به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، نباید فراموش کردکه تاکنون این اقشار محروم و مستضعف بوده اند که به دلیل برخورداری از فطرت های پاک و الهی، و عدم دلبستگی به تجملات و زخارف دنیایی، بیشترین ایثار و جانفشانی را برای شکل گیری و حفظ انقلاب شکوهمند اسلامی و دست یابی ایران به استقلال و عزت ملی و بین المللی داشته اند.
در مراحل گوناگون گسترش نهضت امام خمینی (ره) تا پیروزی انقلاب اسلامی و سپس مشارکت در جبهه های جنگ، این اقشار، با تمام توان در صحنه حضور پیدا کردند و از بذل مال و جان خود برای این نظام هیچگونه دریغی نداشتند. اگر به وضع گذشته و حال خانواده های معظم شهداء و ایثارگران توجهی داشته باشیم، روشن می شود که اکثر این خانواده ها از قشرهای متوسط به پایین جامعه بوده و هستند. جالب است، در طول 35 سال گذشته، این اقشار، علی رغم تحمل انواع سختی ها و مشقت ها، چه در میدان های مبارزه و چه در عرصه حصر و فشار ظالمانۀ اقتصادی، نه ادعایی داشته اند و نه خود را نظیر بعضی عناصر فرصت طلب و ریاکار، از انقلاب و نظام اسلامی طلب کار دانسته اند. امروز در حالیکه برخی با به رُخ کشیدن سوابق انقلابی خود، به دنبال سهم خواهیِ خانوادگی از نظام و ایفای نقش قیّم مآبانه در کشور و ملت هستند، اقشار محروم و پابرهنه، خود را همچنان خالصانه مدیون و مرهون انقلاب اسلامی معرفی می کنند و حاضرند با تمام توان پای این نظام بایستند.
در چنین شرایطی، اولاً توجه داشته باشیم که در نظام ارزشی انقلاب، این محرومان و پابرهنگان هستند که باید همواره ولیّ نعمت مسئولان به حساب آیند و نه ثروتمندان و مرفهین بی درد؛ البته در میان ثروتمندان نیز هستند کسانی که ضمن رعایت ساده زیستی و فروتنی در برابر مردم، ثروت خود که از راه حلال به دست آمده را در خدمت اسلام، انقلاب و محرومین گذاشته اند، لکن این روزها می توان با طیف جدیدی از ثروتمندان تازه به دوران رسیده و حرام خوار مواجه شد که متکبرانه و با اتکاء به ثروت بادآورده خود، درصدد به راه انداختن مجدد سیستم فرهنگی ارباب- رعیّتی در کشور هستند. نگارنده در این یادداشت قصد ندارد به دلایل یک شبه ثروتمندشدن بعضی افراد در کشور بپردازد که البته در جای خود پرداختن به این بحث ضروری است، لکن هرگز نباید فراموش کرد که در جمهوری اسلامی می بایست قانون «انَّ اکرَمَکُم عندالله اتقاکُم» حاکم باشد و طیف های ثروت اندوز و مرفه، مادام که از سلوک قارونی خارج نشوند، هیچ جایگاهی در نظام ارزشی کشور نداشته باشند.
ثانیاً، شایسته است مسئولان با ملاحظه ماهیت این انقلاب، ساده زیستی را فخر خود بدانند و ضمن پرهیز از بالای شهرنشینی و به راه انداختن زندگی های تجمّلی، از هرگونه رفتار و گفتاری که به طور مستقیم یا غیر مستقیم از آن بوی تکبّر در برابر اقشار محروم و پابرهنه، و مقدم شمردن علایق و تمایلات مرفهین بی درد بر سایر مردم به مشام برسد، خودداری کنند. در کشوری که هنوز بخش مهمی از مردم با فقر دست و پنجه نرم می کنند و برنامه نظام برای محرومیت زدایی و رفع اسباب فقر، در نیمه راه است، بنا کردن ساختمان ها و برج های تجملی توسط ادارات و شرکت های دولتی و نیمه دولتی یا ایجاد دفاتر پُر زرق و برق برای مدیران ارشد، حتی اگر اندک باشد، زیبنده نظام اسلامی نیست و باید با جدیت جلوی آن گرفته شود. بر اینکه مسئولان کشور و خانواده های آنان برای استراحت در ایام نوروز مسافرت کنند، فی نفسه ایرادی وارد نیست، اما به اینکه این مسافرت ها به مناطقی از کشور باشد که عمدتاً به مناطق تفریحی مرفهین بی درد تبدیل شده و پای محرومین به آنجا هرگز باز نمی شود، حتماً ایراد وارد است. آیا ماجرای توبیخ فرماندار بصره، عثمان بن حنیف از سوی امام علی (ع) به خاطر شرکت در آن مهمانی کذایی و نشستن وی پای سفره رنگینی که محرومان جامعه در آن حضور نداشتند را از یاد برده اید؟
ثالثاً. مسئولان نباید از رسالت خود در برابر محرومان ذره ای غافل شوند. جا دارد مهم ترین دغدغه یک مسئول در جمهوری اسلامی، رفع گرفتاری و کمک به عناصر نیازمند در کشور باشد و این دغدغه مندی، به طور واقعی و نه تصنّعی، در رفتار شخصی و سازمانی مسئولان هویدا باشد. مسئولی که با به راه انداختن تشریفات فرعونی، درب اتاق خود را به روی پابرهنگان می بندد و حاضر نیست حتی چند ساعت از برنامه هفتگی خود را به حضور متواضعانه در میان این افراد، و رسیدگی به مشکلات آنها صرف کند، از شایستگی تکیه زدن به منصب دولتی برخوردار نیست و در حقیقت، غاصب آن منصب به شمار می رود.
