کد خبر:۳۰۲۳۹۴

رستم دستان را چند قرن دیگر زنده خواهیم کرد؟!

شاید اهالی سینمای ایران چند قرن دیگر فرصت یافتند تا نیز سراغ پردازش چهره اسطوره‌هایمان نظیر رستم و آرش کماندار بروند که به جز قدرتِ بازو، عقل و ایمان را توامان داشتند، البته اگر تا آن زمان در غرب فیلمش را نساخته باشند!

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»،نمایش نخستین فیلم از مجموعه فیلم‌های هرکول در حالی از تابستان امسال در سینماهای آمریکا آغاز خواهد شد که قرار است شگفتی‌های اسطوره روم و یونان با بهره برداری از بروز‌ترین تکنولوژی قرن بیست و یکم، برای جهانیان به نمایش در‌آید و نماد قدرت غرب باستان به باورپذیرین شکل شکل ممکن عینیت بیابد تا این دغدغه بار دیگر پررنگ شود که آیا روزگاری رستمِ دستان نیز به پرده سینماهای جهان خواهد آمد؟

 

بیست و پنجم ژوئیه مصادف با سوم مردادماه سالِ پیش رو، فیلم «هرکول / Hercules» ‌ به کارگردانی برت رتنر اکران خواهد شد؛ فیلمی بر مبنای شخصیت اسطوره‌ای هرکول، نام‌آور‌ترین قهرمان اسطوره‌ای یونان و روم باستان که دواینجانسن بازیگر فیلم‌های اکشن نقش اصلی‌اش را برعهده دارد و قرار است تبلور یک اسطوره با کمک آخرین تکنولوژی‌های جلوه‌های ویژه سینمایی باشد و آنچنان فروشی در پی داشته باشد که این اثر، نخستین قسمت از یک چندگانه سینمایی باشد.

 

هرکول نماد قدرتمداری و شجاعت آمیخته با کم خردی در غرب است که از اندیشه کمتر بهره می‌برد و با زور بازو، از دشوار‌ترین آزمون‌ها و آوردگاه‌های پیش رو با پیروزی گذر می‌کند و به خوبی یک ابرقهرمان برای تماشاچیان آمریکایی است. به همین دلیل شخصیتی جذاب برای سینماگران آمریکا بوده و از 1910 تاکنون درباره‌اش چندین فیلم سینمایی ساخته‌اند که عمدتاً ناموفق بوده اما این فیلم، احتمالاً سرنوشتی متفاوت خواهد یافت و حداقل بخش‌های کوتاهی از فیلم و تریلر رسمی که تاکنون منتشر شده، نشان می‌دهد احتمال موفقیتش قابل توجه است.

 

داستان فیلم طبیعتاً بازسازی اسطوره‌های یونانی و رومی درباره هرکول یا به قول یونانی‌ها «هراکلس / Ἡρακλῆς، Hēraklēs» است. هرکول در ابتدا توسط والدینش «آلکیدس / Ἀλκείδης، Alkeidēs» نام‌گذاری شد، اما بعد‌ها نامش برای خشنودی نامادری‌اش هرا، به هراکلس یا شکوه هرا تغییر یافت و اتفاقاً دشمن اصلی هرکول هم، هرا بود.

رستم دستان را چند قرن دیگر زنده خواهیم کرد؟!

هنگام کودکی هرا دو مار را در گهوارهٔ هرکول قرار داد اما او با قدرت زیادی که داشت آن‌ها را خفه کرد. او بالاخره هرکول را دیوانه کرد. به سبب بی‌عقلی، هرکول به پسر برادرش لولائوس حمله کرد اما او توانست جان سالم به در ببرد. او شروع به تیراندازی به جانوران خیالی ساخته ذهنش کرد و در انت‌ها همسر خود مگارا و سه فرزندشان را به قتل رساند.

 

او بسیار غمگین بود و به محض بهبود یافتن و برای جبران کار خود با پیشگوی معبد آپولون مشورت و از او سوال کرد چگونه می‌تواند شرف و عزت خود را بازیابد. پیشگو به او گفت نزد ائوروستئوس پادشاه موکنای برو و دوازده سال او را خدمت کن. ائوروستئوس هیچ کار دشواری به ذهنش نمی‌رسید که پسر قدرتمند زئوس از پس آن برنیاید، بنابراین هرا از کاخ خود در المپ پایین آمد تا به او کمک کند. با همکاری یکدیگر دوازده وظیفه برای ناپسری فناپذیر هرا در نظر گرفتند که به دوازده خان هرکول معروف است. آن‌ها عبارت‌اند از:

