به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، بسیاری بر این عقیده اند که ارتقای سطح فرهنگی جامعه لازمه توسعه اقتصادی است . بنابراین برای تحقق مطلوب اقتصاد مقاومتی ابتدا نیازمند ساخت بسترها و نهادینه سازی الگوهای فرهنگی مرتبط با آن در جامعه هستیم .
اصولاً هر جامعه ای که در مسیر توسعه و پیشرفت اقتصادی گام بر می دارد ، نیازمند توجه ویژه به ساختار فرهنگی خویش است . بنابراین برای نیل به اهداف اقتصادی مد نظر باید بسترها و الگوهای فرهنگی منطبق با آن را نیز در نظر گرفت . بسیاری از اندیشمندان حوزه فرهنگ بر این عقیده اند که اگر تناسبی میان نظام فرهنگی با بخش اقتصادی در یک جامعه نباشد ، نمی توان نتایج مثبتی را شاهد بود . کارکردگرایان ساختارگرا همچون تالکوت پارسونز از این دست هستند . در نتیجه می توان ارتقای سطح فرهنگی را لازمه توسعه اقتصادی در نظر داشت . البته بحث تاثر همواره در بخش های گوناگون یک نظام کل وجود دارد . بدین معنی که در یک جامعه ، هم ساختار فرهنگی بر ساختار اقتصادی تاثیرات خود را خواهد گذاشت و هم بالعکس . بنابراین شما نمی توانید اثرات متقابل ساختارهای جامعه را در نظر نگیرید . این تاثیرات همواره وجود داشته اما در جوامع مدرن بطور معمول ، چون هدف نهایی توسعه مادی در نظر گرفته می شود ، ساختارهای فرهنگی هم از آن حمایت و پشتیبانی می کنند . بطور مثال جامعه سرمایه داری را در نظر بگیرید . در این جامعه چون سود محوری و ثروت اندوزی فی النفسه هدف اصلی پنداشته می شود ، ساختارهای فرهنگی نیز از آن حمایت می کنند . مفاهیم فردگرایی و سودجویی نیز شاخصه های اصلی فرهنگ این جوامع برای پشتیبانی از نظام اقتصادی شان است.
اما در مجموع، حرکت جوامع به سمتی می رود که اقتصاد های ملی در نهایت مجبور به تبعیت از خواست فرهنگی مردم خواهند شد .البته این خواست فرهنگی درونی بوده و از دل جامعه شکل می گیرد . مثال بولیوی و کشورهای آمریکای لاتین را در نظر بگیرید . خواست فرهنگی این کشورها که به یک معنا نفی استثمار بیگانه بود ، در نهایت پس از یک فرایند دموکراتیک سیاسی ، اقتصاد و صنایع این کشورها را به سمت ملی شدن پیش برد . در این رابطه شاید بتوان اقتصاد مقاومتی در کشورمان را در کل ، یک بخشنامه ملی و یا یک ابلاغ رسمی از سوی راس نظام سیاسی کشور به حساب آورد ، اما نمی توان آن را جدا از تمایلات فرهنگ ملی و مردمی دانست.
به یک معنا پیدایی و استمرار نظام اسلامی شاهدی بر این مدعاست که مردم و فرهنگ اسلامی ما ، نظامی را می خواهد که هم سیاستش اسلامی باشد و هم اقتصادش ملی . بنابراین مفهوم اقتصاد مقاومتی یک پشتوانه فرهنگی عظیم دارد که بنیان آن بر اراده و مشارکت موثر مردم بنا شده است . این خواست فرهنگی ایرانیان که شاخص های آن ظلم ستیزی ، استقلال و تکیه بر توانمندی ها و ظرفیت های داخلی است ، به شکل گیری و پیدایش اقتصادی می انجامد که می خواهد وابسته نباشد و به خود متکی باشد .حال اگر بخواهیم به زمینه های شکل گیری این خواست ملی بپردازیم باید به دو بعد داخلی و خارجی توجه کنیم . در بعد داخلی وجود الگوها و بسترهای فرهنگی که زاییده فرهنگ اسلامی و ایرانی است یکی از دلایل شکل گیری و گسترش این خواست ملی بود . مردم ایران مردمی با ریشه های مذهبی و انقلابی هستند . از سویی دیگر فشارهای اقتصادی که بر معیشت مردم نیز تاثیر گذاشته عامل دیگری در این زمینه است . در بعد خارجی هم افزایش زورگویی ها و فشارهای قدرت های استکباری در این بیداری فرهنگی بی تاثیر نبود.