رابعاً، طرح این سئوال از مسئولان واجب است که بر اساس کدام اصل از اصول انقلاب به خود این جازه را داده اند که با فراهم کردن زمینه واردات این همه اتومبیل چند صد میلیونی که مشخص نیست ارز آن از کجا و چگونه تأمین شده است، خیایان های شهرهای بزرگ را به جولانگاه ثروت اندوزانِ تازه به دوران رسیده و عقده گشایی و فخرفروشی آنها تبدیل کنند؟ چه کسی زمینه به راه افتادن مسابقۀ ساخت هتل های لوکس و مجلّل در شهرهای زیارتی- با قیمت هایی که هزینه یک شب آن برابر با حقوق و مزایای سی روز زحمت یک کارگر و کارمند است، آن هم برای زائران (!) مهیا کرده است؟ مناطق مسکونی کاخ گونه آن هم با ارقام نجومی که در مناطق خاصی از تهران روز به روز بیشتر ساخته می شود و به دور از چشم مسئولان، به عشرتکده طیف های حرام خوار تبدیل شده است، با چه مجوزی ساخته شده است؟ آیا ساخت روزافزون فروشگاه ها و بازار های به اصطلاح مدرن که حتی نام آنها هم به احترام زبان فارسی، فارسی انتخاب نشده، و تبدیل آنها به مناطقی برای مسابقه مصرف، رفاه زدگی و اشاعه سبک زندگی منحط غربی، چقدر با خواست مسئولین ما مطابقت دارد؟ چه کسی این حق را به موسسات گردشگری داده است تا با بهره گیری از شبکه تبلیغی اوپراتورهای تلفن همراه، علناً و البته با کمال تعجب، با ارزان ترین قیمت، صدها تور مسافرتی را به مناطق فاسد دنیا نظیر آنتالیا، قبرس و غیره به راه بیندازد و دختران و پسران این کشور را گروه گروه به آغوش فساد و فحشا پرتاب کنند؟
خامساً. از سازمان صدا و سیما این توقع به جدّ وجود دارد که از ادامه به راه انداختن رقابت بر سر مصرف گرایی و زندگی های تجملی عمدتاً بوسیله آگهی های بازرگانی صاحبان ثروت، که مصداق بارز اشاعه سبک زندگی غربی است اجتناب نماید؛ چرا باید در اکثر تبلیغات تجاری در رسانه ملی، ضمن تحمیق مردم، در ازای مصرف بالاتر یک کالا یا پس انداز در فلان بانک، وعده اتومبیل های گران قیمت خارجی داده شود؟ این زندگی های به اصطلاح خودشان، «رؤیایی» که حتی در تبلیغ یک ماده شوینده به مردم نشان داده می شود، با کدام بخش از فرهنگ اسلامی منطبق است؟ آیا سزاوار نیست به جای سرگرم ساختن مداوم جوانان به شانس و آرزوهای پوچی که در آگهی های بازرگانی شاهد آن هستیم، در آنها روحیه کار و تلاش حقیقی ایجاد گردد؟ این انتظار منطقی است که صدا و سیما با نشان دادن زندگی سادۀ اکثریت مردم ایران و نه طیف های خاص، و با تبیین مفهوم واقعی سعادت و خوشبختی، تن به تغییر نظام ارزشی و تبدیل کردن مرفهین تجمل گرا و دنیاپرست به مرجع فرهنگی در کشور ندهد که تن دادن به این ظلم از سوی صدا و سیما، گناهی نابخشودنی به حساب خواهد آمد.
منبع: خبرنامه دانشجویان