 

1- کشتن شیر نیمیان، هیولایی که هیچ سلاحی قادر به نفوذ در پوستش نبود. هرکول آن را بدون هیچ دردسری خفه کرد.
2- کشتن مار نه سر هایدرا. وقتی یک سر هایدرا بریده می‌شد دو سر جدید به جای آن می‌رویید و یکی از سرهای آنجاودانه بود و با هیچ سلاحی آسیب نمی‌دید. هرکول 8 سر آن را سوزاند و سر جاودانه را زیر تخته سنگی قرار داد.
3- گرفتن گوزن کرینیان. پس از چند ماه تعقیب و گریز بالاخره آن را در تله انداخت.
4- کشتن گراز وحشی اریمنتوس. جدالی وحشیانه اما فوق العاده آسان؛ هرکول برنده شد.
5- تمیز کردن اصطبل شاه آوگیاس. هرکول با جاری کردن رودی در نزدیکی اصطبل موفق به شستن آن شد.
6- کشتن پرندگان گوشت‌ خوار در استیمفالوس.
7- گرفتن و کشتن گاو وحشی واقع در کریت.
8- گرفتن اسب‌های (مادیان‌های) دایامیدیس.
9- به دست آوردن کمربند هیپولیتا، ملکه آمازون‌ها (که درحقیقت کار آسانی نبود)

 

10- گرفتن گله گروئون. او جنگجویی غول پیکر بود دارای سه سر، سه بدن و شش دست که در مجموع برروی پاهایی سوار بودند. او دارای گله گاوی باشکوه به رنگ قرمز بود که توسط یک چوپان و سگی دوسر به نام ارثروس (که برادر سربروس بود) محافظت می‌شد. هرکول هردو آن‌ها را کشت و سپس به جنگ با گروئون پرداخت و او را با تیری زهرآلود از پای درآورد.
 

11- به دست آوردن سیب‌های زرین از باغ هسپریدس، که همیشه به وسیله اژدهای صدسر لادون نگهبانی می‌شد. هرکول اطلس را با پیشنهاد نگه داشتن زمین فریب داد تا سیب‌ها را برایش بیاورد. وقتی او با سیب‌ها بازگشت، هرکول از او خواست که زمین را برای چند لحظه نگه دارد تا او بتواند بالینی برای درد شانه‌هایش بیاورد. اطلس این کار را کرد، و هرکول با سیب‌هایش آنجا را ترک کرد.


12- آوردن سربروس، سگ سه سر هادس، بر روی سطح زمین.

 

رستم دستان را چند قرن دیگر زنده خواهیم کرد؟!

بالاخره، بعد از دوازده سال و دوازده‌ خان، هرکول یک انسان آزاد بود. او بعد از دوازده‌ خان به آرگونوت‌ها برای پیدا کردن پشم زرین پیوست و پس از آن، به روستای تبس رفت تا با دیانیرا دختر پادشاه کالیدون اوینئوس، ازدواج کند. او با خدای رود‌ها آکلوس برسر دیانیرا مبارزه کرد و او را شکست داد. آن‌ها در صلح و صفا در کالیدون زندگی می‌کردند تا اینکه روزی هرکول به اشتباه ساقی‌ای را به قتل رساند و آن‌ها مجبور شدند به تراخیس فرار کنند.

 

دیانیرا فرزندان زیادی برای هرکول به دنیا آورد. مدتی بعد یک سانتور مرد (حیوان افسانه‌ای با بالاتنهٔ انسان و پایین تنه اسب) به نام نسوس دیانیرا را ربود، اما هرکول با پرتاب تیر زهرآلودی به قلب نسوس او را آزاد کرد. نسوس هنگام مرگ به دیانیرا گفت قسمتی از خون او را نگه دارد و وقتی حس کرد دارد هرکول را از دست می‌دهد، از آن به عنوان داروی عشق برروی هرکول استفاده کند.

 

پس از گذشت چندین ماه دیانیرا فکر کرد زن دیگری وارد زندگی او و هرکول شده‌است، بنابراین دیانیرا یکی از لباس‌های هرکول را با خون نسوس شست و به او داد تا به تن کند. نسوس به او دروغ گفته بود و خون همچون زهر در تن هرکول اثر کرد. بعداز این ماجرا هرکول به المپ برده شد و به او وعده زندگی ابدی دادند و با دیگر خدایان زندگی کرد. او در المپ با هبه ایزدبانوی جوانی، فرزند زئوس و هرا ازدواج کرد.

 

رستم دستان را چند قرن دیگر زنده خواهیم کرد؟!

