به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، میلاد ذولفقاری در وبلاگ شخصی خود نوشته است:
«تهاجم فرهنگى، مثل خودِ کار فرهنگى، اقدامِ آرام و بى سر و صدایى است. یکى از راه هاى تهاجم فرهنگى این بوده است که سعى کنند جوانان مؤمن را از پایبندی هاى متعصّبانه به ایمان، که همان عواملى است که یک تمدّن را نگه مىدارد، منصرف کنند. همان کارى را که در اندلس، در قرن هاى گذشته کردند. من بارها گفتهام: عدّهاى وقتى در خیابان نگاه مىکنند و زنانى را مىبینند که حجابشان قدرى ناجور است، دلشان خون مىشود. بله؛ این کارِ بدى است. اما کارِ بد اصلى، این نیست. کارِ بد اصلى آن است که شما در کوچه و خیابان نمىبینید!»
اینها عبارات امام خامنهای در تابستان 71 در دیدار با کارگزاران فرهنگی کشور است، رهبری هر چند در این صحبتها بیحجابی و بدحجابی بعضی از زنان را کار بدی نام میبرد اما کار بد اصلی را آن چیزی مینامند که در کوچه و خیابانها دیده نمیشود.
این سخنان در سالهایی مطرح میشود که جریان سازندگی در کشور است و افراد تکنوکرات مسئولیتهای کلان اجرایی کشور را برعهده دارند. حال اینکه سیاستهای اجرایی دولت سازندگی چه ارتباطی با حجاب دارد را بررسی مینماییم.
کنت پولاک در کتاب پازل فارسی [Kenneth M. Pollake. The Persian Puzzle] اینگونه سیاستهای سازندگی را شرح میدهد که: «عمل گرایان بنا به فطرت خود چندان روی مسائل اسلام و انقلاب متمرکز نیستند. جهت اصلی آنان ادامه سیاستی بود که تصور میکردند اجرای آن برای ایران نتایج خوب تکنولوژیک و فن سالارانه به بار میآورد و در این مسیر، توجهی به مذهب یا خلوص مذهبی سیاستهایشان نداشتند.»
این جریان که به تعبیر دکتر حسین بشیریه (در کتاب دیباچهای بر جامعهشناسی سیاسی ایران) با خصوصی سازی رشته پیوند میان دولت و طبقه سرمایه دار را تقویت نموده است اما هیچگاه از طبعات فرهنگی پیاده کردن الگوی اقتصاد سرمایه داری درس نمیگیرد و نتایج فرهنگی آن تا سالها سایه سنگین خود بر جامعهٔ ایرانی را داراست و این بعید بود که دولتمردان کابینه آیت الله هاشمی رفسنجانی ندادند که توسعه اقتصادی بر مبنای اقتصاد بازار آزاد، خواه در فضای غرب باشد یا نه، سبب خلق نظام ارزشی سرمایه داری لیبرال میشود.
در جامعهشناسی نظام اجتماعی این مسئله را داریم که مسائل و عوامل موثر در نظامهای اجتماعی فقط در یک رابطه زنجیرهای علت و معلول [A1> A2> A3> ….> An] نمیباشد و علل مختلف از کانالهای مختلف بر روی پیدایش این مسائل تاثیر دارند.
اگر به بیحجابی و بدحجابی به عنوان یک مسئله اجتماعی و فرهنگی نگاه کنیم باید طبق اصول جامعهشناسی ریشه این مسائل را نه در یک مقوله بلکه در مجموعه موضوعات و مسائل گوناگون بررسی نمود.
استاد اکبر جباری در کتاب «فلسفه، تکثیر، جنسیت» برای بیحجابی و بدحجابی ععل متعددی را تعریف میکند. در این کتاب اینگونه آمده است که: «بیحجابی یا بدحجابی در جامعهای مانند ایران علل متعددی دارد که این علل در مجموع، عالمی را برای ایرانیان به طور عام ساخته است که من از آن به زیست جهان جنسی و یاعالم سکشوال یاد میکنم. در جامعهای که معماری، شهرسازی، ترافیک، صنعت، ورزش، رسانه، سینما، هنر، سیاست و بسیاری از امور آن ساختار و ماهیت سکشوال دارد و به طور طبیعی رفتار افراد نیز ماهیت سکشوال پیدا میکند.»
