به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، یدالله جوانی امروز چهارشنبه 20/0193 طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: تبدیل اقتصاد ایران به یک اقتصاد پویا، مقاوم، مستحکم و آسیبناپذیر در برابر فشارهای خارجی، از ضروریات قطعی در شرایط کنونی انقلاب و کشور است. چنین اقتصادی را اقتصاد مقاومتی گویند. برخی به غلط اقتصاد مقاومتی را نوعی «اقتصاد ریاضتی» تعریف میکنند، در حالی که آنچه تحت عنوان «اقتصاد مقاومتی» از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالهای اخیر مطرح شده،با آنچه در کشورهای اروپایی به دلیل بحران اقتصادی تحت عنوان «اقتصاد ریاضتی» مطرح شده، تفاوت ماهوی دارد.
اقتصاد ایران به دلایل گوناگون و بعضاً ساختاری، در برابر فشارهای خارجی در قالب تحریمها یا بحرانهای اقتصادی فراملی، آسیبپذیر است. دشمنان انقلاب و نظام اسلامی، به همین دلیل آسیبپذیر بودن اقتصاد ایران،تحریمهای اقتصادی را وضع نموده و به نتیجه بخش بودن آن به نوعی امیدوار هستند. باید امید دشمنان را به ناامیدی قطعی نه برای امروز بلکه برای همیشه تبدیل نمود. تبدیل اقتصاد کنونی که از مختصات آن «آسیبپذیر بودن» در برابر فشارهای خارجی است، به یک اقتصاد «آسیبناپذیر» در برابر فشارهای خارجی، باطلالسحر جنگ اقتصادی نظام سلطه غربی علیه جمهوری اسلامی و ملت ایران است. بنابراین باید تحولی عظیم و اساسی در اقتصاد ایران پدید آید و انجام این تحول یک ضرورت قطعی است.
حال سؤال این است، با توجه به نامگذاری سال 1393 با عنوان «اقتصاد، فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی»، نقش فرهنگ در تحقق اقتصاد مقاومتی چیست؟
آیا این دو مقوله از یکدیگر مستقل بوده،یا اینکه یکی بر دیگری تأثیرگذار است و شرط لازم برای تحول در یکی ایجاد تحول در دیگری است؟ با تأمل و دقت در تعریف اقتصاد و فرهنگ، ارتباط بین این دو مشخص شده و آشکار میگردد که فرهنگ نقش اساسی و تعیینکننده در هر نوع تحولی از جمله تحول اقتصادی دارد. بدیهی است که در این امر تأثیر متقابل بوده، لکن نقش فرهنگ در تحولات اقتصادی، یک نقش اساسی و تعیینکننده است. برای فرهنگ، صدها تعریف ارائه شده و میتوان در تعریف عام فرهنگ گفت: «مجموعه عقاید، باورها، ارزشها، آداب، رسوم، سنتها و هر آنچه در یک جامعه، به فرد و جمع هویت داده و جهت برای حرکت میدهد، فرهنگ گویند.»
فرهنگ عامل اصلی معنابخشی به فرد و جامعه و جهتدهندگی به آن دو است.
بنابراین تفاوت اصلی بین جوامع، تفاوتهای فرهنگی است و تمامی مسائل یک جامعه و از جمله اقتصاد آن، متأثر از فرهنگ آن جامعه میباشد. اگر فرهنگ یک جامعه، فرهنگی صحیح، پویا و پیشرو باشد، آن جامعه در تمامی مسائل خود، درست به پیش میرود و روز به روز برعزت، اعتلا و اقتدار آن افزوده میگردد.
