به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، گاهی پرسیده میشود که چه بر سر جامعه ما آمده که در آن جوانی که به خاطر به خروش آمدن غیرت دینیاش اقدام به عبادتی چون نهی از منکر میکند با حمله اوباش قمه کش مواجه گشته و بعضا همچون شهید خلیلی (رضوان الله علیه) به شهادت میرسد؟! پاسخ این سوال و سوالاتی شبیه به این را باید در فرهنگی جست که نخبگان با استفاده از رانتهای حمایتی بخشهایی از نظام به ملت تحمیل میکنند. نمونه بارز این مساله را میتوان در صدور مجوز اکران برای فیلمی مشاهده کرد که از فرق سر تا نوک پای آن هجو و تمسخر و ریشخند غیرت مرد مسلمان نسبت به همسرش میباشد! آری باور کنید که همزمان با شهادت آن طلبه مظلوم غیرتمند، با مجوز معاونت سینمایی وزارت ارشاد، فیلمی بر روی پرده سینماها رفت که در آن کسی که خوی «خلیلی» داشت، شخصیتی احمق، شهوتران، عصبیمزاج، چماقدار، بیحیا، فاسد، رشوهپرداز، بددهان و... نمایش داده شده است! حالا فکر کنید واقعا در ورای رواج فرهنگ بیغیرتی و اشاعه لاابالیگری چه دستهایی قرار گرفته است؟!
طبقه حساس چهاردهمین اثر کمال تبریزی در قالب هنر هفتم میباشد. داستان فیلم با مرگ زن کمالی در حین انجام کارهای منزل آغاز میشود و در قبرستان با دفن او ادامه مییابد، کمالی از مرگ همسر ناراحت به نظر نمیرسد؛ این را میتوان از شوخیها و خندههای مکررش در مراسم همسر، با دوستان دریافت. با این وجود ظاهری غمگین به خود گرفته و همین سبب میشود به توصیه فرزندان برای خارج شدن از فضای پس از مرگ همسر به همراه دوستان خوش گذران خود به سفر چین برود. کمالی با بازی رضا عطاران مرد مثلا غیرتی، سنتی و بازاری است. او پس از بازگشت از سفر متوجه میشود که فروشنده قبر دوطبقهای که همسرش را در آن دفن کرده کلاهبرداری بوده است که قبر را به دیگری نیز فروخته است! این مسئله زمانی روشن میشود که مرد نسبتا جوانی پس از همسر کمالی در طبقهٔ بالایی دفن میشود و این جرقهای است تا کمالی متعصب را از عصبانیت آتش زند و باعث بر هم زدن مراسم تازه در گذشته دفن شده بر روی قبر همسر او گردد. این تمام داستان طبقه حساس تبریزی است.
داستان با فیلمنامه نویسی پیمان قاسمخانی اگر چه بر موضوعی جذاب بنا گشته است، اما در همان دقایق ابتدایی حرف خود را زده و در واقع داستان تمام میشود، انچه که در ادامه میبینیم کش دادن هنرمندانه داستان توسط کارگردان با بهره گیری ازتواناییهای بازیگری چون عطاران برای به سخره گرفتن غیرت و بازیچه قرار دادن آن است. کمال تبریزی ادعا کرده که فیلم در واقع نقد یک فرهنگ غلط است! اما آنچه تماشاگر در مییابد تمسخر و هجمه به غیرت در لفافهای از شوخی هاست. شوخیهای اکثرا جنسی و اروتیک که در این فیلم چنبره زدهاند با اهمال مدیران فرهنگی در مجوز دادن به آنها در کنار حملهٔ عامدانه به غیرت، به فرهنگ و باورهای این ملت نیش میزنند!
غیرت در این فیلم بازبچه ذهن کارگردان و فیلمنامه نویس میشود تا نمای غیر قابل قبولی از آن به سمع و نظر تماشاگر برسد. در واقع طبقهٔ حساسِ کارگردانِ آثاری چون «مارمولک» و «لیلی با من است» آنچنان ماهرانه غیرت را رنگ سیاه میزند و کریه جلوهاش میدهد که بیننده در نهایت این صفت و موصوف به آن را پس زند. حتی نمیتوان این ادعا را پذیرفت که کارگردان در صدد به تصویر کشیدن شیوه نادرست اِعمال غیرت است. چرا که غیرت به مثابه سیبلی در این فیلم رخ نموده است که تیرهای کارگردان و بازیگران یک به یک بر قلبش فرو مینشیند و هیچ دفاعی از آن با ارائه حتی نمایی کوچک از صورت درست غیرت و نمایش غیرتمندی وجود ندارد. اگر چه کارگردان برای تلطیف این هجمهها و شاید فریب مجوز دهندگان (!) روحانیای را به چارچوب دوربینش راه میدهد. اما با این وجود روحانی به عنوان یک مرد دینی به جای معرفی درست غیرت، مویدیست بر رفتارهای نادرست شخصیت غیرتی و البته احمق داستان که فقط کمی با دوز غیرت وی مشکل دارد و نه بیشتر!