مردم بارها با حضور خویش در صحنه های مختلف نشان داده اند که نمی خواهند زیربار ظلم ابرقدرت ها بروند . لذا خواستار طراحی و پیاده سازی نظامی اقتصادی شدند که مقاومت ملی یکی از مولفه های اساسی آن است .درباره نقش رسانه ها ، اگر رسانه را فقط منحصر به رسانه های گروهی ندانیم ، می توانیم به رسانه های دیگری هم اشاره کنیم که نقش ویژه ای در اقناع و تشویق مردم به حرکتی فرهنگی در این زمینه داشتند . رسانه های فراگیری همچون منابر دینی ، حوزه های ترویجی و به خصوص صدای رسای رهبر انقلاب اسلامی نمونه هایی از رسانه هایی هستند که منبع اصلی در ایجاد بسترهای لازم فرهنگی در زمینه پیدایش اقتصاد مقاوتی بودند . البته نمی توان نقش سایر رسانه های صوتی و تصویری را نیز در این حوزه بی تاثیر بدانیم و انکار کنیم . چراکه رسانه ها به عنوان بازوی فرهنگی جامعه ، نقش مفیدی در این مقوله داشتند . رسانه های غیر رسمی ، مجازی ، محلی و مردم محور ، نمونه هایی از این دست هستند .اما با توجه به نوظهور بودن پدیده اقتصاد مقاومتی به عنوان یک الگو ، نمی توان عملکرد رسانه ها تاکنون را به خوبی ارزیابی کرد . اگر در زمینه ساخت فرهنگ ، سه حوزه اقناع ، اطلاع رسانی و تبلیغ را وظایف اصلی رسانه ها در این بخش بدانیم ، در برهه فعلی نیازمند یک نوع اقناع رسانه ای فراگیر هستیم . مردم باید بدانند چرا می گویند ما نیازمند استقرار نظام اقتصادی بومی و مقاومتی هستیم؟
رسانه ها باید این مساله یعنی اقناع و ایجاد درک ملی را در دستور کار خود قرار دهند تا بسترهای فرهنگی لازم برای این کار تقویت شود . البته یک سری از رسانه ها باید نقش اطلاع رسانی و تبلیغی داشته باشند . به این معنا که به مردم اطلاع بدهند چگونه باید در این اقتصاد مشارکت داشته باشند و نتایج بکارگیری این الگو ، چه بوده و در آینده چه نتایجی برای مردم و نظام داشته و خواهد داشت ؟ البته این کار نیازمند زمان است اما بهرحال امری ضروری است .اگر در یک دسته بندی ، رسانه های مخالف را بنگاه های خبری معاند و خارجی بدانیم ، انتظاری جز رعایت شان و احترام به ملت ایران از آن ها نداریم . اما اگر رسانه های منتقد داخلی را در نظر بگیریم باید از ایشان بخواهیم تا با ارائه نقدهای محتوایی و اجرایی در این خصوص که می تواند به ارتقای سطح عملکردی اقتصاد مقاومتی بیانجامد به مردم و نظام اسلامی کمک کنند ، ولی با رعایت انصاف و دلسوزی برای کشور و مردم.
اما روی سخن اصلی با رسانه های متعهد و انقلابی داخلی است چراکه عملکرد فعال ، اثربخش و حرفه ای ایشان در این زمینه می تواند به تحقق شایسته و مطلوب اقتصاد مقاومتی و ارتقای وضعیت اقتصادی نظام و مردم کمک ویژه ای کند .همانگونه که از اسم رسانه های متعهد و ازشی بر می آید ، وظایف آن ها حفظ روحیه تعهد و پاسداری از ارزشهاست.
در زمینه اقتصاد مقاومتی به مثابه یک هدف راهبردی ارزشی در حوزه اقتصاد ، ایشان می توانند با اتخاذ رویکردهای اقناعی و تبلیغی به ساخت و تقویت پشتوانه حمایت مردمی و تحقق عزم ملی و مدیریت جهادی در این بخش کمک قابل توجهی کنند . عملکرد رسانه ای حرفه ای ، پشتکار و اهتمام ویژه رسانه ای، بهره گیری از ابزار و شیوه های نوین ارتباطی ، توجه به الزامات و ملاحضات خبری و مواردی از این دست از جمله وظایف قطعی رسانه های ارزشی داخلی در این باره است . در پایان ، اگر با برنامه حرکت کنیم می توانیم به آینده امیدوار باشیم . چراغ هدایت رهبری معظم انقلاب می تواند راهگشای ما در این حوزه باشد . باید انتظارات رهبری معظم را برآورده کنیم چراکه به نفع همه ما خواهد بود . در این راه هرکسی وظیفه ای دارد . رسانه ها نیز از این قاعده مستثنی نیستند اما به شرط رعایت ملاحضات و بکارگیری شیوه های نوینی که به آن اشاره شد .
احمد قیومی
منبع: اقتصادپرس