درغیر این صورت، آن جامعه یا درجا زده یا در مسیر انحطاط حرکت میکند. بر همین اساس و نوع نگاه دقیق به فرهنگ است که حضرت امام خمینی (ره)، درباره اهمیت و نقش تعیینکنندگی فرهنگ میفرمایند: «فرهنگ مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای ملت است... آن چیزی که ملت ما را میسازد، فرهنگ صحیح است... اگر فرهنگ درست شود یک ملت اصلاح میشود.» بر اساس این فرموده رهبر کبیر انقلاب اسلامی که برگرفته از آیات نورانی قرآن و آموزههای دینی است، اگر امروز کشور ایران در حوزه اقتصاد دارای چالشها و مشکلات اساسی میباشد، این مشکلات دارای ریشههای فرهنگی بوده و برای رفع اشکالات، باید به دنبال یک تحول عظیم فرهنگی در کشور بود.
فرهنگ دارای کارکردهای گوناگون در تمامی حوزهها و از جمله در حوزه اقتصادی است. برای حل مشکلات اقتصادی کشور، بدون توجه به ریشهها و عوامل فرهنگی این مشکلات، نمیتوان آنها را مرتفع ساخت. این مهم را رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی در کلامی اینچنین تبیین میفرمایند: «برای رسیدن به همه چیزهایی که آرزوی ماست و در چشماندازها و افقهای دوردست تصور میکنیم باید فرهنگ کشور، صحیح و پالایش شده، در مجرای درست قرار بگیرد، نقایص آن تکمیل و ویرانیهایش ترمیم شود؛ جاهای معیوبش اصلاح گردد، کندی در حرکت فرهنگی برطرف شود تا بتوان به آن مقاصد رسید.»
بدون تردید پویاسازی، مقاومسازی،مستحکم و آسیبناپذیر نمودن اقتصاد ایران در برابر فشار دشمنان، یک آرزوی قطعی برای ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی در مقطع کنونی به حساب میآید.
برای رسیدن به این آرزو، تردیدی نباید داشت که باید به سراغ فرهنگ جامعه رفت و در حوزههای مرتبط و لازم، تحولات اساسی پدید آورد. تحول فرهنگی، شرط لازم برای تحول اقتصادی است. باید مختصات اقتصاد مقاومتی را شناخت و متناسب با این مختصات فرهنگ عمومی جامعه و به ویژه فرهنگ اقتصادی را اصلاح نمود.
با فرهنگ مصرفگرایی به سبک غربی و ریخت و پاشهای اقتصادی که منشأ فرهنگی دارد، نمیتوان به اقتصاد مقاومتی دست یافت. با روحیه و فرهنگ راحتطلبی، تنپروری و زندگی اشرافی نمیتوان به اقتصاد مقاومتی دست یافت. با چشم دوختن به مصرف کالاهای لوکس و غیرلوکس خارجی و بیاعتنایی به تولیدات داخلی، نمیتوان به اقتصاد مقاومتی دست یافت.
با فرهنگ افزایش ثروت و سرمایه از طریق سوداگری و دلالی و بیاعتنایی به امر کار و تولید و رونق اقتصادی، نمیتوان به اقتصاد مقاومتی دست یافت. با چشم دوختن به کمکهای خارجی و داشتههای آنان و بیاعتنایی به ظرفیتها و داشتههای داخلی، نمیتوان به اقتصاد مقاومتی دست یافت. برای انجام این تغییرات برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی، باید تحول فرهنگی ایجاد نمود و نگاهها را تغییر داد.
بنابراین دولت و تمامی دستگاهها و نهادهایی که به دنبال تحقق اقتصاد مقاومتی در کشور هستند، باید به نقش فرهنگ در این امر توجه داشته و اقدامات لازم برای تحول در حوزه فرهنگ را در دستور کار قرار دهند. این یک خطای راهبردی است که حاکمیت و دولت به دنبال اصلاحات اقتصادی باشند و لکن فرهنگ جامعه را به حال خود رها کنند. تمامی دغدغههای فرهنگی رهبر معظم انقلاب اسلامی بر همین مبنا است؛ مبنایی که میگوید: «فرهنگ اساس هر کاری بوده و از اقتصاد هم مهمتر میباشد.»