصارف طرح است و از آنجا که طرح پس از 39 ماه مطالبات و بدهی نیز داشته لذا تراز مالی از نقدینگی متفاوت میشود. همانطور که مشاهده میشود مجموع کسری مالی طرح برابر با 8/3 درصد بوده است. تفاوت تراز سوم با تراز مالی در احتساب مجموع صرفهجوییهایی است که در مصرف حاملها حاصل شده است و مشاهده میشود که این تراز بسیار مثبت و حدود 30 درصد از مجموع پرداختهای طرح بوده است. البته مفهوم تراز اقتصادی از آنچه که در این محاسبه استفاده کردهام فراتر است و میتوان منافع ناشی از کاهش سرمایهگذاری برای تولید انرژی مانند برق و کاهش آلودگی ناشی از مصرف سوخت فسیلی را نیز محاسبه کرد که بهدلیل عدم محاسبه در این تحلیل وارد نکردهایم.
سوم: فرمودهاید طبق قانون هدفمندسازی یارانهها باید 50 درصد منابع به خانوارها پرداخت میشد. متأسفانه این اشتباه رایجی است که بسیاری از منتقدان بارها آن را تکرار فرمودهاند. اما توجه فرمایید که اگرچه در قانون قاعده 20-30-50 آمده است اما از آنجا که این قاعده در بودجه هر ساله تجدیدنظر میشد لذا در هیچ سالی این قاعده مبنای پرداخت قرار نگرفت. برای مثال در بودجه سال 1390 (3 ماه پس از اجرای طرح) این قاعده به 20-80 یعنی 80 درصد خانوار و 20 درصد تولید تغییر کرد و در سالهای بعد نیز قاعده ذکر شده در قانون مبنای بودجه نبود. برای مثال در بودجه سال 1393 که پیشنهادی دولت جدید بوده و در مجلس نیز به تصویب رسیده است، مقرر شد از مجموع 580 هزار میلیارد ریال درآمد طرح معادل 480 هزار میلیارد ریال به ماده 7 (یعنی حدود 82 درصد) و 10 هزار میلیارد ریال به ماده 8 (یعنی حدود 18 درصد) اختصاص یابد.
چهارم: فرمودهاید دولت با کسری بودجه و عدم توان برای طرحهای عمرانی روبهرو شده است. در این باره به استحضار میرساند کسری بودجه دولت در سال 1391 و عدم توان اجرای طرحهای عمرانی ناشی از کاهش فروش یک میلیون بشکه نفت بود نه هدفمندی و منابع آن. طی سال 1390 و 1391 دولت حتی یک ریال نیز خارج از مصوبات قانونی بابت یارانهها نپرداخت. در پایان لازم به ذکر میدانم که هدفمندسازی یارانهها شامل 2 بخش تفکیک ناپذیر است: اول اصلاح قیمت و دوم بازتوزیع مجدد منابع حاصله، بهگونهای که یارانهها هدفمند شود نه حذف. عدم توجه به بخش دوم ممکن است موجب اعمال سیاستهایی شود که در نهایت به حذف یارانهها و واریز درآمدهای آن به جیب دولت شود. آنچه در سالهای اخیر مورد وفاق بین دولت، مجلس ومردم قرار گرفته است، موضوع هدفمندسازی یارانهها بوده است و موضوع حذف یارانهها ادامه همان سیاستهای تعدیل است که تجربه آن در دهه 70 در کشورمان موجود است.
منبع: وطن امروز