مرد بد دهنی به عنوان غیرتی در برابر دیدگان تماشاگر حضور مییابد که ریاکار، دروغگو، بیسواد و چماق به دست نیز نمایش یافته است. او اگر چه بارها تذکر به رعایت حجاب به دو دخترش میدهد با این حال بخش اعظم شوخیهای فیلم توسط وی و دوستانش روایت مراودات آنها و دلبری زنان چینی در آن سفر کذایی است. مرد غیرتی فیلمِ تبریزی تا انجا پیش میرود که به تلافی دفن مرد جوان بر روی قبر همسرش، به تازه بیوه شدهٔ غلیظ آرایش کرده او پیشنهاد رابطه میدهد و بهاره رهنما در نقش یک زن بدحجاب و به عنوان نمایندهای از یک خانواده غیر دینی و کراواتی به همین مرد لقب بیفرهنگ وبی شعور و... داده و او را تهدید میکند که به همه خواهد گفت که چه پیشنهاد بیشرمانهای به وی داده است!
جالب اینکه در مقابل این زن مثلا مدرن، همسر کمالی قرار دارد که دستکش و قرمه سبزی به عنوان نماد و معرّف چنین زن و چنین زنانی بارها در تصویر نمایانده شده است. زنانی که پس از مرگ هم از نگاه همسرانشان دوست داشتنی نیستند و فقط غیرت بیجایی نسبت به آنان وجود دارد. فیلم را از این منظر نیز میتوان مورد نقد قرار داد چرا که ارزش زن خانه دار را خلاصه در شستن و پختن و اتو کشیدن کرده است. کمالی بارها در عالم خیال همسرش را در بهشت با ان مرد فوت شده میبیند که او را به دلیل غیرتی بودن و رفتار بدش با همسر نکوهش میکنند.
«طبقه حساس» اسم فیلمی است که با اینکه مبین طبقهٔ دوم قبر و حساسیت آن برای مرد غیرتی داستان است با این حال انتخاب مغرضانهای میباشد تا تودههای میلیونی جامعه متدین و غیرتمند را الکی حساس و نمایندهاش را مردی چون کمالی با آن همه صفات ناپسند معرفی کند. همین فرد بارها دادگاه و دستگاه قضا را فاسد خطاب کرده و چندین بار برای پیش برد پروندهٔ تشکیل شده برای نبش قبر، رشوه میدهد. علاوه بر توهین به دستگاه قضا وی پس از شنیدن کلاهبرداری فروشنده قبر مردم را نیز دزد خطاب میکند. بد دهنی از صفات نماینده غیرتمندان جامعه ما ارائه گشته است که هرگاه عصبانی شده و منطقش اصطلاحا نم میکشد چماق به دست گرفته و به دیگران حمله ور میشود. او با تعصب بیجایش همسر فوت شدهاش را طلاق میدهد (!!!) تا این عمل آبی باشد بر آتش حس بیآبرویی به سبب دفن مرد غریبه بر روی قبر همسر، با اینکه از نظر حقوقی طلاق زوجه پس از مرگ منتفی است. در جای جای فیلم سخن از چین و چینیها به میان میآید تا ازین جهت نیز نقدی به روابط تجاری ایران با چین خصوصا در صنعت نساجی وارد آید که کمالی نیز از واردکنندگان پارچه و این صنف است.
اثر هر هنرمند زاییده روح اوست. فیلم نیز تجلی دریافتها و نگرشهای سازندهاش است. در فیلم تصاویر، عامدانه و هدفمند به تصویر کشیده میشوند. همه عوامل دست به دست هم میدهند تا در نهایت بذری در ذهن تماشاگر بکارند کهگاه شوکرانیست در جهت مسموم کردن باورها و اعتقاداتی که بارها توسط دین و مذهب مورد تاکید قرار گرفتهاند. این بار غیرت یکی از همان هاست که خاتم الانبیاء (ص) در خصوص آن فرمودهاند: اَلغَیرَةُ مِنَ الایمانِ وَالمِذاءُ مِنَ النِّفاقِ؛ غیرت از ایمان است و بیبندو باری از نفاق. (نهج الفصاحه)
«طبقه حساس» با آن شوخیهای سخیف و اروتیک پنهان و همچنین حمله به مهمی چون غیرت، در وزارت ارشاد مجالی یافت تا پس از 6 سال مجوز بگیرد. هرچند این رخداد سابقه دار میباشد و با تغییر دولتها سیاستهای آنان در صدور مجوز به فیلمها نیز تغییر میکند، با این حال دادن مجوز به طبقهٔ حساس به عنوان یک فیلم نامناسب برای خانواده و حاوی محتوای ضد فرهنگی (خصوصا فرهنگ اسلامی)، فراتر از تغییر سیاست در فرهنگ گذاری میباشد. تاسف آورتر این است که بدانیم؛ از سهامداران شرکت نرم افزاری پویامهر به عنوان سرمایه گذار این فیلم، سازمان تبلیغات اسلامی میباشد! سازمانی که نه در اهداف و سیاستهایش و نه طبق آنچه از نامش استنباط میشود، حمله به باورهای دینی توصیه شده توسط رسول الله (ص) جایی ندارد، و سوال اینجاست که این سازمان به چه هدفی چنین فیلمی را حمایت مالی میکند.
به نظر میرسد در سالی که مزین به نام فرهنگ گشته دستگاه قضایی در مواجهه با هجمه سنگینی که این روزها علیه اسلام و ارزشهای این ملت روا میگردد وظیفه سنگینی دارد که انشاءالله با قاطعیت از عهده آن بر آید.
منبع: خبرگزاری بسیج