با نگاهی به مجموعه سیاستهای تکنوکرات دولت سازندگی از یک سو و از سویی دیگر نگاه جامعهشناسانه به حجاب خواهیم پی برد که حجاب یک نمونه از قربانیان سیاستهای تکنوکراتی در کشور است، هر چند که آمار و اطلاعات دقیقی از این نسبیت نمیتوان یافت اما بیشک با نگاه دقیق پی به درستی تحلیل بالا خواهیم برد.
ماهنامه گوناگون در شماره5 خود در سال 1377 در عنوان پرونده کرباسچی از منظر جامعهشناسی بیان میکند که: «کرباسچی بعنوان یک چهره لیبرال و تکنوکرات پیش از هرگونه فعالیت سیاسی به ایجاد دگرگون سازی ساختهای اجتماعی و سیاسی پرداخت. او کوشید بافت سنتی فرهنگ را به سوی مدرنیزاسیون سوق دهد. ایجاد فرهنگسراها به ویژه در مناطق جنوب شهر تهران سبب ساز آشنایی صریح مردم با زندگی مدرن شد. انتشار روزنامه همشهری به جریان سازی این فرهنگ جدید کمک کرد.»
طبق مجموعه آمارهایی که دکتر فرامرز رفیعپور در کتاب «توسعه و تضاد» بخش تغییرات در نظام اجتماعی ایران بعد از جنگ آورده است که 86٫ 2 درصد از پاسخگویان در یک نظرسنجی کاملا تخصصی جامعهشناسی که در آن حتی مصاحبه کنندگان نیز افراد متخصصی بودند معتقد بودند که در سال 65 عدم رعایت حجاب از نظر مردم عیب بوده است و این بدان معناست که در آن زمان یک کنترل درونی در مورد ارزشهای انقلابی- مذهبی وجود داشت و قبح آن نریخته بود و مسئولین مجبور نبودند با فشار، اجبار و توبیخ اکثریت خانمها را به رعایت حجاب وادارند و جالب آنکه این آمار برای سال 71 به 41٫ 5 درصد میرسد. همچنین 81٫ 8 درصد از پاسخگویان معتقد بودند که مردم در سال 1365 به خانمهای چادری احترام میگذاشتند در حالی که این رقم برای سال 1371 به 36٫ 8 درصد میرسد.
در اینجا لازم به ذکر است که چگونه میتوان یک تغییر اساسی و شبه انقلاب، اما آرام و بیسر و صدا در نظام اجتماعی بوجود آورد و آنرا بطور نامحسوس دگرگون کرد؟ اینکار را میتوان از طریق تغییر ارزشها انجام داد، چیزی که مجریان تکنوکرات از آن بهره بردند و تا این لحظه حاضر به عذرخواهی از ملت نشدهاند و بعضا در مواضعشان از آن به عنوان دوران درخشان یاد میکنند.
همه اینها بر این امید بود که دولت تدبیر و امید باز در دام تکنوکراتیسم نیافتند که هزینههای بسیاری را برای نظام و مردم به بار بیاورد، هر چند دولت یازدهم در این مدت نشان داده است که ظرفیت بالایی را برای بازگشت به دوران تکنوکراتها دارد که این از سیاستهای اقتصادی بودجه 92 گرفته تا عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قابل مشاهده است.
به قول میلاد دخانچی حال زمان آن رسیده است که در ساختار مدرن امروز شک ببریم چرا که تجربه نشان داده است که مدینه فاضله اسلامی ما از دل این سازو کار بیرون نمیآید و محصول این ساختارها در بهترین حالت همان اسلام امریکایی است. ساختارهایی که همان کسانی که روزی از دیوارهای ساختمان لانه جاسوسی بالا رفتند را اصلاح طلب کرد و سه تیر را به فلان جریان گره زدند.
در آخر این نه به عنوان یک انتقاد بلکه یک امر به معروف و نهی از منکر بود، باشد که دوباره تاریخ تکرار نشود!