آنچنان که از داستان فوق بر‌می‌آید حتی می‌توان بیش از یک سه گانه درباره ماجراهای «هرکول» ساخت و این افسانه را تا آنجا که ممکن است برجسته کرد؛ مردی قوی اندام که اسطوره شد و بی‌شباهت به رستمِ دستان فرزند زال که او خود نیز فرزند سام و نواده نریمان بود. هفت خان رستم نیز برای خود بسیار جذاب است و شباهت‌هایی نیز با دوازده خان هرکول دارد:

 

1-نبرد رخش با شیر بیشه، رخش دو دست را برآورد و بر سر شیر زد و دندان بر پشت آن فرو برد. چندان شیر را بر خاک زد تا وی را ناتوان کرد و از هم درید.
2-گذر از بیابان خشک و بی‌آب و علف، رستم با خداوندگار راز و نیاز می‌کند و خدا راهی برایش می‌گشاید.
3-نبرد با اژد‌ها، رخش بار دیگر به داد رستم رسید و ناگاه برجست و دندان در تن اژد‌ها فرو برد و پوست او را چون شیر از هم بدرید. رستم تیغ برکشید و سر از تن اژد‌ها جدا کرد.
4-زن جادو، چون نام یزدان بر زبان رستم گذشت ناگاه چهره­ زن جادو دگرگونه شد و صورت سیاه اهریمنی­اش پدیدار گردید. رستم تیز در او نگاه کرد و دریافت که زنی جادوست. زن جادو خواست که بگریزد اما رستم کمند انداخت و با خنجر او را از میانه به دو نیم کرد.
5-جنگ با اولاد مرزبان، رستم به سپاه حمله برده و پس از تار و مار کردن آنان اولاد را اسیر کرد و به او گفت که اگر محل دیو سپید را به وی نشان دهد او را شاه مازندران خواهد کرد و در غیر این صورت او را خواهد کشت. اولاد نیز پیشاپیش رستم و رخش به راه افتاد تا محل دیو سپید را به آنان نشان دهد....
6-جنگ با ارژنگ دیو، تهمتن با حمله‌ای سریع سر ارژنگ دیو را از تن جدا ساخت و در نتیجه سپاهیان ارژنگ دیو نیز از ترس پراکنده شدند.
7-جنگ با دیو سفید، دیو سفید با سنگ آسیاب و کلاه خود و زره آهنی به جنگ رستم رفت. رستم یک پا و یک ران وی را از بدن جدا ساخت. دیو با‌‌ همان حال با رستم گلاویز شد و نبردی طولانی میان آندو درگرفت که‌گاه رستم و‌گاه دیو در آن برتری می‌یافتند. در پایان، رستم با خنجر خود دل دیو را پاره کرده و جگر او را در آورد. سایر دیوان با دیدن این صحنه فرار کردند.

 

رستم دستان را چند قرن دیگر زنده خواهیم کرد؟!

رستم دو ویژگی افزون بر قدرت بدنی هرکول دارد و آن هم اتکای مکرر به خداوند یکتا و همچنین خردگرایی است و شاید جذابیت‌های برخی خان‌های هرکول در خان‌های رستم نباشد اما در مجموع آنچه در این قالب به عنوان اسطوره ایرانی شکل گرفته، ارزش حماسی بالایی دارد که حداقل می‌توان در قالب یک اثر بلند سینمایی با تکیه بر آخرین تکنولوژی‌های روز بصیری به تصویرش کشید و اسطوره‌های ایرانی را جهانی کرد و آن گونه نبود که در کشور خودمان نیز بخشی از مردم نتوانند هفت خان رستم را به عنوان پهلوانی ایرانی، متکی بر ایزد متعال برشمارند.

 

با این وجود هیچ اراده‌ای برای ساخت چنین اثر سینمایی در ایران زمین مشاهده نمی‌شود و دریغا که امیدی نیز به تولید چنین اثری در بستر کنونی هنر هفتم ایران نیز نیست که سوای تولیدات دولتی، در پی ساخت این اثر نه در اشکال کاریکاتوری، بلکه با‌‌ همان ابهت اساطیری برآیند. شاید اهالی سینمای ایران چند قرن دیگر فرصت یافتند تا نیز سراغ پردازش چهره اسطوره‌هایمان نظیر رستم و آرش کماندار بروند که به جز قدرتِ بازو، عقل و ایمان را توامان داشتند، البته اگر تا آن زمان در غرب فیلمش را نساخته باشند! عجالتاً تریلر «هرکول» را تماشا می‌کنید.

 

منبع: تابناک

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار